محمدعلی رحمانی، مسئول بسیج مستضعفین در دوران دفاع مقدس، با اشاره به عملیات آزادسازی خرمشهر، گفت: اگر حب الوطن من الایمان هست مظهر آن ایرانیان هستند و اگر جاهای دیگر می گویند دروغ می گویند. آدم غصه می خورد قدس شریف اولین قبله بوده و کشورهای عربی به خاطر یک مسائل وهمی اسرائیل را در کنار ما آورده اند که جاسوسی کند و اسرائیل می خواهد حضور حزب الله در کنارش را جبران کند و راهش این است که یک مشت مزدور بی اراده پست پیدا می کند که از پشت به آرمان های اسلام ضربه بزنند.
ششمین برنامه از سلسله برنامه های «طریق جاوید» با موضوع «فتح خرمشهر و دفاع مقدس از منظر امام خمینی(س)» با مشارکت معاونت فرهنگی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) و مرکز امام، انقلاب اسلامی و ولایت فقیه جهاد دانشگاهی به صورت مجازی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رحمانی طی سخنانی در این نشست گفت: هر آنچه از آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور مظلوم ایران داریم و دستاوردهای بزرگی که به برکت این انقلاب و به دست توانای مردم شهید پرور این کشور به وجود آمده و بلند آوازه کردن مکتب رهایی بخش جهان به برکت حضور امام امت است. امیدواریم که راه امام و شهدا در همین مظاهر موفقیت هایی که هست بازگو شود تا یک وقت خدای ناخواسته یاد آن عزیزان سرفراز را فراموش نکنیم.
بعضی از مسئولین ما گاهی از یک شرّ بزرگ به یک شرّ کوچک تر پناه می آورند که خلاف مشرب امام است
مسئول بسیج مستضعفین در دوران دفاع مقدس در خصوص عوامل شروع جنگ ایران و عراق با اشاره به جنگ های همسایگان با ایران در طول تاریخ اظهار داشت: متأسفانه الآن بعضی از مسئولین ما گاهی از یک شرّ بزرگ به یک شرّ کوچک تر پناه می آورند که خلاف مشرب امام است. البته مشی کلی کشور این نیست ولی گروه هایی جاده صاف کن شرق یا غرب هستند.
وی تأکید کرد: خرمشهر چون یک نقطه مهمی بوده همیشه محل تاخت و تاز انگلستان بوده و در 100 سال اخیر دو بار خرمشهر اشغال و تاراج شده است. یک بار بعد از شهادت امیرکبیر انگلستان برای اینکه به ایران فشار بیاورد اعلام کرد که بخش هرات و قندهار را به ما واگذار کنید و ناصرالدین شاه هم دستور داد یکی از شاهزاده های خراسان حمله کرد و آنها به جنوب ایران حمله کردند و بخشی از جزایر و خرمشهر را گرفتند. آخر الأمر از طریق پا در میانی سفیر فرانسه به اینجا منتهی شد که ایران از هرات و قندهار دست برداشت و آنها هم خرمشهر را تخلیه کردند.
رحمانی ادامه داد: یک بار دیگر زمان دولت عثمانی انگلستان دید امتیازاتی که می خواهد از ایران نمی گیرد. بهانه ای قرار دادند و این دفعه با اعراب خوزستان ارتباط برقرار کردند و جایی در عراق برای آموزش آنها در نظر گرفتند. تا الآن شاید بیش از 100 سال باشد که از انگلستان حقوق می گیرند. هر وقت ایران می خواست مقاومت کند همین فشار را می آوردند. اینها فشار آوردند و عرب ها به منطقه بصره فرستادند و حتی معروف است که میخ درهای خوزستان را کشیدند و اشغال عجیبی کردند. باز هم معامله ای شد و امتیازی به انگلستان دادند و نیروهای آنها به پشت بصره برگشتند.
وی افزود: در تقسیم جغرافیایی ایام بعد از سقوط عثمانی به انگلستان فعال ما یشاء شد خطوط مرز ایران و عراق به صورت مارپیچی است که از شگردهای انگلستان است. از زمان ملک عبدالله کم کم آمریکا هم به منطقه راه پیدا می کند و ایران یک قربانی دست دو ابرقدرت بود. حتی قبل از حکومت بعث هم همیشه مسأله مرز ایران و عراق مطرح بود و مسأله شط العرب مطرح بود و در دولت عثمانی شط العرب را به عراق ملحق کرده بودند ولی بعد ایران وارد شد که از حق خودش دفاع کند. حزب بعث علیه عبدالکریم کودتا کرد و همین مسائل را تحقیق کردند.
