پایگاه خبری جماران: مکتب حسینی، مدرسه جامع اسلام شناسی و انسان سازی است، مدرسه ای که در آن اسلام شناسان و سخنگویان اسلام از اعتقادات اسلامی و تعالیم اخلاقی اسلام سخن میگویند و احکام شرعی را برای مخاطبان خود بیان میکنند و شاگردان این مدرسه و شرکت کنندگان در مجالس حسینی و برپادارندگان عزای سرور شهیدان و امام آزادگان، درسها می آموزند و میکوشند تا مسلمان حقیقی و شیعه واقعی گردند. مجالس عزاداری باید به چنین مدرسه و مرکز هدایت و تربیتی تبدیل شوند، همان که امام خمینی ترسیم کرده است:
«مجالس که ما برپا میکنیم به اسم روضه خوانی، همه اش اخلاق و عقاید است، آخر منبر هم مظلومیت آن شهیدی که در راه دینداری فداکاری کرد گوش زد مردم میکنند و این یکی از برکاتی است که تاکنون مذهب شیعه و احکام آنها را نگهداری کرده، در صورتی که اینها، کاملاً در اقلیت بودند.»(کشف اسرار، ص 123)
در این توصیف و چشم انداز، مدرسه و مجالس حسینی تنها مجلس ذکر مصیبت نیست، گرچه اشقیای سقوط کرده به اسفل سافلین، بدترین جنایات و درنده خوئیها و پستی ها را در حق شریف ترین انسانها روا داشتند و اگر بر آن مصائب خون گریسته شود سزاست و ترکیب حقانیت و مظلومیت سیدالشهدا(ع) و شهیدان کربلا چشمه اشک محبان و عاشقان با معرفت را هماره جاری می دارد.
امام حسین و یاران باوفایش مجموعه ای از مکارم اخلاق و فضائل والا را در آن صحرای تفتیده بر صفحه ای فراتر از زمان و مکان ترسیم کردند که خود مدرسه اخلاق و تربیت است. همانگونه که در این مدرسه درس حماسه و دلیری و ایثار به همه احرار و عاشقان داده میشود.
اما یکی از درسهای مهم و فصلهای آموزنده حرکت و نهضت حسینی، درس سیاست و حکومت است و باید محبان و پیروان امام حسین(ع) از آموزه های سیاسی نهضت حسینی درس بگیرند. امام حسین(ع) با یادآوری حدیث جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) مقاومت خود در برابر دیکتاتوری مست و مغرور یزید را وظیفه ای دینی معرفی کرد:
«أیهاالناس، إنّ رسول الله(ص) قال: من رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرم الله، ناکثاً لعهدالله، مخالفاً لسنّت رسول الله(ص) یعمل فی عبادالله بالا ثم و العدوان ، فلم یغیّر علیه بفعل ولا قول کان حقاً علی الله أن یدخله مدخله.(الکامل فی التاریخ، 3/280)
استناد حضرت به سخن پیامبر اکرم(ص) است که اگر کسی ببیند حاکم ستم پیشه ای احکام و عهد الهی را پاس نمی دارد و با سنت رسول الله(ص) مخالفت می ورزد و در میان بندگان خدا با گناه و دشمنی رفتار میکند، اما با سخن و عمل خود با او مخالفت نکند، خداوند حق دارد که او را با همان سلطان ستم پیشه همنشین سازد!
اباعبدالله(ع) در ادامه، رفتار حکومت نامشروع یزید را چنین توصیف میکند:
«ألا و إن هؤلاء لزموا طاعه الشیطان و ترکوا طاعه الرحمن، و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود، و استأثروا بالفی، و احلّوا حرام الله، و حرّموا حلاله، و أنا أحق من غیّر»(همان)
توصیف حکومت و حاکمان ظالم و فاسد به این بود که آنان دائماً در طاعت شیطان و ترک اطاعت خدای رحمان بودند، و فساد علنی و عریان داشتند، حدود الهی را تعطیل کرده و بیت المال و اموال مسلمانان را به خود اختصاص داده بودند، و حرام الهی را حلال و حلال او را حرام کرده بودند! حضرت میفرماید این وضعیت سرا ظلم و فساد و بی دینی را باید «تغییر» داد و من حسین فرزند پیامبر(ص) سزاوارترین فرد برای این تغییر هستم. و البته در همین سخنرانی بیان کردند که: «فلکم فیّ اسوه» من الگو و اسوه و مقتدای شما هستم. و همین بیان بلند، مدرسه و درسهای مکتب حسینی را شکل داده که همه دوستداران و پیروان میتوانند و باید از مشعل هماره روشن او چراغ برافروزند تا سزاوار حسینی بودن و حسینی شدن گردند.
