مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی فقه و علوم انسانی عنوان داشت: اندیشه حضرت امام یک جریان سومی است و یک راه جدید و نوینی است و این راه نوین به نوعی نه شرقی و نه غربی و نه تحجر و نه لیبرالیسم است لذا حضرت امام یک مکتبی است که قابل تفسیر می باشد و ما ضمن احترام به همه اندیشمندان و سیاستمداران معتقدیم امروزه نسل جدید باید طرحی نو دراندازد، نه اینکه گذشته را نفی کنند و باید به همه کسانی که در راه این انقلاب جاناً و مالاً ایثار کرده اند، احترام بگذارند.

به گزارش خبرنگار جماران؛ حجت الاسلام دکتر حیدر همتی، در نشست هم اندیشی طلاب و روحانیون با عنوان «چند قدم جلوتر؛ بازاندیشی رسالت حوزه و روحانیت در گام دوم انقلاب بر مبنای منشور روحانیت»، که در محل حسینیه جماران و با حضور صاحب نظران و اندیشمندان حوزه و دانشگاه برگزار شد، با بیان اینکه منشور روحانیت، مانیفست و نقشه حرکت تاریخی طلاب و روحانیون را برای آینده ترسیم کرده است، گفت: اولین مواجهه ما با منشور حضرت امام(ره) به دهه هفتاد برمی گردد زمانی که در حوزه علمیه مشغول به تحصیل بودیم و سال اول طلبگی را می گذراندیم. بعد از نماز ظهر و عصر یکی از طلاب پشت تریبون قرار گرفت و شروع به خواندن بیانیه ای کرد که خود از منتقدین به حوزه بود.وی افزود: با شنیدن سخنان این طلبه با خود گفتم که چرا ایشان به بیان سخنان ضد روحانیت و ضدانقلابی می پردازد؟!

حجت الاسلام دکتر همتی ادامه داد: مواجهه دوم مربوط به بحث هایی می شد که در رابطه با موضوعات تحول در حوزه و تحول در فقه بود و نهایتا دو سال قبل یک یادداشتی  با عنوان «مولفه ها و شاخصه های فقه نظام ساز در منشور روحانیت» مطرح کردم. در این نشست سعی داریم از منظر متفاوتی به این بحث بپردازیم.

وی گفت: موضوعات و محورهای متفاوتی را می شود از منشور برداشت کرد اما یک نگاه که بخواهیم به بحث ارتباط دهیم از منظر  فلسفه دین  دین شناسی و عملکرد دینداری و علمای دین و آسیب هایی است  که در طول تاریخ بوده است  بحث دوم مدل مواجهه ای است که قرآن با علما داشته است. آیاتی که در قرآن وجود دارد و لحن شدیدی به علمای یهود دارد، اینکه چرا شما کلمات را تحریف می کنید و به ثمن قلیل می فروشید و دین فروشی می کنید و سپس علمایی را که غیرعامل هستند را به حیوانی تشبیه می کند که کتاب ها را فقط حمل می کند و خلاصه اینکه برخود تندی دارد.

حجت الاسلام دکتر همتی ادامه داد: یکی از علت هایی که قرآن چنین انتقادهای تند و صریحی خطاب به مفسرین دین دارد از منظر فلسفه دینی به خاطر این است که دین ذاتاً یک قدرت است و دوم اینکه دین یک امر رمزآلودی است یعنی بخشی از آن کاملا شفاف است و قسمتی از آن امری رمزآلود است و این رمزآلود بودن دین که با قدرت و در عین حال با قداست نیز گره خورده است یک امر پیچیده ای را رقم می زند.

وی اظهار داشت: با این پیش گفته هایی که عرض شد، حالا شما به منشور روحانیت نگاه کنید و مدل مواجهه ای که امام دارند و آن لحن های شدید تاریخی که در این منشور تجلی پیدا کرده است. بنده در اینجا می خواهم ابعاد فلسفی، عرفانی و مبانی دینی این پیام امام را تبیین کنم زیرا یک منطقی در پشت این مواجهه وجود دارد و البته باید با دقت و ظرافت خاصی با این نهاد مواجه شد زیرا دین نماینده خدا در روی زمین است و قدرت خدایی در زمین دارد.

مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی فقه و علوم انسانی عنوان داشت: تعبیری که حضرت امام در منشور دارند مقدس مآب ها و به نوعی لفظ احمق را به کار می برند. کالبد شکافی معرفتی این واژه در نسبت با کسانی که متکفل نهاد دین هستند به خاطر قدرت، رمزآلود بودن و قداست بودن تاریخی بودن و صامت بودن متن دین است  وقتی اینها در کنار هم قرار می گیرند  چنانچه عقلانیت در آن وجود نداشته باشد یک عنصر جمود و تحجر مخرب  خواهد شد.  زیرا می تواند تاریخ را تخریب کند و به نام دین زمین را ویران  کند همچنان که شاهد این قضیه مدل مواجهه و رفتار امام حسین(ع) در خطبه منی است که در آنجا هم امام (ع) سخنان تند و تیزی را خطاب به علمای دین بیان می کنند.

