پایگاه خبری جماران: یکی از اساتید حوزه علمیه قم با بیان اینکه تفکرات امام بر پایه های قرآنی بنا نهاده شد، گفت: ما وقتی می خواهیم سراغ قرآن در باب انقلاب برویم، به سراغ مبارزه با دشمن می رویم. این یک بخش است؛ یک بخش مهم آن «دفاع از مظلوم» است. دفاع از مظلوم هیچ وقت تمام نمی شود و همه جا ظالم و مظلومی می تواند باشد و افراد را درگیر کنند. به نظر من «دفاع از مظلوم» برای امام حساسیت داشت؛ در مسأله فلسطین و لبنان همین را دارد.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش را در ادامه می خوانید:
سه کلمه «امام خمینی(س)»، «قرآن» و «جمهوری اسلامی» برای شما یادآور چه چیزی است؟
امام یک عالم قرآنی بود و تفکرات ایشان بر پایه های قرآنی بنا نهاده شد و در آثار ایشان هم نمایان بود. چه دورانی که ایشان به عنوان طلبه محضر شیح عبدالکریم درس می خواندند، چه دورانی که خود ایشان به عنوان استاد حوزه مطرح بودند که روز درس اخلاق امام مطرح بود که یک درس قرآنی و معرفی بوده و بعد هم به دوران انقلاب رسید.
وقتی سؤال کردید دو شاخصه به ذهنم آمد و شاید فکر کنیم بتوانیم بهتر پاسخ بدهیم. یکی پایه های فکری و عرفانی امام این بود که از قرآن نشأت گرفت و دیگری انقلاب است. در مورد بخش اول که پایه های معرفتی بود، امام جمله معروفی دارند و چند بار هم تکرار کرده اند که «قرآن باب معرفت الله است». اوایل دهه 70 کتابی هم به نام «باب معرفت الله» چاپ شده است.
از این جهت که امام یک عارف است، هر کدام از عرفا یک پایگاه های فکری، فرهنگی و معرفتی دارند. مثلا بعضی ها به غزالی پایبند هستند و نگاهشان در معرفت به آنجا است. ولی نگاه معرفتی امام روی قرآن است. موعظه هایی که امام در سخنرانی ها و کتاب های اخلاقی می کند، حالت قرآنی دارد. یعنی مثلا با ابوالقاسم قشیری یا غزالی خیلی تفاوت دارد. یکی از داستان هایی که امثال غزالی نقل می کنند را هم در کل کتاب های امام ندیده ام. در کتاب جنود عقل و جهل مطلب جالبی هم دارند که اصلا این طریقه معرفت و اخلاق که خیلی رایج بوده، علم است و اخلاق درست نمی کند.
اگر از ایشان بپرسیم که اخلاق با چه چیزی تغییر می کند؟ ایشان راه می دهد به ما که مسیر انبیاء می تواند انسان را متحول کند. بزرگان دیگری هم این روش داشته اند ولی در عصر اخیر ما این کاری بوده که از امام صادر شده است.
در انقلاب هم آیات دفاع از مظلوم مطرح است. ما وقتی می خواهیم سراغ قرآن در باب انقلاب برویم، به سراغ مبارزه با دشمن می رویم. این یک بخش است؛ یک بخش مهم آن «دفاع از مظلوم» است. دفاع از مظلوم هیچ وقت تمام نمی شود و همه جا ظالم و مظلومی می تواند باشد و افراد را درگیر کنند. این را هم امام از قرآن و نهج البلاغه دارد که «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً». به هر جهت، تفکر قرآنی امام در بخش معرفتی خیلی قشنگ جا افتاد و خیلی زیبا در آثار ایشان هست. در بخش انقلاب، بخش مبارزه با ظلم در جای خودش هست، ولی به نظر من دفاع از مظلوم برای امام حساسیت داشت؛ در مسأله فلسطین و لبنان همین را دارد.
این تفکر قرآنی است. چون در قرآن روی دو واژه منفی خیلی کار شده و خداوند متعال روی آنها تأکید دارد که یکی «فساد» و دیگری «ظلم» است. بر اساس مطالعاتی که بر آثار امام داشته ام معتقدم تفکر سیاسی امام هم بر همین پایه است. تفکر ایشان در طول این 40 سال و بلکه قبل از پیروزی خودش را نشان داده است.
