حکومت امیرمؤمنان علی (ع) حکومتی کوتاه به مدت چهار سال و نه ماه بود و هر چند که امکان نشد حضرت آنچه را مىخواست در جامعهى خویش تحقق بخشد، ولی درهمین مدت کوتاه با وجود موانع و مشکلات بسیار، بر اساس برنامه ای عدالت محور، به معنای واقعی آن، به موفقیت هایی دست یافت که مایه شگفتی است.
پایگاه خبری جماران: نام امیرمؤمنان على (ع) و یاد حکومت کوتاه آن حضرت، چنان با آزادى و برابرى و دادگرى و حقوق انسانى عجین شده است که نمىتوان آزادى را تصور نمود و رفتار آزادىخواهانهى امام على (ع) را تصور ننمود؛ نمىتوان از برابرى سخن گفت و تلاش امام در تحقق برابرى انسانها را یاد نکرد؛ نمىتوان به دادگرى اهتمام ورزید و الگوى تمام عیار دادگرى در حکومت على (ع) را پیش روى ندید؛ نمىتوان به حقوق انسانى پرداخت و والاترین جلوهى حقوق انسانى را در حکومت امام على (ع) بر قلّهى انسانیت نادیده گرفت. حکومت امیرمؤمنان علی (ع) حکومتی کوتاه به مدت چهار سال و نه ماه بود و هر چند که امکان نشد حضرت آنچه را مىخواست در جامعهى خویش تحقق بخشد، ولی درهمین مدت کوتاه با وجود موانع و مشکلات بسیار، بر اساس برنامه ای عدالت محور، به معنای واقعی آن، به موفقیت هایی دست یافت که مایه شگفتی است. عدالت در آموزه ها و عملکرد امام علی (ع) ملازماتی دارد که عبارتند از: آزادی، اخلاق، حقوق و قانون.آزادی در تمام وجوه آن، اخلاق به تمام معنا، پاسداشت حقوق درباره همه کس و همه چیز، و قانون برای همگان. دشمنان وی تا توانسته اند حقایق زندگی و راه و رسم سراسر عدالت و رحمت امام علی (ع) را دگرگون جلوه داده و در کتابها وارد کرده و بر سر زبانها جاری نموده اند. گروهی نیز از سر نادانی یا به منظور توجیه ناکارآمدی ها، ستمها و تباه گری های عیان شده و عیان نشده خویش درحکومت، تلاش کرده اند تا حسن تدبیر و زیبایی های رفتار وی و عملکرد موفق او در اداره حکومت در شرایط بسیار دشوار آن دوران را نادیده بگیرند یا تحریف نمایند و وارونه نشان دهند.
از دید امیرمؤمنان علی (ع) «بی تدبیری [و مدیریت ناکارآمد و نادرست] کلید فقر و نادارى است.» (خوانساری، شرح غررالحکم، ج ۴،ص ۱۳۲)
آن چه امام علی (ع) در مدیریت کارآمد خویش بدان عمل کرده و نیز آن را آموزش داده این است که هر کس توانایی کار کردن دارد و کار می کند و یا بازنشسته شده و کار نمی کند و نیز همه نیازمندان، مستمندان، بیماران، زمین گیران، ازپا افتادگان، در راه ماندگان، بی سرپرستان، بد سرپستان و مانند آنان باید به تمامی و فراخی و با حفظ کرامت انسانی، از هر نظر تأمین باشند چنان که در عهد نامه مالک اشتر (نهج البلاغه، نامه ۵۳) و دیگر آموزه های خویش بر آن تصریح نموده و سخت تأکید کرده است؛ آن هم بر مبنای عدالتی که همه کس و همه چیز را در جای خود قرار می دهد و هر دارای حقی را به حقش می رساند.
امیرمومنان على (ع) عدالت را هدف اساسى حکومت مىدید، و والاترین ارزش را در جامعه برپایى عدالت مىدانست، و هر برنامهاى را با جهتگیرى عدالتخواهانه مىخواست. امام (ع) عدالت اجتماعى و عدالت اقتصادى را برتر از هر خدمت اجتماعى و دستگیرى اقتصادى مىدانست و معتقد بود که خدمات اجتماعى و دستگیرىهاى اقتصادى ناشى از وجود ستم اجتماعى و ظلم اقتصادى است و اگر عدالت همه جانبه برپا شود، نیازى بدین امور نیست و چنین خدماتى باید در جهت تحقّق عدالت فراگیر صورت یابد و هدف بودن عدالت در حکومت به فراموشى سپرده نگردد و به خدمات اجتماعى و دستگیری هاى اقتصادى بسنده نشود. شخصى نزد امام على (ع) آمد و از آن حضرت پرسید: «کدامیک برتر است، عدالت یا بخشش؟» امام (ع) دیدگاه دادگرانه و عدالتخواهانه خود را چنین بیان داشت :
«عدالت کارها را در جاى خود قرار مىدهد، و بخشش آنها را از مسیرشان خارج مىسازد. عدالت تدبیر کنندهاى است به سود همگان، و بخشش به سود خاصگان. بنابراین عدالت شریفتر و برتر است.» (نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷)
هر نوع نابسامانى نشانى از بىعدالتى است و اگر عدالت هدف حکومت قرار گیرد و لوازم تحقّق آن فراهم آید، جامعه و امور سامان مىیابد و همگان لباس عافیت و سلامت و کرامت به تن مىنمایند.
