حضرت امام که اسلام را دین سازندگی میشناخت و معرفی میکرد، دین سازندگی روحی و معنوی و دین سازندگی اجتماعی و سیاسی، در پرتو تعالیم اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران، اقدامات اساسی را برای سازندگی ملت و کشور در دستور کار نظام جمهوری اسلامی قرار داد و «جهاد سازندگی» را که مرکب از دو واژة حامل معنای مثبت و سازنده میباشند تأسیس کرد.
پایگاه خبری جماران: یکی از هنرهای رهبری امام خمینی ایجاد نهادهای انقلابی با حفظ ساختار سیاسی گذشته بوده است.
جهاد سازندگی با شعار «همه با هم» یکی از آن نهادها بوده که با شور و شعور انقلابی و به کارگیری متعهدترین متخصصین جوانان کشور خدمات ماندگاری به ویژه در مناطق محروم انجام داده است. نهادی که پس از گذر از شرایط انقلابی و وضعیت ویژه جنگ تحمیلی براساس تجربه و به اقتضای خردمندی و ایجاد نظم واحد، در وزارت کشاورزی ادغام شد و با هم به نام وزارت جهاد کشاورزی شناخته می شوند.
پدیده پیروزی انقلاب اسلامی و شکست حکومت شاه و از میان رفتن رژیم شاهنشاهی، از منظر جامعه شناختی، «انقلاب» نامیده میشود و با سطوح دیگر از تحولات اجتماعی، یعنی با شورش، قیام، جنبش و رفرم یا اصلاح، تفاوت و تمایز دارد، چرا که رژیمی و حکومتی رفت و حکومت و رژیم دیگری جایگزین گردید و طرحی نو در انداخته شد.
اما به گمان این قلم، وقتی انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای مشابه در قرن گذشته مقایسه شود، تفاوت آن از نظر حجم خرابیها و به خصوص تلفات طرفین منازعه و مخاصمه، غیرقابل انکار است، به گونه ای که میشود انقلاب اسلامی ایران را پدیده ای میان انقلاب و اصلاح تلقی و معرفی کرد، زیرا ویرانیها و تلفات آن از دیگر انقلابها بسیار کمتر بوده و خشونت و تلفات آن حداقلی و وجوه اثباتی آن در جانب سنگین کفّه ترازو قرار داشته است. این تفاوت و تمایز گرچه ریشه در فرهنگ و تربیت و طبیعت ملت ایران داشته، ولی در این میان بیشترین نقش سازنده، هنر امام خمینی بوده که انقلاب را چنین رقم زده است. ایشان بر اساس مبانی فکر و اندیشه فقهی ای که داشت، در همان حال که از فکر و فقه اسلامی وجوب مقابله با ظلم و ستم و سلطه گری را استنباط و استفاده میکرد؛ در همان حال انی اندیشه را هم از فقه استنباط میکرد که باید خشونت به حداقل برسد و با نهایت مسالمت و مقاومت مردمی و مدنی اهداف و خواسته های اسلامی را محقق شود. بر اساس همین فکر و فقه بود که امام خمینی با مبارزات چریکی و مسلحانه در اشکال و گروههای رنگارنگ آن موافق نبود و بر اسلامی و مردمی شدن و بودن مبارزه با استبداد و استعمار تأکید داشت و همواره در این مسیر مبارزه و ملت را در همین مسیر رهبری کرد.
در چنین بستر و عقبه و زمینه فکری و تئوریک، در گرما گرم اوج مبارزات ملت ایران، در سطح کلان «شورای انقلاب» از یک سو رهبری میدانی مبارزات را در داخل بر عهده داشت و از سوی دیگر حافظ نظم و امنیت کشور و ملت بود و در سطح خرد، پس از پیروزی انقلاب در در سراسر شهرها و روستاها نهاد «کمیته» شکل گرفت و امناء جامعه و معتمدان ملت، سررشته امور جامعه را به دست گرفتند تا فروپاشی اجتماعی و به دنبال آن خطراتی چون جنگ داخلی و یا تجزیه بخشهایی از کشور اتفاق نیفتد.
