رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام برآمده از آن، حضور مردم را بزرگترین سود این نظام دانسته و می گویند، «و ما اگر فایده ای از این جمهوری اسلامی نداشتیم الاّ همین حضور ملت به همۀ قشرهایش در صحنه و نظارت همۀ قشرها در امور همه، این یک معجزه ای است که جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشد. و این یک هدیۀ الهی است که بدون اینکه دستهای بشر در آن دخالت داشته باشند خدای تبارک و تعالی به ما اعطا فرموده است.»
پایگاه خبری جماران: نایب رئیس مجلس در سخنانی در صدا و سیما، انتخابات پر شور فاقد عقلانیت را دلیل انتخاب نادرست دانسته است. وی اما سریعا با اشاره به «انتخاب غلط سال 96»! دست خود را رو کرده و منظورش از انتخاب نادرست را شفاف می کند تا تصریح کرده باشد که ترجمه انتخاب پرشور عقلانی، یک «انتخابات کنترل شده با نتیجه ی دلخواه یک جریان خاص» است و هر آنچه جز این باشد، خطا و غیرعقلانی و محکوم به شکست خواهد بود.
این سخن البته تا حدی درست است، چرا که تجربه نشان داده است هر انتخابی که مطابق میل برخی باشد از روز اول با انواع سنگ اندازی ها مواجه شده و دست آخر ناامیدی و خستگی مردم را به ارمغان می آورد تا زمینه روی کارآمدن دولت مورد پسند آنها فراهم شود. البته این بار برای اطمینان خاطر، به این هم اکتفا نشده و رقیب در حدّ معرفی کاندیدا هم امکان حضور نیافته است.
اما مراجعه به سخنان امام راحل در این خصوص راهگشاتر و گویا تر است. اگر فرضا قول گوینده را بپذیریم که انتخاب مردم در سال 1396 واقعا غلط بوده است، امام «حق اشتباه» برای مردم را به رسمیت می شناسند و می گویند: «همان مسیری که ملت داشتند، همین چیزی که اگر می خواهید مطابق با میل خودتان دمکراسی عمل بکنید، دمکراسی این است که آراء اکثریت، و آن هم این طور اکثریت، معتبر است؛ اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است و لو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمی خواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولیّ آنها نیستید. بر طبق آن طوری که خود ملت مسیرش هست.
شما هم خواهش می کنم از اشخاصی که ممکن است یک وقتی یک چیزی را طرح بکنند که این طرح بر خلاف مسیر ملت است، طرحش نکنند از اوّل، لازم نیست، طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، و لو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می خواهد. ملت رأی داده؛ رأیی که داده متَّبع است.
در همه دنیا رأی اکثریت، آن هم یک همچو اکثریتی، آن هم یک فریاد چند ماهه و چند ساله ملت، آن هم این مصیبتهایی که ملت ما در راه این مقصد کشیده اند، انصاف نیست که حالا شما بیایید یک مطلبی بگویید که بر خلاف مسیر است. یعنی انصاف نیست، که نمی شود هم، پیش نمی رود. اگر چنانچه یک چیزی هم گفته بشود، پیش نمی رود؛ برای اینکه اولًا مخالف با وضع وکالت شما هست و شما وکیل نیستید از طرف ملت برای هر چیزی. و ثانیاً بر خلاف مصلحت مملکت است، بر خلاف مصلحت ملت است؛ بر خلاف مصلحت خود آقایان است.» (صحیفه امام؛ ج 9، ص 296 - 305)
امام انتخابات را متعلق به همه اقشار و سلایق می دانستند و تأکید می کنند که «همان طوری که مکرر من عرض کردهام و سایرین هم گفتهاند، انتخابات در انحصار هیچ کس نیست، نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است. و انتخابات برای تأثیر سرنوشت شما ملت است. از قراری که من شنیدهام در دانشگاه بعض از اشخاص رفتهاند گفتهاند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا میگفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شکست خوردهاند حالا عکسش را دارند میگویند. این هم روی همین زمینه است، اینکه میگویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را داردتعیین میکند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین میکند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنی دارد که مثلاً یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟!» (صحیفه امام، جلد 18 - صفحه 367)
رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام برآمده از آن، حضور مردم را بزرگترین سود این نظام دانسته و می گویند، «و ما اگر فایده ای از این جمهوری اسلامی نداشتیم الاّ همین حضور ملت به همۀ قشرهایش در صحنه و نظارت همۀ قشرها در امور همه، این یک معجزه ای است که جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشد. و این یک هدیۀ الهی است که بدون اینکه دستهای بشر در آن دخالت داشته باشند خدای تبارک و تعالی به ما اعطا فرموده است. و ما باید قدر این نعمت را بدانیم؛ و اقتدا کنیم به این زنها و بانوان و بچه های پشت جبهه و آنهایی که در خود شهرهای مخروبه و نیمه مخروبه حاضرند. ماها باید از اینها اخلاق اسلامی و ایمان و توجه به خدا را یاد بگیریم. ماها ممکن است کارهایی که حتی خیلی هم مفید است. برای جامعه بکنیم، لکن برای خودمان مفید نباشد. ممکن است که ماها کارهایی انجام بدهیم که به صلاح جامعه است و جامعه از آن استفاده کند و جامعه را به پیش ببرد، لکن ما را به عقب ببرد؛ و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی نه اینکه اجری نبریم، بلکه انحطاط پیدا بکنیم.