به واقع در مدیریتی عدالت محور، کارآمد و به دور از ستم و تباهگری این امر در مدتی نه چندان دراز شدنی است که امیرمؤمنان علی (ع) در بدترین شرایط حکمرانی کرد و آن را تا حد ممکن محقق نمود؛ و البته نگرانی اصلی آن حضرت این بود که زمام امور مردمان به دست کسانی بیفتد که همه چیز آنان را به تباهی بکشند، چنانکه فرمود:«لیکن آنچه مرا اندوهگین مىکند این است که کار سرپرستى این امّت به دست نابخردان و نابکارانشان بیفتد، و در نتیجه اموال عمومى را دست به دست میان خود بگردانند، و بندگان خدا را به بندگى خویش گیرند، و با شایستگان به دشمنى برخیزند، و با تبهکاران به ساختن دار و دسته بپردازند.» (نهج البلاغه، نامه ۶۲)
حضرت با وجود آگاهی کامل از آنچه بر مردمان رفته بود و مشکلات پیشاروی، زمامداری را پذیرفت تا چنین فاجعه ای گریبان مردم را نگیرد.
وی در سخنى دردمندانه درباره اوضاعی که وارث آن شده بود چنین گفته است : «شما در روزگارى هستید که خوبى در آن پشت کرده و همچنان مىرود، و بدى روى آورده و پیش مىدود؛ و طمع شیطان در تباه کردنِ مردمان بیشتر مىشود. این روزگارى است که ساز و برگ شیطان قوىتر گردیده، و فریب نیرنگش فراگیر گشته است، و شکارش در دسترس او قرار گرفته است. گوشه چشمت را به هر سو که خواهى به مردم بیفکن! آیا جز مستمندى مىبینى که با فقر دست به گریبان است؛ یا توانگرى که با نعمتِ خدا در کفران است؟! یا آن که دستِ بخشش ندارد، و ندادنِ حقِّ خدا را افزونى مال به حساب آرد، یا گردنکشى که از سخن حق روگردان است، گویى گوش او از شنیدن پندها گران است؟!» (نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹)
امام على (ع) با وجود مشکلات بسیار در همان دوران کوتاه حکومت خویش مناطقى را که تحت اداره داشت به جایى رساند که خود فرمود : «از عدالت خود لباس عافیت بر تنتان پوشانیدم.» (همان، خطبه ۸۷)
همچنین فرمود: «کسى در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد، حتّى پایینترین افراد نان گندم مىخورد و سر پناه دارد و از آب شیرین و خوشگوار مىآشامد.» ( ابن أبی شیبة، المصنّف فی الأحادیث و الآثار، ج ۸، ص۱۵۷ )؛ و البته این ها نیازهای اولیه آن زمان بوده است و درهر دوره ای نیازهای اساسی مردمان به تناسب زمان باید برای همگان در جهت رفاه عمومی تأمین شود.
آن حضرت با دیدن صحنهى تکدّى پیرمردى نصرانى چنان برآشفت و عکسالعمل نشان داد که مشخص است که تکدّى در حکومت حضرت وجود نداشته و این صحنه نادر یا استثنایى بوده است: پیرمردى از کار افتاده دیده شد که دست نیاز به سوى مردم دراز کرده بود. امیرمؤمنان (ع) فرمود: «این چیست؟» «گفتند: اى امیرمؤمنان، مردى نصرانى است». امیرمؤمنان (ع) فرمود: «هنگامى که جوان و توانا بود از او کار کشیدید و اکنون که پیر و ناتوان شده است رهایش کردهاید! او را از بیتالمال تأمین کنید.»
(الطوسی، تهذیب الأحکام، ج ۶ ، ص۲۹۳)
آنچه در اینجا مهم است، این است که امام با دیدن چنین صحنهاى نپرسید: «این شخص کیست و از موافقان ما یا مخالفان و دشمنان ماست یا از هم مسلکان ما یا غیر آنان است ؟»، بلکه برآشفت و فریاد کرد که «این [پدیده] چیست؟» یعنى نباید فقیر و نیازمندى در این سرزمین وجود داشته باشد، هر که باشد؛ و این خود بیانگر توفیق شگفت آن حضرت است.