ایران باید ضمن حمایت از تمامی مردم افغانستان، زنان و مردان و کودکان و خردمندان و دانش آموختگان افغانستان و حمایت از حوزه تمدنی و زبان فارسی و حقوق اقوام مختلف در این کشور؛ با وضعیت کنونی افغانستان، شکست بزرگ ایران در افغانستان و پاکستان پیروز در افغانستان، کنار بیاید. اما برای پیشگیری از تداوم این فجایع در سیاست خارجی ایران، ضرورت دارد پیش از هر چیز سیاست خارجی منطقه ای از کنترل دیگر بخش ها خارج شده و به وزارت امور خارجه بازگردد و تحت مدیریت متخصصان سیاست خارجی قرار گیرد.
پایگاه خبری جماران: محسن امین زاده معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات طی یادداشتی در روزنامه سازندگی نوشت:
( پرده اول: خنثی سازی طرح اصولگرایان برای حمله به طالبان در ۱۳۷۷ )
وضعیت ایران و طالبان در سال ۱۳۷۷: طالبان، به سرکردگی طلاب افغان مدارس علمیه پاکستان، با تفکراتی قشری و افراطی، از سال ۱۳۷۵ با حمایت های گسترده پاکستان و عربستان سعودی، از پاکستان به افغانستان هجوم برده و در میانه جنگ های داخلی افغانستان بین گروه های تشکیل دهنده دولت مجاهدین، به آسانی عمده سرزمین ها را اشغال کردند. سازگاری قومی و فرهنگی آنان با مناطق روستایی و کوهستانی جنوب افغانستان و امکانات مالی و تسلیحاتی تحت اختیارشان، امکان دستیابی آنان به یک پیروزی سریع را فراهم کرد. گروه های متحد ایران، متشکل از بخش مهمی از پشتون ها، تمامی شیعیان و فارس تباران و اقوام دیگر، تدریجا به مناطق شمال عقب نشینی کردند و نهایتا بخش موثری از آنها به فرماندهی احمدشاه مسعود، در ارتفاعات پنجشیر موضع گرفتند. کمک های نیروی قدس، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه به شیوه هایی مشابه به افغان های نزدیک به ایران با پیشینه ای ۱۵ ساله تداوم داشت. این نهادهای ایران در کمک به گروه های افغان و گاه ایجاد اختلاف میان آنها رقابت داشتند. ارسال کمک و تجهیزات از طریق تاجیکستان یا با هواپیما به این گروه ها جریان داشت. جنگ افغانستان و پیامدهایش از جمله مهاجران و آوارگان، تولید و تجارت مواد مخدر، ناامنی های ناشی از آن و کمک های ایران، حداقل ۷ تا ۱۰ میلیارد دلار هزینه سالیانه پیدا و پنهان برای ایران داشت.
از سال ۱۳۷۶ سیاست وزارت خارجه دولت اصلاحات پایان دادن به هرج و مرج ناشی از عملکرد نهادهای مختلف در کشورهای منطقه بود. در مورد افغانستان این سیاست از سال ۱۳۷۷ دنبال شد . وزارت خارجه که تدریجا خودش هم شبیه سایر نهادها شده بود؛ از سال ۱۳۷۷ امور مربوط به سایر نهادها را تعریف و راهبری دیپلماتیک همه امور را با اقتدار تحت مدیریت وزارت خارجه درآورد.
به دنبال قتل عام پرسنل کنسولگری ایران در مزار شریف توسط طالبان در سال ۱۳۷۷، اصولگرایان معتقد به جنگ با طالبان بودند. وزارت خارجه دولت اصلاحات در پی مجازات گروه طالبان بدون جنگ بود. نتیجه کار وزارت خارجه با همکاری سایر نهادها، مجازات طالبان و حذف این ماجراجویان خطرناک از قدرت در افغانستان و برسر کار آمدن دولت مجاهدین در افغانستان بود. این تحول علاوه بر پیروزی مردم افغانستان، منجر به اقتدار بین المللی ایران و ایجاد فرصت های سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه نیز شد. این وضعیت با موفقیت تا سال ۱۳۸۴ تداوم داشت.
پرده اول روز شمار سه ماه کشمکش اصلاح طلبان با اصولگرایان خواهان جنگ با طالبان و نهایتا موفقیت مخالفان جنگ است[1]:
- 12 مرداد ماه 1377: طی یادداشتی به آقای خاتمی رئیس جمهور از وضعیت بد افغانستان ابراز نگرانی کردم و با پیش بینی سقوط قریب الوقوع مناطق شمالی و حاکمیت کامل طالبان، پیشنهاد کردم طبق روال گذشته شورای عالی افغانستان به ریاست ایشان تشکیل شود. موافقت کردند.
