حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه در مراسم عزاداری حضرت فاطمه(س) دفتر آیت الله العظمی یوسف صانعی، گفت: اگر کسی به دنبال این بحث باشد، میتواند چندین آیه را با این مضمون در سوره «نور» بیاید؛ مثل این آیه که می فرماید باید زمانی وارد یک خانه بشوید که آرامش آن، خدشه دار نشود و به صورت یک غریبه، پای در خانه و خانواده نگذارید. در این آیه، بحث «اجازه ورود» نیز مطرح شده و می فرماید اگر به شما اجازه ورود ندادند، باز گردید.
رئیس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی با بیان اینکه بحث «حریم خصوصی» جایگاه مناسب خود را در فقه ما نیافته است، گفت: وقتی که حریم خصوصی، همراه با همه جهاتِ مدّنظر قرآن و مسأله شهود و شرایطی که برای آن قرار داده شده، و مسأله حدّ قذف، در نظر گرفته شود، یک قانون به اقتضای مصلحت بودن انشاء آن و برای پیش گیری از پرده دری و رواج بی بندوباری؛ آن هم به خاطر ارزش و اهمیتی است که خانه و خانواده دارد و می تواند به مقام «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه» برسد، حاکم می گردد.
به گزارش جماران، حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه در مراسم عزاداری حضرت فاطمه(س) دفتر آیت الله العظمی یوسف صانعی، گفت: گمان میکنم فاجعه «تعطیل قلم» در تاریخ اسلام، فاجعهای بینظیر است و به ضربههایی که این فاجعه به همه جوانب وارد آورده کمتر توجه شده است. در حالی که نزول قرآن کریم با تجلیل از قلم آغاز شده چنین دینی، به نام «دین شمشیر» معرفی میگردد و این مصیبتی به واقع بزرگ است.
رئیس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی افزود: در پی مصیبت تعطیل قلم، ما همه منابعِ دست اول خود را از دست دادیم؛ زیرا در دوره ای که اصحاب رسول خدا(ص) حضور داشتند، قلم تعطیل بود و البته این خود، بحثی پرشاخ و برگ است و مقصود، فقط این بود که گفته شود کسانی که شبهه هایی درباره قرآن در ذهن خود می پرورند، باید توجه داشته باشند که اگر ما فقط خطبه های هفتگی پیغمبر(ص) را در اختیار داشتیم، قطعاً در بسیاری از موارد، درباره آیاتی که در طول هفته نازل میگردید، نکته هایی مطرح میشد و ما از آنها بهرهمند می گردیدیم. لذا بیتوشگی امروز ما در زمینههای مختلف، حتی در شناخت قرآن، به این فاجعه باز میگردد.
وی با اشاره به اینکه در سوره نور بحث حریم خصوصی نیز مطرح شده است، اظهار داشت: اکنون در بیت آیت الله العظمی صانعی(رحمۀ الله علیه) حضور داریم که بیتی فقیهپرور است و در میان شاگردان ایشان، فقها نیز حاضرند و نیازی به تذکر نیست، اما واقعیتی که در جامعه خود می بینیم، این است که بحث «حریم خصوصی» جایگاه مناسب خود را در فقه ما نیافته است. اگر کسی به دنبال این بحث باشد، میتواند چندین آیه را با این مضمون در سوره «نور» بیاید؛ مثل این آیه که می فرماید باید زمانی وارد یک خانه بشوید که آرامش آن، خدشه دار نشود و به صورت یک غریبه، پای در خانه و خانواده نگذارید.
معادیخواه تصریح کرد: در این آیه، بحث «اجازه ورود» نیز مطرح شده و می فرماید اگر به شما اجازه ورود ندادند، باز گردید. به طور طبیعی اگر کسی برای ورود به خانه ای در زد، اما کوچک ترین بیاحترامی از اهل خانه دید، ورود نمی کند تا چه رسد به اینکه به او فرمان بازگشت بدهند. کسانی که نیازمند فرمان «ارجعوا» از سوی قرآن هستند، آنانند که با تکیه بر زور و اسلحه، این حریم را میشکنند و الا به صورت طبیعی، نیازی به چنین آیه ای حس نمی شود.
