مراسم بزرگداشتِ سید محمود دعایی روز چهارشنبه ۱۸ خرداد، ساعت ۹ شب، با حضور جمعی از شخصیت های سیاسی و ادبی در کلاب هاوس برگزار شد.
به گزارش جماران؛ به نقل از خبرآنلاین، متن سخنان شخصیت های سیاسی حاضر در این مجلس مجازی در پی می آید:
علیرضا معزی:
حسن اخلاق و کارآمدی آقای دعایی همان مطالبه ما از انقلاب و مکتب امام است. خدمات آقای دعایی مصداق بارز این کارآمدی است. ویژگی مدارا و گفتوگوی آقای دعایی نیز نمادی است که جامعه و ما نیازمند آن هستیم.
علی ربیعی: گفتوگو، منش دعایی و نیاز روز ایران است
امید به امتداد راه آقای دعایی در دوران مدیریت آقای دکتر صالحی دارم ... جایزه اخلاق رسانه را با همکاری رسانهها و اهالی مطبوعات پیگیری میکنیم.
تعابیری که درباره آقای دعایی شد نشان از آرزوهایی دارد که جامعه در پی دستیابی به آنست، تعابیری مانند «گسلبندزن».
امید به امتداد راه آقای دعایی در دوران مدیریت آقای دکتر صالحی دارم.
بحث بیخاصیتی روزنامه اطلاعات در پیام آقای داوری و نظرات آقای شمسالواعظین پاسخ داده شد. مردم احترام و تکریم دوست دارند. مردم خسته شدهاند. تیتر تخریبگر را دوست ندارند.
نقدی هم شده که ترکیبی در این اتاق دور هم جمع شده و اسمش را مدارا گذاشتهاند. این منش آقای دعایی است. اخلاق گفتوگو منش آقای دعایی است. اخلاق گفتوگو ، نیاز و مصلحت امروز ایران است.
جایزه اخلاق رسانه را با همکاری رسانهها و اهالی مطبوعات پیگیری میکنیم.
سهیل محمودی : توجه ویژه دعایی در «اطلاعات» ، مددرسان رشد شعر و ادبیات شد
پیام سهیل محمودی، شاعر :
عرض ارادت و مهر با تسلیت درگذشت رفیق مهربان وشخصیت والای فرهنگی و اثرگذار روزگار ما زنده یاد حاج آقا سیدمحمود دعایی رحمت الله علیه، رحمه واسعه.
از زاویه اهل شعر و ادبیات چند نکته را بگویم. معمولا مطبوعات، جراید و ژورنالیسم از مشروطیت تا امروز نقش زیادی در ترویج شعر فارسی داشته است. پیش از مشروطیت این کار در دورهای به دربارها مربوط بوده است مانند سامانیان و غزنویان.
در قرن ششم و هفتم خانقاهها این کار را میکردند و خانقاهها محل ترویج شعر و ادبیات بودند و مثلا در روزگار صفویه، قهوه خانهها، زورخانهها مراکز فرهنگی مردمی به جمهوری شعر دامن میزدند و شعر را میبردند در میان مردم و فضا، فضای گسترش شعر بود.
اینها را گفتم تا بگویم بعد از مشروطیت، این حوزه بر عهده مطبوعات و ژورنالیسم قرار گرفت. اصلا خود نیما که مهمترین اتفاق شعر ۱۰۰ سال اخیر را رقم زد در دیماه ۱۳۰۱، اولین شعر نوآیین خود (بخشهایی از شعر افسانه) را در مجله قرن بیستم مرحوم میرزاده عشقی منتشر میکرد، با مقدمهای منتشر کرد.
از مشروطیت تا امروز در این ۱۱۵ سال خیلی مطبوعات در دامن زدن به شعر و ادبیات و نقد و بررسی آن نقش داشتند. یا یک پرش گام بلند به روزگار پس از انقلاب میرسیم. در حقیقت، روزنامههایی که به شعر و ادبیات دامن بزننداز اول انقلاب و اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ یکی روزنامه جمهوری اسلامی آقای میرحسین موسوی بود. ایشان به عنوان آدم دغدغه مند حوزه ادبیات و هنر، بچههای شاعر را کنار همدیگر قرار داد و ویژه نامه ادبیات را صبح پنجشنبهها درمی آورد و بعدها با سردبیری آقای مسیح مهاجری ویژه نامه صحیفه در صبحهای پنجشنبه منتشر میشد.
مسولیت این ویژه نامه هم با شخصیتهای مختلف بود. بخشی در حمید گروگان، یوسفعلی میرشکاک و مسولیت شعر آن با سیدحسن حسینی بود. یکی هم روزنامه کیهان بود. کیهان فرهنگی به تلاشهای ادبی توجه داشت و صفحهای به نام صدای بال اندیشیدن داشتند و توجه به ادبیات و شعر داشت.
اما روزنامه اطلاعات هم این ویژگی را داشت. سالها صفحاتی را به توسعه ادبیات و شعر و توجه به شعر معاصر اختصاص میداد در صفحه اندیشهها هر روز چاپ میشد خیلی از بزرگان قلم میزدند. سال ۷۰ کتاب سرو سایه فکن به قلم استاد بزرگ، زنده یاد اسلامی ندوشن و با خط نستعلیق استاد امیرخانی چاپ شده بود. آقای دعایی هم را دید و گفت این صفحه را ببین، تو هم فردوسی را دوست داری هم استاد اسلامی ندوشن را دوست داری و هم استاد امیرخانی را دوست داری. به خوشنویسی دلبسته ای. بیا و چیزی درباره این بنویس. یادم هست که یک صفحه درباره کتاب سرو سایه فکن نوشتم منتهی چون زود به زود قلم میزدم گاهی به نامهای مستعار مانند سیدپوریا علیدوست بود که این نقد را به قلم علیدوست نوشتم و استاد ندوشن هم برای تشکر یادداشتی نوشته بودند و من را به عنوان سیدپوریا علیدوست خطاب کردند.
این یعنی صفحه اندیشه بسیار در جذب شخصیتهایی مانند زنده یاد باستانی پاریزی، زنده یاد سید جعفر شهیدی و سایه شان مستدام باشد دکتر احمد مهدوی دامغانی موثر بود.
صفحهای به عنوان وادی ادبیات روزهای پنجشنبه منتشر میشد که خود من در آن بارها قلم زدم. صفحهای در دهه ۷۰ با عنوان بشنو از نی درباره ادبیات امروز داشتند که شعر امروز عرضه میشد و بسیار پرمخاطب بود. بشنو از نی روزهای سه شنبه منتشر میشد و حجم و بسامد آن کارها را میتوان مورد توجه قرار داد.