وی افزود: از طرف دیگر  برخی  به جهت اینکه انگ تحجر نخورند و دین شناسی منجمدانه ای تفسیر نکنند در دام لیبرالیسم می افتند و لذا در ادامه منشور روحانیت، حضرت امام خیلی دقیق سیلی بزرگی را به تفسیرهای لیبرالیستی از دین نواخته است. در ادامه امام می فرماید علمای اصیل در طول تاریخ هیچوقت با سرمایه داری کنار نیامده و به خون سرمایه داران زالوصفت تشنه است. یعنی امام با تفکرات سرمایه دارانی که به نوعی تفسیر اباحه گرایانه از دین داشته و نگاه رفع قدسیت از دین دارند و آن را به یک امر عرفی و شخصی تقلیل می دهند به طوری که می شود آن را به هر نوعی بازی داد، می ایستد.

حجت الاسلام دکتر همتی در پایان خاطرنشان کرد: به نظر حقیر اندیشه حضرت امام یک جریان سومی است و یک راه جدید و نوینی است و این راه نوین به نوعی نه شرقی و نه غربی و نه تحجر و نه لیبرالیسم است لذا حضرت امام یک مکتبی است که قابل تفسیر می باشد و ما ضمن احترام به همه اندیشمندان و سیاستمداران معتقدیم امروزه نسل جدید باید طرحی نو دراندازد، نه اینکه گذشته را نفی کنند و باید به همه کسانی که در راه این انقلاب جاناً و مالاً ایثار کرده اند، احترام بگذارند.

وی افزود: در عین حال باید ابعاد این نگاه سوم را پیش ببریم و با توجه به اینکه مقام معظم رهبری هم بارها تاکید فرموده اند که نسل جدید فهم اش کمتر از نسل قدیم نیست بلکه یک نسل پیش برنده و منطقی است بنا بر این لازم است پایه فکری مان را نیز بر پایه فکری حضرت امام قرار می دهیم و طرح مکتبی بنام مکتب امام خمینی موجب می شود تفسیرهای مختلفی از سوی افراد انجام بشود اما هیچوقت از امام دور نمی شوند.

 

امام می فرماید مشکل این است که ما اسلام را کوچک می کنیم 

 

در ادامه این نشست؛ حجت الاسلام علی فرحانی با اشاره به نگاه امام خمینی به علوم اسلامی، گفت: در عصر حاضر امام یک شخصیت پارادوکسیکال پیدا کرده است یعنی یک عده عرفان امام را فریاد می زنند و برخی دیگر مقابل آن را با یکسری عبارات برمی افروزند. گروه اول به نامه گورباچف متوسل می شوند و به کتاب ها و مسیرهای ذکر شده اشاره می کنند و گروه دوم هم می گویند پس چرا امام نوشت که نه از فتوحات فتحی و نه از فصوص الحکم حکمتی و نه از اسفار به طول و عرضش سفری به کوی دوست دست داد!

وی افزود: دوباره گروه اول می گویند این عرفان امام بود که منشأ انقلاب شد و در مقابل گروه دوم می گوید چرا می خواهید انقلاب را به غیر بفروشید؟ و یا عده ای می گویند اصل تئوری ولایت فقیه در مصباح الهدایه است و عده ای می آیند و در جواب می گویند چرا گزافه گویی می گویید!

حجت الاسلام فرحانی ادامه داد: با توجه به مطالبی که عرض شد می بینیم که تمامی اضلاع شخصیتی امام مبتلا به خوانش های متناقض است! و در مجموع یک شخصیت پارادوکسیکال ایجاد می شود.

وی گفت: حضرت امام نسبت به علوم اعتقادی دارد و محشی کتب اصلی عرفانی است و عملی و نظری آن ها را نوشته است. اما اصل ماجرا این است که امام با این مسئله مشکل دارد که ما عرفان را عرفان نگاه کنیم و یا فقه را فقه و اخلاق را اخلاق نگاه کنیم! به عبارتی امام می فرماید مشکل این است که ما اسلام را کوچک می کنیم بعد مقابلش زاویه بندی می کنیم و سپس مواجهه درست می کنیم و بعد می گوییم بیایید مناظره کنید! نظر اسلام در مورد عرفان! نظر هندوها در مورد عرفان و... و در فقه و اخلاق هم همین می شود.

