متفکران عرب، ولو اینکه مخالف نظام ایران باشند، احترام بالایی برای امام قائل هستند. یعنی حتی رسانه هایی که مخالف ما هستند از امام به عنوان یک رهبر مبارز استعمار که همیشه اسمش کنار مردم و حقوق مردم می آید، یاد می کنند و این درس بزرگی به ما می دهد. بالأخره باید برگردیم و ببینیم روش هایی که امام برای برقراری ارتباط با افکار عمومی اتخاذ می کردند و پیام هایی که ارسال می کردند چگونه بوده که ما امروز با این همه دستگاه نمی توانیم آن را تکرار کنیم
پایگاه خبری جماران: نشست «جایگاه رسانه در تبیین ارزش های امام و انقلاب» به همت معاونت فرهنگی، هنری و ارتباطات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) با مشارکت سایت جماران برگزار شد.
خلاصه
در این نشست، کارشناسان حوزه رسانه و روابط بین الملل به بیان دیدگاه های خود در خصوص نگاه امام خمینی(س) به رسانه های داخلی و خارجی و جایگاه رسانه در نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و 10 سال حیات ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداختند.
در این نشست تأکید شد که در زمان حیات امام علی رغم وضعیت درگیری با توطئه های منافقین و جنگ تحمیلی، هیچ روزنامه ای تعطیل نشد و حتی امام برای اطلاع از اخبار بین المللی شخصا رادیو بی بی سی را گوش می داد.
بر اساس دیدگاه حاضران در جلسه، این نگاه باعث شده بود که امام خمینی(س) بدون در اختیار داشتن اتاق فکر رسانه ای و یا «ارتش سایبری» تبدیل به یک چهره محبوب در افکار عمومی داخل و خارج شود؛ تا جایی که حتی مخالفان نظام جمهوری اسلامی احترام بالایی برای امام قائل هستند و رسانه های آنها از امام به عنوان یک رهبر مبارز با استعمار که همیشه اسمش کنار مردم و حقوق مردم می آید، یاد می کنند. حضرت امام از خودشان و انقلاب در آن سال ها برای افکار عمومی، دانشگاهیان، رسانه های عربی و جهان اسلام تصویر مستحکمی ساخته اند که حتی بعد از این همه سال برای کسی که امروز مخالف ایران است در هم نشکسته و با احترام از آن زمان یاد می کند. یعنی پیام هایی که امام داده انقدر عمیق بوده که در جان دل همه رفته و ماندگار شده است.
اما امروز که بالغ بر 30 سال از ارتحال امام خمینی(س) می گذرد، علی رغم در دست داشتن امکانات سایبری و رسانه های متعدد و متکثر، متأسفانه رسانه های ما مرجعیت خودشان را از دست داده اند و به لحاظ رسانه ای ما یک دستگاه کاملا شکست خورده هستیم و رقبای ما در سطح منطقه از جمله عربستان سعودی، امارات، قطر و حتی ترکیه به لحاظ قدرت نرم از ما پیشی گرفته اند و با رسانه هایی از جمله الجزیره، العربیه و اسکای نیوز کاملا بر تحولات منطقه اثرگذار هستند و سیاست های دولت های خود را پیش می برند و بعضا به دروغ در زمینه وجود آزادی و عدالت در این کشورها فضاسازی می کنند. اما بی اعتمادی عمیقی بین مردم و حاکمیت کشور ما اتفاق افتاده و رسانه های حاکمیت هر حرفی بزنند هیچ باوری ندارد.
به نظر می رسد عدم موفقیت رسانه های ما در تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشور و منطقه چند دلیل اساسی دارد که یکی از آنها نوع نگاه مدیریتی به رسانه ها در کشور ما است. یعنی نگاه از بالا به پایین باعث شده که ما رسانه ها را در سطح یک بوقچی و پروپاگاندا تنزل دهیم و اتمسفر بسته رسانه های کشور باعث شده که عملا آنها ابتکار عمل را از دست بدهند. از سوی دیگر نگاه سنتی به رسانه ها باعث شده که آنها از رقابت با رسانه های جهان و حتی منطقه باز بمانند و کار به جایی رسیده که عربستان سعودی رسانه فارسی زبان راه اندازی می کند و به نظر می رسد تأثیرگذاری آن بر افکار عمومی ایران و جهان به مراتب بیشتر از رسانه ملی ما است.
ما «تنوع مخاطبان» را برای ارسال پیام ها در نظر نگرفته ایم؛ و البته باید توجه کنیم که الآن «عصر تصویر» است و در واقع با تصویری که از وقایع ساخته می شود فهم آدم ها شکل می گیرد. سرعت، کوتاه بودن و رسانه های کوچک در مقابل رسانه های بزرگ مثل رادیو و تلویزیون مطرح است و شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام رسانه های خاص این زمان هستند. اگر می خواهیم پیام انقلاب برود باید به سمت پیام های تصویری و کوتاه برویم؛ و استفاده از شبکه های اجتماعی و رسانه های کوچک برای اینکه بتوانیم پیام را بیشتر و بهتر منتقل کنیم.
مشروح این نشست را در ادامه می خوانید:
سید عمادالدین محمودی: موضوع این جلسه «جایگاه رسانه در تبیین ارزش های امام و انقلاب» است. بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و با وجود فراز و نشیب های فراوان در حوزه رسانه ای، ما دچار چالش ها و خلأهایی هستیم و فکر می کنم این جلسه می تواند فتح بابی باشد که یک مقداری این موضوعات بررسی و به تجربه این چهار دهه نگاه شود و ان شاء الله گامی برای نگاه و حرکت به آینده باشد.
در خدمت دو تن از اساتید حوزه رسانه هستیم؛ جناب آقای دکتر بشیر معتمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه و آقای سیاوش فلاح پور کارشناس رسانه و کارشناس امور خاورمیانه. پیشنهاد من این است که هر کدام از عزیزان ابتدا طرح بحثی داشته باشند تا وارد گفت و گو شویم.
سیاوش فلاح پور: من تمام مفاهیم بنیادین انقلاب اسلام و تحولات این 40 سال را بیش از اینکه در دستگاه رسانه ای ایران، که عمدتا دستگاه رسانه ای ناکارآمدی است، بشناسم در آینه رسانه های منطقه ای شناخته ام. حضرت امام هم به همین ترتیب بوده است. یعنی بسیاری از فعالان و متفکرین جهان عرب و بعضا اهل دیانت مسیحی نظراتی در مورد حضرت امام، جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دارند و در آینه آنها می شود تصویر مکملی دید که شاید برای ما جالب باشد.
من وقتی درک روش صحیح رسانه ای برای تبیین تفکرات و آثار حضرت امام، اول به این فکر کردم که افکار عمومی در خارج از کشور ما و جهان عرب چه تصویری از امام دارند و این تصویر چگونه شکل گرفته است. من یک جمله از «منیر شفیق» می خواهم عرض کنم. کسانی که با تحولات جهان عرب آشنا هستند ایشان را می شناسند که یکی از متفکران مسیحی برجسته و از منتقدین سیاست های ایران است. ایشان تعبیری که در رابطه با حضرت امام دارند به مصاحبه با شبکه الجزیره در سال 2010 بر می گردد.
ایشان می گوید، «شما می دانید که انقلابی ها مشروعیت خودشان را عمدتا از تفنگ به دست می آورند و بعد از پیروزی هم به نقش مردم در عرصه عمومی پایان داده و قدرت را در دست می گیرند». اما ایشان می گوید که «آقای (امام) خمینی دقیقا عکس این بود و در مبارزات اصرار داشت که شیوه مسلحانه به کار نرود و بعد از پیروزی هم اصرار داشت اولین تصمیم استراتژیک، رفراندوم عمومی برای تحکیم پایه نظام جدید بر اساس رأی مردم باشد».
در ادبیات فکری و سیاسی جهان عرب هر جا نام امام می آید همیشه کنارش «مردم» هست. شبکه الجزیره مجموعه مستندهایی در باب جریانات اسلامی 40 سال اخیر ساخته و طبیعتا یک بخش هم مرتبط با انقلاب اسلامی ایران است و تحولاتی که آن سال ها بوده و نام این قسمت «انقلاب فقیه و ملت» است.
چیزی که به نظر من می رسید این بود که زمان پیروزی انقلاب و هرج و مرجی که تا چند سال بر کشور حاکم بود، طبیعتا تمرکز رسانه ای چندانی نبوده که بخواهد به تصویر امام مثلا نزد ملت های عرب و ملت های اسلامی فکر کند یا اتاق فکر رسانه ای و ارتش سایبری داشته باشیم؛ چیزهایی که امروز داریم. ولی تصویری که از امام هست این است که همیشه حامی حقوق مردم، استقلال و آزادی بوده است.
واقعا جا دارد فکر کنیم که چه طور این تصویر ساخته شد و چه طور امروز با وجود اینکه این قدر قدرت مرکزی بیشتر هست و ما می توانیم اتاق فکر داشته باشیم و ابزارهایی برای تأثیرگذاری داریم، آن اتفاق تکرار نمی شود که امام با روش و افکار خودش رقم زد. حقیقتا خود من هم جواب این سؤال را ندارم که چه طور امام توانست بدون هیچ ابزار سختی و صرفا با تکیه بر قدرت نرم این گونه تصویری از خودش و انقلاب اسلامی نزد ملت های منطقه شکل بدهد که امروز می بینیم حتی شخصیت های برجسته منطقه که بعضا مخالف ایران هستند این گونه با احترام از امام و انقلاب اسلامی یاد می کنند.
آقای «محمد شنقیطی» هم از متفکرین نسل جدید اخوان المسلمین است که الآن هم در دوحه تدریس می کند. ایشان هم چند مقاله مفصل در باب ایران و انقلاب اسلامی دارد. تعابیرش از هسته اولیه انقلاب و سال های اول همین است. یعنی با احترام از امام یاد می کند و به تعبیر او، که اهل سنت است، انقلابی شکل گرفت که یادآور عاشورا و قیام امام حسین(ع) است.
متأسفانه ما در گفتمان رسانه های رسمی هیچ نشانه ای از این تعابیر نمی کنیم. یعنی به سراغ مخالفین ایران و نظام نمی رویم که ببینیم اینها چه طور از امام یاد می کنند و چه نگاهی به امام و اندیشه ها و روش های ایشان دارند. خیلی برای من جالب است که امام چه طور بدون هیچ ابزار سختی این تصویر را از خودش نشان داد و چه طور امروز ما از انجام این کار عاجز هستیم؟
اسلامی که امام مطرح می کرد طرفدار عدالت، آزادی، استقلال و مردم بود
بشیر معتمدی: گام اول اینکه ببینیم جایگاه رسانه در تبیین ارزش های امام و انقلاب چیست، باید ببنیم ارزش های امام و انقلاب چه بوده و بعد ببینیم رسانه می خواهد چه کاری انجام بدهد. چیزی که از ابتدای انقلاب در شعارهای مردم بوده در پنج شعار اصلی خلاصه می شد و بحث «عدالت»، «آزادی»، «استقلال»، «جمهوریت» و در نهایت «اسلام» بود و اصلش همان اسلام است؛ و مردم همه اینها را در اسلامی می دیدند که امام مطرح کرده بود. یعنی اسلامی که امام مطرح می کرد طرفدار عدالت، آزادی، استقلال و مردم بود. به همین دلیل آن اسلام برای قشرهای مختلف مردم خیلی جذاب بود.
ولی الآن در واقع یک سؤال قبل از ورود به بحث این است که آیا ارزشی مانده است یا نه؟ یعنی برداشت من این است که ما در همه ارزش ها دچار عقبگرد و حتی سقوط شده ایم. حتی بعضی از آقایان تأکید می کنند استقلال ما حفظ شده، الآن چیزهایی که آدم می شنود از روابطی که با بعضی کشورها دارد اتفاق می افتد، حتی بحث استقلال هم دارد در ذهن ما خدشه دار می شود. این امر پیام هایی که می خواهد ارائه شود را دچار مشکل می کند. یعنی وقتی شما هیچ چیزی ندارید که ارائه بدهید، از چه چیزی می خواهید برای مردم خودتان بگویید؟! مثلا وقتی انتخاباتی برگزار می شود و با خدعه، نیرنگ و تقلب شخص مورد نظر شما سر کار می آید و عملا جمهوریت را نادیده می گیرید، می خواهید به مردم بگویید انقلاب دنبال «جمهوری» بوده است؟! هیچ وقت این اتفاق نمی افتد. وقتی که اکثریت مردم را در انتخاباتی نادیده گرفتید، مردم هم پیام هایی که شما از امام و انقلاب می گویید را نمی گیرند.
