پایگاه خبری جماران: حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی، رئیس بنیاد علوم وحیانی اسراء، با تأکید بر اینکه اسلام باید در جای جای زندگی مردم نقش آفرین باشد، گفت: امام معتقد بودند که اگر مردم در صحنه باشند اسلام در صحنه است و اگر مردم در صحنه نباشند یک اسلام تقلبی و ساختگی که قدرت او را تعریف کرده به صحنه می آید.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی را در ادامه می خوانید:
نقش مردم در نظام اسلامی چیست؟
امام واقعا نسبت بین اسلام و جامعه را مثل نفس و بدن می دیدند که نفس بدون بدن تحقق ندارد و بدن هم بدون نفس نمی تواند پایدار باشد. این نگرش که از نگرش های اصیل اسلامی و حکمت اسلامی است در اندیشه امام بود و اینچنین آمیختگی بین اسلام و جامعه داشتند و واقعا باورشان این بود که نه جامعه بدون اسلام می تواند به اهداف خودش برسد و نه اسلام بدون مردم می تواند جایگاهی برای بروز و ظهور داشته باشد.
ما در یک جامعه بسیط نیستیم که اسلام را در یک طرف و مردم را در طرف دیگر قرار بدهیم. اندیشه سیاسی مهمی که امام به صحنه آورد، این آمیختگی و با هم بودن در بستر حکومت بود. در گذشته اسلام در مساجد، تکایا و حسینیه ها بود اما در بستر حکومت و جامعه ای نبود که همه جهاتش با هم همخوانی داشته باشد. اسلام در کنار مردم بود و مردم در کنار اسلام بودند. اما آنچه امام آورد و نقش مردم را در این رابطه کلیدی کرد این است که آمیختگی و وحدت بین اسلام و جامعه باید محقق شود.
اسلام باید بتواند در جای جای معاش، سیاست، فرهنگ، تربیت و اخلاق انسان ها نقش آفرین باشد و این زمانی اتفاق می افتد که نسبت مردم با اسلام تنگاتنگ و عمیق باشد. ارمغانی که امام برای جامعه اسلامی آورد این آمیختگی و هماهنگی است که باید آن را قدر بدانیم. گرچه در شرایط کنونی متأسفانه فاصله های زیادی بین این دو ایجاد شده است و هرکدام به سوی خودشان می روند.
جایگاه مردم در اندیشه حکومتی امام کجا است؟
امام معتقد بودند که اگر مردم در صحنه باشند اسلام در صحنه است و اگر مردم در صحنه نباشند یک اسلام تقلبی و ساختگی که قدرت او را تعریف کرده به صحنه می آید. مردم به صورت فطری اسلام را می شناسند و ارزش هایی که اسلام تولید می کند را با همه وجود می پذیرند. ولی وقتی نقش مردم در حاکمیت و تحقق اسلام یک نقش حداقلی و حضور مردم در عرصه حاکمیت اسلامی کمرنگ شد، و مردم جایگاهی برای خود در حاکمیت اسلامی ندیدند و اسلام را هم احیانا به گونه دیگری و قلب یافته تعریف کردند، طبیعی است که اگر نگوییم اسلام ستیز می شوند، اسلام گریز می شوند.
البته این اسلام ستیزی و اسلام گریزی به معنای این نیست که واقعا جامعه از اسلام و حقیقت دین فاصله بگیرد. با اسلام تقلبی و حکومتی که به نام اسلام است، اما قلب حقیقت پیدا کرده و تصنعی شده است در ستیز و گریز هستند.
لذا نقش مردم در اندیشه حکومتی امام به این حدّ است که اگر مردم احساس کنند در حاکمیت و تحقق اسلام نقش آفرینی دارند و اسلام را اینگونه که هست می شناسند، البته حضور قطعی و قوی خواهند داشت اما اگر بدون آن باشد قطعا حضورشان کمرنگ خواهد بود.
حضرت امام نسبت به عنصر زمان و مکان در اجتهاد حساسیت خاصی دارند و بی توجهی به این دو موضوع را برای نهادهای مؤثر نظام مثل شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام به نوعی خطر برای نظام اسلامی می دانستند.
نظر شما در خصوص این رابطه و ضرورت توجه به عنصر زمان و مکان در اندیشه حضرت امام چیست؟
ورود عنصر زمان و مکان یکی از امور مهمی است که امام جامعه را به آن توجه دادند. مراد از حضور عنصر زمان و مکان این است که ما ببینیم در کدام شرایط اجتماعی کشورمان و جامعه جهانی زندگی می کنیم و چه ارزش های اجتماعی تولید شده و اسلام را هماهنگ با آنها عرضه کنیم. به معنای اینکه آنچه از جایگاه اسلام شایسته است را با نگاه عصری برای جامعه زنده کنیم. دانشمندان، فرهیختگان و اساتید حوزه و دانشگاه که نقششان به روز کردن اینگونه از حقایق است، اگر ببینند امکان حضور اندیشه های جدید در مسائل فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی نیست طبعا دلسرد خواهند شد.
زمان و مکان در حقیقت برای تجدید اندیشه ها تا جامعه بتواند خودش را با آنها همنوا و همدل کند، از ضرورت ها و اقتضائاتی است که همواره همه مکاتب بشری به آنها توجه دارند و اسلام هم از جایگاه خودشان به آن توجه دارد و عنصر زمان و مکان در بستر اجتهاد می تواند معنا داشته باشد. زمان و مکان همواره در حال تغییر است و جامعه هم باید با زمان و مکان جلو برود اما این پیشرفت و توسعه ای که برای انسان هست در قالب نظام اجتهادی می تواند شکل مناسب و شایسته ای پیدا کند.