در همین چشمانداز و با چنین رویکردی یکی از تصمیمهای سازنده و بهنگام حضرت امام در بدو پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار تلاش بی وقفه برای استقرار نظام جمهوری اسلامی، از یک سو حفظ ساختار رژیم گذشته ـ به جز ساواک ـ و از سوی دیگر تشکیل «نهادهای انقلابی» به مثابه بازوی کمکی و البته موقت برای نهادهای رسمی در ساختار سیاسی ـ اجتماعی و اداری جامعه بوده است.
تشکیل نهادهایی مانند: کمیته انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی، کمیته امداد امام خمینی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در چنین فضای فکری و اجتماعی بوده و در همین چشم انداز باید تحلیل و بررسی و ارزیابی گردند.
به صورت مشخص، حضرت امام در تاریخ 26/خرداد/1358 در پیامی رادیو ـ تلویزیونی خطاب به ملت ایران بیانات مهمی مبنی بر تشکیل «جهاد سازندگی» را اعلان کردند:
«ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت. ملتی که ـ بحمدالله ـ مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند. با فداکاری ملت ـ بحمدالله ـ مراحلی را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم، موانع مرتفع شد، خائنین رفتند، و اگر تتمه ای هم باشد، با همت ملت خواهند رفت. لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست، پشت آن دیوار خرابیهای زیاد هست؛ و ما باید به همت ملت آن خرابیها را ترمیم کنیم. ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی؛ برای اینکه ترمیم کنیم این خرابیها که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است. و ـ بحمدالله ـ ملت ما راجع به سازندگی، این مهیا بودن خودشان را اعلام کرده اند. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاری، کشاورز، همۀ قشرهای ملت، داوطلب برای این است که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند.»(صحیفه امام، ج 8، ص 179)
حضرت امام که اسلام را دین سازندگی میشناخت و معرفی میکرد، دین سازندگی روحی و معنوی و دین سازندگی اجتماعی و سیاسی، در پرتو تعالیم اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران، اقدامات اساسی را برای سازندگی ملت و کشور در دستور کار نظام جمهوری اسلامی قرار داد و «جهاد سازندگی» را که مرکب از دو واژة حامل معنای مثبت و سازنده میباشند تأسیس کرد، «جهاد» که واژه ای مقدس در ادبیات قرآن و حدیث است و «سازندگی» که واژه ای سازنده و پرجاذبه درنگاه اسلامی و انسانی میباشد. ایشان با بیان روش و شیوه این جهاد و سازندگی در قالب «همه با هم» به همه اقشار ملت این رهنمود را دادند که هدف بزرگ سازندگی رهین همکاری و همیاری همه اقشار ملت، از عموم ملت و اقشار گوناگون آن، به ویژه متخصصین و مهندسین سازنده و نیروهای توانا در اقتصاد و صنعت و کشاورزی، میباشد.