تبیین واقعی موقعی است که به شعارهای انقلاب برگردیم و عملی اجرا کنیم
الآن خیلی بحث می کنند که باید «جهاد تبیین» شود. چه چیزی را تبیین کنیم؟ تبیین واقعی موقعی است که به این شعارها برگردیم و عملی اجرا کنیم. هر وقت عملی اجرا شد، طبیعتا در رسانه ها هم بازتاب خوبی خواهد داشت. واقعا روح پیام انقلاب هنوز در ذهن، جان و ضمیر مردم هست و اگر اعتراض دارند به دلیل همین فاصله گذاری است. ولی وقتی در عمل چیزی نمی بینند، طبیعتا پیام های انقلاب هم دچار مشکل می شود.
محمودی: آقای فلاح پور! شما بحثتان را با رویکرد رسانه های منطقه نسبت به انقلاب اسلامی آغاز کردید. به نظر می رسد بعد از 40 سال، در فضای منطقه ای به لحاظ رسانه خیلی ضعیف هستیم. آقای دکتر معتمدی اشاره کردند که اول باید بحث کنیم که وضعیت ارزش های حاکم بر انقلاب به چه صورت است تا بعد پیوست رسانه ای آن را تعریف کنیم. طبعیتا این قابل بحث است ولی در فضای منطقه به نظر می رسد که ما جایگاه رسانه ای خوبی نداریم. اگر امکان دارد یک مقدار این وضعیت را ترسیم کنید.
فلاح پور: آقای دکتر یک بحث مبنایی را گفتند. یعنی به نظرم هسته بحث به همین پرسش و نقطه ای که آقای دکتر دست گذاشتند بر می گردد و هر چه صحبت کنیم، تا وقتی تکلیف این حرف آقای دکتر مشخص نشود که درون خود ما چه اتفاقی دارد می افتد که به هر شکل ضعیف یا قوی بازتاب بدهیم، این بحث ها فایده چندانی ندارد. اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که دستگاه رسانه ای ما در سطح منطقه ای کاملا شکست خورده است و این بحث از کسی هم پوشیده و پنهان نیست.
یعنی الآن همه می دانند به لحاظ کلاسیک ما سه الی چهار قدرت منطقه ای داریم؛ طبیعتا یکی از قدرت ها ایران و متحدینش هستند، اما متأسفانه ضعیف ترین محور به لحاظ رسانه ای ما هستیم که جا دارد واقعا آسیب شناسی شود. در حالی که رقبای ما در این سال ها با رسانه به اموری دست یافته اند که کسی فکرش را هم نمی کرد. یعنی کشوری مثل قطر امروز با تکیه به رسانه تبدیل به یک قدرت بعضا فرامنطقه ای شده که در معادلات فرامنطقه ای تأثیرگذار است. ترک ها هم وقتی این مسیر را دیدند، با توجه به روابطی که با قطر داشتند، چندین سال است که سرمایه گذاری همه جانبه کرده اند و فقط سرمایه گذاری به معنای پول شارژ کردن هم نیست. یعنی نوع نگاه مدیریتی، فضایی که در اختیار نیروهای رسانه ای داده اند، احترامی که به کار آنها می گذارند و درکی که از مسأله رسانه و افکار عمومی دارند باعث شده که ترک ها هم در مسیر قطری ها قرار بگیرند.
در سایر محورهای خلیج فارس هم وقتی نگاه می کنید، عربستان سعودی و امارات هم سال های قبل یک نوع عقب ماندگی ساختاری در رسانه های آنها حاکم بود ولی الآن واقعا تغییر کرده است. یعنی اینها هم حرف زیادی برای گفتن دارند و آمارها و اسناد این را نشان می دهد که حتی کشورهایی مثل عربستان سعودی متأسفانه شما می بینید در حوزه فارسی زبان هم ورود کرده که واقعا برای ما فاجعه است عربستان سعودی رسانه ای را حمایت کند و به این شکل در معادلات داخلی ما تأثیرگذاری داشته باشد. حال اینکه ما در رسانه های عربی سال ها پیش فعالیت کرده ایم ولی امروز ببینیم اینها به عنوان مثال در داخل سعودی یا سایر کشورهای عربی چه قدر تأثیرگذاری دارند.
مدیریت بوروکراتیک اجازه نمی دهد رسانه ها تنفس داشته باشند
این واقعیت خیلی تلخی است و فراتر از بحث آقای دکتر که به نظر من هم بحث اصلی همان جا است، نشان می دهد که نوع نگاه ما به رسانه غلط است و تعریف ما از رسانه، مخصوصا در سطح مدیریتی، غلط است. در داخل کشور هم به آن معنا دیگر رسانه ای برای ما نمانده است. یعنی اجازه نمی دهند رسانه ها فعالیت شایسته انجام بدهند. من اصلا نمی خواهم وارد بحث های سیاسی شوم. نوع نگاه مدیریت بروکراتیکی که در ایران وجود دارد اجازه نمی دهد این رسانه ها تنفس داشته باشند. لذا می بینیم رسانه های زرد دارند مثل قارچ رشد می کنند و سطح مخاطب را هم با خودشان پایین می آورند؛ در حالی که مخاطب می توانست به رسانه های بهتری عادت کند.
بازتاب بلایی که بر سر ذائقه عمومی رسانه ای کشور ما آمده را در سطح منطقه هم می توانید ببینید. متأسفانه امروز ما در سطح رسانه ای منطقه مقابل رقبا و دشمنانمان حرف چندانی برای گفتن نداریم. همان طور که عرض کردم، بخشی از ریشه اش به نگاه مدیریتی و بخشی هم به عقب ماندگی ساختاری بر می گردد. یعنی کار نکرده ایم و فضا بدون رقیب بوده است؛ طبیعتا هر فضایی بدون رقیب باشد دچار رکود می شود در حالی که رسانه های رقبای ما در سطح منطقه مرتب درگیر رقابت بوده و بالأخره از دل آن الجزیره، العربیه و هر روز رسانه های قوی تر بیرون می آید.
ما در سطح منطقه ای دو شبکه العالم و پرس تی وی را داریم؛ ببینیم جایگاه اینها امروز چیست؟! یعنی چه حرفی برای گفتن دارند و چه معادلاتی را تغییر می دهند؟! از قضا تنها رسانه منطقه ای، ما که نمی توانم بگویم، نزدیک ما که حرفی برای گفتن دارد، همان است که مقداری از اتمسفر ایران دور بوده و آن هم شبکه المیادین است که از سال 2011 بر سر اختلافات داخلی پوشش اخبار سوریه انشقاقی داخل شبکه الجزیره ایجاد شد و وقتی به بیرون آمدند، المیادین را تأسیس کردند.
به لحاظ رسانه ای ما یک دستگاه کاملا شکست خورده هستیم
متأسفانه فرمایش شما صحیح است و به لحاظ رسانه ای ما یک دستگاه کاملا شکست خورده هستیم و جا دارد به ابعاد آسیب شناسی این مسأله پرداخته شود. چون بدون اصلاح این رویکرد ما نمی توانیم پیاممان را برسانیم. وقتی هم در رسانه ضعیف باشیم، یک مهم در رقابت ها و حتی جنگ های منطقه ای را متأسفانه خواهیم باخت؛ چیزی که امروز در کشورهایی مثل عراق، سوریه و لبنان شاهدش هستیم.
محمودی: در مورد نماینده های رسانه ای چهار بلوکی که اشاره کردید هم صحبتی بفرمایید.
فلاح پور: یک بلوک را به نوعی می توان کشورهای اسلام گرای مشهور به جریان اخوانی دانست که قطر جزو آنها است. اینها سه شبکه رسانه ای عمده داند که مهمترینش الجزیره است ولی رسانه های کاغذی هم دارند و پایگاه های اینترنتی با آمارهایی که دارند و بدون اینکه این آمارها ساختگی باشد، رقم های بسیار بالایی است و نشان دهنده تأثیرگذاری بسیار بالای کشور کوچکی مثل قطر در حوزه افکار عمومی است. ترکیه هم همان طور که عرض کردم در این چند سال به تبعیت از قطر وارد این عرصه شده است.
بلوک دوم رسانه های وابسته به سعودی ها، مشخصا العربیه، است ولی رسانه های متعددی دارند از جمله الشرق که امتیازش را خریده اند و دارند فعالیت می کنند. آمارهای مخاطب آن در این سال ها بسیار بالا رفته و واقعا علی رغم اینکه همچنان یک بخش محتوای زرد دارد ولی به لحاظ مخاطب بسیار قدرتمند و رقیب جدی الجزیره در سطح منطقه است.
بلوک سوم رسانه های اماراتی هستند که بعضا با رسانه های عربی وابسته به رژیم صهیونیستی همپوشانی دارند که در این سال ها برخی رسانه های مهم از جمله اسکای نیوز و برخی رسانه های مکتوب را راه انداخته اند.
بلوک چهارم هم رسانه های موسوم به محور مقاومت یا دوستان تهران در سطح منطقه هستند که متأسفانه همان طور که عرض کردم به جز المیادین عملا هیچ رسانه موفق و کارآمدی در سطح منطقه ندارد؛ کما اینکه المیادین هم نسبت به رقبای خودش حوزه تأثیرگذاری خیلی محدودتری دارد.
محمودی: آقای دکتر معتمدی! شما در بخش اول این موضوع را اشاره کردید که به هر حال اول ما باید وضعیت حاکم بر ارزش های امام و انقلاب را احصا کنیم. علی رغم اینکه لازم است روی بحثی که اشاره کردید گفت و گو کنیم، به هر حال ما اصالت قائل هستیم برای گفتمانی که حضرت امام در سال 57 با آن یک انقلاب مردمی با آن عظمت را به سرانجام رساندند. اگر بخواهیم نگاه ما ایجابی باشد و روی آنها بایستیم، در این صورت به نظر شما کارکرد رسانه چیست؟ یعنی باید با چه صورتی و با تکیه بر چه ابزاری می توانیم این کار را انجام بدهیم؟ شاید نگاه به رسانه یک دستگاه تبلیغاتی شده در صورتی که رسانه نباید دستگاه تبلیغاتی یک جریان سیاسی یا فکری باشد. در واقع پرسش اصلی همین است که با این اوصاف رسانه ها باید چه وضعیتی داشته باشند؟
«تنوع مخاطبان» را برای ارسال پیام ها در نظر نگرفته ایم
معتمدی: اگر ما همان مدل اصلی رسانه را در نظر بگیریم که یک سری ارتباط گرهایی هستند که قرار است پیامی را از کانال هایی به مخاطبانش منتقل کنند، ما باید در هرکدام از این فرآیندها تأملی کنیم و ببینیم کجا دچار مشکل هستیم. اگر از انتهای این زنجیره شروع کنیم، یعنی بحث مخاطبان، به نظر من یک بحث جدی ما این است که «تنوع مخاطبان» را برای ارسال پیام ها در نظر نگرفته ایم. وقتی انقلاب پیروز شد علت اینکه همه قشرها و گروها آمدند و پای انقلاب ایستادند این بود که همه آنها احساس می کردند در این انتقلاب خواسته آنها دارد ذکر می شود. اگر قشر پایین، حاشیه نشین و محروم می آمدند برای این بود که احساس می کردند این انقلاب قرار است «عدالت» را اجرا کند. اگر قشر روشنفکر و متوسط جامعه می آمدند، احساس می کردند دغدغه آنها «آزادی» است و در این انقلاب دارد شعار آن داده می شود. مذهبی های ما احساس کردند انقلاب می خواهد اسلامی که دوست داشتند را احیا کند و فسادی که هست را بردارد.
یک حرکت ساده امام در جذب قشر روشنفکر
الآن هم اگر بخواهد یک کار ایجابی شود به نظر من اولین گام این است که تنوع مخاطبان را در نظر بگیریم و برای هر قشر و گروه پیام متناسب با آن طراحی کنیم. من یادم هست یک بار سخنرانی آقای قرائتی را گوش می دادم و آقای قرائتی می گفت، «یک آدم روشنفکری از همین که امام در مراسم روضه دو دستمال داشت، یک دستمال مخصوص بینی و یکی هم پاک کردن اشک چشم، خیلی خوشش آمده بود که امام نظافت و تمیزی را رعایت می کرد». می خواهم بگویم شاید با یک چیزهای خیلی ساده با قشرهای مختلف ارتباط برقرار می کرد و به همین سادگی امام برای او جذاب شده بود.
پیام هایی که امام داده انقدر عمیق بوده که در جان دل همه رفته و ماندگار شده است
در یکی دو سال اخیر یادم هست که یک بار کارگران اعتراض می کردند و یکی از آنها گفت همان طوری که امام گفته یک موی این کوخ نشینان به همه کاخ نشین ها می ارزد و یا اینکه ما خادم محرومان هستیم، چرا مسئولان خادم محرومان نیستند؟! می خواهم بگویم تنوع پیام هایی که امام داده آنقدر عمیق بوده که در جان دل همه رفته و ماندگار شده است. باید به این تنوع توجه شود.