وی تأکید کرد: اگر در یک جامعه، «حریم خصوصی» همان طور که مدّ نظر قرآن است، محترم بود، آیا امکان داشت مسأله ناپاکی دامن به شکلی که مطرح است، اثبات بشود؟! در این سوره مبارکه نباید فقط به آیه «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی ...» توجه شود، بلکه آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُم» نیز باید ملاحظه گردد. لذا قرآن میفرماید اگر در جامعه گرسنه نباشد، این گونه آلودگی ها نیز وجود ندارد. در جامعه اسلامی طبعاً بیمار نمی تواند نباشد، ولی بیمار و گرسنه نباید در تنگنا باشند. اگر به این آیه عمل می شد، این افتخار در جهان اسلام برای کسی بود که در 1400 سال قبل عدم وجود گرسنه در جامعه را یک وظیفه دانسته است. قرآن این بحث را به بحث ارحام، گره زده که آن نیز بحثی فراموش شده است.
رئیس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ادامه داد: خداوند در قرآن می فرماید «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»؛ قوم من قرآن را منزوی کردند. آیا مراد از «قومی» ما هستیم؟ البته میتوان با نگاهی دیگر، همه را در شمار قوم پیامبر دانست، اما کسانی که بعد از پیغمبر، برای تصاحب قدرت، نقشه کشیدند، منظور از قوم پیامبر در این آیهاند و جرمشان این نبود که دست مردم را از عترت، کوتاه ساختند، بلکه جرم آنان این بود که قرآن را منزوی گردانیدند. اگر آن توطئه ها نبود، با فاجعه تعطیل قلم، روبرو نبودیم و وضعیت چنان نبود که حضور هیچ یک از آموزه های کتاب مقدسمان را در جامعه نیابیم.
وی گفت: حضرت آیت الله العظمی صانعی(رحمۀ الله علیه) حقّ بزرگی بر گردن حوزهها و همه ما داشتند که باب بازخوانی را در فقه گشودند. مسأله، یک یا دو فتوا نیست، بلکه مهم این است که با گشوده شدن این باب، معتقدم اگر یک بازخوانی درست در دو سوره «نساء» و «نور» صورت بگیرد، اجازه به ضرب زن توسط مرد در صورت بدبینی نیز بیانی دیگر می یابد؛ چون در اینجا بحث از ارتکاب عمل توسط زن نیست، بلکه خوف از نشوز است؛ چنانکه فرموده «تَخافُونَ نُشُوزَهُن»، در حالی که با این خوف نمی توان کسی را کتک زد. این حکم، مربوط به شرایط است که در نبودِ احکام مدیریت عفت خانواده به شوهر، سپرده شده و این حق را برای مدتی کوتاه به او داده تا بتواند این مشکل را حل کند، اما پس از آن که احکام بیان گردید، این حکم نیز نسخ شد.
معادیخواه تأکید کرد: وقتی که حریم خصوصی، همراه با همه جهاتِ مدّنظر قرآن و مسأله شهود و شرایطی که برای آن قرار داده شده، و مسأله حدّ قذف، در نظر گرفته شود، یک قانون به اقتضای مصلحت بودن انشاء آن و برای پیش گیری از پرده دری و رواج بی بندوباری؛ آن هم به خاطر ارزش و اهمیتی است که خانه و خانواده دارد و می تواند به مقام «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه» برسد، حاکم می گردد. از این خانه می تواند حلقه اتصال نبوت و امامت، پدید بیاید و روزگارِ امامت نیز با این خانه، آغاز گردید. از این خانه، مجموعه معصومین و ذوات مقدسهای به جامعه، تحویل داده شدند که حتی با همه ستم و جوری که بر آنان رفت، پشتوانه اسلام بودند؛ اعتبار اسلام با آنان حفظ گردید و باز هم امامت، نقش خود را در تاریخ اسلام، به خوبی ایفا کرد.
