خمینی با دل مردم چه کرده بود؟ با فشارهای بیرحمانه دشمنان این مردم و با جنگ و تحریم اقتصادی، فقر در جامعه زیاد شده بود و زندگی ها به سختی می گذشت. خیلیها توی جنگ آواره شده بودن ولی همون پابرهنهها، همونهایی که جوونشون رو تقدیم کردن، همونهایی که زندگیشون سخت میگذشت، از صمیم قلب عاشق امام بودند؛ مردم، امام رو دوست داشتند و و هیچ چیز نمیتونست این محبت رو کم کنه.
به گزارش جماران؛ محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات نوشت: «صبح ۱۴ خرداد ۶۸ بود.
ساعت ۵/۵ صبح مادرم بیدارم کرد. گفت غذای بابات رو بردار و برو در خونه همسایه که داره میره به سمت شهر قیر، غذا رو به بابات برسون.
وقتی رسیدیم پیش بابام، حدود یک ربع به هفت صبح بود و رادیوی سیاهی که همیشه مونس پدرم بود، روشن.
ساعت ۷ دنیا رو سر بابام خراب شد. اشکهایی میدیدم که حتی در شهادت جگرگوشهش هم ندیده بودم؛ مثل ابر بهار گریه میکرد.
برگشتیم جهرم. یادمه وقتی علیرضا شهید شد، مادرم، باردار بود و زینب هنوز به دنیا نیومده بود. علیرضا رو خدا پس از هشت سال زندگی مشترک به پدر و مادرم داده بود. به قول مادرم حاضر بودیم علیرضا روی چشم ما پا بگذاره و راه بره تا یه وقت خاری به پاش نره. علیرضا نه تنها تو خونه ما، بلکه در همه فامیل دردونه بود. پیکر علیرضا رو که آوردن، خوب یادمه که مادرم کنارش دو رکعت نماز شکر خوند و پسرش رو بوسید و گفت: خدایا امانتت رو به خودت سپردم و گریهای نکرد.
وقتی صبح ۱۴ خرداد برگشتیم به جهرم، مادرم نای صحبت نداشت. اینقدر گریه کرده بود که از حال رفته بود و زنهای همسایه دور و برش بودن. اون صحنه زاری مادرم رو حتی وقتی محمدرضا، پسر دومش هم پرکشید، ندیدم.
اینها عشق به خمینی بود. یه چیزی فراتر از احساس. خمینی با دل مردم چه کرده بود؟ با فشارهای بیرحمانه دشمنان این مردم و با جنگ و تحریم اقتصادی، فقر در جامعه زیاد شده بود و زندگی ها به سختی می گذشت. خیلیها توی جنگ آواره شده بودن ولی همون پابرهنهها، همونهایی که جوونشون رو تقدیم کردن، همونهایی که زندگیشون سخت میگذشت، از صمیم قلب عاشق امام بودند؛ مردم، امام رو دوست داشتند و و هیچ چیز نمیتونست این محبت رو کم کنه.
به نظر من راز این محبوبیت بینظیر این بود که امام از مردم بود و برای مردم؛ امام از صمیم قلب به مردم باور داشت، به اینکه اونها میتونن آینده رو هر جوری که دوست دارن بسازن. امام هم عاشق مردم بود.
روح اون بزرگمرد شاد».