گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران مطرح شد؛

نوآوری های آیت الله العظمی یوسف صانعی در برخی فتواها

حجت الاسلام و المسلمین حسن صفری، رئیس دفتر آیت الله العظمی صانعی در تهران، در گفت و گو با جماران فتاوای نادر ایشان را ذکر کرد.

پایگاه خبری جماران: رئیس دفتر آیت الله العظمی صانعی(ره) در تهران با اشاره به فتاوای نوآورانه ایشان، گفت: مبانی و دیدگاه های آیت الله العظمی صانعی با الهام از منظومه فکری و فقاهتی فقیه و معمار بزرگ انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(س) پرورش یافت. پایه ها، ارکان و روش های اجتهادی و استنباطی خودشان را در آن قالب پی ریزی کردند؛ الگوگیری از گذشتگان، تلفیق اندیشه های فقهی آنان با اجتهادات نو و به کارگیری «عقلانیت فکری». نکته مهم اینجا است که ایشان خیلی حساب شده کار می کردند. بعضی چیزها را اصلا عقل نمی پذیرد. آیا عرف این را می پذیرد یا نه؟ خدا با زبان ساده با ما صحبت کرده تا مردم بفهمند چه چیزی می گوید. این آیات و بعد روایات باید با عقل جور در بیاید. چیزهایی که با عقل جور در نمی آمد را ایشان کنار می زد و این باعث شد که ایشان «فقیه نواندیش» شود.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین حسن صفری را در ادامه می خوانید:

در آستانه دومین سالگرد ارتحال آیت الله العظمی صانعی، علاقه مند هستیم از زبان شما که سال ها با ایشان مأنوس بوده اید و با آثار و اندیشه ایشان کاملا آشنایی دارید، ویژگی های علمی و ممتاز فتاوای ایشان را بشنویم.

آیت الله العظمی صانعی از شاگردان مبرز حضرت امام بودند و سال 1316 در روستای نیک آباد، که الآن تبدیل به شهر شده و تقریبا جنوب شرقی اصفهان است، به دنیا آمده اند.

پدرشان، آقای شیخ محمدعلی صانعی عالمی وارسته و روحانی زاهد و پرهیزکار معروف آن منطقه هستند. جدّ ایشان به مرحوم «آیت الله شیخ یوسف» معروف بودند که اسم حاج آقا را هم به همین خاطر «یوسف» گذاشته اند. ایشان از عالمان زمان خودش به شمار می رفته و در فلسفه از شاگردان جهانگیر خان و در فقه از تربیت شدگان میرزا حبیب الله رشتی بوده است. از کارهای قابل توجه جدّ ایشان ترویج و اشاعه حرکت میرزای شیرازی در مسأله قیام تنباکو بوده است.

آیت الله العظمی صانعی در سال 1325 هجری به حوزه علمیه اصفهان وارد می شوند و سپس در سال 1330 برای  ادامه تحصیل به قم مشرف می شوند. ایشان هوش و ذکاوت بالایی داشتند و زود سطح را می خوانند. بعد از سپری کردن دوره سطح، یک سال از درس آیت الله بروجردی استفاده می کنند و بعد از درس آیت الله محقق داماد، آیت الله شیخ عباسعلی شاهرودی، شیخ محمدعلی اراکی و آیت الله شیخ محمد فکور یزدی استفاده می کنند و در اثنای همین ها به پیشنهاد برخی از دوستان معظم له در درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینی(س) شرکت و گمشده خودشان را پیدا می کنند.

از این به بعد دیگر ایشان همراه حضرت امام و از شاگردان معروف بودند. قبلا هم در یک مصاحبه عرض کردم، وقتی ایشان به امام اشکال می کردند امام تا آخر گوش می دادند؛ یا در راه همیشه تا منزل به دنبال ایشان می آمدند و سؤالات و اشکالات را می پرسیدند و امام در کوچه می ایستادند و به ایشان پاسخ می دادند. یعنی می دانستند سؤالاتی که ایشان می کند عمیق و حساب شده است.

