پایگاه خبری جماران: سوال مهمی است که برای همگان میتواند مطرح باشد ، ولی برای علاقه مندانی که از بحران ها درک متفاوتی دارند بیشتر مورد تامل است .
در مورد هاشمی بزرگوار، باید براساس آنچه که در زمان حضورش دیدیم ، شخصیت او را در عالَم ذهن معنا کنیم.
مهمترین برنامه مرحوم آقای هاشمی در دو نقطه خود را نمایان کرد؛ اولی به موفقیت صد در صدی رسید، و دیگری به محاق رفت!
آن برنامه ای که هاشمی در آن موفق شد و به بخوبی آن را به انجام رساند ؛ پایان دادن به جنگی بود که در روزهای آخر آنچنان فرسایشی و پرخطر بود که تصورش باعث تصدیقش میشود.
و آن برنامه ای ناموفق بود؛ طرح ایشان در جریان انتخابات و اعتراضات ۸۸ بود که در خطبه نمازجمعه ارائه فرمود.
به باورم ؛ امروز میتوانیم نقطه ایستادنِ هاشمی را تشخیص دهیم.
برای این تشخیص از یک خاطره کمک میگیرم ؛ روزی از روزهای ماه رمضان که تابستان ۱۳۹۵ بود خدمت شان رسیدم. صحبتهای خوب و به یادماندنی مطرح شد. در این بین از ایشان پرسیدم ؛ اگر امروز شما در سن بنده باشید چه می کنید؟ تاملی کرد و فرمود : "من در طول زندگی ام از اولین سفر تبلیغی که مورد حساسیت دستگاه امنیتی قرار گرفتم تا امروز به سه اصل پایبندم؛
۱- توجه و تحقیق در قرآن ، و الگوی گیری از سیره اهلبیت در شرائط مختلفی که ائمه (ع) با آن مواجه بودند .
۲- شناسائی استعمار وظلم ، با عمومیت و توسعه معنایش ، و مبارزه عاقلانه و پخته با آن .
۳- اعتدال و استقامت در پیشبرد اهداف بلند الهی و انسانی".
پس او ؛ در زمان بودنش به این سه عنصر اصلی به عنوان پشتوانه فکری اشاره داشت که توضیح مختصری تقدیم میکنم.
شاخصه اول توجه به قرآن است .
شاید کسی بگوید امروز قرآن و علوم مربوط به آن در مجامع علمی مطرح است و کمبودی احساس نمیشود. این درست است ، اما حضور قرآن در ماورای ذهن اندیشمندان ، یعنی در متن جامعه قصه دیگری است و نمیتوان به این سادگی مدعی آن شد ! ببینید ؛ سال ها در شروع نهضت آیات مربوطه مبارزه با دیکتاتورها مطرح بود ، و بعد از پیروزی انقلاب ؛ آیات حاوی دفاع و جهاد و شهادت مطرح میشد.
اما امروز که در بحران های مهمی اخلاقی در زاویای اجتماعی وسیاسی هستیم چقدر قرآن مطرح است؟ چه مقدار از آیات اخلاقی قران و رعایت نظام حقوقی شهروندان در خطبه های نماز جمعه خوانده میشود؟ اگر آیت الله هاشمی بود همانطوریکه در روزگار گذشته به لحاظ زمانه از عدالت اجتماعی میگفت، امروز از آیاتی در سخنانش استفاده میکرد که نشان دهنده اهتمام اسلام به اخلاق و حقوق است و آن آیات را در پیشروی حکمرانان قرار میداد.
نقطه دیگری که هاشمی می ایستاد؛ شناسایی استعمار و ظلم ، و نیز روش مبارزه عاقلانه با استعمار بود. او با برهان قاطع و استدلال و بازگویی تجربیات خود به ما میگفت؛ مثلا فلان کشور مظهر استعمار نیست تا تمام روز و شب مان به مبارزه با او بپردازیم ، و یا بر اساس استواری اندیشه سیاسی و بین المللی که داشت میگفت؛ راه مبارزه با استعمار، به از دیوار بالا رفتن سفارت خانه و آتش زدن نیست ! حتما او به فراخور روز به بازشناسی استعمار میپرداخت و درکنار استعمار خارجی بدون تعارف ولی مودبانه استعمار داخلی را نیز معرفی میکرد و قطعا در بازشناسی و بازگویی استعمار داخلی ، سخن از ظلم هایی که در گوشه و کنار با نام خدمت و یا نام عدالت انجام میشود و باعث بهره کشی از افراد جامعه است را گوشزد میکرد. او اجازه نمیداد شخصیتی بخاطر نقدگویی هایش تخریب شود و بزرگی از بزرگان حوزه بجهت اندیشه های باز فقهی و یا اجتماعی محدود شود و مورد تخریب باشد! بله ، این آزاداندیشی بدون هزینه نیست همانطوریکه که او را متهم به سازش می کردند ! اما غافل از اینکه رفتار جناب آقای هاشمی سازش نبود بلکه یک مبارزه پخته ای بودکه با توجه به اخلاق وحقوق رقم میخورد.
شاخصه سوم برای شناسایی نقطه ای که آیت الله هاشمی امروز می ایستاد که در اندیشه اعتدالی و رفتار انجین شده با استقامت او است. هاشمی در نقطه ای حضور پیدامیکرد که میدانِ تندرویهای مختلف در ابعاد سیاسی و بین المللی و اقتصادی نباشدتا این همه هزینه بر کشور و مردم بار نشود. او معتقد بود بهترین راهکاری که برای رسیدن به اهداف بلند الهی و انسانی است؛ اعتدال و استقامت میباشد. چرا که خروج از جاده اعتدال و ورود به رفتار تند سیاسی و اخلاقی میشود جامعه را دچار بحران سخت اعتقادی و اقتصادی و سیاسی میکند.
اودرمواجه با اندیشه ورفتارهای رادیکالی و کارشکنی ها درس استقامت را مرور میکرد و امروز اگر بود راهش؛ هرگزسکوت و خاموشی و شکست روانی در برابر حقوق مردم و دفاع از ارزش های نظام اسلامی نداشت.
درپایان؛ بر این باوریم مرحوم آقای هاشمی بدون اشتباه نبود و باید نقد هم بشود ، اما او را از اینکه خدمتگزاری خردمند و پرتلاش با نگاهی عمیق بود، خارج نمیکند.