حضرت امام توصیه کردند:
«همه دست برادری به هم بدهند و این سازندگی و جهاد سازندگی را شروع کنند. و البته مأمورین دولت در هر جا ـ آنها هم ـ مردم با آنها تشریک مساعی کنند. در تحت نظر اشخاص کارشناس، مأمورین دولت کارها را انجام بدهند.»(همان، ص 180)
البته در کنار یادکرد و تکریم و گرامی داشت آن اقدام سازنده حضرت امام و بیان خدمات نهادهای انقلابی چون جهادسازندگی، این نکته هم باید مورد توجه باشد که چنانکه ذکر شد، بنای امام خمینی و انقلاب اسلامی بر سازندگی و آبادانی و بهروزی کشور و ملت ایران بوده است به گونه ای که از ساختار و تشکیلات نظام طاغوتی شاه، تنها سازمان مخوف و جهنمی و سرکوبگر و شکنجه گرد ساواک منحل گردید، و بقیه ساختار حکومت حفظ شد و حتی حضرت امام در مقابل توطئه انحلال ارتش با شدت با این توطئه مقابله کرد؛ به گونه ای که بزرگ ترین حامی و حافظ ارتش بوده است. با این وصف و از آنجایی که در مدیریت اجتماع همانگونه که حکم بدیهی عقل، لزوم نظم و حکومت میباشد و این اصل در کلام امیرالمؤمنین(ع) نیز آمده که آن حضرت در برابر فکر بیمار خوارج فرمود: «و إنّه لابد للناس من امیر، بَرّ أوفاجر»(نهج البلاغه، خطبه 40)
در شرایط استقرار نظم و حکومت میبایست یک نظم و سازمان بر امور اجتماع حاکم باشد و از هرگونه اقدامی که به دوگانگی و یا چندگانگی و هرج و مرج می انجامد، پرهیز کرد، به رغم مشکلات و بحرانهای سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدیران و مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران به تدریج، به این مطلب مهم توجه کردند و در جلسات تصمیم سازی خود، بحث ادغام نهادهای موازی را مورد بررسی قرار میدادند. از جمله در خاطرات روزنوشت آیت الله هاشمی رفسنجانی(رضوان الله علیه) در سالهای 1367 تا 1370 موارد زیادی از بحث و گفتگو در این موضوع ثبت شده است:
دوشنبه 19/2/67 «طرح ادغام ارتش و سپاه را که در ذهن دارم، با آقایان شمخانی و سنجقی و آقامحمدی در میان گذاشتم، آنها استقبال کردند.»(پایان دفاع، آغاز بازسازی، ص 184)
سه شنبه 20/2/67 «بعد ازنماز نخوابیدم، درباره طرح ادغام ارتش و سپاه فکر میکردم و به نکات تازه ای رسیدم که یادداشت کردم.»(همان، ص 114)
پنج شنبه 22/2/67 «بعد از نماز صبح در فضای مشجر پایگاه با آقای رضایی درباره طرح ادغام ارتش و سپاه و آینده جنگ مذاکرات را ادامه دادیم و بالاخره به جمع بندی رسیدیم.»(همان، ص 117)
جمعه 23/2/67 «احمدآقا آمد و وضع جبهه را برای امام و طرح ادغام ارتش و سپاه را که ایشان هم موافقت دارد توضیح دادم ، قرار شد کلیات را خدمت امام بگوید، اگر موافق باشند پیشنهاد رسمی داده شود.»(همان، ص 118)
شنبه 24/2/67 «در جلسه سران قوا ... درباره طرح ادغام ارتش و سپاه هم بحث شد که به جایی نرسیدیم، بحث ادامه خواهد داشت.»(همان، ص 119)
یکشنبه 15/3/67 «نزدیک غروب تیمسار شهبازی آمد، از اذغام ارتش و سپاه طرفداری کرد ولی معتقد است باید با ظرافت عمل کرد که بدبینیها رفع شود.»(همان، ص 157)
یکشنبه 9/5/67 «دکتر روحانی آمد و راجع به طرح ادغام نیروهای زمینی و ارتش و سپاه مذاکره کردیم، وحدت نظر داشتیم بنا شد بیشتر بحث شود.»(همان، ص 244)
دوشنبه 17/5/67 «آقای عبدالله نوری [نماینده امام در جهاد سازندگی] آمد. کلیاتی از ایده های سازمان نیروهای مسلح را که به ذهن آورده گفت و برای شروع کار روی طرح کلی نیروهای مسلح اعلام آمادگی کرد که قرار شد حکم صادر کنم.»(همان، ص 256)
