سخنان سردار وحیدی از این حیث قابل اهمیت است که او مجری انتخابات در سیستم انتخاباتی ایران است و این سوال برای نگارنده ایجاد شده است که وزیر کشور که قاعدتا خود پیرو اندیشه های آیت الله مصباح یزدی است و خواستار نشر افکار ایشان است آیا اندیشه ای سیاسی آن مرحوم در باب حکومت و رای و نظر مردم نیز برای او حجت آور است؟
پایگاه خبری جماران: سردار احمد وحیدی وزیر کشور اخیرا در نشستی با مجریان دومین سالگرد ارتحال آیت الله مصباح یزدی که پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور آن را مخابره کرد "نشر افکار آیت الله مصباح یزدی را لازمه گام دوم انقلاب دانست و خواستار زنده نگه داشتن افکار ایشان شد."
سخنان سردار وحیدی از این حیث قابل اهمیت است که او مجری انتخابات در سیستم انتخاباتی ایران است و این سوال برای نگارنده ایجاد شده است که وزیر کشور که قاعدتا خود پیرو اندیشه های آیت الله مصباح یزدی است و خواستار نشر افکار ایشان است آیا اندیشه ای سیاسی آن مرحوم در باب حکومت و رای و نظر مردم نیز برای او حجت آور است؟
یکی از پربحثترین اظهارات سیاسی آیتالله مصباح یزدی، اظهارات او در باب جایگاه رأی و نظر مردم در حکومت بود و اینگونه معروف شد که ایشان، رأی مردم را تزئینی میداند و اعتقادی به دموکراسی ندارد. نگاهی به آرا و نظریات سیاسی آن مرحوم درخصوص رای مردم صحت این ادعا را بیشتر نمایان می سازد: «پذیرفتن اسلام با پذیرش دموکراسی در قانونگذاری سازگار نیست»، «ملاک قرار دادن سلیقه مردم، اندیشه غربی است و از نظر اسلام باطل است»، «این حکومت باید از سوی مردم پذیرفته شود چون حکم خداست»، «اینها ارزشهای اسلامی نیست، مثل دموکراسی و آزادی»، «قرار دادن هدفی به نام جمهوری در کنار اسلام، نوعی شرک است»، «انتخاب واژه جمهوری برای نفی سلطنت بود، نه جمهوری تحت آرا و هوسهای مردم»، «باید حکومت اسلامی را بپذیرید ولو اینکه این حکومت به زور متوسل شده باشد»، «عدهای بیشرمانه میگویند امام برای حکومت جمهوری قیام کرد»، «انتخابات به اندازه مسائل روزمره هم برای مردم اهمیت ندارد»، «قبول جمهوریت توسط امام برآمده از یک مصلحت بود و نه اعتقاد» و ... .
با بررسیهایی که در آثار فقه سیاسی آیت الله مصباح یزدی انجام شده است در هیچ یک از این آثار تفکیکی بین جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی مشاهده نشده است. آنچه که بسیاری از صاحبنظران را به این نتیجه رسانده که ایشان صرفا دغدغه حکومت اسلامی دارد نه جمهوری اسلامی به این دلیل است که حکومت مورد نظر ایشان بهگونهای تئوریزه میشود که گویا مردم صرفا با فرمان حاکم جامعه باید به ایفای نقش بپردازند زیرا نه مجلس و نه پارلمان منتخب مردم و نه تفکیک قوا هیچ کدام اصالتی ندارد و رای مردم غیر از پذیرش نظر حاکم هیچ اعتبار دیگری ندارد.
در کتاب پاسخ استاد به جوانان پرسشگر آورده شده است: «وقتی فعالیتهایی که در نظام حکومت صورت میگیرد دارای تنوع هستند و به نوعی با هم تباین دارند ضرورت دارد که هر بخشی از متصدیان و کارگزاران جهت خاص و رویه خاصی از هرم قدرت قرار گیرند. بنده کشوری را سراغ ندارم که عملا قوای سه گانه آن از هم مستقل باشند و تحت نفوذ و تاثیر هم نباشند. از جنبه نظری و تئوریک تفکیک وظایف قوه مقننه از قوه مجریه کار درست و منطقی نیست چون ممکن است میان قوا تزاحم رخ دهد و نیازمند یک هماهنگکننده مقتدر در بالای هرم هست و بنابراین تفکیک قوا میسر نیست. »یا در قسمت دیگری از اظهارات ایشان آمده است:« لازم نیست مجلس شورای اسلامی به این شکل و با رای مردم باشد، حاکم اسلامی اگر لجنههایی در حوزههای مختلف سیاست، فرهنگ و اقتصاد تشکیل بدهد و آنها هم به حاکم مشورت بدهند کفایت میکند.»
