گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

کردستان؛ محرومیت ها و دغدغه ها/1

نماینده ولی فقیه در کردستان: تجزیه‌طلبی در کردستان جایگاهی ندارد/ گفتن اینکه تبعیض در رسیدگی است منصفانه نیست؛ سنندج، بانه، مریوان و.. را با قبل نمی‌توان قیاس کرد/ بانوان کردستان پوشش خاص خود را دارند؛ چادر مشکی نیست/ کارهای سلبی دیگر پاسخگو نیست

حجت الاسلام و المسلمین عبدالرضا پورذهبی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه کردستانبه جماران گفت: بحث کشوری حجاب بحث جداگانه‌ای است. در منطقه کردستان اغلب پوشش زنان، مثل سبک خاصی که ما داریم، یعنی چادر مشکی نیست. بانوان کردستان پوشش خاص خود را دارند. لذا نسخه کردستان با جاهای دیگر متفاوت است. از طرفی هم کارهای سلبی خصوصا بعد از اتفاق اخیر دیگر پاسخگو نیست.

پایگاه خبری جماران: در سالی که گذشت استان کردستان به دلیل واقعه شدن محل تولد مرحوم مهسا امینی در این استان، یکی از مراکز اصلی اعتراضات بود. تجمعات و درگیری های زیادی در ماههای اخیر در شهرهای کردستان رخ داد که باعث رقم خوردن اتفاقاتی دلخراش و جان باختن شماری از هموطنان مان شد. به ویژه آنکه گروهک های ضدانقلاب و معاند نیز برای سوءاستفاده از این فضای اعتراضی و جهت دادن به آنها در راستای مقاصد خود، تلاش وافری کردند.

اما این رخدادها بهانه ای شد، تا در سلسله مصاحبه هایی به زمینه های نارضایتی در این استان مرزی بپردازیم و از مسئولین، کارشناسان و نخبگان این استان در خصوص دردهای مردم کّرد پرسش کنیم.

در همین راستا با حجت الاسلام و المسلمین عبدالرضا پورذهبی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه کردستان گفت و گو کرده ایم. وی از شهریور سال 1399 به این مسئولیت منصوب شده است.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با پورذهبی در پی می آید:


از وقتی که در اختیار جماران گذاشتید، سپاسگزارم. می دانیم که استان کردستان گرفتار مشکلات و مسائل فراوانی است. لطفا در ابتدا به عنوان نماینده ولی فقیه در این استان، درباره مشکلات و معضلات آن بگویید.

اینکه کردستان در دو سال ابتدای انقلاب محل درگیری گروهک‌ها بود و مسائلی ایجاد کرد، متأسفانه قدری جلوی پیشرفت استان را گرفت. همچنین در سال 1359 و شروع جنگ تحمیلی، قسمت اعظمی از جنگ با رژیم بعث عراق در غرب کشور در استان کردستان بود که در پی آن بخشی از استان اشغال شد. به همین سبب استان کردستان بار دیگر به صورت مستقیم درگیر جنگ شد و علی‌رغم تلاش‌ها، پیشرفت آن به تأخیر افتاد. استان کردستان هجده هزار شهید مهاجر و 5400 نفر شهید انصار دارد. یعنی 5400 شهید از استان هستند و هجده هزار نفر از شهرهای دیگر به استان کردستان آمده و در عملیات‌ها و رویدادهای مختلف به شهادت رسیدند.

بعد از اتمام جنگ رسیدگی به کردستان با اقداماتی مثل ترمیم زیرساخت‌ها و جاده‌ها، برق‌رسانی، آب‌رسانی، گازرسانی و ... در عرصه سازندگی شروع شد. فرودگاه سنندج و رسیدگی به شهرهای استان در دستور کار بوده و هست، اما ذهنیت سابق و دامنه اتفاقات جنگ هنوز در استان وجود دارد و می‌بینیم کردستان از استان‌هایی است که هنوز گروهک‌هایی مثل کومله، دمکرات، پ. ک. ک و پاک از بیرون به آن متعرض می‌شوند؛ این‌ها هنوز هستند و ناامنی ایجاد کرده‌اند.

در بیست سال اخیر اقدامات خوبی صورت گرفته است؛ پروژه‌هایی مثل فرودگاه سقز و اتصال به راه آهن سراسری -راه آهن همدان به سنندج-در اواخر کار هستند، اکثر روستاها گازرسانی شده‌ا‌ند و از لحاظ آب، برق و ارتباطات استان کردستان وضعیت مناسبی دارد.