- ۱۵ مرداد: با احتمال اشغال شهر مزار شریف توسط طالبان، بحث تخلیه کنسولگری و بازگشت پرسنل، میان نمایندگی و آقایان خرازی و بروجردی نماینده ویژه افغانستان، مطرح بود. نهایتا تصمیم گرفتند که بمانند. مقامات پاکستان در پاسخ درخواست ایران متعهد به تضمین امنیت آنان شدند.
- 17 مرداد: خبرنگار ایرنا در کنسولگری ایران در مزار شریف، آخرین خبر خود را در ساعت 11:46مخابره کرد: « شبه نظامیان طالبان لحظاتی پیش شهر مزار شریف تصرف کردند و .......» دقایقی بعد ارتباط او و ۱۰ نفر پرسنل کنسولگری قطع شد. ساعاتی بعد سخنگوی طالبان اعلام کرد که کنسولگری ایران را تصرف کرده اند اما کسی در ساختمان نبوده است.
- ۱۷ مرداد: همزمان با اشغال کنسولگری ایران، طالبان ده ها راننده و کمک راننده کامیون های ایرانی حامل مواد غذایی و تجهیزات به مناطق شمال افغانستان را نیز به عنوان متجاوز بازداشت و خبر را منتشر کرد و در واقع آنان را به گروگان گرفت.
- ۱۸ مرداد: با توجه به شرایط بحرانی، با موافقت وزیر خارجه ستاد بحران افغانستان تشکیل دادم. علاوه بر ماموریت های فوری کسب خبر و آزاد سازی دیپلمات ها و سایر ایرانیان اسیر، باید جامعه جهانی در کنار ایران علیه طالبان فعال می شد.
- ۲۱ مرداد: آقای علی لاریجانی ( رئیس صدا و سیما ) در دیدار آقای هاشمی رفسنجانی می گوید: رهبری اجازه دخالت نظامی در افغانستان داده اند. به شرط تصرف مناطقی از افغانستان و تحویل آن مناطق به افغان های مورد قبول و عقب نشینی فوری. برای تحقق این شرط مشکل دارند. چون در هرات و شمال، چنین مرجعی وجود ندارد. ظاهرا درخواست ایشان حمایت آقای هاشمی برای تغییر این شرط است اما آقای هاشمی در پاسخ با اقدام نظامی در این شرایط مخالفت می کنند.
- ۲۲ مرداد : آقای خرازی طی نامه ای به رهبری، مخالفت وزارت خارجه را با دخالت نظامی در افغانستان ابراز و پیشنهاد می کند که ضمن تلاش برای آزادی زندانیان، با حفظ شئونات کشور، تنش ها با طالبان کنترل و مدیریت شود.
- ۲۳ مرداد: آقای بروجردی در دیدار با آقای هاشمی درباره وضع افغانستان، جلسه با سران جبهه متحد درباره نحوه عملیات، اجازه رهبری برای اقدام نظامی و تصرف هرات توسط نظامیان و تحویل به افغان ها گزارش می دهد. او معترضانه می گوید که آقای خرازی طی نامه ای به رهبری با دخالت نظامی مخالفت کرده اند و نظر وزارت خارجه این است که کم کم با طالبان بسازیم.
- ۲۵ مرداد: سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس به دیدار آقای هاشمی رفته و گزارش سقوط مزارشریف را می دهد. او می گوید جبهه متحد به خاطر اختلافات میان خود، در مقابل هجوم طالبان دفاع نکرده است. او به نقل از احمد شاه مسعود از قول ژنرال اسلم بیگ فرمانده نیروی زمینی سابق ارتش پاکستان، رویاهای بعضا جنون آمیز نظامیان پاکستان و حمید گل (رئیس ISI سازمان اطلاعات نظامی) برای دخالت در افغانستان و آسیای میانه در جهت گسترش اسلام را تشریح می کند.
- ۲۶ مرداد: آقای خرازی وزیر خارجه، آقای بروجردی را برکنار و مسئولیت افغانستان را به معاونت آسیا و اقیانوسیه بر می گرداند.
- ۲۷ مرداد: احمدشاه مسعود برای طراحی حمله مشترک به هرات، به تهران آمده است. از وزارت خارجه کسب نظر و تکلیفی نشده است. مذاکرات فرماندهان سپاه و مسعود با حضور فعال آقایان بروجردی و لاریجانی، دنبال می شود.
- ۲۷ مرداد: در وزارت خارجه جمع بندی روشن است: هر نبردی میان نظامیان ایران و طالبان، به جنگی میان شیعه و سنی در باتلاق افغانستان بدل خواهد شد و رقبای ایران، از جمله آمریکا، عربهای منطقه و نظامیان پاکستان، در کنار طالبان خواهند بود.