به عبارتی ایشان عملا با این بحثها میگویند چه واژه حکومت اسلامی و چه جمهوری اسلامی نقشی نه برای مجلس نه پارلمان و نه تفکیک قوا قائل نیستند. البته امام خمینی در 22 آبان 1357 در پاسخ به خبرنگار روزنامه لوموند، وقتی خبرنگار میپرسد مفهوم جمهوری در نظر شما چیست؟ ایشان تاکید میکنند که جمهوری به همان معنایی که در دنیا مصطلح هست به همان معنایی که در همه جا هست(جلد 4 صحیفه امام صفحه 479). در جایی دیگر نیز میگویند اسلام محتوای این جمهوری را تشکیل میدهد و شکل و قالب حکومت ما همان جمهوری است که در همه جا هست. اما اظهارات آیتالله مصباح عملا بهگونهای است که گویا هیچ اصالتی برای رای مردم، برای پارلمان منتخب مردم، برای مجلس، برای تفکیک قوا و... قائل نیستند و همواره سخن از هرم قدرت است. درحالیکه عقل بشری امروزه به این نتیجه رسیده که جهت تحقق دموکراسی واقعی هیچ قوهای نباید بر قوه دیگر برتری داشته باشد و اینکه ما بگوییم به پارلمان منتخب مردم نیازی نداریم این عین عباراتی است که آیتالله مصباح یزدی در بحثهایشان مشهود است.
ایشان در حقیقت لفظ جمهوری اسلامی را بارها به کار میگیرند و نمیشود گفت که فقط حکومت مورد نظر ایشان با واژه حکومت اسلامی مطرح میشود اما محتوای همه بحثهایشان زدن پایههای جمهوریت هست و ایشان اعتقادی به جمهوریت با شناختی که از لوازم جمهوریت در بحث انتخاب و رای مردم و پارلمان و تفکیک قوا و... داریم، مشاهده نمی شود.
به نظر می رسد 7 گزاره از سخنان آیت الله مصباح یزدی درخصوص رای و نظر مردم در حکومت قابل استنتاج است:
1- آیتالله مصباح یزدی بین مشروعیت حکومت رسول الله(ص) و امامان معصوم(ع) با مشروعیت حکومت ولی عادل در عصر غیبت امام زمان هیچ تفاوتی قائل نیستند.
2- مشروعیت حاکم عصر غیبت امام زمان(عج) همانند دوره امامان معصوم هیچ ربطی به مردم ندارد و از جانب خداوند هست و نقش مردم صرفا در بحث مقبولیت و پذیرش و اطاعت از ولیفقیه است.
3-مردم در عصر غیبت امام زمان(عج) باید تلاش کنند تا شخصیت مورد نظر شارع مقدس را کشف کنند تا از این طریق بتوانند به وظیفه اطاعت خودشان عمل کرده باشند.
4- تشکیل حکومت صرفا وظیفه و تکلیف فقیه عادل واجد شرایط است که از باب امور حسبیه باید اقدام کند و اولویت هم با هر کس که زودتر در این زمینه کوشش کرده باشد است.
5- غیر از رسول مکرم اسلام(ص)، امامان معصوم(ع) و جانشینان آنان در عصر غیبت امام زمان(عج)، باید به نفی هرگونه ولایت قائل باشیم. غیر از اینها هر ولایتی حکومت طاغوت است و باطل است.
6- رای دادن مردم صرفا براساس مصلحتی است که جانشین امام زمان(عج) تشخیص میدهد و اگر صلاح ندید هیچ نیازی به رای مردم نیست.
7- اساسا اعتبار قانون اساسی، تشکیل مجلس خبرگان، پارلمان و استقرار همه نهادهای حکومتی صرفا با تایید و امضای ولیفقیه امکانپذیر است.
با این اوصاف و با شرحی که بصورت اختصار از آراء و اندیشه های آیت الله مصباح یزدی در این نوشتار آورده شده است آیا نباید نگران بود وزیر کشور که خود مجری انتخابات است به دنبال عینیت بخشیدن به دیدگاه تشکیل حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی است؟ و آیا در این مسیر بخشهای تاثیرگذار حاکمیت را با خود به همراه دارد؟