مدیر مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) در خصوص علامه حکیمی گفت: شهید مطهری مدتی پیش ایشان بود و گفته بود که آقای حکیمی «ریاضت معکوس» می کشد. ریاضت معکوس یعنی حالاتی که من دارم را کسی نفهمد. مرید و مریدداری و نشان دادن کمالات در زندگی ایشان نبود و خودش را عادی نشان داد تا کسی گمان نکند اهل سیر و سلوک است. این مسأله کتمان و دوری از ریا و با تمام وجود به درگاه الهی بودن، چیز ساده ای نیست.
به مناسبت چهلمین روز درگذشت علامه محمدرضا حکیمی، پژوهشگاه مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران نشست مجازی با عنوان «سلوک فکری و عبادی استاد» برگزار کرد.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمد عبداللهیان، مدیر مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، در این نشست با اشاره به آثار و تألیفات علامه حکیمی، گفت: آنچه در محفل ها ناگفته می ماند، واقعیت و باطن این مرد بزرگ بود. در واقع آنچه که مثلا در کتاب های ایشان در خصوص «عدالت» می بینیم به نظر اینجانب مثل موج روی دریا است؛ و حقیقت دریا پنهان است و کسی از او صحبت نمی کند. شاید علت اصلی اش خود آن بزرگوار بود که همواره حالات و مقامات خودش را مخفی می کرد و نمی خواست کسی با نظر خاص، آنچه که او به دست آورده بود را مطلع شود یا کسی از آنها صحبت کند.
وی افزود: بعضی افرادی که با ایشان مرتبط هستند می دانند آنگاه که صحبت از کمالات و مقامات ایشان می شد و فردی نظر خاص به ایشان می کرد که مثلا استاد چنین و چنانی است، کاملا ناراحت و عصبانی می شدند و مایل بودند ایشان را به این دید نگاه نکنند و به دید یک فرد عادی نگاه کنند. این باعث می شد که انسان از حقیقت و شخصیت الهی و قرآنی ایشان دور بماند.
عبداللهیان اظهار داشت: ما در مسائل مختلف توفیقات افراد را می بینیم ولی سبب توفیقات را نمی بینیم. یعنی ثمره را می بینیم ولی در خصوص اینکه این میوه مربوط به کدام درخت است، چندان مطالعه نمی کنیم. توفیقات استاد حکیمی را همه می دانیم اما اینکه این بزرگوار در چه مراحلی بود که به این توفیقات دست یافت و چه شخصیتی را برای خودش تحصیل کرد که توانست چنین برکاتی را از خود به جای بگذارد، مطالبی می گویم.
وی ادامه داد: مطلب اول این است که شاید از بزرگترین توفیقات نسان و الطاف الهی برای هر انسانی این است که در سن و سال جوانی به استادهای کار کشته ای دست پیدا کند؛ انسان های اهل حقیقت، دور از ریا و کسانی که در واقع حقیقت را دریافته اند و می توانند آن را برای دیگران بازگو کنند. استاد حکیمی حضور چند استاد کار کشته را درک کرده بود و توانسته بود چنان شایستگی از خود نشان بدهد که آنها هم بی دریغ به ایشان لطف کنند و مسائل را با ایشان در میان بگذارند.
مدیر مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) تصریح کرد: یکی از اساتید علامه حکیمی، آیت الله مرتضی قزوینی است. علامه حکیمی 12 سال به طور کامل در خدمت این استاد بود و برخی از کمالاتی که دریافت کرده بود را در بیاناتش می آورد و برخی را هم به اجمال می گفت. البته باید بدانیم که شاید صدها طلبه با آن بزرگوار در ارتباط بودند اما این مرد بزرگ پنج شش نفر را اهل سیر و سلوک و معنویات تشخیص داده بود و حقایقی که دریافته بود را با آن پنج شش نفر در میان می گذاشت و یکی از آنها علامه حکیمی بود.
وی یادآور شد: از 16 سال پیش ایشان فکر می کرد رفتنی است و بعضی مسائل را می گفت. ایشان مطالب معنوی را به دو نحو می گفت؛ گاهی می گفت و نمی گفت که به کسی نگویید و گاهی هم تعهد می گرفت که فقط بعد از فوت ن این ها را بگویید و تا من زنده هستم به کسی نگویید. در آن تاریخ 16 سال پیش فردی را اسم می برد که ما او را در اوج کمالات معنوی می دانستیم، می گفت 20 سرّ از اسرار شیخ پیش من است که بویی هم از این اسرار به فلان کس نرسیده است.
عبداللهیان افزود: استاد دومی که ایشان مثل غلام حلقه به گوش نسبت به او بود، مرحوم سید ابوالحسن حافظیان است که یکی از بزرگترین شاگردان شیخ حسن علی نخودکی بود. شاگرد ممتاز شیخ حسن علی نخودکی در استقامت، ریاضت، خلوت نشینی، و اذکار، یکی از اساتید علامه حکیمی بود. استاد سوم ایشان شیخ علی اکبر اللهیان است که یکی از بزرگترین شاگردان مرحوم زرآبادی بوده است.