اما چند نکته خیلی مهم است. استان کردستان آسیب‌هایی دارد؛ افرادی تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد می‌باشند و جوانانی جویای کار هستند. این‌ها دست به دست هم داده و چالش‌هایی ایجاد کرده است. آمدن گروه‌های صنعتی به استان مثل لاستیک بارز، زرخیز بودن استان از لحاظ معادن به ویژه معدن آهن، طلا و پوکه مقداری توانسته بار بی‌کاری را کم کند، اما نیاز است که اقدامات دیگری هم انجام شود.

برخی از بازارچه‌های مرزی در چند سال اخیر تعطیل شد که راه‌اندازی آنها می‌تواند به اصلاح بخشی از حوادث ناشی از کولبری، کمک زیادی کند. مناطق جنگی و مرزی مثل بانه و مریوان با گذشته اصلاً قابل قیاس نیست، پیشرفت‌های زیادی داشته و محل رفت و آمد است. گردشگرانِ زیادی به استان آمدند، بانه مرکز اقتصادی و خرید و فروش کالا است، اما مقداری به رونق بیشتر نیاز دارد. در دو منطقه بانه و مریوان برنامه‌ریزی شده تا منطقه ویژه اقتصادی شوند، حتی دفاتر آن‌ها تأسیس شده و اگر این اتفاق بیفتد ان شاءالله در آینده آمار بی‌کاری تقلیل پیدا می‌کند.

چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند، استان کردستان استان فرهنگی است. از قدیم شعرا و هنرمندان زیادی در ادبیات، فرهنگ، موسیقی و... در کردستان داشتیم. استان کردستان غیر از رشادت‌ها و شهدایی که تقدیم انقلاب کرده، افراد زبده زیادی از لحاظ فرهنگی و ورزشی درخشیده‌اند. همچنین بحث گردشگری از چالش‌هایی است که در استان وجود دارد و اگر به این امر رسیدگی شود ان شاءالله آینده بهتری در انتظار استان خواهد بود.

82 درصد از مردم کردستان اهل سنت و شافعی مذهب هستند که عموماً در مرکز و غرب استان زندگی می‌کنند. 18 درصد اهل تشیع هستند که اغلب در شرق استان و اندکی در مرکز استان تمرکز دارند. در استان روحانیت زیادی از تشیع و تسنن حضور دارند؛ قریب پنج هزار نفر مخاطب ما هستند که این‌ها دستاوردهای فرهنگی کردستان است و نیاز به رسیدگی بیشتر دارد.

 

اهل سنت از تبعیض در مسئولیت‌ها و سپردن امور استان به افراد غیربومی رنج می‌برند. آیا تدابیری وجود دارد برای اینکه بتوان بخشی از مدیریت‌ها را به اهل سنت سپرد و به آن‌ها میدان داده شود تا در اداره کشور مشارکت داشته باشند؟ در سطح کلان مثل ریاست جمهوری منع قانونی وجود دارد، اما در رده‌های استانی مثل استاندار، مدیرکل و فرماندار شدن امکان حضور اهل سنت وجود دارد؟

بخشی از تبعیض اگر به بحث‌های مدیریتی برگردد شاید بگوییم که خب، حسی وجود دارد که توضیح می‌دهم، اما درباره رسیدگی، من در کردستان روستا به روستا رفته و عزیزان را زیارت کرده‌ام؛ ما در چهل و سه سال گذشته قریب ده سال آن را مشغول جنگ با همسایه و جنگ داخلی بودیم، لذا عملا برای کار کردن نظام، سی سال فرصت بوده است. در این مدت از لحاظ زیرساختی، رسیدگی، سرمایه‌گذاری‌های نظام و ... اصلاً با گذشته قابل قیاس نیست. اگر گفته شود که تبعیض در رسیدگی است، این سخن منصفانه نیست، چون اوضاع را مشاهده می‌کنیم. سنندج، بانه، مریوان و شهرهای دیگر را با قبل نمی‌توان قیاس کرد و آورده ها کاملا متفاوت است. اما حس سپردن مسئولیت‌ها باید عرض کنم که در دولت‌های مختلف با توجه به سلیقه‌ای که بوده یا نگاه‌ها یا تیم و نفراتی که داشتند، اوضاع متفاوت بوده است.