از سال 1334 تا سال 1342 که امام تبعید می شوند، ایشان همراه امام بودند. در سن 24 سالگی ایشان به درجه اجتهاد می رسند. بعد از تبعید امام خود ایشان به عنوان نماینده حضرت امام در قم معروف بودند. از سال 1354  ایشان شروع به تدریس می کنند.

 

یعنی جایگاه علمی مرحوم آیت الله العظمی صانعی به دوران قبل از انقلاب و حتی دوره جوانی ایشان بر می گردد؟

بله؛ در سن 24 سالگی به درجه اجتهاد می رسند که هوش سرشار و قدرت علمی ایشان را نشان می دهد. در سال 1354 که 38 سال سن داشتند تدریس خارج فقه «زکات» را در مدرسه حقانی شروع می کنند و بعضی از آقایانی که الآن فوت کرده اند، نمی دانم بر چه اساسی آن زمان با ایشان مخالفت هایی داشته اند. آن زمان از روی معالم یا سیوطی تدریس می کردند؛ چیزهایی که الآن چاپ شده و خود انتشارات جامعه مدرسین چاپ کرده است و لیست اسامی افرادی که در مدرسه حقانی تدریس می کرده اند مشخص است که اینها چه چیزی تدریس می کرده اند و آیت الله صانعی چه چیزی  تدریس می کرده است.

سال 54 که خود من وارد قم شدم، آوازه ایشان بلند بود. آن زمان مثل الآن نبود که به راحتی به افراد «آیت الله» گفته شود؛ آیت الله حساب و کتاب داشت و به هرکسی گفته نمی شد. آن زمان ایشان به «آیت الله صانعی» مشهور بود و من یک بار هم نشنیدم که یک کسی «حجت الاسلام» گفته باشد. ما که به قم آمدیم کسانی که می خواستند سطح سه را شهریه بگیرند باید «کفایه» را پیش ایشان امتحان می دادند؛ که خیلی از آقایان تازه می خواستند کفایه را تدریس کنند و بعد به اجتهاد رسیدند و الآن هم فوت کرده اند. ایشان ممتحن کفایه بودند.

تا رحلتشان، 40 سال تدریس ایشان ادامه داشت؛ که خارج فقه و اصول، تحقیق و مطالعه و تلاش در متون دینی و اسلامی و به خصوص شعبه فقاهتی آن بسیار کار کردند. طرح، تدوین و تألیف کتاب هایی در باب احکام دینی و فقهی با روش و مسلک جدید آیت الله العظمی صانعی را در زمره «مرجع نواندیش» شناسانده و صاحب نظامات علمی و فقهی در عصر حاضر قرار گرفته اند.

از قبل ایشان می شناختم ولی تقریبا 20 سال بعد از انقلاب به دفتر ایشان رفتم. ایشان یک ساعت مانده به ظهر می نشستند و مسائلی که سؤال شده بود مطرح می شد و بعضی افراد نظراتی می گفتند و بعد آیت الله صانعی نظر خودشان را می گفتند. یکی از شاگردان با خط خوش استفتائات ایشان را می نوشتند. اولین بار مسأله ای مطرح شد و من روبروی ایشان نشسته بودم و اشکال کردم. ایشان قشنگ گوش داد و بعد شروع به مباحثه با من کرد. این برای من خیلی تازگی داشت که یک مرجع تقلید صاحب فتوا به من بچه طلبه که اشکال می کنم گوش بدهد و بعد با من مباحثه کند. از آن روز شیفته مرام و مسلک ایشان شدم.

انسان شیفته علم و فقاهت می شد وقتی این رفتار را می دید. من که استفاده زیادی از مرام و مسلک ایشان بردم. حتی از نظر خط فکری، مسائل روز و آشنایی با قرآن من چیزهای نو از ایشان فراگرفتم؛ و دیگران هم به همین صورت. خداوند ایشان را رحمت کند؛ شخصیت شایسته ای بودند و حیف که زود از میان ما رفتند.