اگر به درستی، به سخنان و سیره امام حسین(ع) استناد و استدلال میشود که اسلام با سکولاریسم و جدایی دین و دنیا و دین و سیاست بیگانه است و نباید چنین پنداری درباره اسلام داشت چرا که در آن صورت اسلام شناسی نکرده ایم بلکه بی توجه به کتاب و سنت و تنها مستند به ظن و گمان خود اسلام سرایی نموده ایم. اما آیا درسهای این مدرسه و هدایت های این اسوه و امام تنها، در مقابله با حکومت جائر و ظالم و فاسد است و یا این مدرسه برای حکومت اسلامی صحیح و مشروع نیز شرح وظایف و دستورالعمل دارد؟
در نامه امام حسین(ع) به مردم کوفه شرایط حاکم بیان شده است:«فلعمری ما الامام إلا العامل بالکتاب و الاخذ بالقسط، والدائن بالحق، و الحابس نفسه علی ذات الله»(الارشاد، ج 2، ص 39)
حضرت به جان عزیز خود سوگند میخورد که امام شایسته و حقیقی و حاکم لایق باید به کتاب الهی قرآن عمل کند و عدالت پیشه باشد و حق مدار، و در همان حال خودساخته و خدامحور باشد.
چنانکه در نامه خود به مردم بصره نوشتند:
«أنا ادعوکم إلی کتاب الله و سنّه بنیّه (ص) فان السنّه قد امیتت و إن البدعه قد احییت، و إن تسمعوا قولی و تطیعوا أمری أهدکم سبیل الرشاد.»(طبری، ج 5، ص 357)
یعنی من حسین بن علی شما را به کتاب خدا قرآن، و سنت پیامبرش محمد(ص) دعوت میکنم چرا که تحقیقاً سنت اسلامی مرده و بدعت جاهلی زنده شده، اما اگر شما سخنان مرا بشنوید و دستورات مرا اطاعت نمایید من شما را به راه راست رهنمون میشوم.
همه این نامه ها و سخنان ماندگار، اندیشه سیاسی و آموزه های حکمرانی مطلوب اسلامی است که سیدالشهدا(ع) بیان کردند. این سخنان از یک سو توصیف کننده انحرافات سفیانی ـ یزیدی است و ویژگیهای امام و حاکم جامعه را بیان میکنند و از سوی دیگر وظایف و ویژگیهای حکومت اسلامی را نیز در بردارند.
اما در این میان بخشی از سخنرانی تاریخی امام حسین(ع) در سرزمین منی در ایام حکومت سیاه معاویه، به روشنی اهداف و وظایف حکومت اسلامی را برای همه پیروان اهل بیت و مدعیان این میدان روشن میکند:
«أللهم إنک تعلم إنه لم یکن ماکان منّا تنافساً فی سلطان و لا التماساً من فضول الحطام، و لکن لنری المعالم من دینک، و نظهر الاصلاح فی بلادک، و یأمن المظلومون من عبادک، و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک»(تحف العقول، ص 170 و بحار الانوار، ج 97، ص 79)
از ظاهر و قالب سخن و کلام امام حسین(ع) چنین فهمیده میشود که مخاطبان و مردمان آن زمان بر اثر غفلت و جهالت و یا بر اثر تبلیغات مخرب معاویه، نزاع سیاسی اهل بیت با غاصبان حکومت اسلامی را جنگ قدرت و دنیاخواهی میپنداشتند و برای آنها چنین جا انداخته بودند، بدین خاطر حضرت به شکل شکوی و یا مناجات، به خداوند عرضه میدارد که خدایا تو که به درستی میدانی که این مخالفت و مقاومت ما در برابر جریان نامشروع خلافت جاهلی و ملوکیت سفیانی ـ اموی، جنگ قدرت نیست، همانطور که به هدف دنیاخواهی و مال اندوزی نمی باشد. تا اینجا حضرت ابعاد سلبی مکتب سیاسی اهل بیت عصمت(ع) را بیان کردند و در ادامه به ابعاد ایجابی سیاست در مکتب امامت میپردازند که عبارت است از: حاکمیت بخشیدن به معالم و ارزشهای دینی و دیده شدن اصلاح در جامعه و در نتیجه تأمین امنیت برای مظلومان و فرودستان جامعه و در آن صورت عمل به فرائض و سنن و احکام الهی.