ما به جز یک بار در اول انقلاب، استاندار اهل سنت نداشتیم، اما بسیاری از عزیزان اهل سنت در رده‌های دیگر مدیریتی مثل فرمانداری‌ها، مدیرکل‌ها، شهرداران و ... حضور داشتند، البته زمان‌های مختلف فرق داشته است. الان فرماندار بانه و سقز از اهل سنت هستند؛ در دوره‌ای بیشتر و در دوره‌ای کمتر بوده است. مدیرکل‌های استان اغلب از اهل سنت بودند، انتخاب افراد گاهی به دلیل تغییرات و تصمیمات مدیریتی بوده است و به نظر نمی‌رسد که تبعیضی در کار باشد، مسئولی تشخیص داده که فلانی بهتر می‌تواند کار کند.

در بحث استاندار و مناصبی از این قبیل در رده‌های خیلی بالا، البته بوده و من نمی‌دانم که سیاست‌ها در حال حاضر و تاکنون چگونه اتخاذ شده است، ولی اینکه تبعیض در فاز مدیریتی از بالا تا پایین، ممکن است دوره به دوره متفاوت باشد، اما همه آنها تصمیم‌گیری‌هایی بر اساس سلیقه فردِ مسئول بوده است. استاندار، فرماندار را از اهل سنت انتخاب می‌کند، چون به نظرش وی بهتر کار می‌کند، زمان دیگر یک شیعه انتخاب می‌کند و از نظر او، این شخص بهتر کار می‌کند.

برای نمونه، در یک دوره‌ معاون عمرانی از تشیع بوده و در دوره دیگر معاون عمرانی از برادران اهل سنت شده است؛ الان اینگونه است. دوره قبل معاون عمرانی استاندار از تشیع بود، این دوره از برادران اهل سنت انتخاب شده است، اما اینکه به لحاظ کلی به سمتی برویم که در مدیریت غلبۀ هشتاد و دو درصدی وجود داشته باشد، مستبعد نیست؛ این کار را انجام می‌دهیم که اگر واقعا نفراتی پیدا شوند و بتوانند سکان امور را برعهده گیرند حتما در دوره‌های بعد این کار را انجام می‌دهیم. اینکه ادعا شود دلسوزیِ استاندار شیعه کم است، به نظر من این گونه نیست، چون استاندار به تمام استان نگاه می‌کند و برای تمام استان برنامه‌ریزی می‌کند.

اغلب اهالی سنندج اهل سنت هستند، اخیرا جناب رئیس جمهور که تشریف آورد پروژه آبرسانی یعنی آب شیرین شهر را سر و سامان داد؛ 15 درصد در دوره قبل و 85 درصد در یک سال و اندی انجام شد و میلیاردها  تومان هزینه شد. من فکر می‌کنم که اگر تبعیضی وجود دارد، باید به آب و جاده و... اشکال بگیرند. در دوره‌های قبل هم این‌گونه بود؛ سه جاده داریم که یک جاده در یکی، دو سال اخیر سر و سامان گرفته است. بالاخره آورده هایی که استان داشته، مهم است. برای نمونه کارخانه لاستیک بارز فقط دو واحد دارد، کارخانه اول در کرمان و دیگری در منطقه دهگلان است که ساکنان آن صد در صد اهل سنت‌ هستند.

درباره مدیریت‌ها، ذهنیت‌هایی وجود دارد اما در مسئله تبعیض در رسیدگی‌ها من چنین اراده‌ای را در مسئولین و مدیران نمی‌بینم. با توجه به اینکه خودم داخل در این ماجرا هستم اینگونه نمی‌بینم برنامه‌ریزی کسی این باشد که در رسیدگی، تبعیض وجود داشته باشد. نظر عامه مردم هم بیشتر این است که زندگی بهتر و لذت‌بخشی داشته باشند حال، اینکه چه مدیری برای آنها این زندگی را فراهم ‌کند چندان اهمیت ندارد، می‌تواند اهل سنت یا اهل تشیع باشد؛ بالاخره ایران است و کشوری یکپارچه.