با توجه به آشنایی گسترده ای که حضرتعالی با آراء و افکار حضرت امام دارید نگاه امام به مشارکت و حضور حداکثری مردم را در تأیید نظام اسلامی چگونه می بینید؟
امام برای جمهوریت باوری را به صحنه آورد که برای جامعه و حتی نخبگان و اساتید حوزه و دانشگاه چنین باوری وجود نداشت. ارمغان جدیدی که امام از جمهوریت به جامعه اسلامی و ایرانی ما بخشید از دستاوردهای بزرگ این انقلاب است.
امام جمهوریت را به گونه ای معنا کرد که همه افراد و آحاد جامعه اسلامی در این جمهوریت حضور دارند. جمهوریت معنای انحصاری پیدا نکرد و بلکه توسعه پیدا کرد و شامل همه شد و ضعف و نقصی که قبل از انقلاب دیده می شد که جمهور باید آماده باشند را امام در حلقه حکومت تعریف می کرد و می فرمود اگر ما جمهوری اسلامی داشته باشیم و در این جمهوریت همه آحاد جامعه نقش آفرین باشند اگر انتخاب اشتباهی داشتند هم باز این انتخاب آنها را به روز می کند و پالایش در متن جامعه اتفاق می افتد.
در نظام طبیعت هیچ چیزی جز خود طبیعت نمی تواند آن را پالایش کند. ابر و باد و مه و خورشید و دریا و آسمان و امثال اینها هستند که این مجموعه را پالایش می کنند. مجموعه جامعه 80 میلیون نفری ما که فرقه های مختلف در آن حضور دارند دارای باوری اسلامی و انسانی هستند که خود این باور یک سرمایه اجتماعی است. امام به باور سرمایه اجتماعی راه پیدا کرد و آن را به صحنه آورد و اصرار می کرد ما این باور را در بدنه جامعه داشته باشیم و اگر هم احیانا اشتباه و نقصی وجود دارد از درون پالایش خواهد شد.
هیچ وقت نمی توانیم پالایش بیرونی ایجاد کنیم. یعنی چند نفری بیایند و بگویند اینها خوب هستند و آنها بد هستند، اینها به درد مردم می خورند و آنها به درد مردم نمی خورند، تفکیک های اینچنین قطعا هیچ وقت با ذائقه جامعه سازگار نمی شود؛ حتی اگر این نقد و اصلاح کردن ها هم برای جامعه مفید باشد، ذائقه جامعه نباید دست بخورد و با تحریکات این طرف و آن طرف اصالتش از جایگاه خودش جدا شود.
بنابر این باید بپذیریم جمهوریتی که نزد امام مطرح بود و به صحنه آورد و به عنوان عِدل اسلامیت مطرح کرد هنوز برای جامعه ناشناخته است و دیگران برای این جمهوریت تعاریفی ارائه می دهند که هرگز با جمهوریت امام همدلی و همخوانی ندارد.
قهر مردم با نظام چه تبعات منفی را به دنبال خواهد داشت؟
سرمایه این نظام مردم هستند و بدون مردم سرمایه ای ندارد؛ ولو که قالب، شکل و عنوان آن باشد، آن نظام یک نظام مرده است. حیات نظام با وجود مردم و آحاد جامعه است. اعتنای به مردم و اینکه مردم در صحنه هستند سرمایه هر نظامی است؛ والّا نظام های دیکتاتوری، کودتایی و نظام های ناخواسته ای که به جوامع تحمیل می شده و می شود همه اسم «نظام» دارند و چه بسا نام اسلامی هم پیدا کند ولی روح نظام باید حضور و همدلی مردم باشد.
باید اعتماد و روح امید را در جامعه تقویت و جامعه را به این حقیقت آشنا کرد. البته از آن طرف هم حکومت باید کاری کند که این اعتماد و امید در جامعه احیا شود.
مهمترین میراث حضرت امام در دوران ما را چه می دانید و وظیفه ما در حفظ این میراث چیست؟
بزرگترین میراث اجتماعی و سیاسی امام هماهنگی و همدلی بین جمهوریت و اسلام است. همه باید تلاش کنیم که جامعه را با حقایق اسلامی آشنا کنیم و معاذالله اجازه ندهیم که با حرکت ها، اقدامات، مواضع و نظرات ما بین جمهوریت و اسلامیت گسست ایجاد شود و این گسست. طبعا اولین آسیب این گسست به خود اسلام، جمهوری و نظام خواهد بود و بعدها به تبع موارد دیگری ممکن است اتفاق بیفتد.
به هر حال نگذاریم اندیشه های امام وارونه جلوه کند که متأسفانه امروز تا حد زیادی این مسیر توسط عده ای پیش می رود. اگر بگوییم این وارونه جلوه دادن اندیشه امام ناخواسته است، اما نتیجه اش این می شود که مردم راجع به امام، انقلاب و حکومتی که امام بر پا کرده است قضاوت صحیحی نداشته باشند و این رفتارها امام را در هاله ای از ابهام قرار دهند و چراغ و شمعی که جامعه اسلامی ما را به اوج و عرش رهنمون کرد، خدای ناخواسته تیره کنند.