مقالاتی به عنوان پاورقی منتشر میشد که به ادبیات ربط داشت. یکی از این مقالات، با عنوان افسانه نیما به قلم آقای عطاالله مهاجرانی بود که سلسله مقالاتی داشت که شرح آغاز ادبیات مدرن و نوین در ایران بود که موسسه اطلاعات به صورت کتاب درآورد. آنجا مجال عرضه یافت.
کتاب آقای مهاجرانی درباره فردوسی زمانی در اواخر دهه ۶۰ پیش آمده بود و برخی انتقادها به شاهنامه بود، آقای مهاجرانی این مباحث را مطرح کرد. مقالات جناب آقای جلال رفیع در حوزه ادبیات، فرهنگ و مسایل اجتماعی منتشر شد. حتی معتقدم خود دو کلمه حرف حساب گل آقا را هم باید در حوزه ادبیات بررسی کنیم همانطور که طنز چرند و پرند دهخدا را بخشی از ادبیات معاصر میدانیم. همچنین بخشی از نثر زنده یاد فریدون توللی را بخشی از ادبیات میدانیم، کوتاه نوشتههای زنده یاد کیومرث صابر را هم به خاطر ایجاز تمام و اثرگذاری بسیار باید بخشی از ادبیات بدانیم.
این نوعی حق گذاری از توجه حاج آقای دعایی نسبت به ادبیات و شعر است که اندک از بسیار و خوشهای از خرمن بود که بیان کردم.
نوربخش: دعایی در حل مشکلات ابراهیم یزدی همراه او بود
آقای دکتر یزدی برای خروج از کشور برای معالجه دچار مشکل بودند که دو نفر وساطت میکردند یکی آقای مهدوی کنی و دیگری آقای دعایی.
مهدی نوربخش، استاد دانشگاه و داماد دکتر ابراهیم یزدی: آقای دکتر ابراهیم یزدی انجمن اسلامی دانشجویان فارسیزبان را تشکیل داد که در کنار آن شرکت سهامی انتشار دایر شد که کتابهای آقایان مطهری و طالقانی را منتشر میکرد و رابط ما در نجف آقای دعایی بود که دوستی ایشان با آقای دکتر یزدی ریشه تاریخی داشت.
در سالهای اخیر آقای دکتر یزدی برای خروج از کشور برای معالجه دچار مشکل بودند که دو نفر وساطت میکردند یکی آقای مهدوی کنی و دیگری آقای دعایی. حتی یکی از کتابهای علمی دکتر یزدی را موسسه اطلاعات چاپ کرد. در آخر هم آقای دعایی با وجود مشکلات زیادی که داشتیم قبول کرد بر پیکر مرحوم یزدی نماز بخواند.
فیروزان: دعایی دغدغه توسعه فردی و اجتماعی داشت
دعایی مجموعهای است از فکر و عمل.
پیام صوتی مهدی فیروزان:
همه ما دغدغه توسعه ایران داریم اما بحثهای تئوریک کافی نیست و باید مصادیق عملی را باید معرفی کنیم. آقای دعایی یکی از مصداقهای بارز و امروز ما برای انسان توسعهیافته است. آقای دعایی مجموعهای است از فکر و عمل. یکی از مشخصات ایشان داشتن دغدغه توسعه بود؛ چه فردی و چه اجتماعی. روزنامه اطلاعات یکی از بارزترین آثار آقای دعایی است که نشان میدهد توسعه باید در فضای آرام شکل بگیرد. آقای دعایی همیشه انتخابگر بوده است. انسان توسعهیافته منفعل نیست.
خاتمی: از دعایی، عزیز بی جانشین، به حق تجلیل می کنید
پیام ارسالی سید محمد خاتمی ، رئیس دولت اصلاخات: با سلام و باتشکر از اینکه از عزیز بی جانشین دعایی عزیز به حق تجلیل می کنید امیدوارم شنونده خوبی باشم.
صادقی: دعایی ، کتاب نانوشته انقلاب و مخزنالاسرار امام بود
محمود صادقی، حقوقدان و فعال سیاسی: آقای دعایی را میتوان کتاب نانوشته انقلاب و مخزنالاسرار امام دانست. فردی از تبار سید محمود طالقانی بود. یادآور فضیلتهای فراموش شده و خاطرات خوب ما از سالهای ۵۷ و ۵۸.
آقای دعایی و روزنامه اطلاعات را میتوان با روزنامه کیهان و منش آن مقایسه کرد.
شبههای در روزهای اخیر توسط برخی حقوقدانان مطرح شده در خصوص علت مصادره موسسه اطلاعات که ۱۸ شهریور ۵۸ با اطلاعیه مرحوم آقای آذری قمی رخ داد که موسسه اطلاعات و شرکت ایرانچاپ جزو املاک عباس مسعودی تلقی شده که او را جز پایهگذاران رژیم سابق میدانستند. مرحوم آقای دعایی در مواجهه با چنین مسالهای چطور فکر میکرد؟ درباره وجه مشروعیت این مصادره چه نظری داشت؟ آیا این وجه برای ایشان مطرح بوده است؟
مهاجری: امیدوارم آقای صالحی پیشنهاد جایزه ای به نام دعایی را پی بگیرند
محمد مهاجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی: جایزه اخلاق رسانهای و حرفهای به نام آقای دعایی اقدامی شایسته است و امیدوارم آقای عباس صالحی این کار را پی بگیرند. با شناختی که از آقای صالحی دارم فکر میکنم ایشان میتوانند راه آقای دعایی را ادامه دهند.
آقای دعایی مظهر بسیاری از خصائلی بود که من از کودکی دوست داشتم. اگر ایشان امام جماعت مسجدی در تهران بود، داستانهایی درباره ایشان میخواندیم که فکر میکردیم افسانه است. آقای دعایی رفتارهایی داشت که من صادقانه به رفتارهای ایشان حسادت میکردم.
زائری: دعایی مایه آبرومندی روحانیت بود
پیام صوتی محمدرضا زائری: توجه و رواداری و خصائل اخلاقی آقای دعایی در کسوت روحانیت همه را جذب میکرد. ایشان اسباب آبرومندی روحانیت بود.
زیدآبادی: دعایی در مدیریت «اطلاعات»، سختگیری سیاسی نداشت
احمد زیدآبادی ، روزنامهنگار و از همکاران پیشین موسسه اطلاعات: من سال ۱۳۶۶ جذب روزنامه اطلاعات شدم و به زودی ارتباط مستقیمی با آقای دعایی داشتم. نگاه من با ایشان متفاوت بود و حتی افرادی که دیدگاههای متفاوتی داشتند نیز در روزنامه مطلب مینوشتند که البته این موضوع به این سادگی نبود. تا دوره حیات امام خمینی این موضوع سخت نبود. اما پس از آن تعارضاتی بین هاشمی و جریان خط امامی پیش آمد و آقای دعایی هم خاستگاه خط امامی داشت و هم علاقه بسیار شدیدی به آقای هاشمی داشت. فشارهای زیادی به آقای دعایی وارد میشد.