 

نظر مردم کردستان درباره نظام چیست و آیا تجزیه‌طلبی در این استان جایی دارد یا نه؟

تجزیه‌طلبی در استان کردستان از دیدگاه عامه مردم جایگاهی ندارد، چون مردم یک پیوند تاریخی با ایران دارند و خودشان می‌دانند که این پیوند باعث می‌شود که استان پیشرفت بیشتری داشته باشد، بالاخره از عراق و کشورهای دیگر اخبار و اطلاعاتی دارند. بر اساس آمار، دویست یا سیصد هزار نفر از استان برای کار و زندگی به شهرهای دیگر مهاجرت کرده‌اند.

از طرف دیگر 50 هزار نفر برای زندگی به استان کردستان آمده‌اند. تجمع این مهاجران به ویژه در تهران زیاد است. معلوم است که پیوند عاطفی، ملی و تاریخی وجود دارد. اما حضور مردم در انتخابات متفاوت بوده است. در استان، جایی داریم که نود درصد در انتخابات ریاست جممهری شرکت کردند، اما در جای دیگر حضور مردم پایین‌تر بود. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و مجلس، به دلیل همه‌گیری کرونا و برخی ضعف‌ها، رونق انتخابات در کل کشور کم بود و بالطبع در استان کردستان مشارکت پایین بود. اما به نظر می‌رسد بر اساس آنچه بنده خودم مشاهده کرده‌ام و با رفت وآمدهای میدانی زیادی که داشته‌ام، اگر خدمات بیشتر شود و امید دمیده شود، انتخابات رونق بیشتری پیدا می‌کند و مردم با شور و اشتیاق زیادی به صحنه می‌آیند.

در طی این سال‌ها گاهی رونق زیاد و گاهی کمتر بوده است. ولی بالاخره مردم آمدند و انتخاب کردند. الان نمایندگان سنندج، مریوان و سروآباد از اهل سنت هستند و خود مردم، نماینده‌ها را انتخاب کردند. نماینده بیجار علی‌القاعده شیعه است. نماینده قروه و دهگلان دوره‌های قبل از اهل سنت بود، اما این بار شیعه انتخاب شده است. چون آنجا نسبت شیعه و اهل سنت تقریباً پنجاه پنجاه است. بانه و سقز یک نماینده دارد که از اهل سنت است. بالاخره مردم آمدند و نماینده خود را انتخاب کردند، گاهی رونق کم بوده و گاهی زیاد. گاهی تعداد آراء در سنندج به هشتاد هزار نفر رسیده است، ولی در این دوره کمتر بود. ولی در هر حال مردم به پای صندوق‌ها آمده‌اند. من به بخشی در دیواندره رفته بودم که مردم آن 90 درصد در انتخابات شرکت کرده بودند، اما جای دیگر کمتر بود. لکن بحث تجزیه مطلقا نیست، البته ممکن است افرادی باشند ولی در قلّت محض هستند.

 

درباره اتفاقات اخیر کشور، صرف نظر از سوء استفاده‌هایی که شد و متأسفانه دشمنان مطالبات را به فضای دیگری بردند، اعتراضات و مطالبات مردم و جوانان کردستان روی چه محورهایی بود؟

ابتدا عرض کنم که چون مرحومه مهسا امینی از سقز بود، به نوعی مرکز اتفاقات کردستان محسوب می‌شود. اما من حیث المجموع آسیب‌های کمتری را در استان دیدیم، درگیری‌ها کمتر بود و بیشتر، بحث فکری و نامه‌های سرگشاده، بیانیه‌ها و .. را شاهد بودیم. البته اتفاقاتی در داخل شهر هم افتاد. اغلب مطالبات جوانان و مردم در اعتراضات مباحث اقتصادی، گرفتاری‎ها و بی‌کاری بود.

لذا اگر اقداماتی در استان رخ دهد مشکلات برطرف می‌شود. تحریکات بیرونی و دخالت‌های داخل هم وجود داشته است، مقداری هم بحث‌های گروهک‌ها خصوصا در کردستان تأثیرگذار بود، اما عدد خیلی زیادی در اعتراضات نداشتیم و بیشتر مسائل فکری ادامه پیدا کرد.

از طرفی مشکلات اقتصادی و بی‌کاری جوانان دخیل بود و به مرور زمان هم تمام شده است. بنابراین، باید فکری برای آینده کرد که برای جوانانِ بی‌کاری که در استان هستند باید اقدامات عملی انجام شود، اینگونه می‌توان مشکلات را حل و اعتراضات را کنترل کرد.