یک بخش دیگر هم مربوط به خود رسانه و شیوه انتقال پیام است. زمان پیروزی انقلاب خیلی مقالات چاپ شد که رسانه های شفاهی مثل نوار کاست توانست بر رسانه های بزرگی مثل رادیو و تلویزیون غلبه کند. تلویزیون دست شاه بود ولی نوار کاست صحبت های امام مرتب پخش می شد. یا منبرهایی که به منزله رسانه های شفاهی آن زمان بودند، توانست انقلاب را به پیروزی برساند. این حتی از دید متخصصان رسانه های خارجی یک موضوع تحقیق شده بود که چه طور رسانه ای مثل نوار کاست توانست غلبه کند.
شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام رسانه های خاص این زمان هستند
الآن هم به نظر من «عصر تصویر» است. یعنی تصویر مهمترین شاخصه این دوران است. رسانه ها تصویری هستند و در واقع با تصویری که از وقایع ساخته می شود فهم آدم ها شکل می گیرد. سرعت، کوتاه بودن و رسانه های کوچک در مقابل رسانه های بزرگ مثل رادیو و تلویزیون مطرح است و شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام رسانه های خاص این زمان هستند. به نظر من اگر می خواهیم پیام انقلاب برود باید به سمت پیام های تصویری و کوتاه برویم؛ و استفاده از شبکه های اجتماعی و رسانه های کوچک برای اینکه بتوانیم پیام را بیشتر و بهتر منتقل کنیم.
برای بعضی از شخصیت های انقلاب چنین کاری شروع شده است. مثلا برای آقایان (شهید)مطهری و (شهید) بهشتی مرتب کلیپ های کوچک در شبکه های اجتماعی پخش می شود که از آرمان های امام و انقلاب می گوید و اتفاقا خیلی هم جذاب است. من فکر می کنم برای امام خیلی کمتر کار شده است. من دیده ام چند بار کلیپ هایی که از امام پخش شده با آرم جماران بوده و فکر می کنم این کار را خیلی بیشتر می توانند انجام دهند و حتی یک کانال مخصوص این داشته باشند که این پیام های کوتاه و تصویری را در شبکه های اجتماعی پخش کنند که این پیام امام و ارزش های انقلاب در میان مردم پخش شود.
ارتباط از بالا به پایین بدترین نوع ارتباط است
بعد هم حوزه کسانی است که می خواهند ارتباط بگیرند که از این جهت هم مقداری مشکل داریم. معمولا انتقال ارزش های انقلاب به صورت عمودی(از بالا به پایین) و یک سویه است که بدترین نوع ارتباط است. ما باید اجازه بدهیم که پیام ها به صورت دو طرفه و هم عرض مردم ارائه شود. اجازه بدهیم اگر مردم هم سؤال، انتقاد، حرف و مطلبی دارند، اینها هم مطرح شود. چون بالأخره سؤالاتی در ذهن ها هست و اگر ما بخواهیم جلوگیری کنیم، این شکلی نیست. اجازه بدهیم سؤالات جوانان مطرح شود و اگر جایی هم اشتباهی صورت گرفته معذرت خواهی کنیم. این ارتباطات دو سویه خیلی بهتر از ارتباطات عمودی و یک سویه می تواند مشکلات را بر طرف کند.
به بحث «اخلاق رسانه ای» خیلی بی اعتنایی صورت می گیرد
داود رضایی(سردبیر پرتال امام خمینی): الآن در رسانه های ما نسبت به بحث «اخلاق رسانه ای» خیلی بی اعتنایی صورت می گیرد. حتی اگر در حوزه ارزش ها هم بخواهیم بحث کنیم، در صورتی که تعامل درست و مشخصی بین اخلاق و رسانه وجود نداشته باشد قاعدتا این اتفاق به نحو مطلوب نخواهد افتاد. در واقع اخلاق رسانه ای یک حوزه فرعی از اخلاق عملی است و عناوین متعددی مثل اخلاق روزنامه نگاری، اخلاق رسانه ای، اخلاق در محتوا و موارد دیگری را شامل می شود. اما حتی در فضای مجازی کمتر شاهد هستیم که این موضوع رعایت شود.
تدوین و تبیین اخلاق حرفه ای باید جایگاهی در رسانه ها پیدا کند و در واقع الآن حلقه مفقوده جامعه ما است. باید این اخلاق رسانه ای در موضوعات مختلف کاربردی شود و یک بازنگری در زمینه علوم ارتباطات صورت بگیرد. مطالعه ای در رابطه با «نظام نامه اخلاق رسانه با عنایت به سیره بنیانگذار جمهوری اسلامی» که در مقاطع مختلف بعد از انقلاب مطرح شده صورت گرفته و به نظرم باید مورد توجه قرار بگیرد. این نظام نامه می تواند به نهادینه شدن اخلاق در رسانه ها خیلی کمک کند.
اولین اقدام برای تدوین نظام نامه رسانه ای در سال 75 از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور رسانه های بیش از 30 کشور برگزار شد و در سال 93 هم به مجلس رفت و با اشکالاتی مواجه شد که هنوز هم به تصویب نرسیده است. این یکی از مشکلات موجود کشور در حوزه رسانه است که قاعدتا پیگیری آنها می تواند خیلی به رعایت و مسیر دادن به موضوع اخلاق در رسانه ها کمک کند.
اخلاق رسانه ای اگرچه تابع اصول و قواعد کلی و جهان شمولی است اما به سبب ریشه گرفتن آن در بطن جامعه می تواند در جوامع مختلف با هم فرق کند. آقای فلاح پور اشاره کردند که در رسانه های عربی و عموما معاند نسبت به ارزش های انقلاب تشکیک ایجاد می شود؛ این طبیعی است اما چیزی که باید به آن پرداخته شود این است که ما در حوزه رسانه ای یک سازمان یا نهاد متولی نداریم که بتواند این نهاد را از لحاظ مدیریتی و نرم افزاری تقویت کند. به هر حال مخاطبان به نوعی تشنه این ارزش ها هستند. چون درست است ارزش ها کمرنگ شده اما پایه های آن ارزش ها هنوز در جامعه ما وجود دارد و همه به آن واقف هستند.
در واقع اگر اشاره کوتاهی هم کنیم به اصول اخلاقی رسانه ها با تکیه بر نهضت حضرت امام، حضور رسانه های جمعی در جهت دهی به افکار عمومی واقعا انکار ناپذیر است و در عصری که آن را «عصر رسانه ها» نامگذاری کرده اند و بحران معنویتی که در بشر امروز وجود دارد، ما در کشورمان با خیلی ارزش هایی مواجه هستیم و هنوز هم می توانند تأثیرات عمیقی حداقل روی مسائل دنیوی مردم بگذارند.
من جمله کوتاهی از حضرت امام در ارتباط با اهمیت رسانه در شکل دهی به فرهنگ عمومی عرض کنم. امام می فرمایند که « امروز با قلم هایی که دست شماست، مسئولیت بزرگی دارید. جایی که شماها دارید اداره اش می کنید مثل یک اداره دولتی نیست. در ادارات دولتی، هر چه واقع بشود، در همان باطن آنجا واقع می شود؛ گاهی مگر شماها به مردم بگویید، و الّا در بین خودشان واقع می شود. اما قلم های شما یک قلم هایی است که چنانچه لغزش بکند، گاهی یک ملت را لغزش می دهد. رادیو تلویزیون یک دستگاهی است که چنانچه فاسد از کار در بیاید، یک ملت را فاسد می کند.»(صحیفه امام، جلد 14،صفحه 397)
من به همین بحث کوتاه در ارتباط با اخلاق رسانه ای اکتفا می کنم. البته می شود به رسانه ها این رویکرد را انتقال داد که بر اساس فرمایشات حضرت امام، رسانه ها واسطه کسب واقعیت ها هستند و باید تولیدکننده علم اخلاق و امانتدار باشند و مسئولیت های اجتماعی رسانه ها در شکل دهی ذهنی جامعه بسیار مؤثر است. البته شاید یک بخش از نظر آقای معتمدی هم این باشد که الآن دسترسی آزاد به اطلاعات در کشور ما وجود ندارد و اینکه چه سازمان و نهادی باید مورد توجه قرار بگیرد جای بحث هست.
مشکل اصلی که ما در ترویج اندیشه امام «باقی ماندن در درک سنتی از رسانه» است
روزبه علمداری(سردبیر پایگاه خبری جماران): من هم بر اساس تجربه و درکی که از فضای رسانه ای کشور تا امروز به دست آورده ام بحثی را ارائه می دهم. ما اول باید مشخص کنیم که «نسبت امام با رسانه چیست؟» یعنی رسانه به عنوان ابزاری که امروز ماهیت آن نسبت به دهه های قبل خیلی تفاوت کرده است. من فکر می کنم مشکل اصلی که ما در کشورمان داریم و شاید علت ناکامی ما در ترویج اندیشه امام و خیلی از اصول بنیادین دیگر باشد، «باقی ماندن در درک سنتی از رسانه» است. یعنی فکر می کنیم رسانه یک ابزار تبلیغ و یا به قول معروف بوقی است که ما باید به صورت یک طرفه و با روش های خیلی سنتی حرفی را به مخاطب منتقل کنیم. در صورتی که اولا امروز ماهیت رسانه در دنیا تغییر پیدا کرده و ثانیا اینکه مخاطبان ما متفاوت شده اند.
مخاطب امروز تأثیرپذیر نیست و واقعا باید اقناع شود
ما امروز با مخاطبی مواجه هستیم که به انواع و اقسام رسانه ها و پلتفرم ها دسترسی دارد، مثل گذشته تبعیت پذیر و تأثیرپذیر نیست، با منابع مختلف می تواند اطلاعات و پیامی که ما منتقل می کنیم را چک کند و باید اقناع شود؛ دیگر دوره اغوا و تهییج گذشته است. واقعا باید مخاطب اقناع شود؛ همان طور که در سیاست و انواع قدرت هم این یک واقعیت است که برترین ابزار قدرت امروز اقناع است؛ نه روش های سخت، خشن و اغوایی.
در رسانه همین طور است و مشکل ما در ترویج امام امروز این است. اینکه ما بخواهیم امام را صرفا با یک سری تعابیر درون گفتمانی در فضای عمومی تبلیغ کنیم، ممکن است در تعداد اندکی که قبلا هم همراه بوده اند و اصلا نیازی نیست که برای آنها تبلیغ کنیم تأثیر داشته باشد، ولی این روش جواب نمی دهد. یعنی مخاطب نسل جدید که رسانه های مختلفی را در اختیار دارد و انواع ابهامات و شبهات در ذهنش پیدا کرده با این روش ها اقناع نمی شود. در واقع اصل موضوع این است که ما بپذیریم مخاطب باید اقناع شود و قرار نیست به صورت دفعی چیزی را بپذیرد.
در این مسیر یک سری آسیب هایی هم وجود دارد. یعنی اشکالاتی هست که همه جناح ها و رسانه های داخل کشور به نوعی گرفتار آن هستند. بعضی ها به یکی از این آسیب ها و بعضی ها به چند مورد آنها گرفتار هستند. به نظر من یکی از آنها نصّ گرایی که امام را صرفا بر اساس نصّ نگاه می کنند و از دوستان اصولگرا در داخل تا براندازان خارج کشور گرفتار این هستند که مثلا قسمتی از یک سخنرانی امام را برش می زنند و بدون توجه به کانتکست مطلب، در جهت اهداف سیاسی امروزشان از آن حرف استفاده می کنند. اینکه این حرف 40 سال پیش در چه بستری زده شده، چه هدفی داشته، نظام معنایی پشتش چه بوده و با چه قصدی گفته شده مهم نیست و مهم این است که تنور امروز ما را گرم کند.
بیشترین کلماتی که در صحیفه امام تکرار شده «اسلام» و «مردم» است
غالبا این افراد دچار یکسو نگری می شوند. مثلا بخشی از منظومه فکری امام را می گیرند و بقیه مؤلفه ها و بخش ها را غافل می شوند و اصلا توجه نمی کنند به اینکه مثلا اگر امام «استکبارستیزی» گفته، از آن طرف به تعداد دفعات بیشتری روی «مردم» هم تأکید کرده است. اصلا بیشترین کلماتی که در صحیفه امام تکرار شده «اسلام» و «مردم» است و آقای عبدی هم در کتاب «تحلیل محتوای امام خمینی(س)» این را گفته است. ولی یک سری اتفاقاتی که در یک برهه خیلی محدود اول انقلاب اتفاق افتاده را پررنگ می کنند واقعا این ظلم به واقعیت است.
رضایی: این موضوع در صدا و سیما هم هست. مثلا امام در یک جایی می فرمایند «حامی مظلومان باشید». یک رئیس جمهور را نشان می دهد که به سیستان و بلوچستان رفته و روی سر کودکان دست می کشد و این جمله را برای آن به کار برده اند. این همان تقطیع جملات حضرت امام است.
علمداری: این نصّ گرایی و نصّ محوری چیزی است که هم دشمنان جمهوری اسلامی و هم خیلی از دوستان هر کردام از منظر خویش، مرتکب این اشتباه می شوند و واقعا هم ظلم به واقعیت است.