استاد حوزه علمیه اظهار داشت: در همین رابطه حضرت امام در مقدمه کتاب جنود عقل و جهل اشاره می فرماید «کتاب احیاء العلوم غزالی که تمام فضلا او را به مدح و ثنا یاد می کنند و او را بدو و ختم علم اخلاق می پندارند، و نقل های بی فایده راست و دروغ آن، انسان را از مقصد اصلی باز می دارد و از تهذیب و تطهیر اخلاق عقب می اندازد». و با درخصوص فقه امام می فرماید این فقهی که ما می گوییم همه اسلام نیست و لذا امام در دیدار با علمای مجلس خبرگان خطاب به ایشان می فرماید نگویید که اسلام؛ حکومت و انقلاب و اجتماع است! بلکه انقلاب و حکومت نیز مقدمه برای رسیدن معرفت الله و عرفان الهی است.

حجت الاسلام فرحانی افزود: امام در چهل حدیث معتقد است ما شریعت در مقابل طریقت در مقابل حقیقت نداریم و می فرماید کسی که می گوید شریعت و طریقت و حقیقت، دین است! نه! دین، دین است و یک برش نگاه آن نزد کسانی شده شریعت، نزد عده ای شده طریقت و پیش برخی شده حقیقت! و لذا اگر این طور به دین نگاه کنیم روی باید ها و نبایدهای فرد و اجتماعی و استراتژیک اثر می گذارد.

وی عنوان داشت: امام در منشور روحانیت می فرماید مجتهد نه فقط برای حکومت دینی بلکه برای غیر حکومت دینی نیز تئوری داشته باشد. بنا بر این نگاه امام نگاه متفاوتی است لذا امام عرفان را قبول دارد اما مجذوب و محو محی الدین شدن را نمی پسندد. امام فلسفه را قبول دارد اما محو صدرا شدن نمی پسندد. همچنین فقه را قبول دارد لکن محو شیخ طوسی و علامه حلی شدن را نمی پسندد لذا در ابتدا، اواسط و اواخر منشور می فرماید متد فقه من، فقه جواهری است اما  نمی شود عنصر زمان و مکان را نادیده پنداشت.

حجت الاسلام فرحانی در پایان افزود: امام تصریح می کند آنچه که عرفا به عنوان غایت عرفان تبیین کرده اند، این غایت اسلام است. این برای اوحدی نیست و همگانی است و اسم این غایت در قرآن عبودیت است لذا عرفان را از پستو دربیاورید. و امام راه رسیدن به عبودیت را اسلام می داند یعنی همین شریعت و دین. البته این دین مجموع مسائل نیست، بلکه «اسس بنیانه على الاجتماع» است، و بنا به تعبیر علامه طباطبایی اولین متن و اقدم متون از جهت تاریخی که خود اجتماع را مورد مطالعه قرار داده است قرآن است.

 

امام در منشور روحانیت، روحانیت را به دو قسم تقسیم می کند

 

در پایان این نشست، حجت الاسلام دکتر یحیی جهانگیری به تحلیل شخصیت امام پرداخت و اظهار داشت: برخی خیال می کنند امام صرفاً یک فقیه و آخوند مذهبی بود در حالی که امام واقعاً یک فرد چند وجهی است که هر واژه ای ساحتی از امام را معرفی می کند و مباد این واژه ها به جای اینکه نورانیت امام را بر ما بتاباند سبب شود که او را نشناسیم.

وی افزود: امام در منشور روحانیت، روحانیت را به دو قسم تقسیم می کند. امام می فرماید یک قشری از روحانیت وجود دارد که حافظ خودشان هستند حالا یا حافظ شخص خودشان یا حافظ قشر خودشان! سپس به روحانیون مقدس مآب اشاره می کند یعنی آدم های خوبی هستند ولی به فکر نجات خود یا قشر خود می باشند. سپس در مقابل به گروه دیگری اشاره می کند که اینها روحانیتی هستند که حافظ دین اند یعنی به فکر خود نیستند یعنی اینها مثل کلیسا نیستند که برای خود تقدس قائل بشوند و در آخر به موزه بروند و در یک واتیکان خلاصه شوند بلکه اینها حافظ دین خدایند و به خاطر دین خدا هزینه می دهند و به شهادت می رسند.

این مبلغ بین الملل ادامه داد: بعضی ها یادگیری زیان خارجی را کفر می دانند و برای آن باید هزینه داد و بنده به طلبه ای که می خواهد تأملات حجره اش به دردهای بشر گره بخورد، می گویم باید با زبان دنیا آشنا شود و دردهای مردم را نه از پشت اتاق ها و بولتن های سانسور شده بلکه باید دردهای مردم را به عین الیقین ببیند.

وی اظهار داشت: روزی در حوزه های علمیه اگر کسی زبان خارجی یاد می گرفت، اینها را کفر می دانستند و اگر کسی عرفان را یاد می گرفت می گفتند گناه و اگر فلسفه یاد می گرفت می گفتند شرک! و امام در این جا می فرماید اگر در مسیر دوم قرار گرفتید باید خود را برای دادن هزینه های سنگین آماده کنید و این هزینه را باید از سمت همین گروه اول مقدس مآب متحمل شوید.