- ۲۷ مرداد: به دیدار آقای خاتمی رئیس جمهور رفتم و با تشریح طرح عملیات هرات، از پیامدهای طرح ابراز نگرانی کردم. گفتم اعمال فشار به طالبان با استقرار نیروهای مسلح در مرز محقق می شود، ولی حمله نظامی سپاه و احمد شاه مسعود به هرات خطرناک است و متاسفانه احتمال می دهم انگیزه گرفتار کردن دولت در جنگ هم مدنظر باشد. ایشان این برداشت را نپذیرفتند، اما متعاقبا درباره خطرات عملیات مشترک سپاه و مسعود، با مسئولان دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی پیگیری کردند.
- ۲۷ مرداد: آقای محسن رضایی برای جلب حمایت، به دیدار آقای هاشمی رفته و طرحی در خصوص دخالت نظامی در افغانستان به ایشان می دهد. آقای هاشمی طرح را نمی پسندند و می گویند مسئولیتی در این رابطه ندارند و طرح را به رهبری بدهد.
- ۲۷ مرداد: احمد شاه مسعود در مذاکره با سپاه و سایر نظامیان، خواهان تصرف هرات در حمله مشترک و با پشتیبانی سلاح های سنگین سپاه، می شود. پیشنهاد با حمایت فعال آقایان رحیم صفوی، لاریجانی، بروجردی، فیروزآبادی، شمخانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تصویب و گزارش آن توسط آقای ربیعی برای مقام رهبری ارسال می شود. ربیعی در گزارش جداگانه ای برای رهبری، فضای بحث ها و مخالفت شدید سرلشکر شهبازی رئیس ستاد ارتش و سردار باقری معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل را نیز گزارش می کند. نگرانی اصلی آنان گرفتار شدن نظامیان ایران در باتلاق افغانستان و خطرات آن است.
- ۲۸ مرداد: پاسخ رهبری سحرگاه واصل می شود. ایشان در پاسخ با عبارت: ما وارد این باتلاق نخواهیم شد، تصریح می کنند که ورود نیروهای مسلح ایران به باتلاق افغانستان مجاز نیست ولی تدابیر دیگر انجام شود.
- ۲۸ مرداد: به جلسه مهم دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، با حضور وزرای کشور، دفاع و اطلاعات، فرماندهان عالی نظامی و رئیس صدا و سیما دعوت شدم. از جزئیات بحث های سپاه و احمدشاه مسعود اطلاع نداشتم. در جلسه سردار صفوی بی مقدمه خبر تصویب پیشنهاد سپاه توسط رهبری را داد و با تشریح جزئیاتی از طرح حمله به هرات گفت با توجه به نظر موافق مقام رهبری، وزارت خارجه و دولت، وقت جلسه را صرف بحث های فرعی بیهوده نکنند. آقای روحانی در پاسخ گفت که ظاهرا شما متوجه تاکید رهبری نشده اید. ایشان گفته اند هیچ نظامی ایرانی نباید وارد باتلاق افغانستان بشود. رهبری با این عبارت عملا با طرح حمله مشترک نیروهای مسعود و سپاه به هرات مخالفت کرده اند. با این صحبت فضای جلسه بکلی تغییر کرد. تصریح شد که عملیات نظامی منتفی است و برخورد با طالبان باید با اقدامات دیپلماتیک باشد.
- ۲۸ مرداد : آقای علی لاریجانی پس از جلسه شورای امنیت به دیدار آقای هاشمی می رود و از اینکه در شورای عالی امنیت ملی در مورد افغانستان به نتیجه نرسیده اند شکایت می کند و می گوید که: با شروط رهبری، عملا دخالت نظامی مقدور نیست.
- ۲۸ مرداد: یکی از یازده دیپلمات ایرانی در مزار شریف که موفق به فرار شده در مشهد گفته که بقیه افراد توسط طالبان شهید شده اند.
- ۲۸ مرداد: آقای بروجردی تلفنی به آقای هاشمی اطلاع می دهد که به خواست وزیر خارجه و رئیس جمهور از سمت نماینده ویژه افغانستان استعفا داده و ناراحت است که این اقدام به معنای مقصر بودن ایشان تلقی می شود.
- ۲ شهریور: در دیدار رهبری با آقای هاشمی مسئله افغانستان مطرح می شود. رهبری با اقدام نظامی در افغانستان مخالفند ولی نظامیان دستور دارند که به استعداد شش لشکر از سپاه و ارتش برای کنترل شرارت های طالبان و آمادگی برای اقدام احتمالی در مرز مستقر شوند .