آسیب دیگر هم اکتفا کردن به یک سری مخاطبان محدود است. همانطور که عرض کردم، یک سری مخاطبان اصلا نیاز ندارند که ما برای آنها کار تبلیغاتی کنیم و خودشان همراه هستند و اینکه ما با یک سری تعابیر و ارزش هایی که فقط در بخش هایی از جامعه مورد قبول و وفاق است امام را تبلیغ کنیم، نتیجه همین روند فعلی می شود و نسل های جدید که طبعا آن تعلق خاطرها را ندارند رها می شوند و ما در اقناع آنها ناموفق می مانیم. همه جناح ها، دستگاه های تبلیغاتی پر قدرت نظام اعم از اصلاح طلب و اصولگرا در این خلأ بزرگ سهیم هستند.
طبیعی است که عده ای هم هستند که از این خلأ به نحو احسن استفاده می کنند؛ با ابزارهای روز و بر اساس دغدغه ها، نیازها و کلید واژه هایی که امروز در نسل های جدید مطرح هست، دقیقا از این خلأ استفاده می کنند. ما قبل از اینکه آنها را محکوم کنیم-که باید بکنیم- باید به خودمان نگاه کنیم که چرا بعد از 43 سال و این همه دستگاه تبلیغاتی که در رأس آنها صدا و سیما است، حتی بعضا در بدیهی ترین و دم دست ترین مسائل هم ناکام مانده ایم. یعنی یک سری واقعیاتی که همه روی آن وفاق دارند را نسل های امروز روی آنها تردید دارند؛ مثل بحث استقلال و وابستگی رژیم پهلوی به یک سری از قدرت های خارجی.
ما نتوانسته ایم اینها را درست به نسل های جدید منتقل کنیم و طبیعی است که رسانه ای پیدا می شود و بهشت برینی از آن دوره نشان می دهد و واقعا هم یک عده در جامعه با آن همراه می شوند. حتی یک سری نسل هایی که انقلاب کرده اند بر اساس نصیان، حافظه کوتاه مدت و فشارهای اقتصادی امروز، با این حرف ها همراه می شود.
رسانه های ما مرجعیت خودشان را از دست داده اند
محمودی: به برداشت من فصل مشترک فرمایش عزیزان این است که مشکل اصلی ناکارآمدی داخلی در فضای رسانه ای است. یکی از تعابیر حضرت امام در مورد صدا و سیما «دانشگاه» است. دوستان اشاره کردند که ما با یک دوگانه فشار رسانه ای از بیرون و ناکارآمدی در داخل مواجه هستیم که سبب شده رسانه های ما مرجعیت خودشان را از دست بدهند و بعضا به شکل تراژیک وارد وضعیتی می شویم که یک کانال تلگرامی می تواند دستاوردهای عمده یک سیستم رسانه ای با تعداد زیادی منابع انسانی را به راحتی تحت الشعاع خودش قرار دهد و بعد آنتی تز این است که در مورد وضعیت تورم در آن دوره مصاحبه می کنند.
وقتی شما مجموعه اینها را در نظر می گیرید، با چنین وضعیتی مواجه هستیم که به هر حال رسانه رسمی در کشور ما مرجعیت خودش را از دست داده و رسانه های خصوصی هم نتوانسته ایم تشکیل دهیم و عمده رسانه های ما وابسته به دستگاه عمومی هستند و امکان درآمدزایی ندارند و به تبع آن استقلالی که لازمه ایجاد یک مرجعیت رسانه ای است را هم ندارند.
با همه این اوصاف سؤال من این است که در شرایط کنونی راه حل چیست؟ آیا ما مشکل تکنیکال داریم یا ساختاری است؟ اگر امکانش هست، برای اینکه بتوانیم راه حل را احصا کنیم، یک مقدار مشکلات را عینی تر کنیم. آقای دکتر معتمدی بخشی از مشکلات را اشاره کردند که تنوع مخاطب در نظر گرفته نمی شود و رابطه ها یکسویه است و اصلا نگاه تبلیغاتی است تا اینکه رسانه ای باشد، خواهش می کنم در این حوزه صحبت کنید که به هر حال راه حل در چنین شرایطی چیست؟
فلاح پور: واقعا ابعاد بحث گسترده است و انقدر بحران ما در این حوزه گسترده شده که شاید کسی نتواند به آسانی بگوید جواب در آستین من هست. شاید اگر 10 سال پیش به طور جدی به این مباحث پرداخته می شد و دنبال راه حل می رفتیم، الآن به این نقطه نمی رسیدیم. ما همان طور که در بسیاری از ابعاد دچار بحران هستیم، در بحث رسانه ای و کنترل افکار عمومی و اصولا ارتباط با افکار عمومی شاهد بحران هستیم.
اتفاق نظری روی ارزش های امام و انقلاب وجود ندارد
به نظر من بخشی از مشکل که راه حل هم می تواند از آن بیرون آید حرف آقای معتمدی است. به نظر می آید اتفاق نظری روی ارزش های امام و انقلاب وجود ندارد. یعنی انقدر قرائت ها متفاوت شده که در درجه اول اتفاق نظر وجود ندارد که شما می خواهید پیام چه چیزی را منتقل کنید. ما حتی در متولیان امر هم می بینیم اختلاف خوانش ها خیلی عمیق شده است. بعضا ممکن است صدا و سیما پیام هایی را ببیند که مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) به عنوان متولی اصلی ترویج اندیشه امام اصلا آن پیام ها را قبول نداشته باشد.
مشکل رسانه ما این است که به نظر می رسد واقعیت را به رسمیت نمی شناسد
اما علاوه بر آن مشکل رسانه ما این است که به نظر می رسد واقعیت را به رسمیت نمی شناسد. یعنی تا وقتی که شما واقعیت مسأله را به رسمیت نشناسید، طبیعتا شما نمی توانید راهکاری ارائه بدهید که بر اساس آن پلی برای ارتباط با مخاطب زده شود. الآن ما سه بلوک قدرت در منطقه داریم که هر سه رسانه های قدرتمند دارند که بعضا واقعیت ها را تغییر می دهند. مثلا بهار عربی روی شبکه الجزیره می چرخید این شبکه واقعیت را ایجاد می کرد که فلان روز در فلان کشور تظاهرات بشود یا نشود، فلان حاکم وضعیتش متزلزل بشود یا نشود.
کشوری که در داخل خودش نه دموکراسی و نه انتخابات دارد، شاید اگر بخواهید شرایط خود دوحه را بسنجید اصلا عدالتی به آن معنا در کار نباشد؛ درست است که رفاه هست. یعنی می خواهم بگویم مدیریت رسانه درستی دارد و حتی پیام هایی که خود قطر هرگز به آن نرسیده را دارد این گونه القا می کند که این جامعه عدالت محور و ارزش محور است. ولی ما اساسا واقعیت را به رسمیت نمی شناسیم و وضعیت رسانه های ما این است که یک جهان موازی را دارند پوشش می دهند و متأسفانه این امر به نوع دیگری در رسانه های منطقه ای ما هم بازتاب پیدا کرده و نتیجه این می شود که امروز العالم در سطح رسانه های منطقه اصلا حرفی برای گفتن ندارد و فکر نمی کنم پرس تی وی در سطح رسانه های جهانی عاملیتی داشته باشد.
نگاه متولیان امر به رسانه در کشور ما همان «بوقچی» است
مسأله ساختار که شما گفتید هم درست است. اصلا نگاه متولیان امر به رسانه در کشور ما همان «بوقچی» است. یعنی به هیچ وجه حاضر نیستند که رسانه کوچک ترین چالشی ایجاد کند و کوچکترین پرسش در داخل این رسانه مطرح شود. انتظار ما واقعا یک دستگاه کاملا پروپاگاندا و بوقچی است و از دل این رسانه تأثیرگذار بیرون نمی آید. آن هم در جهان امروز که صدها بدیل برای مخاطب هست و اگر شما را نخواهد به راحتی می تواند کنار بگذارد. تا وقتی اینترنت هست و ان شاء الله همچنان باشد، می تواند به سراغ رسانه و یا شبکه اجتماعی دیگر برود. طبیعتا پیام شما شنیده نمی شود و رسانه شما فاعلیتش را از دست می دهد.
بنابر این، اگر بخواهیم تقسیم بندی کنیم، یک بخش از مشکل، مسأله معنایی است. یعنی به نظر می آید در خصوص اصل ارزش های مرتبط با امام و انقلاب خوانش های یکسانی وجود ندارد و جریاناتی دارند خوانش متفاوتی ارائه می دهند که متولیان اصلی امر هم موافقش نیستند. طبیعتا اینجا با یک مشکل اساسی روبرو می شویم تا زمانی که اینجا حل نشود ما نمی توانیم پیام رسانی واحدی انجام بدهیم.
رسانه های ما ضعف ساختاری دارند
یک بخش از امر بر می گردد به اینکه رسانه های ما ضعف ساختاری دارند، با روش های روز آشنا نیستند و در میدان رقابت برای جذب مخاطب عقب مانده اند و این عقب ماندگی به این سادگی حل نمی شود. در مباحث اقتصادی می گویند که اگر ایران از یک بازار جا ماند به این راحتی نیست که فردا برگردد و همان بازار احیا شود. مثلا اگر بازار هند را از دست دادید این طور نیست که همان فردا نفت ما را بردارند. اکوسیستم دارد بدون شما شکل می گیرد و شما اگر بخواهید بازار خودتان را احیا کنید با چالش های اساسی مواجه هستید.
در حوزه رسانه هم طبیعتا همین است. یعنی اگر شما افکار عمومی عراق را از دست دادید به این راحتی نمی شود با غول های رسانه ای مثل الجزیره و العربیه درگیر شد که ایران هم سهم رسانه ای خودش را به دست بیاورد. نتیجه این می شود که هر شش ماه یک بار به کنسولگری یا سفارت ما حمله می شود ولی هیچ کدام از کشورهای دیگر شاهد چنین وقایعی نیستند و این خیلی تلخ است. با توجه به میزان سرمایه گذاری و فداکاری که ایران کرده و اهمیتی که به حوزه نفوذ خودش داده، ولی ما در حوزه رسانه ای شاهد هستیم این اتفاقات تلخ دارد می افتد.
مجموعا در سه حوزه ارزشی، روشی و ساختار رسانه ها دچار مشکل هستیم. تا نگاه ما به رسانه تغییر نکند متأسفانه این مشکلات حل نمی شود.
محمودی: اگر بخواهیم بین سیستم رسانه ای رسمی کشور، در درجه اول صدا و سیما و بعد هم خبرگزاری ها و روزنامه ها، با الجزیره و العربیه مقایسه ای داشته باشیم، به لحاظ حجم ساختاری چه نسبتی با هم دارند؟
فلاح پور: دقیقا عکس هم است. یعنی ما این طرف با ساختار فربه و چندین هزار نیرو و یک ساختار اداری عجیب و غریب بزرگ مواجه هستیم. حسنی مبارک قبل از سرنگونی بازدیدی از قطر داشت و طبیعتا هر کسی بخواهد از دوحه بازدید کند یکی از مهمترین المان های دوحه همین الجزیره است. مبارک شبکه الجزیره و کل مجموعه ساختمانش را به یک قوطی کبریت تشبیه کرده و گفته بود این قوطی کبریت بعدا برای ما مشکل ساز خواهد شد.
واقعا ساختار اداری فربه و ساختار بروکراتیک عجیب و غریب و پیچیده ای ندارد. به خاطر اینکه اصل پیام رسانه را دریافت کرده اند و می دانند کار رسانه این نیست که ساختار اداری بزرگی تشکیل بدهد که توپ هم آن تکان ندهد و چندین هزار نیرو داشته باشد و بعد با یک کانال تلگرامی کل هیمنه این مسأله متزلزل شود. به خاطر اینکه حرفی ندارد. اساسا خودش شناختی از واقعیت ندارد و بعضا واقعیت را به رسمیت نمی شناسد و درگیر مناسبات جنگ های داخلی می شود. مشخص است که حجم بالایی سرمایه، تعداد بالایی نیرو و جریان های مختلف داخل اینها شکل می گیرند و اساسا از وظیفه اصلی سازمان که رقابت رسانه ای و کنترل افکار عمومی است جا می ماند.
زمانی که مرجعیت رسانه ما آسیب ببیند همه ما متضرر می شویم
زمانی که مرجعیت رسانه ما آسیب ببیند همه ما متضرر می شویم. یعنی مهم نیست که ما با این صدا و سیما موافق باشیم یا نه، حتی اگر کسی مخالف مشی صدا و سیما باشد، به هر حال وقتی صدا و سیما در کشور ما به عنوان مرجعیت رسانه تضعیف شود همه ما متضرر می شویم و متأسفانه این اتفاقی است که در کشور ما دارد می افتد.