 

مهمترین فتاوای نوآورانه ایشان کدام قسمت بود و تأثیری که آن فتوا هم در زمان خودش و هم در امروز داشته چه بوده است؟

فتواهای آیت الله العظمی صانعی به مبانی و دیدگاه های ایشان بر می گردد. مبانی و دیدگاه های آیت الله العظمی صانعی با الهام از منظومه فکری و فقاهتی فقیه و معمار بزرگ انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(س) پرورش یافت. پایه ها، ارکان و روش های اجتهادی و استنباطی خودشان را در آن قالب پی ریزی کردند؛ الگوگیری از گذشتگان، تلفیق اندیشه های فقهی آنان با اجتهادات نو و به کارگیری «عقلانیت فکری». نکته مهم اینجا است که ایشان خیلی حساب شده کار می کردند. بعضی چیزها را اصلا عقل نمی پذیرد. آیا عرف این را می پذیرد یا نه؟ خدا با زبان ساده با ما صحبت کرده تا مردم بفهمند چه چیزی می گوید. این آیات و بعد روایات باید با عقل جور در بیاید. چیزهایی که با عقل جور در نمی آمد را ایشان کنار می زد و این باعث شد که ایشان «فقیه نواندیش» شود.

وقتی برخی از نظرات فقهی آیت الله العظمی صانعی را می شنیدند، خیلی افراد برآشفته می شدند؛ در صورتی که اینها با عقل جور در می آید. مثل مرجعیت دینی که تمام آقایان می گویند باید مرد باشد. چرا زن نباشد؟ مگر زن انسان نیست؟! خداوند خودش می فرماید «إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ». روشن تر از این هست؟! اجتهاد به معنای کوشش کردن است. چه طور مرد می تواند کوشش کند، زن نمی توانند کوشش و تلاش کند؟! ما چرا می خواهیم لقمه را دور سر خودمان بچرخانیم؟ ایشان می فرماید در مرجعیت مرد بودن شرط نیست. البته تمام چیزهایی که من می گویم چاپ شده و مدارکش هم موجود است و هرکس خواست ما در خدمتشان هستیم که مستنداتش را ارائه کنیم.

برای قاضی شدن، مرد بودن شرط نیست. چه اشکالی دارد که یک زن قاضی شود؟! مرد بودن در کلیه مناسب حکومتی شرط نیست. اجتهاد برای قاضی شرط نیست. یکی از مشکلاتی که امروز قضات ما دارند این است. چه قدر داریم کسانی که بتوانند به درجه اجتهاد برسند؟ ایشان اجتهاد را شرط نمی داند و می فرمایند «علم به قوانین» کفایت می کند. زن و مرد، مسلمان و غیر مسلمان، در قصاص نفس و اطراف مساوی و همه اینها بندگان خدا هستند. خدا رب همه انسان ها است و فقط رب همه است و همه بندگانش را دوست دارد؛ چرا فرق کنند؟! زن و مرد، مسلمان و غیر مسلمان، در دیه نفس و اطراف مساوی هستند.

یکی از چیزهایی که متأسفانه بعضی از بزرگان در قم علیه ایشان مطرح کردند و اصلا نخوانده و ندیده بودند که ایشان چه فرموده اند، گفتند آیت الله العظمی صانعی فرموده اند که ارث زن و مرد مساوی است. ایشان «دیه زن و مرد» را فرموده بود و ارث زن و مرد را نگفته بود. صریح قرآن است که باید دختر و پسر را از زن و مرد تفکیک کنیم. زن و شوهر ارثشان فرق می کند و ایشان تساوی دیه زن و مرد را فرموده اند که مجلس شورای اسلامی هم روی آن کار کردند و الآن هم در قانون بیمه ها هست. جریان همان است که خودش را بیاور و اسمش را نیاور. زن در صورتی که شوهر وارثی نداشته باشد تمام اموال منقول و غیرمنقول او را به ارث می برد. اکثر فقها می فرمایند مثلا از زمین ارث نمی برد؛ ایشان می فرمایند از هر چه هست زن ارث می برد.

یکی از چیزهایی که امروز با سوءاستفاده از تحریرالوسیله امام متأسفانه بر علیه تشیع کار کرده اند همین است. ایشان می فرماید «استفاده جنسی از همسر نابالغ» حرام است. تجدیدفراش و چند زن گرفتن مردها در شرایط عادی و بدون عذر را می فرمایند اشکال دارد.