وی افزود: متأسفانه تاریخ اسلامی، مورد بیتوجهی قرار گرفت و البته پیش از هر چیزی، علت اساسی ضعف ما در تاریخ، فاجعه تعطیل قلم است که موجب از دست رفتن منابع دست اول ما گردید و پس از آن، منابع دست چندم –آن هم به صورت شفاهی و با تعارضات و دروغها و جعلها- در اختیار ما قرار گرفت، به صورتی که یافتن یک رخداد تاریخی در تاریخ اسلام، برای ما چیزی شبیه به محال است. البته به طور طبیعی، علم به تاریخ، کاری دشوار است و گذشته همانند آینده است؛ یعنی چنان که آینده در قلمرو غیب است، گذشته نیز در قلمرو آن، قرار دارد. بنابراین، به طور طبیعی، تاریخ چنین مشکلی دارد، اما مشکل مضاعف تاریخ ما و تاریخ اسلام، این است که در این زمینه نیز گرفتار چنین فاجعه ای شده ایم و آن ارزشهایی که می توانست پشتوانه بسیاری از مسائل باشد، به دست ما نرسید.
رئیس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی یادآور شد: ما امروز در شرایطی هستیم که ذهن ها آکنده از سخنان پراکنده و متعارض است و هر کس به دلخواه می تواند حرف خود را به کرسی بنشاند و برای هر چیزی می توان به صورتی که رایج شده، دلیلی دست و پا کرد، اما واقعاً نباید به این صورت، اتفاق می افتاد. اکنون ما گرفتار این معضل شده ایم و خود خلیفه دوم نیز سقیفه را «لغزش» و یک اقدام نسنجیده دانست -و این، اعترافی است که همه کرده اند و اهل سنت نیز آن را پذیرفتهاند- منتها پس از آن گفت «وَقَی اللهُ المسلمین شرَّها»؛ خدا مسلمانان را از شرّ آن، مصون داشت، در حالی که به اشتباه، چنین گفت؛ چون شرّ آن دامنگیر اسلام و مسلمین شد و دودش به چشم همه نسلها تا امروز رفت.
وی ادامه د اد: این همان مطلبی است که فاطمه زهرا(س) در همان گفتار کوتاهی که از ایشان به یادگار مانده، پیش بینی کردند و آینده را در آن خطبه در پاسخ به زنانی که برای عیادت ایشان آمده بودند و از حال ایشان پرسیدند، گوشزد کرد. حضرت در جواب آن زنان، زبان به گلایه ای گشود که دل ها را به آتش کشید و فرمود: «أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لِدُنْیَاکُم»؛ من هیچ رغبتی به این دنیای شما ندارم؛ این دنیایی که شما را به کارهایی چنین بیحساب کشیده. آنگاه در پیش بینی آینده فرمود: «فعلاً این شتر، آبستن است و هنوز نتیجه آن را ندیده اید». این سخن بدین معناست که خطر اساسی، مربوط به آیندهای است که نقطه آغازش اینجاست.
معادیخواه اظهار داشت: سلام و صلوات خدا بر آن بانوی بزرگ و بزرگوار که حقّ بزرگی به گردن همه مسلمانان دارد. ما اسلامی را در اختیار داریم که کتابش قرآن، منزوی است و این، واقعیتی تلخ به شمار میرود؛ اما اگر ارزشی هم باقی مانده، به برکت آن بانوی بزرگوار و برکات بیت اوست. چه کسی میتواند از «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه» رمزگشایی کند؟ ما برای بیان مصائب و فجایع تلخ آن روز به صورت دقیق، مشکل داریم، اما امیرالمؤمنین(ع) با یک بیان خیلی ظریف، بسیاری چیزها را به ما فرمود. وقتی که حضرت می خواست بدن فاطمه(س) را به خاک بسپارد، فرمود، یا رسول الله، امانتت را به تو پس دادم.
وی افزود: کلمه رمز امیرالمؤمنین(علیه السلام) که بسیاری از اسرار نگفتنی تاریخ در آن، نهفته است، آنجا بود که فرمود: «وَ سَتُنْبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضافُرِ ألأمَّتِک عَلَى هَضْمِهَا»؛ همه، پشت در پشت هم دادند که نگذارند فاطمه تو نقشش را ایفا کند و اجازه ندهند دختر تو رسالت خود را انجام بدهد، آن گاه در چنین شرایطی او را هضم کنند. حضرت پس از آن گفت، یا رسول الله، این دختر تو رازدار است؛ «فَأَحْفِهَا السُّؤَال وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ»؛ با اصرار از او بخواه برایت شرح دهد که پس از تو بر ما چه رفته است. چه کسی میتواند رمز این جمله را بگشاید؟