محمودی: من می خواهم این سؤال را از آقای دکتر معتمدی تکرار کنم که از نظر شما راه حل چیست؟ با عنایت به وضع موجود، چه راه حل هایی پیشنهاد می دهید برای اینکه ما از این وضعیت خارج شویم؟
معتمدی: البته من یک سری از راه حل ها مثل رسانه های کوچک، تصویری، ارتباط دو سویه و تنوع مخاطب را گفتم. یک سری بحث ها را دوستان اشاره کردند. مثلا من می خواستم همین بحث نگاه یک سویه به امام را بگویم. یعنی نوع تصویری که از امام و انقلاب هست نگاه کاریکاتوری است. کاریکاتور معمولا این طوری است که یک بخشی از تصویر آدم را بزرگ و بقیه را کوچک می کند و آدم شکل خنده داری پیدا می کند. چنین چیزی از امام و انقلاب دارد تصویر می شود. یعنی استکبارستیزی را خیلی بزرگ و پررنگ می کنند انگار انقلاب ایجاد شده برای اینکه بعضی اتفاقات بیفتد و جنبه های دیگر را نادیده می گیرند.
بخشی از قضیه این است که سؤال کنیم کلیپ های مختلفی که علیه انقلاب ساخته و در شبکه های اجتماعی پخش می شود، چرا پذیرش دارد؟ یعنی چرا ما نگران می شویم؟ آنها هم تحریک می کنند ولی قسمتی همین پذیرشی است که در جامعه اتفاق می افتد. اگر واقعیت ایجاد شود آن پذیرش هم خیلی کمتر می شود.
بحث دیگر هم این است که توجه کنیم در بستر رسانه حرف هایمان را بزنیم. الآن بستر کل جامعه ایران و جامعه جهانی فضای مدرنیته است و یک سری گفتمان هایی ذیل گفتمان اصلی مدرنیته با خودش آورده و اگر پیام هایی خلاف یا ضد این پیام مدرنیته از امام و انقلاب ارائه شود طبیعتا بازخورد خیلی منفی دارد. مثلا در گفتمان مدرنیته مسائلی مثل آزادی، حقوق بشر و حقوق زنان خیلی پررنگ است.
امام خمینی(س) به فضای مدرنیته توجه داشت
در خاطرات آقای مطهری خواندم که در پاریس به دیدن امام رفته اند و گفته اند یکی از دغدغه های من این بود که دو، سه مطلب را به امام بگویم. یکی از آنها بحث حقوق زنان بود که شما باید به حقوق زنان دقت کنید. گفت دیدم امام حواسش هست. یعنی امام حواسش بود که در این فضا شما نمی توانید بگویید زنان به خانه بروند و هیچ حقی نداشته باشند. تو باید متناسب با اسلام بتوانی از حقوق زنان دفاع کنی.
همچنین فرمان هشت ماده ای امام در موضوع حقوق بشر خیلی پیشرفته است ولی فراموش می شود و کنار گذاشته می شود. چرا؟ یعنی امام خیلی به اینها توجه داشت ولی ما بعد از سال ها اینها را کمرنگ کرده ایم. امام وقتی می خواهد به گورباچف پیام بدهد خانم دباغ را می فرستد و یک پیام بسیار قوی برای جامعه زنان است که من توجه دارم زن چه جایگاهی در جمهوری اسلامی دارد. طالبان یا گرایش های طالبانی چنین کاری می کند؟!
نگرانی امام از «تحجر» اتفاق افتاده است
چیزی که متأسفانه سال های اخیر در رسانه های ما خیلی پررنگ شده، گفتمان مقابله و تضاد با مدرنیته است و عملا چهره ای که از انقلاب ترسیم می شود یک چهره داعشی و طالبانی است. یعنی من می توانم به ضرس قاطع بگویم نگرانی که امام از «تحجر» داشت واقعا اتفاق افتاده و بعضا متحجرینی به صحنه آمده اند که عملا از بلندگوهای آنها تصویری بسیار زشت از امام و انقلاب بیرون می آید و ما هر هفته یا هر روز باید شاهد یکی از اشتباهات این افراد باشیم که یک زمینه رسانه ای علیه امام و انقلاب درست کند. واقعا من بعضی وقت ها فکر می کنم باید از بعضی آقایان بخواهیم که تو را به خدا دیگر حرف نزنید؛ اگر حرف نزنید خیلی راحت تر پیام امام و انقلاب منعکس می شود. متأسفانه برخی خطیبان که هر هفته تریبون هایی در اختیار دارند حرف هایی می زنند که چهره اسلام، امام و انقلاب را مخدوش می کند و به نظر من این خیلی جای نگرانی دارد.
در این فضا با تحریف هایی که دشمنان انجام می دهند، پذیرش این پیام خیلی بهتر می شود. مثلا یکی از گفتمان های مدرنیته بحث توجه به علم است. آن وقت تصویری که با تحریف از امام و انقلاب درست می کنند این است که می گویند اینها ضد علم هستند. از سوی دیگر مثلا در بحث کرونا یک سری از تریبون دارها صحبت هایی می کنند که با تحجر و خرافات آمیخته شده است. عده ای هم با تحریف این را بزرگنمایی می کنند و عملا پذیرش این پیام را برای مردم بیشتر می کنند.
مثلا چند وقت برای من سؤال بود که آیا این جمله از امام هست یا نه، در گروه های تلگرامی خیلی پخش می شد که امام گفته «اقتصاد مال خر است». اتفاقا چند روز پیش سرچ کردم که این جمله از کجا آمده است. دیدم اصلا بحث امام این نبوده آنجا بحث مقابله با کمونیست ها است که همه چیز را پایه می دانند و منظور امام این است که همه چیز انسان اقتصاد نیست. بعد یک عده تحریف کرده اند و از طریق شبکه های اجتماعی این را پخش کرده اند و اصلا جا افتاده که حرف امام است.
سؤال من این است که چرا پذیرش دارد؟ به خاطر اینکه تریبون دارهای ما تصویر ضد علم امام و انقلاب نشان داده اند و این حرف امام هم که با تحریف می آید، طبیعتا در نسل جدید جامعه پذیرش پیدا می کند. در صورتی که امام از ابتدا تأکید داشت که آینده انقلاب و نظام در دست دانشگاه ها است. یعنی نگاهش به دانشگاه ها این بوده که آینده را می سازند و این طور نبوده که با دانشگاه و علم مخالفت شود. اساسا یکی از قشرهای مهمی که پشت انقلاب آمدند دانشگاه ها و دانشگاهیان بودند. ولی متأسفانه الآن تصویر درست نیست.
رسانه های حاکمیت هر حرفی بزنند، مردم هیچ باوری ندارد
به نظر من در این حوزه یک بحث دیگر هم صداقت و شفافیت است. متأسفانه ما آنقدر دروغ گفته ایم که دیگر هیچ حرف ما را قبول ندارند. یعنی بی اعتمادی عمیقی بین مردم و حاکمیت اتفاق افتاده و رسانه های حاکمیت هر حرفی بزنند هیچ باوری ندارد. اولین گام این است که صداقت و شفافیت را پیشه کنند. در حوادث مختلف می توانم مثال بزنم که چه طور شده شفافیت را انتخاب نکرده ایم و هر حرف راستی باشد پذیرش نمی شود. متأسفانه دوره شاه همین مسیر را جلو رفت و هر اتفاقی می افتاد را به شاه منتسب می کردند. مثلا تختی که فوت کرده بود می گفتند شاه او را کشته و شریعتی را شاه کشته و همین دو سه سال پیش مشخص شد که تختی خودکشی کرده است.
وقتی چهارچوب رسانه ها شفاف و صادق نیست و اجازه عمل به آنها نمی دهید، عملا پیام های شما طور دیگری شنیده می شود. متأسفانه در قضایای مختلف ما این شفافیت را رعایت نکردیم. مثلا در قضیه سقوط هواپیمای اوکراین شفافیت نداشتیم. صادقانه نمی گوییم که این طور شده و اگر این طور شده من معذرت می خواهم. یک چیز مهم هم این است که رسانه ها و حاکمیت ما معذرت خواهی را یاد بگیرند. اگر این اتفاق بیفتد مردم خیلی راحت پذیرش دارند.
ما آزادی عمل به رسانه نمی دهیم
به نظر من نکته بعدی این است که ما خیلی رسانه را سرسپرده می خواهیم. یعنی ما آزادی عمل به رسانه نمی دهیم و می خواهیم صد درصد همان چیزی که ما می گوییم را اجرا کند در صورتی که ممکن است رسانه ها در یک جاهایی با ما اختلاف داشته باشند ولی خط اصلی آنها در چهارچوب ما باشد.
دوره ای که آقای فاتح در ایسنا بود و خیلی هم قوی کار می کرد، طبیعتا آن دوره ایسنا آزادی عملی هم داشت و اصلا آن دوره اصلاحات فضای آزادتری بود. آیت الله آقای منتظری از حصر خارج شد و اولین رسانه ای که با او مصاحبه کرد ایسنا بود. اولین سؤال ایسنا هم این بود که نظر شما در مورد حضور آمریکا در منطقه چیست؟ چون آن موقع بحث عراق بود.
اولا ایسنا به واسطه کارهای قبلی اعتماد عمومی را جلب کرده بود و بعد با آزادی عملی که دارد از همین آقای منتظری پیامی علیه آمریکا درست می کند. می خواهم بگویم وقتی به رسانه آزادی عمل بدهید شاید صد درصد مثل شما عمل نکند اما در نهایت حرف های ما گفته می شود. یک جاهایی هم ممکن است از سیستم ما و کارهایی که انجام می دهیم انتقاد کند، اشکالی ندارد. ولی فضا را برای رسانه ها باز کنیم تا بتوانند حرف هایشان را بزنند.
محمودی: آقای فلاح پور! من فکر می کنم تحولات اخیر نشان داده که اگر واقعا در حد متوسط و استاندارد اجازه آزادی عمل داده شود و اعتماد شود، اتفافا شاهد هستیم که بعضا کارهای اثرگذاری هم ساخته می شود. اگر بخواهیم کل سیستم رسانه ای را در نظر بگیریم، ما در حوزه سریال ها و فیلم ها نسبت به بقیه موارد یک مقدار موفق تر هستیم. محصولاتی که در این فضا و چهارچوب ساخته شده نشان می دهد که اگر ما اعتماد کنیم، پیام های خیلی خوبی دارد.
بسیاری از کارشناسان منطقه نقشی که سریال «مختارنامه» در ایجاد نوعی انسجام بین حاکمیت ایران و عراق ایجاد کرد را با هیچ چیزی قابل مقایسه نمی دانند و تأثیری که ما با مختارنامه بر عراق گذاشتیم. شما همین الآن می بینید فیلمی در خصوص شهید مهدی باکری در سینما ساخته می شود و تمام اقشار مختلف جامعه و طیف های سیاسی وقتی با این اثر مواجه می شوند همه با هم یک حسی پیدا می کنند، آن آدم را در خودشان می بینند و همه آنها مهدی باکری می شوند.
این نشان می دهد که اگر واقعا اجازه تولید محصولات خوب و استاندارد داده شود، چه در حوزه رسانه و چه در حوزه صنعت فیلم و سینما، کارکرد خودش را دارد و جامعه پذیرا است. می خواستم نظر شما را در این مورد بدانم.
یکی از مهمترین ویژگی های امام مسئولیت پذیری است
بحث بعدی این است که با المان هایی از اندیشه امام مثل «مسئولیت پذیری» مواجه هستیم که امروز وجود ندارد. فکر می کنم یکی از مهمترین ویژگی های امام مسئولیت پذیری است و در مهمترین اتفاقات انقلاب این را نشان داده و یکی از آنها پذیرش قطعنامه 598 است. وضعیت رسانه ها در دوره امام با همین رویکرد را اشاره کنید که به نظر شما چه فضایی در دهه 60 حاکم بود؟ با اینکه ما در جنگ بودیم و فشارهای اقتصادی ما نسبت به فضای کنونی خیلی بیشتر بود، ولی تصویری که رسانه های آن دوره ارائه می دهند وحدت بخش تر بوده است. می خواهم نظر شما در مورد وضعیت رسانه ها در دوره حضرت امام را بدانم.
اگر می شود به این نکته هم اشاره کنید که به هر حال قبل و بعد از انقلاب امام خیلی رسانه های خارجی را دنبال می کردند و اهمیت زیادی به این موضوع قائل بودند و حتی روایت کرده اند که امام هر شب بی بی سی را گوش می داد. علت اهمیت امام به این موضوع را هم بفرمایید.
فلاح پور: نکته ای که در مورد حوزه نمایش و درام اشاره کردید درست است و شاید علتش به این برگردد که یک مقدار حوزه رسانه ها بیشتر با مباحث سیاسی آمیخته است و طبیعتا حساسیت هم روی آن بیشتر است و آزادی عملی کمتری دارند. وقتی به سمت هنرهای نمایشی می رویم این حساسیت ها تا حدودی کاهش پیدا می کند، آزادی عمل بیشتر می شود و استعدادهای انسانی و ظرفیت های ما بیشتر خودش را بروز می دهد.