یک مسأله خیلی مهم دیگر این است که می فرمایند غیر مسلمان همانند مسلمان از مسلمان ارث می برد. فقهای دیگر می فرمایند مسلمان از او ارث می برد ولی غیرمسلمان از مسلمان ارث نمی برد. ایشان می فرمایند جان و مال غیر مسلمان همانند مسلمان محترم است.

یک مسأله مهم دیگر به خصوص برای جوانان که می خواهند راحت باشند، «تراشیدن ریش» است. ایشان می فرمایند تراشیدن ریش اشکالی ندارد؛ مستنداتش هم هست. می فرمایند موسیقی هایی که محتوای باطل نداشته باشد اشکال ندارد. الآن مجسمه سازی یکی از شغل های مهم است ولی در رساله همه آقایان حرام است. ایشان می فرمایند مجسمه سازی و نقاشی انسان و جانداران حرام نیست.

یک مسأله ای که خیلی مهم دیگر این است. حرمت ربا مختص به ربای استهلاکی است؛ نه ربای استنتاجی. ربا به معنای سود است و در همه بانک های امروز هست و همه مردم هم دارند کار می کنند، وام می دهند و می گیرند و سودهای آنچنانی هم بانک ها می گیرند که من کاری به آنها ندارم ولی منظور اینجا است که ایشان ربا و سود را جدا کرده اند. مثلا الآن یک آقایی آبرو دارد و می خواهد دخترش را شوهر بدهد، جهیزیه می خواهد، پول خرید جهیزیه برای این دختر ندارد و برای اینکه آبرویش نرود مجبور است از آقایی پول بگیرد تا برای دخترش جهیزیه تهیه کند؛ این حرام است. یا یک وقتی کسی همسر یا بچه اش مریض است و پول بیمارستان ندارد و مجبور است از کسی پول بگیرد، این نزول و حرام است.

اما یک وقتی ربا استنتاجی است؛ مثل همین بانک ها که از من و شما پول می گیرند و با آن کار می کنند. بهترین سود را می برند و برای کسانی که با این پول کار می کنند اشکالی ندارد و من اگر بگیرم می گویند حرام است. چرا؟ ایشان می فرمایند بانک و غیر بانک، یک وقت کسی پول دارد ولی فکر اقتصادی ندارد، کسی که فکر اقتصادی دارد با پول او کار می کند و سودش را می دهد؛ حتی اگر از اول هم سود را تعیین کند اشکالی ندارد چون دارد با پول او کار می کند. ما باید با دنیا معاشرت داشته باشیم و نظرات، دین، فقه و اسلام ما باید طوری باشد که بتوانیم با دنیا معاشرت کنیم؛ نه اینکه دور خودمان را خط بکشیم و ببندیم.

موضوعی دیگری هم که یک مقدار شاذ به نظر می آید، ایشان می فرمایند در صورت حرج و مشقت، فرزند خوانده را از نامحرم بودن نسبت به پدرخوانده و مادرخوانده خارج می کند و این حرج و مشقت حرمت نگاه کردن را  برطرف می سازد. می فرمایند فرزندخوانده دارد در خانه اینها بزرگ می شود و مادر به عنوان بچه به پسر نگاه می کند و پدر به عنوان بچه به دختر نگاه می کند و لازم هم نیست که بگویند اینها پدر و مادر تو نیستند. الآن یکی از مشکلاتی که ما در جامعه داریم این است که بچه بزرگ شده و می خواهد ازدواج کند و می گویند اینها پدر و مادرت نیستند. او ضربه می بیند و به مشقت می افتد. می فرمایند نیاز نیست به او بگویید. این فتوای مهمی است که خیلی ها در جامعه از این فتوا دارند استفاده می کنند. کل بهزیستی ها با همین فتوای آیت الله صانعی بچه ها را به خانواده ها می دهند.

 

علاقه مند هستیم اگر خاطره شیرینی هم از ایشان دارید  برای ما نقل کنید. مخصوصا اگر با فتاوای ایشان مخالفت می شد و به ایشان جسارت می کردند، یا در هر زمینه دیگری اگر خاطره ای از ایشان دارید برای ما نقل بفرمایید.