آقای دعایی دوست داشت اطلاعات روزنامه بسیار پربار و پرخواننده و تاثیرگذاری باشد. در دوره امام این کار شدنی بود اما بعد سختیهایی بروز کرد که نمیشد مطالب ایجابی منتشر کرد. ایشان برای اینکه بقیه را آزار ندهد به آن سمت رفت. مشکلات اقتصادی هم مزید بر علت شد تا روزنامه دچار افول شود.
برخی ملاحظات برای ایشان اجباری بود. دایره حساسیت هم انقدر گسترده بود که کار را فلج کرده بود. اما او نگاه سختگیرانه سیاسی نداشت و روزنامه اطلاعات حتی در دورهای که نهضت آزادیبخش فلسطین در رسانهها مورد نقد بود، ما همیشه اخباری از آن داشتیم.
سید مجتبی، فرزند دعایی: پدرم سبکبار بود، تمام هدایای دریافتی را به دیگران هدیه میداد
سید مجتبی دعایی : هر کس خاطراتی از پدرم دارد که من نمیدانستم و الان میشنوم. اتفاقاتی میافتاد که ما اصلا خبر نداشتیم. من پسر سوم ایشان هستم اما نمیدانستیم کارهای ایشان را. میگفت این کار را بکنید از دید خدا پنهان نمیشود. سعی داشت همه فرزندان با هم دوست و آشتی باشند. ما به هم عشق میورزیدیم. به من میگفت مردم تشنه محبتاند. میگفت خدا نیاورد روزی که برای کسی کاری بکنم و از او چیزی بخواهم.
ویژگی پدرم سبکباری و سبکبالی ایشان بود. او تمام هدایای دریافتی را به دیگران هدیه میداد. چشمداشتی به امر دنیوی نداشت.
سادهزیست بود اما سادهزیستی را به ما تحمیل نمیکرد فقط میگفت اشرافیگری نکنید. هر کدام از ما حالمان بد بود پیش پدر میرفتیم. شریک غم و شادیهای ما بود. تصور ما این بود که این روحیه پدری طبیعی است برای ما داشته باشد. من بعد از مراسم تشییع پدر دیدم که این ویژگی را برای همه داشت. حتی کارکنان موسسه اطلاعات میگفتند ما هم پدر از دست دادیم.
پدرم به خاطر عفونت گلو بستری بود و نمیتوانست صحبت کند. نماز ظهر را خواند در آیسییو. نیم ساعت ایشان را ترک کردم خبر دادند پدر را دارند احیا میکنند. به بیمارستان که رسیدم ایشان فوت کرد.
چرک گلو آبسه کرده بود و راه تنفس را بست و قلب نتوانست جوابگوی این فشار باشد و موجب فوت ایشان شد.
عباس عبدی: مهمترین مزیت مدیریت دعایی ، ممانعت از تبدیل «اطلاعات»، به «کیهان» بود
عباس عبدی ، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران: شخصیت حقیقی آقای دعایی و شخصیت حقوقی ایشان در مقام مدیر موسسه اطلاعات و شخصیت ایشان به عنوان کنشگر سیاسی را باید از هم تفکیک کرد. هر سه وجه بر هم اثر دارد. بوسیدن دست آقای رئیسی جزو اشتباهات آقای دعایی بود چون ایشان میان شخصیت حقیقی و سیاسی باید تمایز قائل میشد.
تردید ندارم آقای دعایی این کار را با همه افراد انجام میدهد. چنین کاری با یک نویسنده با انجام این کار با یک شخصیت سیاسی (فارغ از اینکه رئیسی باشد یا خاتمی)، فرق دارد و این حق مردم است که آن را طور دیگری ارزیابی کنند.
در وجه شخصی آقای دعایی بسیار فرد متواضع و خوشبرخوردی بود. او نان به نرخ روز خور نبود. فردی نبود که یار افراد در قدرت باشد. شخصیت انسانی او بسیار نمره بالایی میگیرد. وجه دوم به عنوان مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، میتوان گفت در مقاطعی این روزنامه خلاقیت خاص خود را داشت. در ابتدای کار تیم بسیار حرفهای در آن فعالیت میکردند. مجله اطلاعات سیاسی - اقتصادی از مجلات بسیار تاثیرگذار در تحولات فکری و سیاسی ایران بوده است. مهمترین مزیت مدیریت ایشان این بود که نگذاشت اطلاعات، تبدیل به کیهان شود. عملکرد این بخش هم مثبت بوده است.
مهمترین وجه همان شخصیت سیاسی ایشان است. آقای دعایی قبل از انقلاب با منش سیاسی که در رادیو بغداد داشتند، با دعایی بعد از انقلاب دچار تغییر جدی شده است و ثبات و پایداری این تغییر را حفظ کرده است.
اقامه نماز بر پیکر هنرمندان یک رفتار سیاسی است گرچه متاثر از ویژگیهای فردی است. او اصول سیاسی خود را رعایت میکرد و بر حسب شرایط از ویژگیهای فردی و رفتاری استفاده میکرد تا در جهت هدف خودش را ضربهپذیر نکند و درک درستی از شرایط داشت.
شایسته است که ارزیابی جدیتری در کارنامه سیاسی آقای دعایی صورت بگیرد.
شمسالواعظین: دعایی از موفقترین مدیران مطبوعاتی چند دهه اخیر است
ماشاءالله شمسالواعظین، از پیشکسوتان روزنامهنگاری: رفتار آقای دعایی ترجمان خصلتهای انقلاب است. من از آقای دعایی پرسیدم رفتار شما متاثر از خصلتهای انقلاب هستید؟ که با فروتنی پاسخ داد آنچه قصد انقلاب بود باید انقلابیون همت به کار میبردند و انجامش میدادند. میگفت دنبال خصلتهای من نگردید این آموزههای انقلاب است.
اگر خصلتهای آقای دعایی در مجموع به مفهوم میوه حسنه انقلاب جاری بود، ببینید ما چه انقلابی داشتیم؟ همه احزاب و نویسندگان فعالیت آزاد داشتند. ابتدای انقلاب چنین شرایطی حاکم شد.
آقای دعایی یکی از موفقترین مدیران مطبوعاتی چند دهه اخیر است؛ فقط در شخصیتهایی چون مسعودی و مصباحزاده میتوان چنین مدیران کارآفرینی پیدا کرد. کارنامه مطبوعاتی آقای دعایی نشان از اقتصاد رسانهای فوقالعاده ایشان دارد. هیچ کارمندی با ۲۵ سال سابقه در موسسه اطلاعات امروز بدون خانه نیست در حالی که او با تاکسی به مراسمهای مختلف رفتوآمد میکرد.
برخی سکولارها میگفتند با وجود آقای دعایی و نماز ایشان خیال ما از آن دنیا هم راحت است.