 

به عنوان عالم و فقیه و نماینده رهبر معظم انقلاب در استان، مستحضرید که بخش اعظمی از اتفاقات به سمت مسئله پوشش زنان رفت و می‌بینیم که در تهران و شهرهای بزرگ مسئله بدحجابی علنی شده است. از طرفی برخی صحبت‌ها را می شنویم که با منطق جمهوری اسلامی ایران و اساس اسلام سازگار نیست؛ از جمله اخیراً در تریبون رسمی گفته شد که «مسئولان به وظیفه خود در مسئله حجاب عمل کنند و الا مومنان به عنوان آتش به اختیار عمل خواهند کرد!» به نظر حضرتعالی چه رفتاری با مسئله بدحجابی و ترویج حجاب و پوشش اسلامی داشته باشیم؟ چون شما در منطقه‌ای هستید که با همه مناطق کشور فرق می‌کند، حساسیت خاص خود را دارد و اشراف بیشتری دارید.

 

بحث کشوری حجاب بحث جداگانه‌ای است. در منطقه کردستان اغلب پوشش زنان، مثل سبک خاصی که ما داریم، یعنی چادر مشکی نیست. بانوان کردستان پوشش خاص خود را دارند. لذا نسخه کردستان با جاهای دیگر متفاوت است. از طرفی هم کارهای سلبی خصوصا بعد از اتفاق اخیر دیگر پاسخگو نیست.

در کردستان ما در خیابان قدم می‌زنیم یا داخل ماشین مشاهده می‌کنیم که اغلب زنان پوشش خود را به شکل اختیاری دارند. الان زنی حجاب خود را بردارد به دلیل فضایی که اخیراً به وجود آمده، به او مثل گذشته اعتراض نمی‌شود. برخی از زنان حجاب خود را کنار می‌گذارند و احیانا اگر به اجباری بودن معترض باشند به شکل اختیاری این کار را انجام می‌دهند. بنابراین، وقتی که این فضا را داریم نیاز به تحریک بیشتر نیست. باید به مرور زمان و با صحبت، گفتگو و نرمش و از طرفی با حل مشکلات اقتصادی موجود، در موضعی قرار بگیریم که به آن وضع ثبات در حجاب برگردانیم.

اما اگر بخواهیم برخورد کنیم یا مثلا اتفاق آنچنانی بیفتد، به نظرم در کردستان این شکل اصلا جواب نمی‌دهد، چون حس مستقلی وجود دارد و اکثرا رعایت می‌کنند. چرا ما بیشتر از این تحریک کنیم که خدای نکرده اتفاق دیگری بیفتد، یکسری لجبازی‌هایی ایجاد شود و حادثه‌های دیگری بیفتد؟! بحث آتش به اختیار در این موضوع در کردستان پاسخگو نیست. همه با مسالمت و رفاقت با هم زندگی می‌کنند و با هم همکار هستند. ما خودمان مراجعاتی از همین طیف خانم‌ها داریم، جاهایی عزیزان مشاهده می‌شود که مراعات می‌کنند حالا ما نباید کاری کنیم که خدای نکرده لجبازی صورت گیرد.

برخی موضع‌گیری‌ها وضع را از این که هست پیچیده‌تر می‌کند و در کردستان مطلقا جواب نمی‌دهد، چون لباس اغلب بانوان چادر مشکی نیست، ولی بالاخره رعایت می‌کنند. ما نباید کاری کنیم که موج جدیدی ایجاد شود، من می‌توانم بگویم که برخی کارها نمی‌تواند صد درصد نسخه کردستان باشد. چون به لحاظ فرهنگی با صحبت کردن و به مرور زمان و با حل برخی مشکلات، می‌توان به هدف رسید؛ بانوان دوست دارند که پوشیده باشند و نیاز به تحریک نیست.

 

ظاهرا اوضاع آنجا آرام است و شما رأفت اسلامی را نسبت به بازداشتی‌ها اعلام کردید.

بله، هشتاد و پنج درصد از عزیزانی که دستگیر شدند یا میدانی حضور داشتند، آزاد شدند. بازداشتی‌ها عدد خیلی کمی هستند، بحث تنبّه‌شان است که دوره‌ای را می‌گذرانند. رأفت سرلوحه کار بوده است، مواظب امور هستیم و همه دقت می‌کنند که از این مسیر عدول نشود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.