- ۴ شهریور: سردار احمد وحیدی فرمانده برکنار شده نیروی قدس به دیدار آقای هاشمی می رود. از اوضاع افغانستان اظهار نگرانی می کند و می گوید که ممکن است با استفاده از نیروهای افغان داخل ایران، علیه طالبان اقدام کنیم.
- ۸ شهریور: همزمان با استقرار نیروها در مرز افغانستان، عازم پاکستان شدم. در مذاکرات با نخست وزیر، وزیر خارجه و مقامات عالی امنیتی و نظامی پاکستان تاکید کردم که شیوه رفتار طالبان بسیار خطرناک است. بی اطلاعی ایران از وضعیت دیپلمات هایش به هیچ وجه قابل تحمل نیست و اقدامات دولت پاکستان هم در این رابطه کافی و قابل قبول نبوده و نیست .
- ۱۰شهریور: آقای بروجردی در دیدار با آقای هاشمی از وضع انفعالی وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی در مورد افغانستان و عدم آمادگی ستاد کل نیروهای مسلح برای انجام اقدام مناسب انتقاد می کند.
- 12 شهریور: عفو بین الملل اعلام کرد که طبق اطلاع شاهدان عینی، نظامیان طالبان با ورود به سرکنسولگری ایران در مزار شریف ده دیپلمات و یک خبرنگار را کشته اند. ظاهرا اقدام پاکستان در پی مذاکرات اسلام آباد برای کنترل بحران است.
- 17 شهریور: فرمانده سپاه در مصاحبه جزئیات استقرار نیروهای نظامی در مرز افغانستان را تشریح کرد. استقرار آفندی نظامیان ایران در مرز افغانستان در صدر اخبار جهان قرار گرفت. احتمال برخورد نظامی ایران با افغانستان در سطح بین المللی از جمله در پاکستان و در میان طالبان جدی تلقی شد.
- ۱۸شهریور: طالبان پیشنهاد نخست وزیر پاکستان برای دستگیری و مجازات عوامل جنایت مزار شریف را رد می کند. آنان به نماینده نخست وزیر پاکستان می گویند که : .... ما برادرانمان را اعدام نمی کنیم[2]
- ۱۸ شهریور: آقای ربانی رئیس جمهور افغانستان با آقایان بروجردی و حدادی به دیدار آقای هاشمی می روند.آقای ربانی از آقای هاشمی می خواهد که برای مسلح کردن افغان های داوطلب مقیم ایران و گرفتن شهر هرات توسط آنها کمک کنند و آقایان بروجردی و حدادی روی نقشه وضعیت نیروهای جبهه متحد و طالبان و راه های کمک رسانی از روسیه را تشریح می کنند.
- 19 شهریور: طالبان اعلام کرد که اجساد نه دیپلمات ایرانی را کشف کرده و چریک های متمرد طالبان بدون دستور، اقدام به این قتل کرده اند. وزارت خارجه ایران طی بیانیه ای طالبان را مسئول این جنایت اعلام و خواهان تحویل سریع پیکر دیپلمات ها، دستگیری و مجازات عاملان جنایت و آزادی فوری گروگان ها شد. رهبری سه روز عزای ملی اعلام کردند.
- 21 شهریور: فرمانده نیروی زمینی ارتش اعلام کرد که مانوری در امتداد 720 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان با حضور بیش از 200 هزار نیروی مسلح انجام خواهد شد. همزمان من در مصاحبه ای با اشاره به استقرار نیروها در مرز اعلام کردم که ما به دنبال راه حل دیپلماتیک هستیم؛ اما در صورت عدم تغییر رفتار طالبان اقدامات دیگر نیز مطرح است.
- ۲۲ شهریور: آقای بروجردی در رابطه با تصرف بامیان و کشتار شیعیان توسط طالبان، طرحی برای مقابله برای آقای هاشمی ارسال می کند که ایشان برای دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی می فرستد.
- ۲۳ شهریور: با ورود اولین جنازه های شهدای جنایت مزار شریف، رهبری در پیامی به جنایات طالبان و جنگ افروزی نظامیان پاکستان اشاره و تصریح کردند که: "...تا کنون مانع بر افروخته شدن آتش جنگ شده اند؛ اما اجتناب از این خطر بزرگ جز با وادار کردن ارتش پاکستان به عدم دخالت در افغانستان و وادار کردن رؤسای گروه طالبان به انقیاد در برابر منطق عقل سلیم و رها کردن کارهای فاجعه آفرین و جبران خطاهای گذشته، ممکن نیست."
- اول مهر : اجلاس وزرای خارجه کشورهای ۶+۲ ( همسایگان افغانستان و آمریکا و روسیه) در نیویورک تشکیل شد. محکومیت جنایت مزار شریف و پیشنهادهای آمریکا شامل تاکید بر تشکیل حکومت در افغانستان با شرکت همه گروه ها، انجام تحقیق برای شناسایی و تعقیب عوامل قتل عام مردم و دیپلمات های ایرانی همه برای ایران مثبت بود.