عضو دفتر امام خمینی(س) یادآور شد: یکی از چیزهایی که با پیروزی انقلاب همزمان انجام شد جریان حزب خلق عرب بود که همان جیره بگیران 100 ساله انگلستان بودند. اینها با پیروزی انقلاب گروهی جمع شدند و جریان های خوزستان پیش آمد و امثال جهان آرا و بچه های تازه جان گرفته کمیته و سپاه نقش بزرگی در مقابله با تحرکات سوء خلق عرب داشتند. آقای شبیر خاقانی از علمای بزرگ بود که در همه خلیج فارس مقلد داشت و خلق عرب در بعضی از اطرافیان ایشان نفوذ کرد و لذا مرتب خلق عرب انفجاراتی را ایجاد کرد. این وضعیت خوشایند صدام بود که قرارداد الجزایر را با شاه امضا کرده بودند.
وی ادامه داد: اول انقلاب هم بر خلاف سیاست حضرت امام چریک های فدایی، توده ای ها و کسانی که متأسفانه سازمان مجاهدین خلق اسم اسلام را هم به یدک می کشیدند بیش از همه جنایت کردند. روز پنجم انقلاب امام دستور دادند همه نیروهای نظامی به محل کار خود برگردند. بنده رابط بودم و به بخش مهندسی ستاد مشترک رفتم. آنها گفتند لباس و کلاه ما آرم شاهنشاهی دارد. از امام سؤال کردیم و گفتند با همین لباس بیایند. چون امام می دانست این گروهک ها به دنبال چه چیزی هستند. حتی نوارش هست که یک عده از دانشجویان و گروه های مختلف با امام صحبت کردند و امام آنها را قانع کرد. امام گفت من گذشته ها را دیده ام و چیزی که می گویم به مصلحت کشور است؛ کسانی که آدم کشته اند فرار کرده اند و کسانی که مانده اند این جور نیستند.
رحمانی گفت: من مرتب به دفتر امام زنگ می زدند و بعضی از نوارهایی که برای خلق عرب بود را هم می فرستادند و چون به زبان عربی آشنا بودم حاج احمد اینها را به من می داد و می دیدیم از آن طرف مرز به اینجا می آیند و سوار موتور می شوند و خبر انفجارها می آمد. تا وقتی که آقای دعایی آمد. آقای دعایی سفیر ما بود و گزارش داد که زمینه سازی برای حمله به ایران دیده می شود. اینجا است که خیلی ها می گویند چرا امام اقدام نکرد و دولت موقت چه کار کرد؟
تمام کارهای دفاعی امام ابتکاری بود
وی تصریح کرد: آقای دعایی گفت صدام من را خواسته و گفته از طرف ایران خیلی اینجا می آیند و شعار می دهند. ما روی حرف های قدیم خودمان هستیم. شط العرب و جزایر عربی برای ما است. برای اینکه می خواست جایگاهی برای خودش در جهان عرب باز کند. وقتی هیأت دولت می آمد امام می گفت مراقب باشید که کشور و نیروهای مسلح تقویت شود. آمریکا که دید ایران را از دست داده در خلیج فارس نیرو پیاده می کرد و امام فرمان تشکیل بسیج را داد. یعنی تمام کارهای دفاعی امام ابتکاری بود. چه کسی به امام گفت بسیج را تشکیل بدهد؟! اگر کسی بگوید ما زنده هستیم و می گوییم دروغ می گوید.
مسئول بسیج مستضعفین در دوران دفاع مقدس گفت: سال 51 مرحوم شیخ محمد منتظری به نجف آمده بود و یکی از حرف های جلسات این بود که اگر انقلاب شود ما چه کار کنیم و باید به چه کسی تکیه کنیم؟ آن روز امام به شیخ محمد گفت ما نمی گذاریم کاری که ملیّون کردند تکرار شود و ما بسیج درست می کنیم. البته عملا امام همه مردم، ارتش و همه نیروها را بسیج کرد. سالگرد مرحوم بازرگان یک آقای روحانی که حالا بدون عمامه است در رادیو آمریکا گفت که امام مردم را فریب داد. آقای منصور فرهنگ به مجری معترض شد و گفت من یک عمر با آقای بازرگان بوده ام؛ او به آیت الله خمینی ایمان داشت. چرا به شعور مردم ایران توهین می کنید؟ کدام حزب یا گروه در بسیج مردمی که آیت الله خمینی برای مبارزه با یک رژیم پوشالی داشت یک جور به میدان آمدند؟! آنها همه نمی فهمیدند؟! همه گروه های سیاسی و احزاب همراه ایشان بودند. کسی می تواند آن راهپیمایی تاسوعا و عاشورا را فراموش کند؟!