حجت الاسلام جهانگیری افزود: امام معتقد است آن روحانیتی که می خواهد خود را قربانی و فدای دین بکند، باید فرایند محور باشد نه برایند محور. یعنی این روحانیت نباید فکر کند که امروز به سقف برسد بلکه این روحانیت باید امروز ببیند کدام پله را بچیند، نسل بعدی، پله بعدی را خواهد چید و این پازل اصلی کامل خواهد شد. و لذا امام رسالت روحانیت را یک پازل می داند که هر کدام باید از این پازل یک نقشی را پر کند.

وی با بیان اینکه امام خود فرایند محور بود، گفت: امام قصد ندارد بگوید الان که حکومت ما یک حکومت اسلامی است همه شاخصه ها باید حاکم باشد بلکه می فرماید این حکومت را مقدمه رسیدن به آن پازل کلی یعنی حکومت مهدوی می دانم و من خمینی این مقدار از پازل را پر کردم و جمله معروف امام در اینجاست که به تکلیف عمل کنیم، نه به نتیجه! و این یک جمله کلیدی و راهبردی است لذا اگر نگاه مان به مسئله تکلیفی باشد و نه نتیجه، در حقیقت وظیفه خود را انجام داده ایم و عیبی هم ندارد که نسل های آینده پازل کلی را تکمیل کنند و می کنند.

این مبلغ بین الملل با اشاره به تاریخ دویست ساله روحانیت مورد پسند امام (ره)، اظهار کرد: تاریخ روحانیت را به سه دسته تقسیم می‌کنم که در سه برش تاریخی به وظیفه و رسالت خود عمل کردند. اول روحانیت نجف؛ در سیستم آموزشی نجف که آن را برش تاریخی اول می دانم فقط درس خوانده می‌شد و حتی در تعطیلات و ماه رمضان نیز درس می‌خواندند و در این دوره روحانیت رسالت خود را تبیین و تنقیح دین می‌دانست. شهید صدرها و بزرگانی که در حوزه نجف بودند دنبال این بودند که از پشت واژه‌های دین معانی و معارف را بیرون بکشند و انصافاً در تولید دانش سهم جدی داشتند.

وی افزود: برش دوم روحانیتی است که در رسالت خود چیز دومی را بر حوزه نجف اضافه کرد و به خاطر همین حوزه علمیه قم نسبت به حوزه نجف یک تغییر کارکردی داشت و آن این بود که در این حوزه علاوه بر تنقیح و تبیین مباحث، به حوزه ترویج و پیام رسانی هم توجه شد و لذا اینطور نشد که ماه رمضان‌ها و محرم بنشینند و درس بخوانند بلکه در این ایام فرصتی را فراهم کردند تا آنچه در حوزه تبیین و تنقیح یاد می‌گرفتند به حوزه ترویج و به دیگران هم برسانند و این اتفاقی بود که در حوزه قم رقم خورد.

حجت الاسلام جهانگیری در پایان با اشاره به برش سوم تاریخ روحانیت اصیل و حافظان واقعی دین، گفت: امام آغازگر برش سوم تاریخ روحانیت اصیل بود. امام می‌گوید وظیفه روحانیت فقط کشف معانی خفته درپسا پرده واژه‌ها و متن‌های دینی نیست، وظیفه روحانیت فقط پیام رسانی آنچه که فهمیده است نیست، اگر روحانیت رسالت سوم را انجام ندهد، هر دو ناکافی خواهد بود و آن رسالت تحقق بخشیدن به آن یافته‌ها در برش اول (دوره حوزه نجف) و بسط بخشیدن به آنچه که در برش دوم (دوره حوزه قم) اتفاق افتاده است، می‌باشد.

وی افزود: امام معتقد است دین تا موقعی که مسئله اش فقط تبیین و تنقیح باشد و در منبرها به مثابه یک وعظ و پند معرفی شود، فقط یک انگاره ذهنی خواهد بود و لذا ضرورت دارد این انگاره‌های ذهنی در قالب یک پلتفرم جهانی به کف میدان بیاید و این هدف مهم از عهده من خمینی به تنهایی خارج است اما در حد توان و رسالت خود در یک نقطه زون کوچک‌تری پایلوت آن را می سازم و در جمهوری اسلامی این کار را انجام خواهم داد. امام معتقد بود صدور انقلاب، اول در جهان اسلام و سپس در کل دنیا تحقق یابد و پیاده سازی این هدف جز با همت و تلاش روحانیت اصیل که حافظ دین خدا و تکلیف محور و فرایندمحور است، محقق نخواهد شد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
5 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.