وقتی یک اندیشه و جمع سیاسی در پی جنگ قدرت نباشد و به هدف دنیاخواهی و مال اندوزی وارد میدان سیاست نشده باشند، بلکه هدفشان این باشد که برنامه هایی را عملی سازند که معالم و ارزشهای دینی چنان زنده و برجسته باشند که دیده شوند و به رؤیت درآیند و اصلاح به جای افساد در جامعه و شهرها و روستاها و همه جای جامعه اسلامی ظاهر و آشکار گردد، نه اینکه چنان کم و بی فروغ باشد که پنهان بماند، در آن صورت در پرتو حکومت اسلامی مظلومان و فرودستان نیز از امنیت برخوردار خواهند شد چه امنیت اجتماعی و چه امنیت سیاسی، چه امنیت غذایی و چه امنیت قضایی، چه امنیت درمانی و چه امنیت شغلی و .. به این ترتیب وقتی «معاش» مردم تأمین شود، نوبت به «معاد» آنها میرسد و به فرائض و سنن و احکام اسلامی عمل میشود و حکومت و جامعه فراتر از اسم و نام ، اسلامی میشوند. این سخنان امام حسین(ع) به روشنی و ظایف و اهداف حکومت اسلامی را بیان کرده و با توجه به آن، راه هر عذر و بهانه ای بسته خواهد بود.
در جامعه حسینی جمهوری اسلامی ایران که به رهبری امام خمینی بر ویرانه های حکومت استبدادی ـ یزیدی پهلوی بنیانگذاری شد، با همین سنجه قضاوت خواهد شد. اگر در حکومت برآمده از حسینیه ها و محرمها و روشنگری روحانیون روشن بین و فداکار و ملت درس گرفته از امام حسین(ع) جنگ قدرت و دنیاطلبی و مال اندوزی باشد، قطعاً آن حکومت به بیراهه رفته و به امام حسین و تعالیم سیاسی ایشان اقتدا نکرده است. اگر در حکومت مدعی تأسی به مکتب و مرام حسینی «معالم دین» دیده نشود و «اصلاح بلاد» آشکار نباشد، و تا مردمان مظلوم، امنیت نداشته باشند و آنگاه با آسوده خیالی حاصل از مهیا بودن معاش، به فرائض و سنن احکام الهی عمل کنند، آن حکومت حسینی نخواهد بود، هرچند شعائر حسینی و عزاداری ها و بلندگوها وسخنرانی های احساسی زیاد شده باشد. در همین عرصه هم باید تناسب و توازن میان شعائر و معارف رعایت شود و اصل و متن مجالس و برنامه های تبلیغی، تبیین معارف و حقایق اسلامی توسط عالمان صاحب صلاحیت علمی و اخلاقی باشد و در حاشیه و ختم جلسه ذکر مصائب کربلا توسط مادحان و ذاکران با اخلاص، آنانی که علاوه بر قلب مخلص، زبانی پاک و پاکیزه و رویه ای متعال و اخلاقی دارند، به ذکر مصائب وارده بر امام حسین(ع) و اولاد و اصحاب آن حضرت بپردازند. اگر چنین باشد شور و شعور حسینی با هم ترکیب میشود و مکتب و مدرسه حسینی به شکل حقیقی برپا میگردد و با آمدن هر محرمی بر معرفت و آگاهی اسلامی حسینیان افزوده میشود.
امید که جمهوری اسلامی هرچه زودتر عقب ماندگیهای خود را نسبت به اهداف حکومت اسلامی که از جمله در این سخنان امام حسین(ع) آمده، جبران کند و با اهتمام افزون تر، برای عملی نمودن آنها اقدام نماید و عالمان آگاه و متعهد با بیان حقایق و معارف مکتب حسینی، روایتی جامع وبرداشتی کامل از این آموزه ها را رقم زنند که با وظیفه شناسی «علما و امراء» در جامعه اسلامی، صلاح و اصلاح، عمومی و ارزش ها حاکم خواهد شد و إلا انحراف «تضییع الاصول و التمسک بالفروع» رخ خواهد داد که فاجعه بار خواهد بود و خود نشانه «إدبار دول» میباشد.