در شرایط امروز جمهوری اسلامی، اندیشه امام خمینی(س) چه جایگاهی دارد؟
نسبت به این موضوع دو نگاه می توانیم داشته باشیم. یک نگاه این است که واقعیات به ببینیم و معدل بگیریم از مجموعه آنچه می بینیم و دیگری هم شرایط گذرایی که پیش می آید. در مجموع، بنده معتقدم که امام حذف شدنی نیست؛ نه دیروز قابل حذف بوده و نه امروز و فردا قابل حذف است. چون کارش معلوم و تفکرش روشن و قابل عرضه است و چیز مخفی وجود ندارد. ولی در شرایط مختلف زمان و فشارهایی که بر جامعه پیش می آید، ممکن است مشکلاتی از این جهت برای ما ایجاد کنند.
وقتی آدم نگاه می کند، پشت آن هم دشمن است. با یک سری حرف هایی که فرض کنید 10 درصدش راست و 90 درصد غیر راست است. حرف ها را کنار هم می گذارند و کلیپ درست می کنند. اینها در جامعه پخش می شود و ما منکر اثر منفی آن نیستیم. ولی اینها کف روی آب است. البته علاقه مندان به امام و کسانی که روی آثار امام کار کرده اند باید تلاش کنند و این حرکت های منفی را خنثی کنند، اما من نگرانی ندارم.
در مورد برخورد سیاسی با امام و تفکر امام که به زعم ما نه تنها متعلق به همه ملت ایران بلکه متعلق به همه مستضعفین جهان است، نظر شما چیست؟
بخش قبل صحبت ما در مورد این بود که شرایط سختی که گاهی برای جامعه پیش می آید و حرکات سوء دشمن گرد و خاکی ایجاد می کند و ما باید کمی فعالیت کنیم تا این غبار از بین برود. ولی متأسفانه ما فقط گرفتار بیرون نیستیم که تخریب می کنند، متأسفانه ما در مجموعه نیروهای انقلابی و ارزشی هم گرفتاری داریم. از دو حالت خارج نیست؛ یا این آقایان از بعضی مبانی امام دلخوش نیستند و نمی توانند هم بگویند، یعنی این شجاعت را هم ندارند که بگویند ما با این نقطه و این نقطه مشکل داریم و وقتی این مشکل بین خودشان با تفکرات امام پیش می آید، این طوری نمایان می شود که بی توجهی می کنند. حالت دومی هم هست که واقعا با امام مشکل ندارند و با بنده که اینجا نشسته ام مشکل دارند.
ولی به نظر من هر دو اینها، خیلی درست نیست. اگر کسی با تفکر مشکل دارد، بیاید و نقد کند و مطلبش را بگوید. دیگران هم دفاع می کنند یا نقد او را می پذیرند. این کار علمی و خیلی هم خوب است. اما بخش دوم از اخلاق به دور است. اگر شخصی در مجموعه ای هست که من با او مشکل دارم، با شخص مشکل دارم و با مجموعه ای که نام یک شخصیت نورانی بر آن است که مشکل ندارم. جامعه این برخورد شخصی من را یک برخورد فکری تلقی می کند؛ و این درست نیست. ما حتی می توانیم با رئیس یک مجموعه مشکل داشته باشیم اما برنامه ای که در رأس آن مجموعه برای ما قابل احترام است را هم احترام بگذاریم.
به هر جهت، در شرایط فعلی این دو مشکل را داریم که یک بخشی از بیرون حمله می کنند و یک بخشی هم این است که بعضی نیروها کم لطفی می کنند. ولی عرض کردم که اینها گرد و غبار است. من معتقدم نسل بعدی عاشق امام خواهد شد و آن روز است که مبانی امام را مطرح می کنند. به طور مثال، آخوند خراسانی در جریان مشروطه منکوب شد. ولی تا جایی که بنده شنیده ام، الآن در قم چندین مجموعه دارند در مورد آخوند خراسانی کار می کنند و راجع به تفکرات سیاسی و تفکرات اجتماعی مرحوم آخوند چه قدر کتاب چاپ شده است.
با اینکه به اعتقاد من مرحوم آخوند در بخش سیاسی اصلا با امام قابل مقایسه نیست. اما وقتی گرد و غبار مشروطه و آن کذب ها و تهمت ها تمام شد و 150 سال گذشته، حالا مجموعه ها روی تفکر ایشان کار می کنند و حتی کسانی هم که از فضای فکر انقلابی فاصله دارند می گویند حرف های آخوند درست است و ما داریم روی آنها کار می کنیم.