متون خبری روزنامه اطلاعات تا اطلاع ثانوی به لحاظ حرفهای در کلاسهای درسی تدریس خواهد شد. روزنامه اطلاعات سروصدا و توپخانه نداشت ولی بعد از انقلاب پابهپای روزنامههای معتبر دنیا پیش رفت.
آقای دعایی دست روزنامهنگاران حرفهای را برای کار کردن با استانداردهای حرفهای باز گذاشت.
نقویان: به سوگ نشستن چنین جمعیتی از همه طیفها، نشانه گشادهرویی و تواضع دعایی است
حجتالاسلام ناصر نقویان: آقای دعایی اصل گشادهرویی و تواضع را خوب فهمیده بود و در زندگی به آن عمل میکرد. اینکه چنین جمعیتی از همه طیفها آمدند تا به سوگ او بنشینند نشانه همین شخصیت اوست. تواضع ملکه او شده بود. این تواضع از سر تصنع نبود، در جان این مرد بود. امروز نمونهای داریم از فردی که با مهربانی همه را به خود جذب کرده است همانند همان روایتی که از پیامبر داریم.
ما به دعایی مثل اکسیژن برای تنفس در این جامعه نیاز داریم.
حورا صدر: دعایی ، نماد محبت بیدریغ و بیتکلفی و بیادعایی بود
فایل صوتی حورا صدر، فرزند امام موسی صدر: فقدان آقای دعایی برای شخص من، خانوادهام و برای تک تک اعضای خانواده امام موسی صدر، فقدان یک عزیز دلسوز پشتیبان همراه و همدل. . است. واژهها دیگر گم میشود. همه ما در خانواده امام موسی صدر و دوستداران ایشان ناباورانه و خارج از انتظار این خبر را شنیدیم.
ما در واقعیت شخصیتی را از دست دادیم که همواره و در همه مناسبتهای خوش و ناخوش، خوب و بد به حضورش دلگرم بودیم و بدون هیچ واسطه و سختی و ناراحتی از او کمک میگرفتیم. در واقع آقای دعایی عزیز نماد محبت بیدریغ و بیتکلفی، بیادعایی و محبت بودند. واژهها از دست میروند وقتی درباره آقای دعایی بخواهیم صحبت کنیم.
او نماد تواضع، انصاف، و باز هم بگویم محبت بود. یادم نمیآید از ایشان درخواستی کرده باشم و ایشان اجابت نکرده باشند. دعوتی کرده باشم و ایشان لبیک نگفته باشند.
مطمئنم همانگونه که با آغوش باز، همه و همه را میپذیرفت، خداوند نیز با او همین کار را خواهد کرد. در تعجبم ایشان با این همه مشغله و مسئولیت هیچگاه به علت مشغله زیاد از هیچ برنامه و جمع و دعوتی غایب نبود. همیشه حاضر با کمال میل و بدون هیچ ناراحتی بود. جایگاهش در اعلی علیین باد ولی خیلی زود بود ایشان از ما جدا شود. خداوند در اعلی علیین ایشان را سکنی بدهد.
آذری جهرمی: شخص دعایی از بزرگترین نهادهای انقلابی بود
محمدجواد آذری جهرمی، وزیر سابق ارتباطات: حفظ انقلاب چیزی جز همدلی و دورهمجمع آوردن افراد نیست و آقای دعایی به مفهوم خاص کلمه انقلابی بود در حالی که عدهای هر روز افرادی را از قطار انقلاب پیاده میکنند.
صحبتهای ایشان را بشنوید درباره اقامه نماز بر پیکر مرحوم شجریان که هزینههای زیادی برایشان در پی داشت. در دیدار با رئیسجمهور نیز همان رفتار همیشگی را داشتند که این بار توسط عدهای دیگر مورد عتاب و خطاب قرار دادند. اما او هرگز مشی خود را کنار نگذاشت.
شخص دعایی یکی از بزرگترین نهادهای انقلابی بود، به تمام معنا و وجود.
ابطحی: امام به هاشمی توصیه کرده بودند دعایی را در سفرهای خارجی همراه ببرند
سید محمدعلی ابطحی: اتفاقات شیرینی که در روزنامه اطلاعات میافتاد مربوط به خود روزنامه نبود، بلکه مربوط به مدیریت آقای دعایی و توجه او به کارمندان بود.
مدیریت آقای دعایی فراجناحی بود. سرمایه دعایی شخصیت فردی او بود که در روزنامه اطلاعات جلوه میکرد. دعایی یک سرمایه بود و چه در روزنامه اطلاعات و چه در مجلس این سرمایه را واگذار میکرد.
آقای دعایی در بروز دادن ارتباطاتش با افراد شجاع بود.
امام به آقای هاشمی توصیه کرده بودند در سفرهای خارجی آقای دعایی را همراه ببرند. یک بار در نجف عدهای از اراذل به امام حمله کردند و او تنهایی همه را کنار زد. امام آقای دعایی را شخصیتی مخلص میدانست که وفادارانه با افراد همراهی میکند و ایشان حتی آقای خاتمی را هم در ابتدای ریاستجمهوری در سفرهای خارجی همراهی میکرد.
انتظامی : دعایی ، نماد زیست اخلاقی بود
پیام صوتی حسین انتظامی ؛ معاونت مطبوعاتی پیشین وزارت فرهنگ و ارشاد : از دوستان خبرآنلاین که این جلسه بزرگداشت و یادبود را برگزار کردند خیلی ممنونم.
مرحوم حاج آقای دعایی بزرگ قبیله ما رسانهایها بود. یک شخصیت به طراز و الگو، خودساخته بود. در این چند روز خیلی از افراد از ویژگیهای شخصیتی او گفتند. مخرج مشترک این اظهارات و خاطرات، مهربانی و خوشرویی و خوش خلقی، متانت، فروتنی، تشریفاتگریزی، جوانمردی، دستگیری، پناه بودن، رازداری، ساده زیستی، پاکدستی، ادب، اعتدال، مدارا و مجموعهای از این صفات ارزشمند بود که آنچه همه خوبان دارند، ایشان یکجا داشت.
اصرار داشت در مصیبتها و سختیهای آدمها پیدایش بشود. این خیلی در یادها میماند. حدود ۲۰ سال پیش که مصیبتی برای من اتفاق افتاده بود، ایشان به جز حضور در مراسم ختم که جنبه رسمی دارد، در روزنامه جام جم پیش من آمدند. به قدری مهربانانه و پدرانه رفتار کردند، مهربانی تصنعی هم مانند تواضع تصنعی خیلی زود لو میرود، به قدری مهربانانه برخورد کردند و از خاطرات عمدهای که با مرحوم پدرم داشتند، بازگو کردند.