چهارشنبه 23/6/67 «عصر خدمت امام رفتم. تنها در بالکن حیاط نشسته بودند و روزنامه میخواندند و فواره حوض کوچک حیاط زمزمه ای داشت، منظره جالبی بود. درباره ادغام نیروهای مسلح مذاکره شد. با ادغام امکانات پشتیبانی موافقند، اما در حال حاضر ادغام ارتش و سپاه را صلاح نمیدانند و به طور جزم میگویند جنگ تمام شد و دیگر تجدید نمیشود و ادغام را مایه دعوا و نزاع و نارضایتی میدانند.»(همان، ص 311)
چهارشنبه 2/1/68 «عصر به زیارت امام رفتم. وضع ارتش وسپاه را گفتم و مشکل دوگانگی نیروهای مسلح و مخارج گزاف سازمانها و نیروهای تکراری و ضرورت انسجام [را توضیح دادم] ولی امام نگرانند که ادغام ارتش و سپاه باعث خشم آنها و درگیری شود، گرچه قبول دارند که سرانجام باید یکی شوند، ولی زمان را مناسب نمیدانند. امام با ادغام دو وزارتخانه دفاع و سپاه مخالفتی ندارند.»(همان، ص 46)
دوشنبه 11/2/68 «اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس آمدند، درباره طرح ادغام وزارت جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی مشورت کردند. اکثریت آنها مخالف هستند. تابع نظرات کارشناسی هستیم.»(ص 106)
یکشنبه 4/4/68 «شب با آیت الله خامنه ای جلسه داشتیم که تا ساعت ده و نیم طول کشید. در باره نیروهای مسلح مذاکره و قرار شد دو وزارتخانه سپاه و دفاع ادغام شوند، تصمیمات دیگری نیز اتخاذ نمودیم.»(ص 202)
31/3/1370 «سر شب با آقای [علی] شمخانی [فرمانده نیروهای دریایی] درباره نیروهای مسلح مذاکره کردیم، به آینده ارتش و سپاه با شرایط جاری و جدا از هم خوش بین نیست و اگر روند اصلاح نشود، مایل نیست کار کند.»(ص 190)
در چنین فضا و با ذهنیتی که برای مدیران ارشد نظام در تجربه ای ده ساله حاصل شد، این بحث و بررسیها شکل گرفت و نتیجه آن ادغام سه نیروی موازی: ژاندارمری، شهربانی و کمیته انقلاب اسلامی با نام و سازمان واحد «نیروی انتظامی» شد و دو وزارتخانه سپاه و دفاع به «وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح» تبدیل شد چنانکه دو وزارتخانه جهاد سازندگی و کشاورزی به یک وزارت خانه «جهاد کشاورزی» تغییر نام و ساختار و سازمان داد. نتیجه اینکه هم حفظ ساختار حکومتی گذشته مدبرانه و مصلحت اندیشانه بوده و هم تشکیل نهادهای انقلابی جوشیده از متن ملت که با تعهد و شور انقلابی و با به کارگیری جوانان مؤمن و متخصص قدمهای بزرگی هم در عرصه سازندگی کشور، به خصوص خدمت در مناطق محروم و کمتر توسعه یافته، برداشته شده و هم مجاهدتهای ماندگاری در عرصه دفاع از تمامیت کشور و نظام جمهوری اسلامی در برابر شرارتهای داخلی و تجاوزات خارجی صورت گرفت، و هم ادغام و یک دست کردن نهادها و سازمانهای موازی، ضرورتی خردمندانه و دوری جستن از تداخل وظایف و مسئولیتها و ایجاد هرج و مرج بوده است.
در سالروز تشکیل نهاد پربرکت «جهاد سازندگی» یاد و نام مؤسس آن امام خمینی و همه جهادگران عرصه سازندگی ایران اسلامی را باید گرامی داشت و در بازخوانی تاریخ جمهوری اسلامی بکوشیم همان روحیه تعهد و خدمت را بازآفرینی کرده و با شعار و شعور حقیقت «همه با هم» بر اساس این آموزه قرآنی سرنوشت خود را رقم بزنیم:
«إن الله لا یغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم».(سوره رعد، آیه 11)