وی اظهار داشت: یک روزی بنده در دفتر بودم و هیأت دولت آمده و رفته بودند و امام از اندرون آمد و در را باز کرد و فرمود حاج احمد آقا کجا است؟ من فوری ایشان را پیدا کردم و شاید یک ربع تا 20 دقیقه فاصله شد. هنوز حاج احمد آقا نیامده بود که دوباره ایشان آمد و فرمود پیدا نکردی؟ کار ضروری دارم. ایشان گفت جلسه امروز طولانی شد و موضوع مهمی یادم رفت. شما بگویید دو نفر از شورای انقلاب و دولت و یا یک فرد مرضی الطرفین اینجا بیاید و باید مسائلی راجع به عراق بگویم. ایشان اشاره کرد که من صدام را می شناسیم و اینها نمی شناسند. من نگران بین ما و عراق نیستم و نگران این هستم که آمریکا و ابرقدرت ها از این موقعیت استفاده کنند و صدام می خواهد بعد از جمال عبدالناصر از خلأ به وجود آمده استفاده کند و لیدر جهان عرب شود.
رحمانی تأکید کرد: تشریح حرف امام این بود که لیدر شدن جهان عرب نیاز به دو زمینه داشت که یکی جنگ با اسرائیل است که مرد آن نیستند و دوم هم یک جنگ با یک کشور غیر عرب است که یا ترکیه و یا ما هستیم. آمریکا با تجربه ای که دارد نمی گذارد عراق از دست برود و من می ترسم که شرق و غرب او را تهییج کنند و باعث دردسر شود. همان طور که در بهشت زهرا(س) گفتم ما باید 20 سال تلاش کنیم تا کشور را رشد بدهیم؛ نه اینکه گرفتار شود. شاهد بر صدق عرض من این است که اولین باری که ایران برای اجلاس کشورهای غیر متعهد دعوت شد آقای یزدی وزیر خارجه کشور ما بود از ایران شرکت کرد و عراق هم قبل از این ماجرا از کشورهایی بود که می گفت باید ایران را کمک کنیم جزو کشورهای غیر متعهد باشد. ایشان به آنجا رفت و آنها هم کمک کردند اما پشت پرده این آقا تلاش کرد پیغام امام را برساند. به چه زحمتی وقت ملاقات گرفت و جلسه یه ربع یک ساعت طول کشید.
وی ادامه داد: صدام آنجا که خوب حرف ها را گوش کرده بود و دکتر عامر علوی نقل می کند که صدام گفت این آقا چقدر مؤدب است و چه اطلاعات وسیعی دارد؛ من فکر نمی کردم در ایران چنین آدم هایی باشد. گفت تا به حال عراق هم آمده ای؟ گفت بله؛ دو دفعه آمده ام. ایشان آخر الامر به صدام گفت آیت الله خمینی به خاطر مدتی که در عراق بوده از شما تشکر می کند. ایشان هم از آقای احمد حسن البکر و هم از شما خیلی راضی بود و 14 سال مهمان شما بوده اند و نباید بین ما اختلاف باشد و دیگران سوء استفاده می کنند. گفته بود هیأت هایی از طرف ما به عراق بیایند تا کدورتی پیش نیاید و حتی دکتر یزدی از صدام دعوت کرده بود که به ایران بیاید.
رحمانی افزود: دکتر عامر علوی در مصاحبه با الجزیره گفت صدام به من گفت جلسه چه طور بود؟ و من به صدام گفتم که هیچ موقع با ایرانی ها ارتباط نداشته ام ولی این جلسه را مفید می دانم و اگر نظر شما باشد، این پیشنهاد خوبی بود و باید انجام شود. اتحادی در جهان اسلام پیش می آید. صدام پاسخ داد که تو قبل از من انقلابی بوده ای. الآن وضع ایران به هم ریخته است و ارتش ندارد و آخوندها هم بلد نیستند کشورداری کنند. وقتش شده به همه خواسته هایمان برسیم و حق عربی خودمان را بگیریم. الآن یک ارتش آماده و امکانات داریم و هیچ معارضی نداریم.
وی یادآور شد: امام این تدبیر را برای جلوگیری از وقوع جنگ داشتند اما وقتی در داخل گروه هایی به دنبال انحلال بودند و در آنها طمع ایجاد کردند، آنها گفتند اگر هم نگیریم اقلا خوزستان را گرفته ایم. لذا تعبیر «محمره» در تاریخ عثمانی هست و انگلیسی گفته اند، عرب های خلق عرب به خرمشهر «محمره» می گفتند. جنگی درگرفت و همه تلاششان را کردند و صدام جایزه گذاشت و برادران ما 30 و چند روز مقاومت کردند و دشمن با این آمادگی و چهار هزار تانک و هواپیماهای نیابتی بمباران های شدید در سراسر مرز ما داشت و خرمشهر اشغال شد که برای صدام دستاورد بزرگی بود. شاید حافظه تاریخی ما فراموش کرده بود که این شهر چند بار توسط استعمار انگلیس و دیگران دست به دست شده بود. همه جمع شدند و عربستان سعودی 70 میلیارد دلار به عراق پول داد و کشورهای عربی دیگر نیرو فرستادند.