کتابی را معرفی کردند. نفس حضور ایشان و صحبتهایشان و آن کتاب، خیلی در آرامش من موثر بود. ایشان نماد زیست اخلاقی بود. برایم جالب است حتی آنهایی که منش و روششان تندخویی و پرده دری است، در یادبود حاج آقای دعایی این صفات را تکرار کردند. البته امیدواریم که اشاره به این فضایل باعث شود در خود ما هم این فضایل اثر بگذارد.
خیلی از ما در جاهای گوناگون مدیر بودیم، ولی آن حسی که کارکنان موسسه اطلاعات به حاج آقای دعایی داشتند همکاران ما هم همان حس را به ما دارد؟ ایشان حقوقهای خیلی بالا میداد؟ در اصول کاریاش سختگیر نبود؟ یا بر نحوه مدیریتش آن زیست اخلاقی سیطره داشت. اینها در علم مدیریت و مباحث مربوط به مدیریت نیروی انسانی گفته میشود که رضایت شغلی عمدتا جنبه روانی دارد و نه ظواهر. این در نوع مدیریت ایشان متجلی بود.
اینطور شنیدم قاعدتا کسانی که در مجلس بودند میتوانند صحت و سقم این روایت را مشخص کنند در مجلس به ایشان پیشنهاد شد ریاست فراکسیون خط امام بشوند. به جهت فضل تقدم و سابقه ممتد نمایندگی مجلس و شخصیت اثرگذار و تعاملگرایشان این پیشنهاد طبیعی بود. ایشان نپذیرفته بود و گفته بود من در جناح راست دوستانی دارم که نمیخواهم آداب و اقتضائات رقابت پارلمانی و انتظاراتی که از رییس فراکسیون میشود، سبب دلخوری آنها بشود.
یادداشتی از آقای مسیح مهاجری دیدم که خیلی پسندیدیم. خلاصه یادداشت این است که در کنار صفات ثبوتی آقای دعایی به صفات سلبی ایشان هم توجه کنید چون انصافا به آنها احتیاج بیشتری داریم. کسی را نمیتوان پیدا کرد که بگوید من از حاج آقای دعایی غیبت شنیدم یا در جمعی بودم که کسی غیبت میکرد و ایشان حرف را عوض نکرد. اهل تهمت نبود، دروغ نمیگفت. رذایل اخلاقی و گناهانی که ما به آن توجه هستیم را رعایت میکرد. سعایت نمیکرد. حرمتشکن نبود و خود را مصداق تعیین حق و باطل نمیدانست. فخرفروش نبود و با آن پیشینه مبارزاتی که ایشان داشت و از یاران نزدیک امام بود.
وقتی از زیست اخلاقی حرف میزنیم یعنی جمع این ملکات سلبی و ثبوتی و امیدواریم همچنان که حیات ایشان منشا برکت بود، فراقشان هم انسانساز و تاثیرگذار باشد. واقعا در نبود چنین انسانهایی زندگی کردن خیلی سخت است. مجددا از فرصتی که به من دادید خیلی ممنونم.
جمیله کدیور : دعایی ، «اطلاعات» را فراجناحی و دور از تیترهای جنجالی مدیریت کرد
جمیله کدیور از همکاران پیشین و باسابقه موسسه اطلاعات: آقای دعایی از موفقترین و شاخصترین مدیران پس از انقلاب بود. موسسه اطلاعات متاثر از روش و منش ایشان بود. ایشان طی ۴۲ سال مدیریت موسسه اطلاعات را تبدیل به پیشرفتهترین و ثروتمندترین موسسه مطبوعاتی کشور بود. مدیریت آقای دعایی مبتنی بر مدیریت بر قلبها بود.
آقای دعایی میراثی که از عباس مسعودی رسیده بود را حفظ کرد. حتی میز و مجسمه مسعودی را حفظ کرد، در شرایطی که تخریب وجهه عمومی بسیاری از موسسات بوده و هست. او روزنامه را جزو بیتالمال میدانست و اولویتش در روزنامه حفظ منافع ملی بود.
از ایجاد التهاب و هیجانهای کاذب و تیترهای جنجالی اجتناب کرد و روزنامه را به طور فراجناحی مدیریت کرد.
حل مشکل مسکن کارکنان موسسه در دوره او عملی شد و ۹۰ درصد کارکنان موسسه صاحبخانه شدند. موسسه در دوره او از خیابان خیام به حقانی منتقل شد.
دعایی هم سخنور بود هم سخنران و هم نکتهسنج ولی همیشه خود را کمتر از آنچه بود نشان میداد و سعی میکرد دیده نشود.
امیرخانی: دعایی ، «سید گسلبندزن» بود و تلاش میکرد گسلها را به هم نزدیک کند
رضا امیرخانی، نویسنده: آقای دعایی ابتدا با خود شوخی میکرد و با آن دیگران را تحت تاثیر قرار میدادند. این زیبنده کسی است که از نفس خود عبور میکند. در میان طنز عجیب سخن ایشان عبور از نفس وجود داشت.
اینکه نزدیکان یک شخصیت مشهور برای او سوگواری کنند طبیعی است اما وقتی گروهی از کارمندان برای مدیر سوگواری میکنند این کبریت احمر روزگار ماست. ۲۰ سال پیش مطایبهای وجود داشت که ایستگاه مترو حقانی را آقای دعایی فقط برای کارمندان خودش به آنجا کشانده است.
از نظر من آقای دعایی «سید گسلبندزن» بود که تلاش میکرد گسلها را به هم نزدیک کند. کار او این بود که کجا گسلی وجود دارد که او تلاش کند دو سوی این گسل را به هم نزدیک کند. برای امروز کشور ما این کارویژه مهم و حیاتی بود. در آینده که گسلها تعمیق یابد، فقدان آقای دعایی مشخصتر میشود من امروز میخواهم آن روز را به همه تسلیت بگویم.
فرقانی: «اطلاعات» دعایی ، رونوشتی برابر با اصل او بود
پیام صوتی مهدی فرقانی، استاد علوم ارتباطات :
به نام خدا
گفت یکی خواجه سنایی بمرد، مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد
امشب برای بزرگداشت مردی در این تالار گفتگو حضور یافتهایم که مرگ او ضایعهای جبرانناشدنی و ثلمهای بود به ادب و انسانیت و رواداری. گرچه هر جان شدهای را مرده نباید شمرد. از این رو تاسف عمیق خود را از این فقدان دردناک ابراز میدارم و به خانواده، دوستان و یاران او و به جامعه مطبوعات کشور تسلیت میگویم.
به باور من، شخصیت واقعی مرحوم دعایی تا به امروز نامکشوف مانده است و این رازآلودگی دلیلی ندارد جز تواضع و فروتنی بیش از حد او، تا آنجا که به قول استاد مرادی کرمانی، او حتی تواضع را هم شرمنده رفتار خود کرده بود.