ما باید به این قشرهای تودۀ مردم که بی توقع به کشور خدمت می کنند و به همۀ شما هم دارند خدمت می کنند به آنها اقتدا بکنیم و خودمان را اصلاح بکنیم. اگر ما هم آن روحیه را پیدا می کردیم، آن وقت کارهایمان همه یک وجهه پیدا می کرد. و افراد اگرکارهایشان به وجهۀ واحد باشد؛ یعنی مقصد خدا باشد و توجه به او. انسان را وادار به کار بکند، هیچ اختلافی متصور نیست. تمام چیزهایی که بشر به آن مبتلا هست از خود آدم است. تمام یعنی کارهایی که به دست بشر انجام می گیرد، بلکه کارهایی هم که از غیب به ما وارد می شود، چه بسا این همه زلزله ها و سیلها و طوفانها برای این باشد که ما خودمان را اصلاح نکردیم. ما اگر چنانچه خودمان را اصلاح کنیم و اینهایی که مؤثرند در بین توده ها، اینهایی که مردم نظر می کنند ببینند اینها چه می کنند، آنها هم تبعیت کنند، اگر آن اشخاصی که مورد توجه مردم اند ومردم اعمال آنها را و اقوال آنها را تحت نظر دارند، اگر چنانچه وجهه واحد باشد، شما که صحبت می کنید برای خدا باشد، آن هم که می شنود برای خدا باشد، او که می نویسد هم همین طور، هیچ اختلافی نخواهد واقع شد. اگر اختلاف نظر هم باشد، با طرز الهی حل می شود؛ نه با طرز شیطانی. عمده اصلاح همین مرکزِ «خود» است. همۀ مصیبتهای ما از خود ماست. و باید اصلاح از خود ما شروع بشود. من توقع نداشته باشم که خودم اصلاح نشده بخواهم دیگری را اصلاح کنم. این خیال باطل است. اگر چنانچه خود آن گوینده اصلاح شده باشد، می تواند دیگران را اصلاح بکند». (صحیفه امام، جلد 4، صص204-5)
ایشان «شکرگذاری» نعمت ها را در شناختن مقام ملت می دانند و می گویند، «بحمدالله کشور ما، کشور شما، کشوری است که امروز باید بگوییم نمونه است. آنچه که می خواستم عرض کنم این است که این اقبال مردم بر امور معنوی و بر امور ظاهری، خصوصاً، این جوانهای ما در جبهه ها و این روز قدس که امسال من هر چه نگاه کردم به نظرم عظیمتر از سال قبل بود، و نمی تواند انسان قدر این نعمت را و شکر این نعمت را به اندازۀ کافی بجا بیاورد، اینها برای ما تکلیف درست می کند، تکلیف ما را زیاد می کند، تکلیف قوۀ مقننه را دو چندان می کند، تکلیف قوۀ مجریه را همین طور، قضائیه را همین طور، تکلیف برای روحانیت عظیم الشأن زیاد می شود. ما نمی توانیم از عهدۀ شکر این نعمت برآییم، لکن باید حتی الامکان شکرگزاری کنیم. شکرگزاری به این نیست که ما بگوییم «الحمدلله »، آن هم یک شکر است، شکر گزاری به این است که ما مقام این ملت را بشناسیم و این جبهه و پشت جبهه را همیشه در نظر داشته باشیم که حجت را بر ما اینها تمام کرده اند». (صحیفه امام، جلد 20، ص 54)
و در نهایت امام بر نظارت مردم بر امور تأکید دارند: «این امر سیاسی به همه مربوط است، به اسلام مربوط است، به حفظ اسلام مربوط است. ما اگر نظارت نکنیم؛ یعنی، ملت اگر نظارت نکنند در امور دولت و مجلس و همه چیز، اگر کنار بروند، بسپارند دست اینها و بروند مشغول کارهایشان بشوند، ممکن است یک وقت به تباهی بکشد. ما باید ناظر باشیم به امور مردم. ما باید، ملت باید ناظر باشد به اموری که در دولت می گذرد، اموری که ـ فرض کنید که ـ در مجلس می گذرد. نظارت! توجه داشته باشد به اینها. ملت باید توجه داشته باشد که اگر در مجلس این سفر ـ فرض کنید که ـ یک کسی را تعیین کردند که کارشکنی برای دولت کرده، کارشکنی برای مجلس کرده، دفعۀ دیگر تعیینش نکند. اعلام کنند: تعیین نمی کنیم، بلکه ان شاءالله ، به راه بیایند». (صحیفه امام، جلد 15، ص17)
سخن و نمونه در این خصوص فراوان است، اما غرض آنکه نغمه هایی همچون سخنان اخیر نایب رئیس مجلس هرچه هست نسبتی با مشی و اندیشه فقهی و سیاسی امام ندارد.