نه از باب اینکه من شهروند ایران هستم، واقعا در سطح منطقه من هیچ کشور دیگری نمی بینم که مثل ایران در حوزه رسانه و فعالیت های رسانه ای ظرفیت های انسانی داشته باشد ولی بروز کمی دارد؛ به خاطر اینکه آزادی عمل کمتری داریم. در همین هنرهای نمایشی که اشاره کردید درست است که ما چند اثر مهم کار کرده ایم و اثرگذار هم بوده ولی شما ببینید که قدرت نرم ترکیه در این حوزه چقدر پیشرفت کرده است. با وجود اینکه سطح پیامی که می دهند نسبت به مفاهیم اخلاقی نازل است و حتی فرم قابل دفاعی ندارد ولی در واقع مثل سیلی است که دارد افکار عمومی منطقه را در می نوردد؛ از شمال آفریقا تا حوزه های نفوذی که طبیعتا باید در اختیار ما باشد مثل خلیج فارس، عراق، سوریه و لبنان عملا هنرهای نمایشی ترکیه دارد در می نوردد و ما داریم نگاه می کنیم.
علتش صرفا به نگاه مدیریتی بر می گردد. چون قدرت های انسانی و ظرفیت های بشری ما از سایر کشورها خیلی بالاتر است؛ به خاطر پیشینه ای که بیشتر داریم. ولی وقتی آزادی عمل نباشد و نگاه مدیریتی تبلیغاتی نسبت به رسانه باشد نتایجش روشن است. باز هم نکته ای که در مورد المیادین گفتم به همین بر می گردد که اتمسفر رسانه ای در ایران اجازه نمی دهد. یعنی رسانه ای که نزدیک به ایران است و در لبنان مدیریت می شود، موفق ترین رسانه نزدیک به ما است. چون از این اتمسفر بسته ای که ما داریم یک مقدار دورتر است.
امام بدون هیچ ابزار رسانه ای قدرتمندی از خودشان و انقلاب تصویر مستحکمی ساخته اند که حتی برای مخالفین نیز در هم نشکسته است
در باب نکته دوم صحبت های شما، من اصلا مباحثم را با همین شروع کردم که چه طور زمانی که ما اتاق فکری رسانه ای و ارتش سایبری نداشتیم، پیام امام در سطح منطقه بیشتر شنیده شده است؟ متفکران عرب، ولو اینکه مخالف نظام ایران باشند، احترام بالایی برای امام قائل هستند. یعنی حتی رسانه هایی که مخالف ما هستند از امام به عنوان یک رهبر مبارز استعمار که همیشه اسمش کنار مردم و حقوق مردم می آید، یاد می کنند و این درس بزرگی به ما می دهد. بالأخره باید برگردیم و ببینیم روش هایی که امام برای برقراری ارتباط با افکار عمومی اتخاذ می کردند و پیام هایی که ارسال می کردند چگونه بوده که ما امروز با این همه دستگاه نمی توانیم آن را تکرار کنیم اما امام بدون هیچ ابزار رسانه ای قدرتمندی که بخواهد با رویترز و بی بی سی در آن زمان رقابت کند، از خودشان و انقلاب در آن سال ها برای افکار عمومی، دانشگاهیان، رسانه های عربی و جهان اسلام تصویر مستحکمی ساخته اند که حتی بعد از این همه سال برای کسی که امروز مخالف ایران است در هم نشکسته و با احترام از آن زمان یاد می کند.
به نظرم باید برگردیم و گذشته خودمان و میراثی که امام برای ما گذاشته را بازخوانی کنیم تا شاید راه حلی پیدا کنیم برای خروج از بحرانی که گرفتار آن هستیم.
محمودی: من فکر می کنم بحثی که در مورد نگاه امام به رسانه های خارجی بود هم نشان می دهد که امام سعی می کرد رصد کند. آیا بازتاب این نگاه در داخل هم وجود داشت؟
فلاح پور: همین نگاه امام باعث می شود درک بهترین از رسانه ها داشته باشیم و شاید به ما می گوید راهکار ایزوله کردن نیست و روبرو شدن با واقعیت و در واقع انکار نکردن واقعیت است. ما اگر بخواهیم فضا را ببنیدم و ایزوله کنیم، بالأخره ابزارهایش هست اما نتیجه این می شود که با یک دستگاه رسانه ای فشل روبرو هستیم؛ دستگاه رسانه ای ناکارآمدی که نه قادر به ارتباط با فضای داخلی است و نه قادر است در خارج وارد رقابت شود و میادین مهمی که نفوذ ما به آن وابسته هست را به رقبا واگذار کرده است.
نگاه امام به پذیرش واقعیت رسانه خارجی و اینکه امام با بی بی سی مخالف بود یک مسأله است اما می پذیرد باید بی بی سی را به عنوان یک واقعیت غیر قابل انکار پذیرفت. امروز هم ما با واقعیت های غیر قابل انکاری در سطح رسانه ای جامعه خودمان روبرو هستیم، متأسفانه وارد فضای فارسی زبان شده اند، تبدیل به واقعیت های مؤثری و فاعل شده اند اما راهکار مدیریت رسانه ای ما انکار است و پافشاری بر همان روش های قدیمی که جواب نداده است.
معتمدی: خیلی ها می گویند باید در همان دوره امام باشید تا بتوانید قضاوت درستی انجام بدهید. به چند دلیل شاید خیلی نشود آن دوره را قضاوت کرد. اولا بزرگترین اشتباهی که مجاهدین خلق کردند و فضای امنیتی ایجاد کردند، خیلی کار رسانه ها را سخت کرد و دست به اسلحه بردن، فضای انقلاب را از خیلی از آرمانهایش دور کرد. یعنی در انقلاب قرار بود بحث جمهوریت و آزادی خیلی پررنگ تر از این حرف ها باشد ولی به دلیل فضای امنیتی که ایجاد شده بود در جاهایی مجبور بود که محدودیت ایجاد کند.
دوم هم بحث جنگ بود. طبیعتا هر کشوری جنگ باشد خیلی اجازه نمی دهد رسانه ها حرف بزنند؛ برای اینکه بتواند همه مردم را در حول و حوش جنگ و پیروزی در آن بسیج کند. برای همین نمی شود آن دوران را خیلی قضاوت درستی کرد و باید به اصل آرمان هایی که امام قبل از این حوادث در سخنرانی ها اعلام کرده اند استناد کرد و واقعا اگر ما دنبال آزادی رسانه ها هستیم ببینیم امام در طول نهضت در مورد آزادی رسانه ها چه گفته اند. در بحث های پاریس خیلی بحث آزادی مطبوعات پررنگ است.
امام هیچ وقت اجازه ندادند روزنامه ای بسته شود
من شنیده ام در همان دوران جنگ روزنامه رسالت خیلی علیه دولت مطلب می نوشت. امام هم خیلی ناراحت می شد که بالأخره دولت وسط میدان است و دارد جنگ و کشور را اداره می کند و نباید تضعیف شود و در یکی دو سخنرانی هم خیلی تند صحبت کرده اند. ولی با این حال هیچ وقت اجازه نداده اند رسالت بسته شود و تنها کاری که کرده اند این بوده که روزنامه رسالت به جبهه ها نرود تا روحیه رزمنده ها تضعیف نشود. با اینکه یک سخنرانی از امام هست که اگر ما قلم های فاسد را شکسته بودیم خیلی از مشکلات پیش نمی آمد(رجوع کنید به صحیفه امام، جلد 9، صفحه 282)، ولی امام می داند که قرار نیست رسانه محدود شود.
ولی متأسفانه بعد با دیدگاه افرادی مواجه شدیم که نگاه محدود کننده به رسانه ها داشتند. آزادترین دوره رسانه ها در طول تاریخمان را همان دو سال اول انقلاب تجربه کردیم. یعنی هرکسی می توانست به صورت روزنامه های تک ورقی و دو ورقی هم دیدگاه های خودش را منتشر کند؛ ولو اینکه مشتری هم نداشت. حوادث منافقین هم خیلی تأثیر گذاشت ولی یکی هم آمد و گفت همه روزنامه ها بسته شود.
اما چیزی که شما در مورد سریال ها اشاره کردید، به نظر من بر می گردد به همان تصویرسازی که من گفتم. سریال هایی مثل مختارنامه به علت اینکه روی فاز تصویرسازی از پیام های انقلاب رفته اند، توانسته اند موفق شوند. به نظر من یک بخش هم این است که الآن اگر رسانه ها می خواهند موفق شوند، صدای مردم باشند. یعنی ما خیلی جاها مشکل داریم و فساد پیش می آید و عدالت اجرا نمی شود؛ رسانه ها به جای اینکه توجیه گر وضعیت فعلی باشند، صدای مردم شوند و شاخص آنها آرمان های انقلاب باشد.
اگر شاخص آرمان های انقلاب باشد و مثلا بگویند کاری که اینجا دارد صورت می گیرد با این آرمان امام فاصله دارد، مردم می فهمند کاری که دارد انجام می گیرد با چیزی که امام گفته فاصله دارد و او را نقد می کنند و مسئولی که دار این کار را انجام می دهد دست نگه می دارد برای اینکه به سمت آرمان ها برگردد. من فکر می کنم اگر این موارد را رعایت کنیم رسانه ما خیلی کارآمدتر می شود.
آخرین نکته ای که به ذهنم می رسد، به نظر من مهمترین جایی که می تواند اخلاق رسانه را تقویت کند وجود نمونه های اخلاقی است. یعنی اساسا اخلاق در جامعه با نمونه های اخلاقی گسترش پیدا می کند. ما داریم که به پیامبر(ص) «أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» می گفتند. خیلی ها سؤال می کنند که چرا سردار سلیمانی این قدر محبوبیت داشت؟ به نظر من مهمترین نکته نمونه اخلاقی بودنش است. یعنی چون نمونه اخلاقی بود همه قشرها او را می پذیرفتند و حتی کسی که با امام و انقلاب فاصله داشت، می گفت این آدم دیگری است. تشییع پیکر او هم نشان داد که از همه قشرها و گروه ها آمدند.
ما در حوزه رسانه نیاز به این نمونه های اخلاقی داریم. خیلی وقت ها ممکن است بحث های رسانه با ریاکاری و پوپولیسم قاطی شود. کسی که واقعا نمونه اخلاقی باشد خود به خود در دل مردم جا پیدا می کند و با آن نمونه می توانید ارزش ها را هم منتقل کنید. با نمونه حاج قاسم سلیمانی خیلی از ارزش های انقلاب به نسل های جدید و حتی بچه ها منتقل شده است. من چون تجربه مدرسه دارم می بینم که در مدرسه بچه ها با همین نمونه حاج قاسم ارتباط برقرار می کنند.
امیرمسعود جمشیدپور: این در بحث روابط بین الملل هم خیلی مطرح می شود که آیا رسانه عامل قدرت است یا مشتق از قدرت است؟ همه تحلیل های متعارف بر این مبنا است که رسانه ها عامل قدرت و در واقع یک نوع ابزار نرم اعمال قدرت کشور هستند. اما اگر بخواهیم نگاه ویژه تری داشته باشیم و تصور کنیم که رسانه مشتق از قدرت است، یعنی شما باید کارهای دیگری انجام بدهید، مثل رودخانه ها که حوضه آبریز دارند، بعد از اینکه آن کارها را توانستید انجام بدهید در رسانه هم خودش را نشان می دهد. به خصوص اینکه شما اشاره کردید که به لحاظ نیروی انسانی کارآمد ایران قوی است.
آن وقت این سؤال پیش می آید که آیا مسأله رسانه ما در رسانه ما است و یا مسأله رسانه خارج از رسانه است؟ این صحبت های من نافی حرف های دوستان نیست و می خواهم بگویم این نگاه ویژه و یک مقدار متفاوت نسبت به مسأله است. انگلس در کتاب «ایدئولوژی آلمانی» می گوید، «روزگاری فردی تصور می کرد انسان ها تنها به این دلیل در آب غرق می شوند که در تسخیر ایده جاذبه هستند. اگر آنان این تصور را از سرشان بیرون کنند از هر خطر غرق شدنی مصونیت دارند. این آدم در سراسر عمر خود علیه توهم جاذبه که نتایج زیان بارش را آمار به او نشان داده بود، نبرد کرد».