من بر این باورم که مرحوم دعایی را میتوان یکی از شخصیتهای تراز انقلاب و جمهوری اسلامی دانست که به تمام معنا چهره اسلام رحمانی را به نمایش گذاشت. در فرهنگ دعایی، دایره خودی آنچنان فراخ دامن بود که تقریبا هیچکس از آن بیرون نمیماند. او از معدود شخصیتهایی بود که غیرسازی در قاموسش معنا نداشت و در روزگاری که گستره خودی هر روز کوچکتر میشود، او در عمل به جذب حداکثری باور داشت و پایبند بود و به هر کس در هر جا و هر زمان تکریم و احترام میکرد و رفتاری این چنین به باور من، دل دریایی میخواهد و سینه مشروحی که فقط در امثال دعاییها میتوان سراغ گرفت. گویی او لذت زندگی و معنای دینورزی را در احترام کردن و بزرگ داشتن دیگران یافته بود. نرمخویی و نرمگویی در عین شوخطبعی و بذله گویی از این شخصیتی منحصر به فرد و ممتاز ساخته بود. انگار تار و پود وجودش را یکسره با عشق، جاذبه، مهربانی و فروتنی تنیده بودند.
من خودم اهل کویرم و میدانم طبیعت کویر اصولا ابرو درهم کشیده است، خشن و ناسازگار است، جان میگیرد تا هستی ببخشد اما این قامت برکشیده از کویر، غایت مهر و مدارایی بود که کویر یزد و کرمان از او دریغ کرده بود.
روزنامه اطلاعات دعایی میتوانست آنچه بود نباشد، میتوانست کلمات را به جای حک کردن مهربانی همچون گلولهای به قلب دیگران شلیک کند، میتوانست دشمنی بورزد، نفرت بپراکند، درشت بگوید و دشنام بفرستد. اما اطلاعات دعایی، رونوشتی برابر با اصل بود. به تعبیر من گویی دعایی در بین السطور اطلاعات خانه داشت و روزنامهاش نیز شخصیتی آرام، فروتن و باورمند به تسامح او بود.
او همواره چهرههای شخصیتهای تاریخی، فرهنگی و علمی را احترام میکرد، آنها را بزرگ میداشت و زیر چتر حمایت خود میگرفت. گمان نمیکنم یکی در این چهل و چهار سال، از او آزرده و مکدر شده باشد.
و بالاخره کشور ما و زمانه ما به چهرههایی همچون دعاییهای تکثیر شده نیازی مطلق دارد تا با دست و فکر و قلم خود، نرمی در زبان، لطافت در گفتار و مدارا در رفتار را به فرهنگ تبدیل کنند و چرخه بازتولید خشونت را از کار بیندازند. و اکنون هماوا با هم میگوییم از شمار دوچشم یک تن کم، وز شمار خرد هزاران بیش.
جنتی: همواره همراه امام بود و از فعالیتهای انقلابی پروایی نداشت
علی جنتی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی: همه آنها که با آقای دعایی آشنایی داشتند نسبت به تواضع و سلامت نفس ایشان آگاهی دارند. آشنایی من با ایشان بیش از نیم قرن و از ابتدای نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۲ است. آقای دعایی از آغاز تا پیروزی انقلاب همواره همراه امام بود و پروایی از همراهی با امام و فعالیتهای انقلابی نداشت. آقای دعایی در اولین سخنرانی امام خمینی در قم که منجر به دستگیری ایشان شد حضوری فعال داشت. پس از آن تلاش فوقالعادهای داشت، با یاران امام تماس میگرفت، بیانیههایی تنظیم میکرد و به در یکایک افراد میرفت و امضا میگرفت.
در دوره بازداشت امام تجمع باشکوهی در مسجد اعظم قم برگزار شد و آقای دعایی خطابه بسیار شجاعانهای در وصف امام خواند. پس از آزادی و تبعید امام در همراهی با ایشان فعال بود. در آن زمان آیتالله منتظری و ربانی شیرازی از مبارزان ضد رژیم بودند و بارها دستگیر شدند و آقای دعایی همواره با این دو نفر و دیگر یاران امام ارتباط داشت و افراد را تحریک به صدور بیانیه و اطلاعیه میکرد.
او به شدت تحت تعقیب ساواک بود و زندگی مخفی داشت. بعد از آنکه امام از ترکیه به نجف انتقال پیدا کردند آقای دعایی مانند بسیاری از علاقهمندان امام مهاجرت کرد و در تمام مدتی که در نجف و بیت امام بود جزو نزدیکترین افراد به امام بود و نقش اساسی در ارتباط با مقامات عراقی داشت. بسیاری از طلابی که مهاجرت کرده بودند به نجف به صورت قاچاق رفته بودند و فاقد گذرنامه بودند، آقای دعایی تلاش کرد از طریق سفارت ایران برای آنها گذرنامه بگیرد.
از اقدامات بارز او راهاندازی رادیو صدای روحانیت بود. در طول حدود هشت سال آقای دعایی با دشواری زیادی این برنامه را اجرا میکرد. هر روز از نجف با مینیبوس به بغداد میرفت، در تمام راه برنامه را مینوشت و خودش گوینده آن بود. این رادیو بسیار روشنگر بود. پس از پخش رادیو صدای روحانیت بسیاری از طلاب قم رادیو خریدند تا این برنامه را گوش کنند.
حجره آقای دعایی ماوای بسیاری از افرادی بود که به نجف میرفتند.
در اعتصاب غذای سال ۱۳۵۶ مبارزان انقلابی به اتفاق اتحادیه دانشجویان مسلمان اروپا در پاریس نقش فعالی داشت و صدای انقلاب و امام را به گوش مردم رساندند.
جاذبه مرحوم آقای دعایی هر انسانی را تحت تاثیر قرار میداد.
ابتکار : دعایی درک بالایی از جایگاه زنان داشت
این علاقه و کاریزما در آقای دعایی به خاطر نمره قبولی او در اصولی بود که بسیاری در آن رد شدند؛
معصومه ابتکار، معاون سابق رئیسجمهور در امور زنان و خانواده: بابت از دست دادن چنین رفیق شفیقی که بنا به فرموده امام صادق (ع) ویژگیهایی داشت که نشان میداد اهل بهشت بود و روی گشاده داشت و زبان نرم داشت، متاسفم. او هرگز اهل تفرقه و تفریق و جدایی نبود. او انقلابیای بود که به شدت بر زبانش مسلط بود. شرح صدری که داشت باعث میشد حقوق همه را پاس بدارد. ایشان برای زنان ارزش مصنوعی قائل نبود. از درک بالایی نسبت به جایگاه زنان برخوردار بود. آقای دعایی دست دهنده داشت و دنبال رفع مشکل و حل مسائل مردم بود. این علاقه و کاریزما در آقای دعایی به خاطر نمره قبولی او در اصولی بود که بسیاری در آن رد شدند؛ از جمله اخلاقیات. او نه تنها قبولی برجستهای داشت و پایبند به آن شعارها بود بلکه ترازی داشت، برند دعایی برند انقلابی توام با بزرگواری و ادب و جذب و احترام و تواضع بود. یادی کنم از دو همرزم و یار امام یکی آقای توسلی و دیگری مرحوم آقای محتشمیپور که بسیار مظلوم واقع شدند.