نماینده پیشین ولی فقیه در نیروی انتظامی تأکید کرد: اگر حب الوطن من الایمان هست مظهر آن ایرانیان هستند و اگر جاهای دیگر می گویند دروغ می گویند. آدم غصه می خورد قدس شریف اولین قبله بوده و کشورهای عربی بدبخت به خاطر یک مسائل وهمی برای مخالفت با ایرانی ها اسرائیل را بیخ گوش ما آورده اند که جاسوسی کند و اسرائیل می خواهد حضور حزب الله و سوریه در کنارش و حماس در درون خودش را جبران کند و راهش این است که یک مشت مزدور بی اراده پست پیدا می کند که از پشت به آرمان های اسلام ضربه بزنند.
بعد از اشغال خرمشهر حضرت امام تلاش کرد که وحدت فرماندهی به وجود بیاورد
وی اظهار داشت: اشغال خرمشهر خیلی برای ما سخت بود اما یکی خصوصیات خاص امام اراده پولادین، ایمان بالا و پیگیری برای رسیدن به اهداف است. قبل از انقلاب هم همین طور بود و یاران و تربیت یافتگان ایشان همین جور بودند. از اول جنگ کدام یک از یاران امام را پیدا می کنید که در صحنه نبودند؟! بعد از اشغال خرمشهر حضرت امام تأکید فرمودند که باید عملیات فرماندهی واحد پیدا کند و تلاش کرد که وحدت فرماندهی به وجود بیاورد. 9 مهر 1360 با پیشنهاد شورای عالی دفاع شهید صیاد شیرازی به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و اتحادی بین ارتش و سپاه به وجود آمد.
رحمانی یادآور شد: امام فرمود باید حصر آبادان شکسته شود و اگر شکسته نشده بود یقین بدانید که خرمشهر آزاد نمی شد. بنده و آقای محمدعلی انصاری دو سه نفر در عملیات فتح المبین برای دیدار با فرماندهان و سرکشی از خطوط مقدم رفتیم. خرمشهر دست دشمن بود و ما می خواستیم به آبادان برویم و از طریق ماهشهر ما را بردند. اتفاقا آنجا اطلاعات ما قطع شد؛ ایشان برگشت و به جای دیگری رفت و من در آبادان ماندم. خیال کردند من اسیر شده ام ولی من در خدمت ژاندارمری آبادان بودم که سواحل را حفظ می کردند. آنجا هم اتفاق عجیبی افتاد.
وی تصریح کرد: من وقتی به داخل سنگر رفتم دیدم که شاید 50 نفر از فرماندهان و افسران عالی رتبه آنجا نشسته اند ولی هیچ کس تکان نمی خورد؛ بهت زده شدم. چشمم افتاد و دیدم یک گلوله توپ وسط سنگر افتاده است. من که رفتم فرمانده شناخت که از دفتر امام آمده ام و حتی به خودشان اجازه ندادند که صلوات بفرستند. راهنمای نظامی که همراه من بود گفت از همین دری که آقای رحمانی آمده بیرون بیایید. فرمانده جرأت پیدا کرد و یواش یواش افراد بیرون آمدند و گفتند ما نگران بودیم که این گلوله زماندار باشد و منفجر شود. واقعا معجزه الهی بود که منفجر نشد چون همه فرماندهان آنجا جلسه داشتند.
عضو دفتر امام خمینی گفت: خوشبختانه عملیات فتح خرمشهر از 10 اردیبهشت شروع شد و 24 روز این عملیات ادامه داشت و همه زمینه های عملیات در چند مرحله شروع شد و با رمز «بسم الله القاصم الجبارین. یا محمد بن عبدالله(ص)» این عملیات شروع شد که نمی توانم تصویر بکشم چه اتفاقاتی افتاد و همه نیروها با همه توان کار کردند و خدا کمک کرد که توانستند دور بزنند و فهمیدند که می توانند خرمشهر را آزاد کنند.
وی تأکید کرد: محسن رضایی گاهی شش ماه نمی آمد. شهید قاسم سلیمانی یادم هست که در عملیات کربلای پنج هرچه اصرار می کردند برای استراحت بیا و نیامد. بعد هم پیروز شدند. یعنی اخلاص رزمندگان و اعتقادشان به امام و ایستادگی و مقاومتشان باعث این پیروزی شد و حلقه محاصره را تنگ کردند و ساعت 2 بعد از ظهر 3 خرداد خرمشهر به طور کامل آزاد شد و بچه ها تا رسیدند همه به سمت مسجد رفتند و نماز جماعت خواندند و سجده شکر به جا آوردند.