پایگاه خبری جماران: عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر قرشی (774 – 701 ه.ق) یکی دیگر از چهرههای برجسته مکتب تاریخنگاری شام است که در کتاب مشهورخود «البدایه والنهایه» گزارش حادثه کربلا را به نقل از ابو مخنف و سایرین آورده است. وی برغم آنکه از پیروان ابن تیمیه بود وبا تشیع ضدیت آشکاری داشت، از امامان شیعه به احترام یاد کرده واز مقام آنان بویژه امام حسین(ع) تجلیل، حتی قاتلان آن حضرت(ع) را لعن کرده است. وی یک جلد از کتاب چهارده جلدی البدایه والنهایه را به امام حسین(ع) و تاریخ عاشورا اختصاص داده که دربین مورخین شامی طولانیترین گزارش است. ابن کثیربا رویکردی کاملاً سیاسی به قیام امام حسین(ع) نگریسته واز آن اقدامی برای کسب قدرت یاد کرده است.
از اینرو گزارش متفاوتی از نهضت حسینی (ع) ارائه داده واشتباهات ابن عساکر مبنی بر مراودات امام حسن و امام حسین(ع) با معاویه و دریافت صله از وی را پایه تفسیرهای تاریخی خود قرار داده است. همچنین وی با نقل روایاتی سعی کرده تا عمربن سعد را فردی مصلح، دوستدار صلح با رفتاری توأم با مدارا معرفی کند. این دیدگاه کم و بیش در کتب تاریخنگاری شیعه نیز راه یافته و از وی چهرهای نرم خو و مخالف خشونت ترسیم شده است.
حال آنکه روایات دیگری به نقل ازسایرمورخین همانند؛ شیخ مفید، خوارزمی، مقرم و... در دست است که خلاف آن را به اثبات میرساند. در علت این گونه روایتهای ابن کثیر میتوان فرضیاتی را پیش کشید. از جمله اینکه عمر بن سعد فرزند سعد بن ابی وقاص یکی از صحابی مورد احترام اهل سنت وعضو شورای شش نفره تعیین عمر بن خطاب بعد ازخلیفه اول به جانشینی وی است. از آنجایی که سیره سعد بن ابی وقاص مورد پیروی عامه اهل سنت است، ابن کثیربه منظور مصون داشتن وی از آسیب دخالت کسان او در قتل زاده رسول خدا(ص) اینگونه روایت هارا در کتاب خود آورده است. ابن کثیردرمیان تاریخنگاران مکتب شام بیش از بقیه دیدگاههای سیاسی خود را در روایت تاریخ دخالت داده، مواردی را حذف ومواردی را تبدیل و تحریف کرده است.
موضوعی که براین فرض صحه میگذارد حمله ابن کثیر درپایان گزارشهای خود از واقعه عاشورا، علیه شیعه وبه تعبیر خود روافض است. وی با غیر معتبر دانستن گزارشهای شیعه از حادثه عاشورا، راویان شیعی ازواقعه کربلا را ناآگاه معرفی میکند. از آنجایی که مکتب تاریخنگاری شام متأثرازسلایق فکری ومذهبی عصر خود بوده و تمایل حاکمان در گزارشهای خود از واقعه کربلا را دخالت داده است، نمیتواند تصویرگر کامل و جامعی از این رخداد تاریخی باشد. از اینرو لازم است گزارشهای راویان این مکتب تاریخنگاری با روایتهای سایر تاریخنگاران از مکاتب عراق، حجاز و... مقایسه شده وبه ورطه یکسو نگری گرفتار نشود. کمااینکه مکتب تاریخنگاری شام بهدلیل آغشته بودن به مواضع سیاسی در قرنهای هشتم، نهم ودهم بهمنظور حفظ اعتبار ووثاقت تاریخنگاری، خود را محدود به پرداختن به تاریخ محلی کرده و مورخانی همچون؛ اربیلی، هروی، ابن حورانی، ابن طولون و.... اقدام به تألیف تاریخ اماکن واشخاص و حوادث کردند.