انگلس این را در خصوص طبقات اجتماعی مطرح می کند و من می خواهم از این مطلب او وام بگیرم و آن را در مسأله دیگری متجلی و متبلور کنم. من فکر می کنم دو عنصر خیلی اصلی در آن جاهای دیگر نقش دارد. یکی عنصر «مشارکت» و دیگری «گفتمان» است. من از عنصر گفتمان شروع می کنم. آقای دکتر معتمدی گفت که ما باید بر اساس گروه های مختلف اجتماعی پیام داشته باشیم. یعنی باید به «عدالت اجتماعی»، «آزادی های سیاسی» و «دموکراسی» بپردازیم. ولی وقتی شما از ساختن یک گفتمان متعین علی الارض به عنوان یک پروژه سیاسی ظرف سال های اخیر محروم بوده اید، یعنی مثلا پروژه «توسعه سیاسی» شما به هر دلیلی که جای نقدش اینجا نیست و مجال مجزا می طلبد، در واقع شما در آن حوزه نتوانسته اید کاری کنید. یا مثلا شما در بحث «عدالت اجتماعی» ناموفق بوده اید. یعنی ما الآن دقیقا نمی فهمیم که چه کسی در جامعه از بحث عدالت اجتماعی دفاع می کند. وقتی شما در آن حوزه های گفتمانی، نمی گوییم شکست خورده اید، پروژه های ناتمامی را رقم زده اید که مشتق سیاسی خیلی مشخص و متعینی ندارد، طبیعتا این فقدان گفتمان دست شما را در رسانه هم خالی می کند.
به نظر من بحث «ترندهای جهانی» خیلی مهم است. در دوره جنگ سرد اگر شما یک انقلابی پیشرو مثل کاسترو بودید می توانستید تحرک رسانه ای ایجاد کنید. بعد از پایان جنگ سرد لیبرالیزم، همکاری و دموکراسی این تأثیر را داشت به خاطر همین حضور آقای خاتمی در عرصه بین المللی تحرک رسانه ای ایجاد کرد. الآن ترند جهانی به سمت اقتصادهای ملی و توسعه رفته است. امارات و قطر کشورهایی هستند که یک ویترین توسعه یافتگی به پایین کشور ما آورده اند و دارند به ما نشان می دهند و بعد ما می خواهیم مثلا المیادین ما شبیه الجزیره آنها باشد؛ نمی شود.
یک بحث دیگر هم انحصار جغرافیای ایران در ژئوپلیتیک اهل سنت ترک و عرب است. می خواهم بگویم اگر ما انتظار داشته باشیم مثل الجزیره باشیم، یک مقدار انتظار مافوق طاقت ساختاری ما است. به خاطر اینکه ما در این حصار ژئوپلیتیک اهل سنت، به اسم شیعه حکومت بر پا کرده ایم. یعنی حتی دست ما نسبت به رژیم قبل از انقلاب هم بسته تر شده است. طبیعتا نگاه آنها به ما فرق دارد. به خصوص اینکه بعد از بهار عربی به سمت دولت سوریه می رویم که در جهان عرب خیلی چهره محبوبی ندارد. اینها محدودیت های ساختاری هست که به ما تحمیل شده است.
به نظر من بحث دیگری غیر از گفتمان که اهمیت دارد، بحث «مشارکت» است. من خاطرم هست که حتی قبل از شهادت حاج قاسم می خواستیم برای دوستان تبیین کنیم که چرا حضور ما در سوریه یک عمل میهن پرستانه است. اخیرا هم در بحث قرارداد با چین باید صحبت کنیم که بنا نیست مستعمره چین شویم. عده ای اساسا گوششان بسته است. یعنی مسأله این نیست که یک اقلیتی آگاه و یک اکثریتی ناآگاه هستند و همه مسأله در این است که با تکنیک های رسانه بخواهیم آگاهی را از اقلیت به اکثریت برسانیم.
کسی که از سپاه قدس، حشدالشعبی و مناسبات مقاومتی خیلی خوشش نمی آید، گوشش بسته است و در جایگاه آگاهی قرار نگرفته؛ به خاطر اینکه در جریان این مشارکت سیاسی قرار نگرفته است. دقیقا مثل اینکه شما سوار یک ماشین شاسی بلند شده اید و پشت چهارراه رفته اید و دختر گل فروشی می آید. رویکرد شما دقیقا شبیه رویکرد سواره به آن دختر گلفروش است. استدلال و منطق هم قوی است ولی او سوار ماشین شما نیست. به همان اندازه ما باید با جامعه سمپاتی داشته باشیم.
باید مسأله رسانه را خارج از رسانه تقویت کنیم
لذا تصور من این است که ما باید مسأله رسانه را خارج از رسانه و در دو حوزه گفتمان و مشارکت تقویت کنیم. اگر این اتفاق رقم بخورد و ما شاهد یک گفتمان چند محوری، موفق و متعین شده در داخل باشیم، یعنی تکلیفتان را با عدالت و آزادی روشن کرده باشید، آن وقت خواهیم دید که «پری رو تاب مستوری ندارد» و اصلا در بند قرار نمی گیرد.
شما مثلا می گویید که یک کانال تلگرامی کل هیمنه صدا و سیما را بر هم زده است. این چیز عجیبی نیست و در آمریکا هم همین اتفاق افتاده است. 2016 سی ان ان با سر به زمین خورد. یعنی ما نباید مسأله را در تکنیک و رسانه خلاصه کنیم و باید یک مقدار فراخ تر و فراتر ببینیم.
سجاد ستایشی: من فکر می کنم اساسی ترین مسأله ای که امروز ما داریم و مشکلی که با آن مواجه هستیم، «خلأ اندیشه ای» است. وقتی دچار خلأ اندیشه ای شویم قاعدتا تحریف ایجاد می شود. من می خواهم بحثم را به دو قسمت حضرت امام و انقلاب اسلامی تقسیم کنم. در مورد حضرت امام ما واقعا دچار خلأ اندیشه ای شده ایم و این خلأ اندیشه ای است که تحریف را ایجاد کرده است. ما اگر امام را به مثابه یک متفکر در نظر بگیریم، جنبه ها و وجوه متعدد و متکثری داشته و مرجع دینی، مرجع سیاسی، مفسر قرآن، استاد اخلاق، ادیب و عارف بوده است.
امروز وظیفه ما بسط این تفکر است. بسط این تفکر هم توسط یک سری نظریه پرداز باید اتفاق بیفتد. یعنی آنچه که از دل یک تفکر بیرون می آید به یک سری نظریه تبدیل می شود. قاعدتا این نظریه پردازان از یاران امام بوده اند. یعنی از آیت الله مطهری، آیت الله بهشتی و آیت الله طالقانی گرفته تا شهید باهنر، شهید مفتح و شخصیت های مختلفی که بعضی از آنها امروز هستند و بعضی هم از دنیا رفته اند. مشکل اساسی ما که امروز وظیفه نیروهای دانشگاهی و حوزوی است و در موردش خیلی بحث جدی وجود دارد، بحث به روز رسانی و مدل سازی از اندیشه حضرت امام است.
آقای علمداری به درستی اشاره کردند که وقتی بسترهای زمانی و مکانی صحبت های امام بررسی و طراحی نمی شود، خود به خود دچار تحریف می شویم. من می خواهم ریشه این تحریف را به همان خلأ اندیشه ای بیاورم و معتقدم وقتی ما از لحاظ اندیشه ای خودمان را تقویت نکرده ایم، جامعه را تقویت نکرده ایم و رسانه های ما روی وجوه اندیشه ای حضرت امام کار نمی کنند که آقای مطهری و امثالهم سعی می کردند تبیین کنند، علی الاصول ما شاهد این هستیم که تحریف صورت می گیرد، اندیشه امام بسط پیدا نمی کند و مدلی که رهبر کاریزمایی مثل امام برای اداره جامعه و حل مشکلات آن در نظر گرفته را بسط نمی دهیم، طبیعتا با وضعیت فعلی مواجه می شویم که مشکلات عدیده فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در کشور مطرح است.
در شاخص های فرهنگی، اجتماعی، آزادی مطبوعات و آزادی های سیاسی دوره امام بهترین کارنامه جمهوری اسلامی است
در مورد انقلاب اسلامی هم همین است. آقای دکتر معتمدی اشاره کرد که ما در اول انقلاب شاهد بودیم مطبوعات شرایط دیگری داشتند و مناظره های تلویزیونی داشتیم که خیلی آزاد رئیس قوه قضائیه مملکت با دبیرکل حزب توده در مورد مسائل اصلی و اساسی توحید و اصول دین و همچنین در مورد مسائل سیاسی گفت و گو می کردند. تولید اندیشه از دل همین گفت و گوها صورت می گیرد. واقعیت این است که وقتی شاخص های فرهنگی، اجتماعی، آزادی مطبوعات و آزادی های سیاسی را می بینیم متوجه می شویم یکی از بهترین دورانی که در کارنامه جمهوری اسلامی ایران می شود به آن استناد کرد همین دهه اول انقلاب است و دوره ای که حضرت امام حضور داشتند.
امام خمینی(س) محبوب ترین رهبر تاریخ ایران است
اگر ما بخواهیم این را با قبل از انقلاب و دوره طاغوت در نظر بگیریم، خصوصا دهه آخر حکومت پهلوی، می بینیم تحولی اتفاق افتاده است. پس انقلاب اسلامی که صورت گرفته بی دلیل نبوده و تحولی را ایجاد کرده است. امام خمینی(س) رهبر این انقلاب می شود و در تاریخ ایران اولین شخصیتی است که مستقیما با انتخاب مستقیم مردم انتخاب شده است. چون حاکمان قبلی ایران با کودتا یا جنگ سر کار آمده اند. محبوب ترین رهبر تاریخ ایران هم خود حضرت امام بوده که بیشترین حمایت مردمی را داشته است. این ویژگی انقلاب اسلامی است اما الآن دیگر به آن پرداخته نمی شود؛ به خاطر وضعیت هایی که ما امروز داریم.
در شاخص دستاوردهای اقتصادی مثل رشد اقتصادی و کنترل تورم و نابرابری ها دهه اول انقلاب یکی از بهترین رکوردهای انقلاب اسلامی بوده است. مسائل دیگری در حوزه آزادی های سیاسی و عدالت همین طور است. وقتی بحث انشعاب جامعه روحانیت و مجمع روحانیون اتفاق می افتد، امام «منشور برادری» را می دهد. مسأله وحدت کلمه و تکثر آراء در دهه اول انقلاب یکی از چیزهایی است همچنان به عنوان آرمانی دیده می شود که دوباره بتوان به آن دست پیدا کرد. ما هیچ میزان از وحدت کلمه ای که در دوران حضرت امام داشته ایم را در این 30 سال دست پیدا نکرده ایم. هیچ دورانی همراهی مردم با حاکمیت را به اندازه آن روز نداشته ایم.
مسائل دیگر هم به همین شکل است و من فکر می کنم که همه اینها ناشی از این می شود که ما یک خلأ اندیشه ای داریم که خط تحریف از آن سوء استفاده کرده و دارد حرف های جدیدی می زند. وقتی دستاوردهایی که در دوره حضرت امام به دست آوردیم تبیین نشود، خود به خود شبکه های معاند و خارجی از این استفاده می کنند و گلستانی را از دوره طاغوت نشان می دهند که اصل و اساس پیروزی انقلاب را زیر سؤال ببرند در حالی که دستاوردهای بسیار جدی در گفت و گوها، آزادی ها، تکثر آراء و مسائلی مثل همراهی مردم با حاکمیت و شاخص های حوزه عدالت، اقتصاد و فرهنگ داشته ایم.
رضایی: اگر بخواهیم کاربردی تر نسبت به موضوع نگاه کنیم، آنچه که الآن به ذهنم می رسد دو سؤال اساسی است که چرا در حال حاضر رسانه ها در مورد بازپروری اندیشه امام احساس نیاز نمی کنند، در موضوعات ضروری جامعه مثل عدالت و جمهوریت که هیچ وقت منحصر به زمان و مکان نمی شود؟ سؤال دوم اینکه چرا تعامل سازنده و اثرگذار بین آرمان های امام و محتوای واقعی کلام امام مثل موضوعات اجتماعی، با رسانه ها وجود ندارد؟ لینک این ارزش ها با رسانه ها توسط چه نهاد یا سازمانی باید مورد توجه واقع می شده است؟
مرجعیت رسانه ای ما دچار آسیب شده است
این اشکال عمده به متولیان امر در حوزه ترویج حضرت امام بر می گردد. علی رغم اینکه شفافیت وجود ندارد، ساختار رسانه ای ما دچار اشکال اساسی است، مرجعیت رسانه ای ما دچار آسیب شده یا نگاه کاریکاتوری نسبت به حضرت امام می شود. از جمله آخر آقای ستایشی وام بگیرم که راهکار اصلی به روز رسانی و مدل سازی از اندیشه حضرت امام است و به نوعی می شود گفت بعد از پیروزی انقلاب ما جامعه را نسبت به قبل از آن اقناع نکرده ایم. به هر حال عدالتی که امام از آن صحبت کرده یک مفهوم ماهوی دارد. یعنی ممکن است برداشت ها و خوانش های مختلف در آن زمینه صورت بگیرد اما در زمان های مختلف از این خوانش های مختلف استفاده می شود.
لذا حلقه مفقوده بین آرمان های حضرت امام و محتوای واقعی کلام حضرت امام این است که پیوند لازم بین رسانه ها و اندیشه حضرت امام برقرار نیست و فکر می کنم این اشکال اساسی هم به متولیان امر در حوزه ترویج اندیشه حضرت امام بر می گردد.
