رئیس دولت اصلاحات: کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه کار که نتیجه آن ثبات و پیشرفت و بازسازی اعتماد از دست رفته بخش مهمی از جامعه از حکومت است، خود اصلاحی نظام است، هم در ساختار، هم رویکرد و هم رفتار؛ امری که همواره از سوی خیرخواهان گفته و پیشنهاد شده است ولی ظاهراً حتی نیاز به شنیده شدن آن احساس نمی شود چه رسد به عمل کردن آن.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین کشورمان در دیدار جمعی از خیراندیشان مطلع و علاقه مند به مسائل سیستان و بلوچستان گفت: کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه کار که نتیجه آن ثبات و پیشرفت و بازسازی اعتماد از دست رفته بخش مهمی از جامعه از حکومت است، خود اصلاحی نظام است، هم در ساختار، هم رویکرد و هم رفتار؛ امری که همواره از سوی خیرخواهان گفته و پیشنهاد شده است ولی ظاهراً حتی نیاز به شنیده شدن آن احساس نمی شود چه رسد به عمل کردن آن.
به گزارش جماران به نقل از خاتمی مدیا، متن کامل سخنان رئیس دولت اصلاحات بدین شرح است:
به نام خدا
ایران عزیز که در طول تاریخ، تندبادهای سهمگینی را از سر گذرانده است و افتان و خیزان تاریخ پردرد و رنج و البته افتخارآمیز خود را رقم زده است این روزها حال خوشی ندارد و بدخواهان و دشمنان از بیرون و درون پیشرفت و سربلندی آن را مورد تهدید قرار داده اند ولی جسم مجروح و روح آزرده آن چشم به آینده بهتر دوخته است.
با افسوس و درد و دریغ از آنچه این روزها بر میهن و ملت می گذرد و جان باختن دهها انسان که در میان آنها کودک و نوجوان کم نیست و عرض تسلیت به ملت شریف بخصوص بازماندگان و آرزوی سلامتی برای آسیب دیدگان، از گزارش جامع و آسیب شناسانه شما بزرگواران از حوادث سیستان و بلوچستان و علل و عوامل پدیدآمدن آنها و احیاناً نمودن راه درمان و برون رفت از بحران تشکر می کنم و تقاضا دارم این مطالب را به اطلاع دست اندرکاران امور برسانید و بر مسئولان نیز فرض است که علاوه بر تحلیل ها و گزارش هایی که از مجاری رسمی می رسد از طریق مجاری بیطرف و خیرخواه در جریان امور قرار گیرند.
در مورد سیستان و بلوچستان مظلوم و عزیز و آنچه این روزها بر آن گذشته است چند نکته را عرض می کنم:
اولا ً: عزل یک مسئول (هرچند بسیار دیر) کار درستی بود و انتظار اینست که در برخورد با کسانی که مقصرند دست کم سرعتی به خرج داده می شد که متأسفانه در برخورد با معترضان می شود.
ثانیاً: همه مسببان و برنامه ریزان و تخلف کنندگان مورد بازخواست و برخورد قرار گیرند.
ثالثاً: در وطن خواهی و نجابت مردم بزرگوار استان بخصوص قوم اصیل و محترم بلوچ تردیدی نیست. امری که در مقاطع مختلف بروز و ظهور کرده است و نیز محرومیت هایی که این استان از آن رنج می برد بر کسی پوشیده نیست.
رابعاً: در حوادث اخیر نیز بر این استان و بخصوص بخش بلوچ آن ستم و جفای مضاعف رفت که لازم است هرچه زودتر مردم منطقه که هم رنج محرومیت و هم ستم اشرار را بیش از دیگران احساس و تحمل کرده اند مورد استمالت قرار گیرند و نیز آسیبی که بخصوص به لحاظ روحی و حیثیتی به این مردم رسیده است تا آنجا که ممکن است جبران شود.
چنانکه بارها گفته ام و گفته اند ریشه حوادث تلخ را باید در درون جستجو کرد و آنرا ناشی از سازوکار و شیوه پر اشتباه و نادرست حکمرانی دانست و چاره کار نیز شناخت ویژگی های حکمرانی خوب و تن دادن به آن است.
حکمرانی خوب ویژگی هایی دارد که از جمله مهمترین آنها شناخت (یا به رسمیت شناختن) حقوق ملت و رعایت آزادی های اساسی بخصوص زمینه سازی اعمال حق شهروندی شهروندان که اعضاء یک ملتند و ملت از گرایش ها، قومیت ها، سلیقه ها و حتی مذاهب تشکیل شده است و نیز تامین ثبات و امنیت کشور با حضور و کمک خود مردم که صاحب اصلی کشور و حکومتند و بخصوص حکمرانی خوب انست که پیشران کشور به سوی توسعه همه جانبه توأم با عدالت باشد. وقتی این ویژگی ها بود حکمرانی خوب هم خواهد بود و هرکدام از اینها که نباشد حکمرانی را باید حکمرانی بد دانست.