ظریف: دعایی نماد اخلاق و انسانیت و همیشه یار مظلوم بود
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق: جناب آقای دعایی بیش از همه انسان بود. نماد اخلاق و انسانیت بود. این انسانیت و شخصیتش را از بندگی خدا و خدمت به مردم گرفته بود. در برابر همه متواضع بود و هیچگاه اجازه نداد کسی نسبت به ایشان و همنشینی با او ناراحت و دلگیر شود. همیشه یار مظلوم بود. در ۸ ماهی که هفتهای یک روز در خدمت دوستان موسسه اطلاعات هستم دیدم کلیه کارکنان عاشق آقای دعایی بودند چون دعایی عاشق آنها بود. در برابر همه تواضع میکرد. من پیشنهاد دکتر ربیعی را بسیار شایسته میدانم که ما این انسانیت را جشن بگیریم.
در پیام مقام معظم رهبری برای انتصاب دوست و برادرم دکتر سید عباس صالحی که موجب خوشحالی اعضای موسسه اطلاعات شده، تاکید شده است که راه دعایی ادامه پیدا کند. این نشان میدهد یار امام و رهبری و انقلابی بود و جذب حداکثری کرد. راه پررهرو
علایی: دعایی علیه واگرایی و تقویت کننده همگرایی بود
حسین علایی فرمانده اسبق نیروی دریایی سپاه و فعال سیاسی: مرحوم آقای دعایی معرف یک فرد انقلابی از مبارزه تا پیروزی و از پیروزی تا امروز بود. اگر رفتار او را در دورههای مختلف بویژه در ۱۵ سال اخیر بررسی کنیم، آقای دعایی یکی از کسانی است که میتوان هم به عنوان اسوه معرفی کرد هم معیار برای کسانی که میخواهند از آن استقاده کنند. ایشان تمام ویژگیهایی که یک فرد مسلمان باید داشته باشد، سعی میکرد اجرا کند. آقای دعایی شرح صدر داشت.
آقای دعایی هم دلداده و مقلد امام خمینی بود و هم به ایشان بسیار حساس بود.
آقای دعایی با معیارهایی که در جامعه علیه یا به نفع کسی صحبت نمیکرد، مطابق معیار خودش نظر میداد، چنانکه درباره آقای دکتر مهاجرانی توصیفات جالبی داشت.
آقای دعایی علیه واگرایی و تقویت کننده همگرایی بود
مهاجرانی: تواضع دعایی هیچ نشانی از مصنوعی بودن نداشت
سید عطاءالله مهاجرانی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی و از نویسندگان روزنامه اطلاعات: اینکه کسی بتواند در شاهوار باشد باید راهی طولانی طی کند. آقای دعایی پا بر سر ثروت و دنیا و قدرت قرار داد. تواضع ایشان هیچ نشانی از مصنوعی بودن نداشت.
اسماعیلی، استاد حقوق دانشگاه : فضیلت بزرگ سید محمود آن بود که اساسا خود را در صدر نمیدید
پیام صوتی محسن اسماعیلی، استاد حقوق دانشگاه: اگر بخواهم بر یک ویژگی بارز او از نگاه خودم تاکید کنم باید به مهرورزی و خیرخواهی او اشاره کنم که به گمانم نیاز روزگار آشوبزده ماست. دعایی نشان داد میتوان مرزبندی را با مهرورزی جمع کرد. متفاوت از دیگران اندیشید اما در عین حال خیرخواه همگان بود.
ایشان از دامن پاک خاندانی برخاسته بود که طعم تلخ محرومیت و تنگدستی را با تمام وجود چشیده بود. شاید به همین دلیل بود که نخستین حواریون امام راحل بود که به ندای ظلمستیزی ایشان پاسخ گفت و دربهدری و زندان و اسارت را دید و مبارزه را تجربه کرد و در عین حال که به شهرت و قدرت و ثروت دست یافت، رنگ عوض نکرد. در حالی که دنیا به او روی آورد، او از همه مواهب دنیا داوطلبانه چشم پوشید. از ثمرات آن همه مجاهدت برای خود، چیزی نخواست. تا آخر آبروی فقر و قناعت را نبرد. سادهزیست و پاکدست بود و از اینها مهمتر برای آن همه سابقه و لاحقه درخشان نه تنها از کسی طلبکار نبود و منت نمیگذاشت بلکه خود را به همه بدهکار میدید و منت همگان را میکشید.
فروتنی آقای دعایی از باب فروکشیدن خود از صدر به ذیل نبود که آن هم البته یک فضیلت است. فضیلت بزرگ سید محمود آن بود که اساسا خود را در صدر نمیدید و نمیخواست و در زیر این گنبد کبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد بود.
نمیدانم همپایه او کیست که ۶ دوره نماینده مجلس باشد و ۴۰ سال رییس یکی از بزرگترین موسسات مطبوعاتی و انتشاراتی باشد، مناصب بزرگ و کوچک دیگری داشته باشد ولی ریالی حقوق نگیرد و تا آخر با شهریه طلبگی روزگار بگذراند و در پوشش و منش و مرکب، سادهترینها را برگزیند. من آقای دعایی را حجت آشکار خدا برای یکایک سیاستپیشگان و صاحبمنصبان و به ویژه مبلغان دین میدانم.
شخصا مانند دیگران برخوردار از لطف و بزرگواری ایشان بودهام. خصوصا چند باری که بدون تکلف و بدون دعوت، در رونمایی از کتابهای من شرکت میکرد، داوطلبان سخنرانی و اظهار محبت و تشویق میکرد. امیدوارم این توفیق پیدا شود من و دیگران خاطراتمان از آن بزرگوار را به عنوان درسی از ایشان به یادگار بگذاریم. وقتی این روزها میبینم خوبان در فراق او سوز و گداز دارند، با خودم میگویم «ختامه مسک و فی ذلک فلینتافس المتنافسون»
داوری اردکانی: دعایی بودن و مثل او زندگی کردن یسیار دشوار است
یادداشت رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم: حجت الاسلام والمسلمین اقای حاج سیدمحمود دعایی مرد صفا و دوستی و وفا و صمیمیت، رخت از سرای فانی برکشید و به دیار دوست سفر کرد.
آنچه من میدانم این است که اگر دعایی را میشناختید نمیتوانستید او را دوست نداشته باشید یا نمیتوانستید به او احترام نگذارید. دعایی مردی ساده و بیتکلف و بیادعا اما خوش سخن و خوش قلم و اهل وفا و دوستی است. اهمیت این قضیه وقتی آشکار میشود که بدانید دعایی مرد سیاست و سیاسی است.
