پایگاه خبری جماران: سید جواد حسینی آملی، معاون دانشجویی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در خصوص افرادی که با شعارهای خود مخالفت با برجام را سر میدهند، گفت: این که یک عدهای هم شعارهایی علیه مذاکره سردادند قطعا ارتباطی به تصمیم نظام ندارد. همانطور که آیت الله هاشمی هم زمانی از مذاکره دفاع میکردند باید امروز دیدگاه و نظر ایشان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. یک بخشهایی از این دیدگاه اشتباه و بخشهایی قطعا درست بوده است. اگر رهبری با اصل مذاکره مخالف بودند که امروز نباید اصلا مذاکرهای انجام می شد.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با سید جواد حسینی آملی را در ادامه می خوانید:
اخیرا رهبر معظم انقلاب تلویحا اشاره کردند که در صورت نیاز ایرادی ندارد مذاکره انجام بگیرد، اما با این فرض باز عدهای سرسختانه بر عدم مذاکره تاکید میکنند. تحلیل شما به عنوان کارشناس سیاسی در این خصوص چیست؟
برجام نه معیار حق و باطل، نه یک مبداء تاریخی بلکه یک راهکار برای برون رفت از وضعیت فعلی است. اگر ما نگاه واقعگرایی و آرمانگرایی را با هم داشته باشیم و شرایط جامعه را درک کنیم نمیتوانیم نسبت به مسأله برجام یا امتیازاتی که هر چند کوچک برای ما دارد بی تفاوت باشیم و به سادگی از کنار آن عبور کنیم، زیرا تصمیمی که آنجا گرفته میشود روی نسلهای امروز و آیندهی ما اثر میگذارد. به عبارت دیگر باید توجه کنیم که مذاکرات ناظر به چه هدفی انجام می پذیرد. لذا به نظر بنده مقام معظم رهبری ناظر به اهداف و غایات مذاکره را جائز می دانند.
از این رو باید ببینیم منافع جامعه و نظام چگونه تأمین میشود؛ وقتی منافع تأمین شد شما میتوانید با این کارتها بازی کنید. اما در این بده بستان که امروز در حال اتفاق افتادن است باید همه تجربهی گذشته را در نظر بگیرید؛ از کودتای ۲۸ مرداد تا سال ۵۶ و تحولات انقلاب اسلامی 57 تا ماجرای مک فارلین. و علی الخصوص تجربیات ما در دولت یازدهم و دوازدهم و سیاست خارجی این دولت و مذاکرات و برجام و اشتباهاتی که وجود داشته است. پس ما نیاز داریم که با تکیه بر حافظه و تجربه تاریخی خود عمل کنیم.
سخن مقام معظم رهبری هم این بود که، در مذاکرات قبلی برخی موارد مورد توجه و دقت قرار نگرفته و مسائلی پیش آمد، حالا تیم جدید چشمانشان را باید باز کنند تا آن مسائل تکرار نشود. امروز هم با داشتن نگاه واقع گرایانه و نگاه آرمان گرایانه باید به دستور رهبری توجه و اقدام کرد. رهبری اعلام کردهاند، آنجایی که میشود تحریمهای ظالمانهای را حذف کرد و جامعه را از این وضعیتی که هست خارج کرد وظیفهی شرعی است که این اتفاق بیفتد.
مذاکره یکی از راه های رفع تحریم است
پس شما موافق مذاکره هستید؛ آن هم در زمانه ای که عدهای شعار «استخر فرح در انتظارت» را سر میدهند؟!
ناظر به اهداف مذاکره و با توجه به شرایط جامعه جمع بندی این است که مذاکره یکی از راه های رفع تحریم است. این که یک عدهای هم شعارهایی علیه مذاکره سر دادند قطعا ارتباطی به تصمیم نظام ندارد. همانطور که مرحوم آقای هاشمی هم زمانی از مذاکره دفاع میکردند باید امروز دیدگاه و نظر ایشان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. یک بخشهایی از این دیدگاه قطعا اشتباه و بخشهایی ممکن است درست بوده باشد. همان وقت هم انتقادی که به تحلیل ایشان بود این بود که در مقابل مذاکره چه چیزی می دهیم چه چیزی دریافت می کنیم.
امروز هم اگر مقام معظم رهبری با اصل مذاکره مخالف بودند که امروز نباید اصلا مذاکرهای انجام میشد. برجام هم یک دستاورد و تجربه ی تاریخی محسوب میشود که دارای نقاط قوت و ضعف است. مثلا امروز اگر آمریکا را محکوم میکنیم با تکیه بر همین مفاد حقوقی داخل برجام است. اینکه میگوییم آمریکا باید بابت چند سالی که از برجام خارج شده به ما غرامت پرداخت کند بر اساس همین مفادی که در برجام آمده چنین مطالبهای را داریم. حالا از این افرادی هم که علیه برجام و مذاکره شعار میدهند، باید پرسید، گزینه شما غیر از مذاکره چیست؟ جامعه را که نمیتوان با شعار اداره کرد. سفره مردم نیاز به نان دارد و یکی از راهکارهای بهبود معیشت جامعه هم امروز مذاکره است.