- ۱۵ مهر: طالبان در حالیکه همچنان تعداد زیادی گروگان در اختیار داشت طی نامه ای از دبیرکل سازمان ملل خواست که مانع حمله نظامی ایران به افغانستان شود.
- ۱۸ مهر: تیمی از سپاه که برای شناسایی به خاک افغانستان نفوذ کرده بود، با نیروهای طالبان درگیر و نیروهای سپاه مستقر در مرز و نیروهای طالبان به سوی یکدیگر تیر اندازی می کنند. نهایتا طالبان عقب نشسته و تقاضا می کند که تکرار نشود.
- ۱۹ مهر: آقای هاشمی در دیدار با رهبری در مورد درگیری مرزی صحبت می کنند و رهبری می گویند که سپاه از درگیر شدن بدش نمی آید.
- ۱۹ مهر: وکیل احمد متوکل سخنگوی طالبان در ابوظبی با اخضر براهیمی نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور افغانستان که عازم ایران است دیدار کرده و از او می خواهد که میان ایران و طالبان میانجیگیری کند.
- ۲۰ مهر: اخضر براهیمی به تهران آمد. عازم قندهار برای دیدار با ملاعمر بود. به عنوان اولین مقام خارجی که ملاعمر ملاقاتش را پذیرفته بود. به او گفتم که رفتار طالبان، بسیار ماجراجویانه و بی خردانه است. اگر طالبان تمامی گروگان های ایرانی را فورا آزاد کند و باقی جنازه های شهدای مزار شریف را تحویل دهد می توان برای کاهش تنش تلاش کرد. و اگر عوامل جنایت مزار شریف را دستگیر و مجازات کند، امکان مذاکره ایران و طالبان هم هست.
- 22 مهرماه: براهیمی پس از دیدار با ملاعمر در قندهار، به ایران بازگشت. تحت تاثیر رفتار و وضعیت عجیب ملاعمر رهبر طالبان بود که بیشتر شبیه یک مرشد ساده روستایی و در مسائل خارجی تابع مقامات اطلاعاتی پاکستان بوده است. او گفت که ملاعمر با آزادی گروگان ها موافقت کرده و قول شناسایی عوامل جنایت مزار شریف و مجازات آنها را هم داده است. دو روز بعد همه گروگان ها به ایران تحویل شدند. براهیمی کمی پس از این سفر و دیدار با ملا عمر، ظاهرا ناامید از سرنوشت و آینده افغانستان از نمایندگی دبیرکل در امور افغانستان کناره گیری کرد.
- ۲۸ مهر : قطار حامل اسلحه های ایران که از روسیه برای احمد شاه مسعود تهیه شده بود، در قرقیزستان توسط مخالفان دولت شناسایی و خبر آن افشا شد و به جنجالی رسانه ای بدل شد.
- در پی مخالفت رهبری با نظامی گری سپاه و حمله به افغانستان و باز شدن دست وزارت خارجه برای دیپلماسی، پس از ضربه جنایت مزار شریف ، همکاری تنگاتنگ وزارت خارجه، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، سپاه قدس و دیگر نیروهای مسلح، وزارت اطلاعات و سایر نهادهای امنیتی بسیار نتیجه بخش بود. دیپلماسی محور اصلی کنش های ایران شد و برای اولین بار پس از انقلاب، ایران در رابطه با جنایت مزار شریف مورد حمایت همه کشورهای جهان قرار گرفت. طالبان به خاطر این جنایت پیش از حمله آمریکا به افغانستان در سطح بین المللی به شدت بی اعتبار شد که تاثیراتی بنیادین در آینده افغانستان داشت.
- همکاری و هماهنگی موفق همه نهادها در سال های بعد نیز ادامه یافت. وزارت امور خارجه مدیریت کلان دیپلماتیک خود را بر همه دیپلماسی منطقه ای و فعالیت های همه نهادها در منطقه اعمال کرد و انحراف سایر نهادها از این رویه، به کمترین حد خود رسید. مدیریتی که تا پایان دولت خاتمی تداوم یافت و برای ایران در سطح جهان بسیار فرصت ساز بود. هیچ اختلاف سلیقه سیاسی داخلی و جناحی، مانع انجام این مهم به بهترین نحو ممکن و رسیدن به بهترین نتایج ممکن نشد.
- طالبان هرگز زیر بار معرفی و مجازات عوامل جنایت مزار شریف نرفت . مقامات طالبان هرگز افغان بودن مهاجمان را رد نکردند و همواره تصریح می کردند که مهاجمان عامل جنایت افغانستانی بوده اند. مهاجمانی که البته هرگز معرفی و دستگیر نشدند.