چگونه میشود در عصر ما یک مرد سیاسی سی و پنجسال از عمرش را (حتی اگر نماینده مجلس باشد که بیست و چهار سال از این سی و پنجسال را در مجلس گذرانده است، بیآنکه از مجلس حقوقی دریافت کند) با سادگی و صفا از بام تا نیمههای شب سوار بر یک پیکان قراضه در خدمت اهل فرهنگ و معرفت گذرانده باشد. مگر زمان ماکیاولی و هابز و اسپینوزا سپری شده و سیاست با وفا و اخلاق صلح کرده است؟
من چون نشانهای از این صلح در هیچ جای جهان نمی بینم بنا را بر این میگذارم که میانه دعایی با سیاست شکراب شده است، یعنی او دیگر سیاسی نیست، هرچند که او را در مقام و موقع سیاسی بشناسند؛
شواهدی هم بر این مدعا دارم. آقای دعایی در سی و پنج سال اخیر تا آنجا که من به یاد دارم هرگز موضع سیاسی صریح اتخاذ نکرده است، شاید آن موضع گیری هم برای رعایت عهد دوستی بوده است.
این اعتراض را حمل بر این نباید کرد که او شجاعت دوران جوانی خود را از دست داده است. قرار گرفتن در جانب اهل نظر و ادب و فرهنگ شجاعتی بیشتر از قرار گرفتن در کنار این یا آن جناح سیاسی میخواهد. زیرا کسی که خطر میکند و به یک جناح سیاسی میپیوندد گرچه در جنگ وارد میشود اما پناه و پشتیبان هم دارد.
اما کسی که ترجیح میدهد در خدمت معرفت و فرهنگ باشد، پشتیبانش خداست و باید به او اعتماد و توکل کند و البته در این زمانه به فرهنگ و معرفت دل بستن وضعی نادر و کاری دشوار است.
کسانی هم که با شخص دعایی از نزدیک آشنا نیستند از طریق روزنامه اطلاعات میتوانند او را بشناسند. پیداست که هرچه در روزنامه چاپ میشود نظر مدیر و سردبیر نیست اما هر روزنامه ای مشی و شیوه و دستورالعملی دارد. میگویند روزنامه اطلاعات سرد است و در آن رخداد هیجانآفرین وجود ندارد و این را کسانی میگویند که معتقدند روزنامه باید میدان کشمکشها و نزاعها و منشأ شایعهها و خبرهای داغ باشد.
برای اینکه مشتریان روزنامه بیشتر باشد، حمله به این و آن و نشر شایعه و تهمت و افترا وسیله مناسبی است، اما این شیوه روزنامهنویسی اخلاقی نیست و مرد اخلاق به آن رضایت نمیدهد. روزنامه اطلاعات هر چیزی را چاپ نمیکند، به کسی تهمت نمیزند و ناسزا نمیگوید، از هیچ جناح سیاسی جانبداری بیهوده و متعصبانه نمیکند. نوشتههای صاحبان آراء متفاوت را چاپ میکند. نمیخواهم بگویم که اطلاعات جامع همه محاسن یک روزنامه است زیرا من نمیدانم یک روزنامه چه محاسنی باید داشته باشد.
امر محرز اینکه روزنامه اطلاعات در دوره مدیریت او روزنامه نجیبی بود و این نجابت انعکاس روحیه و صفت مدیر و گردانندگانش باید باشد.گمان نشود که اینها را به حکم دوستی میگویم. دعایی دوست داشتنی و ستودنی بود و به این جهت او را دوست میداریم و میستاییم.
پس از این مقدمه در پاسخ پرسش دعایی که بود؟
میتوان گفت او مردی فاضل و فرزانه و سخندان و بسیار متواضعی بود که ساده زندگی کرد و زندگیاش یکسره در خدمت دانش و فرهنگ و دانشمندان و فرهیختگان گذشت. ما هنوز دعایی را به درستی نشناختهایم و قدر او را چنانکه باید نمیدانیم و بدتر اینکه نمیدانیم در زمانهای که خیرات و فضائل رو به ادبار دارد دعایی بودن و مثل دعایی زندگی کردن تا چه اندازه دشوار است.
درگذشت آقای دعایی نه فقط برای دوستان خاصش بلکه برای دانش و فرهنگ و اخلاق مصیبتی بزرگ است و این مصیبت بزرگ را به همه اهل فرهنگ و دانش و سیاست تسلیت میگویم.
خانیکی : دعایی توانست اعتماد بسیاری از راندهشدگان را جلب کند
هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه و مدیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات: او به راستی تجسد انسان در دوران ما بود. او از میدانهای مختلفی گذشته بود. از رادیو صدای روحانیت تا مدیریت روزنامه اطلاعات به عنوان میدان تعادل توانست اعتماد بسیاری از راندهشدگان را جلب کند.
ناطق نوری: دعایی در جناح و گروه نمی گنجید
پیام صوتی ناطق نوری :
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الذین آمنوا و عملواالصالحات و سیجعل لهم رحمان ودا
ارتحال غمبار دوست عزیز و مبارز خستگی ناپذیر مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای دعایی را به خانواده محترم، همرزمان دوران سمتشاهی، اصحاب رسانه و اهل فرهنگ تسلیت می گویم.
از این که به علت سفر توفیق شرکت در مراسم تشییع این روحانی وارسته و شایسته را نداشتم متاسفم. قطعا در این فرصت کوتاه نمی توان نسبت به او حق مطلب را ادا کرد. کاش شرایط جسمی به من اجازه می داد تا دین خود را در یک سخنرانی به این دوست بزرگوار ادا می کردم. انصافا آقای دعایی نمونه یک انسان خودساخته، مسلمان به معنای واقعی کلمه و شیعه به تمام معنا بود که امام صادق علیه السلام فرمودند شیعتنا اهل الهدی و اهل التقی و اهل الخیر و اهل الورع و اهل الفتح و الظفر.
بدون مبالغه او مصداق کامل این فرمایش بوده است. آری، او یک روحانی متواضع، خوش اخلاق، ساده زیست، خوشبین به انسانها، رئوف و مهربان بود.
او گرچه دارای اندیشه و بینش خاص بود و نسبت به مسایل سیاسی، فرهنگی، سیاست خارجی و داخلی نظر خود را داشت، لکن آنقدر روح بلند و وسعت نظر داشت که در جناح و گروه نمی گنجید. در پایان گفتارم را با جمله ای که در قالب شوخی به او می گفتم به پایان می برم.
به آن مرحوم می گفتم آقای دعایی اگر روز قیامت شما و مرحوم آیت الله انواری را مامور بهشت و جهنم انسانها کنند، به خاطر خوش نفسی و نگاه مهربانانه تان به انسانها هیچکس را به جهنم نمی فرستید. خداوند روحش را شاد و با اجداد طاهرینش محشور گرداند.