روسیه که سخنگوییِ مذاکرات وین را به جهت ضعف ایران به عهده گرفته بود! با پیچیده کردن مذاکرات اجازه نداد گفتگوها به نتیجه برسد؛ تا: از یک سو در عرصهی تحریم در صحنهی سیاسی جهان تنها نماند، و از سوی دیگر بهرهگیری از روشهای مبارزه با تحریم و موقعیت ایران، فشارهای تحریم بر روسیه راکاهش دهد.
به گزارش جماران؛ حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در دولت روحانی در حساب توییتر خود نوشت:
برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت UN در حال تبدیل شدن به یک بحران در عرصهی امنیتِ بینالملل برای ایران است؛ آنچه روسیه با سه گامِ دیپلماتیک در انحراف برجام آن را پدید آورد:
۱) روسیه که سخنگوییِ مذاکرات وین را به جهت ضعف ایران به عهده گرفته بود! با پیچیده کردن مذاکرات اجازه نداد گفتگوها به نتیجه برسد؛ تا: از یک سو در عرصهی تحریم در صحنهی سیاسی جهان تنها نماند، و از سوی دیگر بهرهگیری از روشهای مبارزه با تحریم و موقعیت ایران، فشارهای تحریم بر روسیه راکاهش دهد؛
۲)روسیه، در عرصهی امنیت بینالملل هم حمله به اوکراین را به گسترش ناتو پیوندزد؛ تا هم حمله به اوکراین مشروعیت بیاید، و هم بااین روش، چین و ایران را -که ازقرن گذشته همسایهی ناتو بوده است- درجبههی خود قراردهد، ترفندی که چین زیرکانه نپذیرفت، ولی راه رابرای گام سوم ایران بازکرد؛
۳)در گام سوم، روسیه با موضوع پهپادها، اختلاف ایران و غرب را به شورای امنیت UN کشید؛ موضوع اوکراین را به قطعنامه ۲۲۳۱ متصل کرد؛ و آنچه که ایران مانند گذشته میتوانست به عنوان یک مسئلهی مذاکراتی به نتیجه برساند را به امنیت بینالملل پیوند زد؛
پس از این تحولاتِ دیپلماتیک، روسیه اکنون به درستی میگوید که در تکنولوژی پهپادها و سایر ابعاد تکنولوژی نظامی از ایران بسیار پیشرفتهتر بوده و نیازی به ایران ندارد؛ و به همین دلیل با کمیته تحقیق شورای امنیت مخالفت میکند. ادعایی که چنانچه موضوعی مستقل بود درست به نظر می رسید ولی اکنون این ایران و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ است که موضوع اصلی شورا شده، و نه قدرتِ ساخت و یا استفاده از پهپادها؛ و این روسیه است که میکوشد تا با عنوان حمایت خود از ایران، اجازه ندهد حمله با پهپادها به مردم عادی اوکراین مورد تحقیق قرارگیرد.
چیزی که درنهایت به جهت نقض ۲۲۳۱، و توسط مکانیسم ماشه،صرفا ایران را به فصل هفتم منشور بازمیگرداند. و البته برای خروج دوباره از آن، ایران را بیشتر به روسیه محتاج مینماید!
آیا پیش از آنکه بازهم دیر شود و خسارتهای کشور عمیقتر، نباید در «دیپلماسی سردرگم ایران» تجدیدنظر اساسی صورت گیرد؟