- با شروع کار دولت احمدی نژاد ساز و کارهای هماهنگی میان نهادها در وزارت خارجه تعطیل شد و عملا سیاست خارجی منطقه ای به طور کامل به نهادهای نظامی واگذار شد. وضعی که در دولت روحانی تغییر چندانی نکرد. تحولی که موقعیت بین المللی ایران را آسیب پذیر کرد، دیپلماسی ایران را ناکارآمد کرد و نهایتا باعث ضربات سنگینی به امنیت ملی و اقتدار ملی ایران شد.
( پرده دوم : روابط پنهان اصولگرایان و طالبان ۱۳۸۵ تا کنون )
مناسبات ایران و افغانستان از سال ۱۳۸۴: از سال ۱۳۸۴ سیاست های ایران در رابطه با دولت افغانستان و تدریجا با طالبان به کلی تغییر کرد. این وضعیت همزمان با خارج شدن کامل اختیار مدیریت روابط منطقه ای ایران از وزارت خارجه و انتقال آن به نهادهای نظامی بود. به دلیل همین تغییر اساسی، تا سال ۱۳۹۲ وزارت خارجه تقریبا هیچ ورود موثری به مسائل حساس منطقه ای از جمله افغانستان نداشت. تدریجا سپاه قدس درگیر مبارزه با داعش در عراق و سوریه نیز شد و عملا افغانستان نیز چه از نگاه ایجاد لشکر فاطمیون و چه از نگاه چگونگی تعامل با طالبان و دولت افغانستان، تحت الشعاع سیاست های ضد تروریستی و ضد آمریکایی سپاه قدس در منطقه قرار گرفت. به تعبیر دیگر از دیپلماسی خبری نبود.
به رغم آنکه روابط خوب ایران و دولت کرزای از سال ۱۳۸۱ زمینه همکاری های زیاد اقتصادی را ایجاد کرده بود، اما همین زمینه های کار اقتصادی نیز غالبا به کنترل نهادهای نظامی درآمد. از سال ۱۳۸۵ تدریجا روابط ایران و افغانستان به سردی گرایید. به خصوص با ریاست جمهوری اشرف غنی و ادعاهای دخالت ایران در انتخابات علیه اشرف غنی، سردی روابط با شخص اشرف غنی تشدید شد. حساسیت های منفی آمریکا و اروپا نسبت به فعالیت های ایران در افغانستان برخلاف سالهای پیش از آن، تشدید شد. تدریجا ادعاهایی درباره فعال شدن روابط پنهان ایران و طالبان در رسانه ها مطرح شد. میزان صحت این خبرها و ابعاد این روابط روشن نبود؛ اما آثار آن در فرآیند خروج آمریکا از افغانستان خود را نشان داد. آنچه در اینجا آمده بخشی از خبرهای منتشره است. صحت همه خبرها قابل تایید نیست، اما در مجموع فضای افکار عمومی نسبت به عملکرد ایران در افغانستان را ترسیم می کند.
۱۳۸۵: طالبان مجددا اعلام موجودیت کرده و روی مبارزه با دولت افغانستان تاکید کرد. طالبان در اولین اقدامات خود ارتباطات دیپلماتیک خود را از طریق پاکستان با آمریکا فعال کرد و تلاش کرد که به آمریکا اطمینان بدهد که رابطه ای با القاعده و سایر گروه های ضد آمریکایی نخواهد داشت. (اخیرا وزیر خارجه پاکستان مدعی شده که ایران در ظهور مجدد طالبان موثر بوده است.)
۱۳۸۶: رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا درسفرش به افغانستان مدعی شد که ایران به شبه نظامیان افغان (طالبان) اسلحه می دهد.
۱۳۸۹: ویکیلیکس با نشر سندی مدعی شد که ایران به طالبان علیه نیروهای ائتلاف کمک مالی و تسلیحاتی و آموزشی می کند.
آبان ۱۳۸۹: به ادعای بارنت روبین مشاور وزارت خارجه آمریکا، مذاکرات پنهان آمریکا و طالبان با میانجی گری آلمان و قطر آغاز شده است. خبری که اگر مقامات ایران مطلع هم بوده اند، اقدامی برای مواجهه با پیامدهای آن انجام نداده اند.
۱۰ مرداد ۱۳۹۱ : روزنامه وال استریت ژورنال مدعی شد که طالبان دفتری در زاهدان تاسیس کرده است. این روزنامه همچنین مدعی شد که ۸ ماه پیش شنود مذاکره طالبان با ایران بر سر خرید سلاح فاش شده است.
