رضا امیرخانی، نویسنده و پژوهشگر دینی گفت: اگر به محفل و مجلسی رفتیم و دیدیم که همه یک شکل هستند، باید بدانیم که یاران امام حسین(ع) همه یک شکل نبودند. یاران ایشان از همه نظر انواع مختلفی بودند. هر جا دیدیم که ظاهر همه یک رنگ است، آنها از اباعبدالله(ع) پیروی نمی کنند.
به گزارش جماران؛ رضا امیرخانی، نویسنده و پژوهشگر دینی در گفت وگو با برنامه سوره امام حسین(ع) قیام عاشورا گفت: هر چه تاکنون پیش رفته ایم رنگی از اباعبدالله(ع) نگرفته ایم، همین جمله را نمی توان فهم کرد و من نیز ذره ای از آن را فهمیدم. هرچه می گذرد ما بیشتر می فهمیم که چقدر از حضرت اباعبدالله(ع) دوریم. در عین حال موضوع حضرت اباعبدالله(ع) ساده است. اباعبدالله (ع) شکل های درست را به ساده ترین روش ممکن پیاده کردند. انتخاب های ایشان ساده ولی درست بودند. هر جا حضرت شک کردند، انتخابی درست انجام دادند.
وی افزود: حضرت اباعبدالله (ع) تصویری روشن برای ما ترسیم می کنند و هیچ مرثیه خوانی یا گوناگونی روایات در فرق و مذاهب قادر به خراب کردن این تصویر نیست. با یک واسطه از رئیس جمهوری نقل می کنم که وقتی او در صحن سازمان ملل بوده فردی با لهجه شهری که وی اهل آنجا بوده، می گوید سلام! می بیند که یکی از مقامات بلندپایه رژیم صهیونیستی است، اگر امام حسین(ع) را می شناختیم می دانستیم که باید جوابش را دهیم. چون ممکن است شمر زمانه تغییر کند ولی امام حسین(ع) همان است که بود. حضرت نیز به قمر بنی هاشم(ع) فرمودند جواب شمر را بده، حتی اگر فاسق باشد.
وی ادامه داد: اگر به محفل و مجلسی رفتیم و دیدیم که همه یک شکل هستند، باید بدانیم که یاران امام حسین(ع) همه یک شکل نبودند. یاران ایشان از همه نظر انواع مختلفی بودند. هر جا دیدیم که ظاهر همه یک رنگ است، آنها از اباعبدالله(ع) پیروی نمی کنند.
امیرخانی گفت: در هیچ روایتی نداریم که اباعبدالله(ع) توصیه ای به اصحاب خود داشته باشند و همه آنها مستقل بودند. تصویر بی نظیری که از شب عاشورا ثبت و ضبط شده، نشان می دهد که یاران امام تا چه اندازه «حر» بودند. مشهور است که اصحاب در گوشه ای از خیمه کنار یکدیگر نشسته بودند و به سخنان حبیب بن مظاهر گوش می دادند و بنی هاشم نیز دور قمر بنی هاشم حلقه زده بودند تا فرمایش ایشان را بشنوند ولی قمر بنی هاشم(ع) ساکت بودند و خیلی کم حرف می زدند. نقل شده که حبیب شروع به صحبت کردن برای اصحاب کرد و گفته که ما در اینجا نیامدیم که از حسین(ع) دفاع کنیم بلکه آمده ایم که از بنی هاشم دفاع کنیم.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما هر وقت فکر می کنیم می خواهیم حسینی شویم، باید لباس مشکی بپوشیم و ریش هایمان عین هم باشد. این در حالیست که اشکالی که اباعبدالله انتخاب می کردند، خیلی با آنچه ما می فهمیم متفاوت است. برای همین است که هر سال که می گذرد من فکر می کنم که از اباعبدالله(ع) دورم، نمی گویم دورتر شده ام ولی احساس دوری می کنم. اگر من بودم آیا سراغ زهیر بن قین که به واسطه او پدرم را از دست داده بودم، می رفتم؟
وی گفت: آنچه ما از شب عاشورا می فهمیم این است که تنوع و رنگارنگی عجیبی در میان یاران امام بود. بر عکس، کسانی که در برابر حضرت قرار داشتند بسیار بیشتر مشابه هم و یک شکل بودند. حرف های لشکر مقابل نیز شبیه هم بود و وقتی کسی چیزی می گفت، همه توده وار همان را تکرار می کردند. در حالی که در میان اصحاب امام، هیچکدام مثل همدیگر حرف نمی زدند.
او ادامه داد: به همین دلیل مهم است که ما امام حسین(ع) را بشناسیم، یکی از آسیب های شمرشناسی همیشگی این است که ما به جای حسینی شدن، زیدی شویم. تفاوت امام حسین(ع) با سایرین در این بود که ایشان همیشه شکل درست را انتخاب می کردند. به امام فرمودند اگر یک تیر بزنیم جنگ مغلوبه می شود، اما ایشان فرمودند آغازگر جنگ نخواهند بود. اصولاً انتخاب شکل درست خیلی سخت است، هر چه با خود فکر می کنم من نمی توانم مانند اباعبدالله(ع) همه جا شکل درست را انتخاب کنم. «حر» که همیشه احساس می کنیم رحت تر بتوانیم از مسیر ایشان به سیدالشهداء(ع) برسیم، می گوید «من از کوفه بیرون می آمدم و در گوشم می شنیدم که کسی مرا به بهشت بشارت می داد.»
امیرخانی گفت: خطاب به عمر سعد نیز گفتند بر تو باد جهنم، ولی او در توجیه کار خود گفت: «ما نمی رویم که بجنگیم بلکه می رویم که ماجرا را فیصله دهیم.» در حالی که یاران اباعبدالله(ع) هیچکدام اهل توجیه نبودند و کارها را بدون هیچ توجیهی به درستی انجام می دادند.
او در بخش دیگری از سخنان خود درباره شکل درستی که اباعبدالله(ع) و اصحابش انتخاب می کردند، گفت: شکل درست این است اگر صدای هیئتمان بلند بود، آن را کم کرده و مراعات دیگران را کنیم. در حقیقت اباعبدالله(ع) می فرمایند باید صدا را کم کنیم. امام حسین(ع) مانند قبله نما می ماند هر جا که ایشان را قرار دهیم، راه را درست نشان می دهند.