مذاکره و تبعات و نتایج آن که تنها به اراده ایران نیست
آیا فکر نمیکنید این اتفاق باید سالهای قبل میافتاد و چه کسانی از روی منفعت این مذاکره را به تأخیر انداختند تا در این دولت صورت بگیرد؟
این دیدگاه هم به نظرم ناقص است. مذاکره و تبعات و نتایج آن که تنها به اراده ایران نیست. شما در 8 سال دولت روحانی دید که مذاکره شد و نتایج آن پربار نبود. از سال ۸۱ درباره برنامهی هستهای کشور در حال مذاکره هستیم اما از سال ۹۲ دچار یک پرونده سنگین و پیچیده شدیم زیرا از سال ۹۰ تحریمهای سوئیفت اتفاق افتاد که تحریمهای هوشمند بودند و فروش نفت ایران را دچار مشکل کرده است. نکته این است ما با یک طیف آدم یک دست درمقابل خودمان روبرو نیستیم محاسبه و استراتژی نظام تا سال ۹۰ این بوده که با مقاومت منافع بیشتری برای کشور تأمین و ضرر کمتری متوجه کشور میشود. به نظر من این استراتژی درست هم بوده است.
اما از سال ۹۰ استراتژی نظام تغییر کرده است. به این دلیل که حوزه اقتصاد ما دچار بحران شده و هم استراتژی نظام باید تغییر میکرد و رهبری با گفتن جمله، نرمش قهرمانانه راه را برای این تغییر در استراتژی باز کردند. اما مواضع سیاسی دولت آقای روحانی و عدم تمرکز دولت او بر حوزه سیاست خارجی و درگیر شدن با برخی حواشی سیاسی باعث شد با کاهش شدید محبوبیت دولت خود را به پایان ببرد. حسن روحانی حتی محبوبیتاش از سید محمد خاتمی هم کمتر است در حالی که آقای روحانی دارای تمام اختیارات بودند و به نظر من اختیارات آقای روحانی در تاریخ روسای جمهوری اسلامی ایران بی سابقه بوده است. یعنی ایشان هیچ بهانه ای برای نتیجه نگرفتن نداشتند.
شما گفتید آقای روحانی اختیاراتش از هر رئیس جمهوری بیشتر بود، ولی آقای روحانی هنوز می گوید که اگر اجازه می یافت در آخر کار دولت، توافق حاصل می شد. این نشان میدهد که علی رغم سخن شما، او اختیار کافی برای تصمیم گیری نداشته است؟
بله، به نظر بنده اختیارات آقای روحانی از همه ی روسای جمهوری ایران بیشتر بوده است. به گواه تاریخ تنها رئیس جمهوری که اجازه مذاکره در آن سطح و یا حمایت همه ی ساختار نظام را داشت آقای روحانی بود. البته مذاکرات در دولت آقای احمدی نژاد شروع شده بود اما به روحانی این اجازه داده شد.
همچنین فرماندهی جنگ اقتصادی نیز به ایشان داده شد. اختیاراتی که در جلسات اقتصادی سران به رئیس جمهور داده شده بود نه به آقای خاتمی داده شد و نه به آقای احمدی نژاد. این ستاد سران بعضا تصمیم های گرفت که دولت در بسیاری از امور حتی اذن مجلس را هم نیاز نداشت.
در ماجرای 28 آبان سال 98 اگر رهبری از دولت و شخص رئیس جمهور حمایت نمی کرد، الان معلوم نبود ایشان چه سرنوشتی داشتند. اما ممکن است این امتیازها در بازه ی زمانی به تدریج کمتر شده باشد. یعنی در اواخر با توجه به تغییر دولت ها بخشی از اختیارات کمتر شده باشد.
مذاکره ترسناک نیست؛ اهداف مذاکره و نتاریج آن مهم است
در مجموع به نظر شما مذاکره با آمریکا اتفاقی ترسناک و عجیب است؟
مذاکره ترسناک نیست. اهداف مذاکره و نتاریج آن مهم است. همانطور که ما درباره موضوع لبنان، عراق و افغانستان با آمریکا مذاکره کردیم، چرا درباره مسائل خودمان مذاکره نکنیم؟! اتفاقا این نشانه قدرت ماست که آمریکا برای حل بحرانهای خود با ما وارد مذاکره میشود. خدا رحمت کند حضرت امام را، نباید فراموش کنیم که «اقتدار» را از ایشان داریم. در خاطرات نزدیکان شاه آمده است؛ یک روز در اواخر حکومت شاه به او گفتند سفرای انگلیس و آمریکا با پرچم خودشان با اتومبیل وارد کاخ شدند، شاه گفت، یعنی اینها آنقدر وقیح شدهاند؟
این عزت نفس و اقتدار را از امام(س) داریم. اما نکته مهم این است که ما این قدرت را چگونه باید به اقتدار تبدیل کنیم. اینجا به نظر من نخبگان سیاسی ما یک مشکل دارند آن هم این است که مواضع و منافع ملی را خرج درگیریهای جناحی میکنند. یعنی وقتی که جواد ظریف برای مذاکرات میرود او نماینده ایران و همه ما محسوب میشود و ما باید پشت همه اینها بایستیم، همانطور که رهبری گفتند اینها بچههای انقلاب هستند و نباید اینها را تخریب کنید. به نظر من آقای ظریف یکی از ظرفیتهای جامعه ما همانطور که آقای خاتمی هم یک ظرفیت بوده و ما از این ظرفیتها به نحو احسن استفاده نکردهایم. البته ممکن است خود نخبگان هم در عدم استفاده از این ظرفیت ها مقصر باشند و با تحلیل نادرست این امکان را فراهم نسازند.