۱۱ مرداد ۱۳۹۱: روزنامه روسی «نیزاویسمایا گازتا» با این ادعا که ایران و طالبان آماده اند در صورت حمله اسرائیل یا آمریکا به تأسیسات اتمی ایران، عملیات مشترک انتقامی انجام دهند،؛ رابطه پنهان ایران و طالبان را تایید کرد.
اردیبهشت ۱۳۹۴ : رسانه ها مدعی شدند که هیاتی از طالبان وارد ایران شده و با مقامات امنیتی ایران مذاکره کرده است. دولت و وزارت خارجه از این موضوع ابراز بی اطلاعی کردند.
خرداد ۱۳۹۴: روزنامه وال استریت ژورنال مدعی شد که ایران به طالبان کمک های مالی و نظامی می کند.
۲۸ خرداد ۱۳۹۴: رسانه های افغانستان مدعی گشایش دفتر طالبان در مشهد تحت نام « شورای مشهد» شدند. همچنین رسانه های افغانستان مدعی واگذاری ۴ اردوگاه آموزشی به طالبان در ایران شدند.
۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ : امنیت ملی افغانستان تأیید کرد که ملا اختر منصور، رهبر طالبان در حمله هوایی پهبادی آمریکا در پاکستان نزدیک مرز افغانستان کشته شده است. متعاقبا مقامات پاکستان با انتشار گذرنامه وی تاکید کردند که او دو ماه در ایران بوده و در راه بازگشت از ایران توسط آمریکا کشته شده است.
۲ خرداد ۱۳۹۵: وب سایت اصولگرای «جهان نیوز» از اقامت دو ماهه ملا اختر منصور رهبر طالبان در ایران و انجام مذاکرات متنوع با دستگاه ها و نهاد های مختلف خبر داد. این وب سایت پس از نشر این خبر مدتی توقیف شد.
خرداد ۱۳۹۷: دولت افغانستان در جریان حمله طالبان برای تسخیر شهر «فراه» نزدیک مرز ایران، مدعی می شود که ایران کمک تسلیحاتی به طالبان می کند. همچنین متقابلا گفته می شود که علت ارتباط ایران با طالبان جلوگیری از استقرار داعش شاخه خراسان در مرزهای ایران است.
۵ دی ۱۳۹۷: آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی به افغانستان سفر کرد. بحث های مربوط به تروریسم و مواد مخدر از جمله مباحث مذاکرات بوده است. «بارنت روبین» از مشاوران وزارت خارجه آمریکا مدعی است که در این دیدار درباره روابط ایران و طالبان در مناطق مرزی و فروش اسلحه ایران به طالبان هم صحبت شده است و ایران نگرانی های خود را از حضور آمریکائیان در استان فراه ابراز کرده است. آقای شمخانی اخیرا در تویتی نوشته که مذاکرات پرچالشی با رئیس جمهور افغانستان داشته است.
آذر ۱۳۹۸: هیأتی از طالبان به ریاست ملا عبدالغنی برادر به تهران سفر کرده و با ظریف وزیر خارجه ملاقات کرد. دعوت ایران از طالبان تلاشی انفعالی برای ورود به فرآیندی بود که به سرعت در حال ترسیم آینده افغانستان بود.
۱۰ اسفند ۱۳۹۸: دولت ترامپ اعلام کرد که پیمان صلح مشروط با طالبان امضا کرده است. زلمی خلیل زاد با ملا عبدالغنی برادر، توافق را امضا کردند. از جمله توافقات خروج ۱۴ ماهه نیروهای آمریکایی بود.
یکم خرداد ۱۳۹۹ : رئیس امنیت ملی هرات مدعی شد که مولوی شفیق مسئول نظامی طالبان و مسئول حملات تروریستی طالبان در هرات، در خودرو سپاه پاسداران ایران دستگیر شده است.
۷ بهمن ۱۳۹۹ : هیأتی به ریاست ملا برادرعبدالغنی به دعوت وزارت خارجه به ایران سفر کرد و با وزیر خارجه و مقامات دیگر در ایران ملاقات کرد.
بهمن ۱۳۹۹: با انتصاب نماینده ویژه ایران در امور افغانستان، اعلام شد که او مذاکراتی با نمایندگان روسیه، آلمان و دبیر کل سازمان ملل در امور افغانستان داشته است. تلاش هایی دیر هنگام برای ورود دیپلماتیک به فرآیندی که ایران به کلی از آن حذف شده بود.