یک بار که ایشان به تهران تشریف آوردند و خدمت ایشان بودم، در رابطه با موضوعی که با عنوان «کاشت ناخن» مطرح هست و فقها هم مخالفت می کنند، ایشان فرمودند این فتوای من مخصوص کسانی است که مقلد من هستند و کسانی که مقلد من نیستند نمی توانند از این فتوا استفاده کنند، برای آنها  جایز نیست و من راضی نیستم. بعد فرمودند مقلدین من می توانند ناخن بکارند و وضوی جبیره بگیرند.

برای اینکه یک سری طور دیگری فکر می کنند و وقتی مسأله راحتی پیش می آید می خواهند از ایشان تقلید کنند. این باید باب شود که ما داریم از فلانی تقلید می کنیم که این سدّ در جامعه شکسته شود.

 

اگر نکته ای به عنوان حسن ختام دارید برای ما بفرمایید.

نظر خودم را می گویم که ما بیش از یک میلیارد نفر اهل سنت و چند ده میلیون نفر شیعه داریم. اهل سنت همه جا متحد هستند و هیچ مشکلی ندارند ولی ما شیعیان، به خصوص در کشور خودمان، متأسفانه خودی و غیر خودی دانستن و یک سری ظواهر به دین ما ضربه زده و به اسم دین کلاه سر مردم می گذارند. امام صادق(ع) می فرمایند «اَتَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ اَلرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اِعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ». یعنی به طول رکوع و سجود کسی نگاه نکنید؛ این چیزی است که به آن عادت کرده و اگر ترکش کند وحشت می کند. اگر خواستی بشناسی که او چه طور آدمی است، به راستگویی و امانتداری او نگاه کن. متأسفانه در نظام ما برخی افرادی که امانتی به آنها سپرده اند خیانت کرده اند.

در خبرها آمده بود که امسال آمار سرقت ها دو برابر سال های گذشته است و برای هر دزدی در زندان ماهانه حدود 10 میلیون هزینه می شود. جامعه اسلامی ما که پیرو اهل بیت(ع) هستیم، چرا باید به اینجا برسیم که دزدهای ما  دو برابر شوند و برای نگهداری آنها هر ماه 10 میلیون هزینه کنیم؟! نصف این 10 میلیون را به خود فرد بدهید تا کاری راه بیندازد و دیگر دزدی نکند؛ نه اینکه آنجا پرورش بدهید و چیزهایی هم که نمی دانست یاد بگیرد. به این نتیجه می رسیم که برخی مسئولین ما کاربلد نیستند. هر کاری تخصص می خواهد. این مگر بودجه مردم نیست که شما 10 میلیون هزینه یک دزد کنید؟! به خصوص اینکه الآن دارند علنا در خیابان از مردم زورگیری می کنند و همه اینها به «فقر» بر می گردد. در صورتی که ما همه چیز داریم ولی فرهنگ اهل بیت(ع) درست در جامعه ما پیاده نشده است.

کشور عراق را ببینید که از صدر اسلام تا حالا مسئولینش اهل سنت بوده اند. صدام بزرگترین جنایت ها را می کرد و مشکلی نبود. ولی  الآن که شیعیان حاکم شده اند، یکسره به جان هم هستند. چون ما شیعه احساسی هستیم و شیعه واقعی نیستیم. اگر کسی شیعه علوی(ع) باشد به این صورت عمل نمی کند.

آیه هشت از سوره صف می فرماید:« یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ». خیلی ها تلاش می کنند که نور الهی را خاموش کنند ولی خداوند می فرماید خودم نورم را کامل می کنم؛ این نور از خدا شروع می شود، به پیامبران(ص)، اهل بیت(ع) و بعد علما و مراجع می رسد. نور وجود آیت الله صانعی باقی خواهد ماند؛ نور هرگز از بین نمی رود و بعد از رحلت ایشان می بینیم که ما افکار ایشان را نشر می دهیم و مردم هم پذیرا هستند. خدا را شکر که آقازاده ایشان در دفتر درس دارند و افکار نو آیت الله العظمی صانعی را نشر می دهند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
31 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.