علمداری: من خیلی کوتاه جمع بندی کنم. بحثی که دوست عزیزمان مطرح کردند خیلی مفید بود در خصوص اینکه امروز نیازها و دغدغه های جدیدی مطرح شده و با توجه به اینکه الگوهای توسعه ای دنیا خیلی در ذائقه، سلیقه و توقعات مردم محوریت پیدا کرده، اینکه ما با تکیه بر گفتمان قبلی خودمان چه قدر می توانیم این نیاز جدید را برطرف کنیم و قدرت رفابت با آنها داشته باشیم، بحثی است که باید خیلی جدی راجع به آن صحبت کنیم.
مثلا چند روز قبل یک مسابقه ورزشی ما در قطر بود و یکی از دوستان رسانه ای کلیپی در صفحه اش گذاشته بود که اتفاقا اطلاعات آن برای خود من جالب بود. در مورد آرم بازی های 2022 که چه نشانه ها و نمادهایی در آن مستتر هست و در ضمن آن الگوی توسعه قطر ترویج شده بود و اینکه چه تلفیقی بین سنت و مدرنیته کرده و الآن چه مسیر توسعه ای را دارد می رود و چه قدر قطر پیشرفته است. در واقع این حس را در مخاطب القاء می کرد که چه قدر ما عقب مانده هستیم. اینها در سلیقه مخاطب امروز خیلی تأثیر دارد.
ترویج دوران پهلوی را از همین منظر نگاه کنید. نمایش تصویر خیابان های زمان شاه که مثلا لوازم خانگی پیشرفته آن موقع داشت به فروش می رسید و ما چه قدر پیشرفته بودیم و انقلاب شد. مقایسه ایران با بقیه کشورهای منطقه و کشورهای آسیایی همین طور است. به خصوص اینکه عربستان سعودی خودش وارد این فازها شده و مثلا منطقه توریستی خود را گسترش داده اند و می خواستند جزیره مصنوعی درست کنند که نشد. این الگوها در اطراف کشور ما خیلی زیاد شده اند و نگاه توسعه ای هم غلبه پیدا کرده بر گفتمان های دینی و ایدئولوژیکی که ما دنبالش هستیم.
در واقع باید سعی کنیم الگویی که داریم را با کارآمدی تلفیق و روی عنصر «کارآمدی» هم تأکید کنیم. اتفاقا مثلا دیروز در صحبت های آقای لاریجانی بود که گفته بود، «حکومتی که نتواند شغل ایجاد کند نمی تواند سر پا بماند». واقعا الآن همین طور شده و ما صرفا نمی توانیم با تکیه بر حرف ها و گزاره هایی که قبلا روی آنها تأکید می کردیم، مردم را با خودمان همراه کنیم.
نکته دوم همان بحثی است که اشاره کردم. یعنی رسانه ها باید کارکرد خودشان در شرایط فعلی را بدانند و انقدر بر روش ها و نگاه های بسته و سنتی سابق پافشاری نکنند.
محمودی: فصل مشترک فرمایش همه عزیزان این بود که مشکل اصلی رسانه بیرون از رسانه است. جمع بندی آقایان فلاح پور و معتمدی را بشنویم.
تکلیف ما لایطاق نباید به رسانه داد
فلاح پور: من اگر بخواهم حرف های خودم و نکاتی که از بزرگواران آموختم را جمع بندی کنم شاید به دو اصل برسم. اولینش را شما اشاره کردید که مشکل فقط به رسانه محدود نمی شود و بلکه بخش اعظم مشکل به خارج از رسانه بر می گردد. تکلیف ما لایطاق نباید به رسانه داد. بالأخره رسانه توانی دارد و تعریف شده است. اگر شما در همه حوزه ها دچار بحران هستید و از رسانه انتظار داشته باشید توقع داشته باشید همه چیز را حل کند، طبیعتا منطقی نیست و باید در جاهای دیگر هم مشکلات را حل کرد.
در حوزه خود رسانه هم باید واقعیت را به رسمیت بشناسیم و از فضای احیانا ایزوله و مصنوعی که برای خودمان ساخته ایم خارج شویم و واقعیت را خوشمان بیاید یا نیاید، از جمله رسانه های قدرتمندی که امروز تأثیرگذار و صاحب کلمه و حرف هستند، بپذیریم. اولین قدم برای حل مشکلات همین پذیرش واقعیت است.
معتمدی: من فکر می کنم اگر همه فرآیند رسانه را از ابتدا تا انتها دوباره مورد بازنگری قرار بدهیم، ما می توانیم امیدوار باشیم که در آینده نزدیک اتفاقات مثبتی بیفتد. ما از همان ارتباط گرها شروع و تجدیدنظری کنیم. در واقع کسانی که می خواهند چهره امام و انقلاب را معرفی کنند یک زمانی چهره هایی مثل آقایان مطهری و بهشتی بودند و این چهره ها برای نسل جوان واقعا جذاب بودند و جوانان را جذب کردند. الآن متأسفانه ارتباط گرهای این طوری نداریم و حتی در جهت منفی داریم.
نیاز به رسانه های کوچک، تصویری و پیام های کوتاه داریم
من معتقدم باید در فرآیند ارتباط تجدید نظر کنیم. ما نیاز به رسانه های کوچک، تصویری و پیام های کوتاه داریم. خیلی وقت ها پیام های کوتاه بهتر جواب می دهد تا اینکه سخنرانی های مفصل بگذاریم. در نهایت اینکه تنوع مخاطبان را در نظر بگیریم. همه این فرآیند در بستر کلانی است که این بستر کلان هم فضای گفتمانی جامعه است که باید شناخته شود و پیام هایی که داده می شود متناسب با این گفتمان اصلی باشد.
در نهایت همان حرف اول را دوباره تکرار می کنم که به صورت عملی باید اتفاقی در جامعه بیفتد تا بتوانیم از این آرمان ها بهتر و راحت تر صحبت کنیم. مثلا اگر نسل جوان می بیند که چهره ای از پهلوی ایجاد می شود، مشکل از ما است که نتوانسته ایم توسعه لازم را در کشور ایجاد کنیم و یا عدالت را در جامعه ایجاد کنیم. موقعی که رضاشاه و محمدرضا شاه می خواستند بروند می گفتند ما این همه برای مردم کار کرده ایم ولی چرا دارند به ما پشت پا می زنند؟ رضا شاه که رفت مردم خیلی خوشحال بودند، با اینکه اجنبی داشت به کشور وارد می شد.
خیلی مهم است که به خاطر استبداد رضا شاه مردم حتی این توسعه را هم ندیدند و با خوشحالی گفتند، رضا شاه رفت. الآن تصویر دیگری از رضا شاه ساخته می شود ولی واقعا استبدادی که داشت، باعث شد وقتی که رفت مردم خیلی احساس آزادی کردند. محمدرضا شاه هم موقعی که می خواست برود می گفت ما این همه کار کرده ایم و چرا مردم این طور می کنند؟
خیلی از مردم قدر نعمتی به نام «استقلال» را متوجه نیستند
این خیلی مهم است که در عمل واقعا مردم احساس کنند اتفاقی افتاده و من فکر می کنم یکی از مشکلات ما این است که خیلی از مردم قدر نعمتی به نام «استقلال» را متوجه نیستند. یعنی از بس فشارهای اقتصادی و عدم توسعه زیاد شده که خیلی وقت ها خواستار تغییر وضعیت هستند. در صورتی که تصویری که از امارات، قطر و عربستان ساخته می شود، واقعا به نظرم مهمترین مشکلشان این است که استقلال ندارند. یعنی آنها به شدت تابع سیاست های جهانی هستند و هر چه بالای سرشان بگوید اجرا می کنند و اصطلاح ترامپ بود که اینها گاو شیرده هستند. در واقع هرچه اربابان آنها بخواهند اتفاق می افتد. متأسفانه به دلیل همین عدم توسعه، این برای مردم ما خیلی پررنگ نیست و فقط می بینند این کشوری است که توسعه پیدا کرده است.
نگاه آقای هاشمی رفسنجانی خیلی مهم بود. نمی خواهیم بگوییم ایشان هم صد درصد کارهایش درست بوده و یک دوره هایی اشتباه هایی هم داشت، ولی آقای هاشمی رفسنجانی گفت اگر می خواهید ارزش های انقلاب بماند، شما باید بتوانید نان مردم را تهیه و توسعه را ایجاد کنید تا مردم همان آرمان هایی که شما ادعا می کنید، مثل آرمان فلسطین، را واقعا معتقد باشند.
امیدوارم این شرایط فراهم شود برای اینکه رسانه ها بتوانند تبیین درستی از ارزش ها و امام و انقلاب داشته باشند.
رسانه نبض جامعه است
محمودی: آنچه من آموختم این است که نهاد رسانه به یک معنا نبض جامعه و به تعبیری میزان اراده جامعه است. به تعبیر برخی از اساتید این حوزه، احتمالا راه حل اصلی و گام اول برای اصلاح بسیاری از امور، اصلاح رسانه در ایران است. این را بسیاری از اساتید واقف هستند که رسانه چنین جایگاهی دارد و شاید این متر و معیاری باشد برای اینکه اگر این اتفاق بیفتد شاهد اصلاح در بقیه امور هم باشیم.
من از حضور تک تک عزیزان تشکر می کنم که لطف کردند و تشریف آوردند. در نهایت باید از آقای عادلانی تشکر کنم که حمایت کردند این نشست برگزار شود. من از ایشان درخواست می کنم که در خدمتشان باشیم و برنامه را با سخنان معاون فرهنگی، هنری و ارتباطات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) به اتمام برسانیم.
معاون فرهنگی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س): سایت جماران در خط مقدم دفاع از اندیشه های امام و انقلاب قرار دارد
محمد امیر عادلانی: شاید یکی از مشکلات ما این است که در شرایطی که در بسیاری از بخش ها و نهادهای جامعه کم کاری هایی شاهد هستیم، از رسانه توقع داریم کم کاری های آنها را جبران کند. کم کاری مدیران، احزاب، نهادهای مدنی، نخبگان و مراجع فکری را باید رسانه ها جبران کنند و به نظر من این توقع مناسبی نیست.
اتفاقا نسبتی برقرار است. اگر می خواهیم رسانه صدای مردم باشد، به نظر می رسد به هر میزان که اعتماد، مقبولیت عمومی و مشارکت در جامعه بالا باشد، به همان میزان رسانه ها به رسالت اصلی خودشان عمل می کنند و صدای مردم هستند. اگر بخواهیم رسانه ها صرفا ابزار کانون های قدرت و ثروت نباشند.
نکته دیگری که امروز با توجه به موضوع جلسه مطرح شد، بحث نقش رسانه در تبیین ارزش های امام و انقلاب است. بالأخره ما در چند سال اخیر با هجمه های خاصی مواجه هستیم و غول های رسانه ای تلاش می کنند روایت های بدیل را جایگزین بسیاری از واقعیت ها کنند. در دهه فجر ما نشستی داشتیم و نقش قدرت های استعماری در ایران را مورد بررسی قرار دادیم. اگر این به خوبی منتشر شود شبهات را پاسخ می دهد. خیلی از این شبهات بی اساس است ولی به باور جامعه رسیده است.
مشکل دیگری که امروز داریم این است که جامعه ما از محتوا تهی شده است. مثل آدمی که طبع شعر دارد ولی سواد ندارد و دایره لغاتش در گل و بلبل خلاصه می شود؛ اما کسی که از دانش کافی برخوردار هست و طبع شعر هم دارد، می تواند تأثیرگذار تر باشد. در بحث رسانه هم رسانه های جدیدی که در حوزه چند رسانه ای وارد شده اند، کم محتوا شدن را شاهد هستیم. شاید هم مربوط شود به نقیصه ای که در حوزه گروه های مرجع هست و آنها به وظایف خودشان خوب عمل نمی کنند.
مثلا همه کوتاهی هایی که در مؤسسه داریم را سرریز می کنیم و سایت جماران باید وارد میدان شود و کار کند؛ دوستان زحمتکش ما که در خط مقدم دفاع از اندیشه های امام و انقلاب قرار دارند. واقعا خیلی از اوقات کارهایی که وظیفه مؤسسه و واحدهای مختلف مؤسسه است و کوتاهی هایی که در بعضی مسائل و نارسایی هایی که وجود دارد به این رسانه جماران سرریز می شود. من از این فرصت استفاده از آنها تشکر می کنم.
امام متعلق به همه بوده و متعلق به یک قشر خاص و مجموعه خاص نبوده و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام هم تلاش می کند همین سبک و سیاق را ادامه بدهد. امیدواریم این جلسه آغازی برای برنامه های آتی باشد و ان شاء الله بتوانیم با رفع مشکل کرونا جلساتی با حضور افراد بیشتر دنبال کنیم.