مرداد و شهریور ۱۴۰۰: در فضای حیرت زده افکار عمومی ایران نسبت به تحولات شتابان در افغانستان، رسانه های اصولگرا با هیجان و اشتیاق بسیار از پیروزی های طالبان استقبال کردند و سعی کردند به مخاطبان خود تفهیم کنند که طالبان امروز با طالبان دیروز متفاوت است. با موضع گیری های تند اصلاح طلبان و تشریح عواقب خطرناک پیروزی مجدد طالبان و جایگزینی آنان با یک دولت فراگیر انتخابی در افغانستان، موضوع قدری تعدیل شد ولی همچنان دلبستگی تندروها به تحولات افغانستان و تشکیل امارت اسلامی طالبان در این کشور، در میان تندروهای اصولگرا حیرت انگیز است.
مقامات پاکستان گاه مدعی هستند که در دور جدید ظهور طالبان در افغانستان، ایران بیش از پاکستان موثر بوده است. هرچند این ادعا بی پایه است، اما نشان از استراتژی مهم سازمان های اطلاعاتی پاکستان در مطرح کردن ایران به عنوان متحد ضمنی طالبان برای کشاندن آمریکا به مصالحه با طالبان تحت مدیریت خودش دارد؛ راهبرد بسیار موفق سازمان اطلاعاتی پاکستان که نهایتا منجر به بازگشت طالبان به حاکمیت افغانستان تحت مدیریت سازمان اطلاعاتی پاکستان و سازمان سیا و با مشارکت همه کشورهای موثر منطقه و با حذف کامل ایران شد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی در توصیف طالبان در سال ۱۳۷۷ ابراز می کردند که طالبان کاریکاتوری از تصویر جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک جمهوری مردمسالار سازگار با اسلام است. ایشان تأکید داشتند که طالبان باید آینه عبرت ما باشد. با توجه به رفتار طالبان و آثار این رفتار غلط در جامعه و در سطح جهان، باید دریابیم که هرگونه رفتار غلط یک نظام مدعی اسلام تا چه حد می تواند مایه وهن اسلام شود.
در دو ماه گذشته کیهان صریح تر از دیگران به حمایت از طالبان پرداخته و حتی با عباراتی آموزه های امام خمینی را به ادعاهای طالبان پیوند زده است. کیهان می نویسد: «...گفتنی است در طول دو دهه گذشته، طالبان برای جلب نظر ایران به فراخوان حضرت امام خمینی مبنی بر حرکت مسلمان ها به سمت تشکیل حکومت های مســتقل از قدرت های ســلطه طلب خارجی و نیز مقابله با مفسدین داخلی استناد کرده است...». واقعا نسبت دادن حرکت طالبان در افغانستان به دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی از یک نظام جمهوری سازگار با اسلام، حیرت انگیز و موهن و توهین به انقلاب اسلامی و امام خمینی است.
طبعا ایران باید ضمن حمایت از تمامی مردم افغانستان، زنان و مردان و کودکان و خردمندان و دانش آموختگان افغانستان و حمایت از حوزه تمدنی و زبان فارسی و حقوق اقوام مختلف در این کشور؛ با وضعیت کنونی افغانستان، شکست بزرگ ایران در افغانستان و پاکستان پیروز در افغانستان، کنار بیاید. اما برای پیشگیری از تداوم این فجایع در سیاست خارجی ایران، ضرورت دارد پیش از هر چیز سیاست خارجی منطقه ای از کنترل دیگر بخش ها خارج شده و به وزارت امور خارجه بازگردد و تحت مدیریت متخصصان سیاست خارجی قرار گیرد.
برخی تصور می کنند که در دولت جدید، شاید وزیر خارجه دارای پیشینه مدیریت در سپاه قدس و در وزارت خارجه، اقدام به بازگرداندن سیاست خارجی از نهادهای نظامی به حوزه دیپلماسی کند و این امور را از ماجراجویی برهاند و به دست مدیران و متخصصان و خردمندان توانمند و شجاع حوزه سیاست خارجی در وزارت خارجه بسپارد، اما هنوز نشانه ها خلاف این را نشان می دهد.
[1] - روز شمار حوادث تابستان سال ۱۳۷۷ خلاصه ای است از مقاله «۷۰ روز بحرانی در سیاست خارجی دولت اصلاحات که در شماره ۵ مجله مشق فردا منشر شده است . این خلاصه با مطالب مهمی از خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷ در کتاب: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی درسال ۱۳۷۷ ( درجستجوی مصلحت ) به اهتمام: خانم فائزه هاشمی، تکمیل شده است.
[2] - نگاه کنید به : وحید مژده . افغانستان و پنج سال سلطه طالبان، نشرنی. .1382 صفحه 126) مژده معاون وزیر خارجه دولت طالبان که در این گفتگو حضور داشته معتقد است نهایتا ISI سازمان اطلاعات نظامی پاکستان از انجام این کار توسط طالبان جلوگیری کرده است. وحید مژده در سال ۹۷ همراه دو تن دیگر از تکنوکرات های همکار طالبان؛ ظاهرا توسط پاکستان ترور شد.