وی با بیان اینکه معنویات ایشان در دو مرحله «تحصیل» و «نگهداری» بود، اظهار داشت: شهید مطهری مدتی پیش ایشان بود و گفته بود که آقای حکیمی «ریاضت معکوس» می کشد. ریاضت معکوس یعنی حالاتی که من دارم را کسی نفهمد. مرید و مریدداری و نشان دادن کمالات در زندگی ایشان نبود و خودش را عادی نشان داد تا کسی گمان نکند اهل سیر و سلوک است. این مسأله کتمان و دوری از ریا و با تمام وجود به درگاه الهی بودن، چیز ساده ای نیست.
مدیر مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) در پاسخ به سؤالی در خصوص علت ورود علامه حکیمی به فرانکلین، گفت: ما در باب مسائل دینی مطالب و ارزش های زیادی داریم اما آنچه که ما نقص داریم در مسأله عرضه آنها است؛ قالب هایی که بتوانیم این مسائل و ارزش ها را به دنیا و نسل ها عرضه کنیم. ایشان حسرت می خورد و می فرمود مثل این است که ما طلایی داشته باشیم و در صندوقچه پنهان کنیم و کسی آن را نبیند و نتواند استفاده کند. در واقع در میان روشنفکران با ایده های بلندی که از نظر هنری و ادبی داشتند وارد شدند و عرضه مطالب در دنیای نو را هدف خودش قرار داده بود.
وی ادامه داد: ایشان می فرمودند برای اینکه ما بتوانیم پیام های دین را به سطوح بالای روشنفکری که با دنیا در ارتباط هستند برسانیم، اینجا را انتخاب کرده ام تا بتوانم با نواندیشان، انسان هایی که با زبان های دیگر آشنا هستند و تفکر جدید را می فهمند، حقایق و معارف دین را تابلو کنم و به اینها برسانم؛ و خاطراتی نقل می کردند از جمله اینکه بعد از این جملات مرحوم مطهری گفتند شما کاری کنید که ما بتوانیم با این نواندیشان ارتباطی داشته باشیم. مرحوم مطهری برای آنها فلسفه اسلامی می گفت و آنها هم فلسفه غرب را تبیین می کردند و تا مدت ها این موضوع ادامه داشت.
به گزارش خبرنگار جماران، آیت الله سیدجعفر سیدان نیز در این نشست با اشاره به اینکه مرحوم حکیمی شخصیتی ارزنده بودند و آثار فوق العاده ارزنده ای از ایشان باقی مانده است، گفت: آن مقداری که من در ارتباط بوده ام و از آثارشان هم بهره هایی گرفته ام، نمی توانم شدت وابستگی ایشان به اهل البیت(ع) را تعریف کنم. ایشان در تمام برنامه ها و همه حرکات و سکنات و نوشته های مختلف، به گونه ای وابسته به اهل البیت(ع) است که همیشه متعرض این مسأله هم می شدند که موضع گیری هایی در رابطه با آنچه با بیانات اهل البیت(ع) همسو نیست داشته باشند و با زیباترین و قوی ترین عبارت این مطلب را مورد تذکر قرار می دادند.
استاد حوزه علمیه مشهد افزود: توجه به بهره گیری از اهل بیت را اصرار داشتند و تعبیرشان در خصوص حدیث ثقلین این بود که باید قرآن را از اهل البیت(ع) گرفت. چون پیامبر گرامی اسلام فرموده اند که این دو گوهر از هم جدا نمی شوند، بنابر این نمی توان تفسیر این کتاب را، غیر از عترت، از کس دیگری گرفت. این مطلب در همه آثارشان کاملا مشهود است؛ در حدی که فوق معمول علاقه مندان و افراد وابسته به معصومین، به نظر من وابستگی ایشان جدی است و در هر موردی با هر گونه برخوردی که بوده است، از این حقیقت صرف نظر نکرده اند.
وی اظهار داشت: ایشان از همان ابتدای تحصیل که در دروس مختلف مشترک بودیم و از نزدیک به یکدیگر سلام و علیک داشتیم، بر دو مسأله بسیار اصرار داشتند و بسیار دغدغه ایشان بود که این دو مطلب را به هر صورتی که بتوانند در جوامع مختلف تأکید کنند و اگر کسی فهرست کتاب هایی که نوشته اند را نگاه و این کتاب ها را ورق بزند، خواهد دید که چه قدر در ارتباط با این دو مطلب اصرار داشتند و با حقیقت وجودشان همراه بوده است.
آیت الله تصریح کرد: اثبات خلافت ائمه معصومین(ع)، وصایت این بزرگواران و توجه به مقامات و شخصیتشان، در کتاب های علامه حکیمی کاملا مطرح و در کارهای مختلف زندگی شان آثارش نمودار است. دوم، توجه به این مسأله که بیانات این بزرگواران و معارف وحیانی کتاب و عترت، در بسیاری از موارد همسو با بیانات بسیاری از معاریف بشر نیست و لذا ایشان تفکیک بین افکار بشری را مطرح می کردند و در صورتی که موافق افکار وحیانی نباشد، هر چه هست باطل است.
وی با بیان اینکه عمر علامه حکیمی در مسیر نشر حقایق دین مصرف شد، اظهار داشت: از امتیازات و خصوصیات مرحوم استاد حکیمی می گفت اهل البیت(ع)، و در عمل هم اثبات می کرد. یعنی در نوشته ها، بیانات و آنچه که می توانست، تابع آنها می شد. بسیاری هستند که این سخن را می گویند ولی در برنامه های عملی، به خصوص مسائل علمی، آنها چنین چیزی نیست. باید این توجه را هم داشته باشیم تا اینکه غفلتی پیش نیاید.