البته بیگانگان و بدخواهان و دشمنان عزت ملت و استقامت و پیشرفت کشور بیکار نمی نشینند ولی نقش و کار آنها بیشتر بهره برداری سوء از نارضایتی مردم و تلاش برای سوق دادن این اعتراض ها به سوی ناآرامی است و حتی ابزار قرار دادن خون و رنج مردم برای نیل به مقاصد شومی است که دارند.
ندیدن یا انکار وضع بدی که به نام زندگی بر مردم تحمیل می شود نارضایتی را از بین نمی برد و اگر چشم اندازی به سوی بهبود اوضاع نباشد نارضایتی همراه با یأس و احیاناً به آشوب علیه آنچه هست مبدّل می شود.
اولین گام اصلاح نه تنها به رسمیت شناختن حق اعتراض بلکه استقبال از آن است. اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد مشکل را بیشتر می کند.
از سوی دیگر در جهان و فضایی به سر می بریم که وضع گریز ناپذیر ارتباطات در آن زمینه بهره برداری سوء از نارضایتی ها و استفاده ابزاری از آن برای رسیدن به مقاصد شوم را آسان کرده است.
براندازی نه ممکن است نه مطلوب؛ ولی ادامه ی وضع کنونی هر لحظه زمینه های فروپاشی اجتماعی را پهن تر و بیشتر می کند.
در یک کلام: کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه کار که نتیجه آن ثبات و پیشرفت و بازسازی اعتماد از دست رفته بخش مهمی از جامعه از حکومت است، خود اصلاحی نظام است، هم در ساختار، هم رویکرد و هم رفتار؛ امری که همواره از سوی خیرخواهان گفته و پیشنهاد شده است ولی ظاهراً حتی نیاز به شنیده شدن آن احساس نمی شود چه رسد به عمل کردن آن.
در حوادث اخیر آنچه چشم گیر است حضور زنان، جوانان و حتی نوجوانان معترض در عرصه است. نگوئیم تعداد آنها زیاد نیست بگوئیم و بدانیم که بخش بزرگی از جامعه در اصل نارضایتی با معترضان شریکند و دل بخش های مهمی از جامعه بخصوص نخبگان و انبوهی از نیروهایی که بر خشونت پرهیزی و اعتراض مدنی تاکید داشته اند با آنها است و نمونه آن را در دانشگاه های کشور می بینیم که این بار همدلی و همراهی استادان با دانشجویان بیشتر است و متأسفانه هم استاد و هم دانشجو تحت فشار قرار می گیرند.
اعتراض گرچه با مرگ ناگوار خانم مهسا امینی دختر خانم کرد سنی آغاز شد ولی خوشبختانه در اثر هوشیاری مردم و برغم تلاش مذبوحانه ای که بخصوص از خارج هدایت می شد، اعتراض رنگ و بوی قومی و مذهبی نگرفت و صدای تجزیه طلبی که مورد خواست دشمنان است شنیده نشد. ولی بپذیریم که محرومیت که همه جا هست در نواحی مرزی که بیشتر سکونت گاه اقوام مختلف است و نیز برای زنان و جوانان بیشتر است و از اولویت های حکمرانی خوب تلاش مضاعف برای رفع این محرومیت های مضاعف است.
در مورد ترکیب جامعه بخصوص ویژگی های نسل جوان اگر به پیمایش ها و پایش های ارزنده ای که از سال 79 ببعد چندبار صورت گرفته است در سیاستگزاریها و برنامه ریزی ها توجه نمی شود دست کم مسئولان به آخرین مطالعه دولتی درباره اعتراض ها و تصوراتی که از حاکمیت در نسل جدید وجود دارد و آن را منشأ مجموعه ای از ممنوعیت ها و محرومیت ها (به جای گره گشایی و همدلی) می داند رجوع کنند. پژوهشی که در شماره اخیر ماه نگار راهبردی "دیده بان امنیت" نشر یافته است.
و مقایسه شود داده های این پژوهش با آنچه در تحلیل نهادهای امنیتی آمده است و نیز مطالب و مواضعی که مسئول وزارت علوم با دانشجویان و دانشگاهیان داشته و مواضع نظیر آن تا فاصله نجومی آنها دریافته شود.
نسل جدید که جهان ویژه خود را دارد سرمایه بزرگ امروز و فردای ما است. اگر نمی خواهیم یا نمی توانیم تقاضاهای او را برآورده کنیم دست کم ذهنیت، امید و اعتراض او را بفهمیم. فهمیدن گام نخست تفاهم و حرکت به سوی همدلی و اقناع متقابل است.