دبیر انجمن اسلامی پیشرو دانشگاه تربیت مدرس در دیدار رهبری با دانشجویان گفت: متاسفانه در شرایطی به سر میبریم که تمام مسئولان انتخابی و انتصابی کشور از جمله حضرتعالی آن طور که شایسته ملت ایران بوده و در انقلاب ۵۷ به آنان وعده داده شده بود خود را پاسخگوی شرایط فعلی نمیدانند که ریشه این امر را میتوان در شکاف عمیق میان سیاستگذاری و پاسخگویی دانست. متاسفانه حدود اختیارات حضرتعالی در گزینش سیاستهای کلان کشور بر عموم ملت آشکار نیست و همین امر موجب شده است که مسئولیت برخی از سیاستها غیرمشخص باشد، از جمله سیاست خارجی که در صدر آنان برجام است.
به گزارش جماران؛ به نقل از تارنمای انجمن اسلامی پیشرو، متن سخنرانی دبیر انجمن اسلامی پیشرو دانشگاه تربیت مدرس در دیدار رهبری با دانشجویان بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای خامنهای مقام معظم رهبری
ما دانشجویان انجمنهای اسلامی، به شدت از برخی رویههای جاری و ساری در کشور نگرانیم. در چهار سال گذشته شاهد بودهایم که چگونه دشمنان با اتحاد منحوس خود با خائنان خارجنشینی که منافع خود را در تنگتر شدن سفره مردم و افزایش خشونتهای اجتماعی میدیدند، با افزایش بیسابقه تحریمهای ظالمانه، بیوقفه در تلاش برای به زانو درآوردن ملت ایران از طریق اعمال فشارهای حداکثری بودند.
در چنین وضعیتی که دشمنان ایران، از هرسو به دنبال تضعیف جامعه مدنی، برهم زدن امنیت کشور، تعمیق شکافهای موجود میان دولت و ملت و اقشار مختلف جامعه، ایجاد باور عدم توانایی در تعیین سرنوشت ملت توسط خود آنها و از بین بردن باور امکان تغییر وضع موجود و سیاستها بر اساس قانون اساسی، به شیوههای مسالمت آمیز و مبتنی بر گفتوگو هستند، متاسفانه شاهد برخی سیاستهای نهادهای تحت نظر حضرت عالی هستیم که در راستای همان استراتژی و اهداف دشمنان ایران عمل میکنند. به نظر امروز که صدای پایان فشار حداکثری به گوش رسیده و دشمنان ایران در نابودی ملت ایران ناامیدتر از هر زمان دیگری گشتهاند، فرصتی فراهم گشته تا با نگاهی دقیق و کارشناسی به نقد این سیاستها بپردازیم.
حضور ما در این جلسه و بازگو کردن نقدهای صریح و آشکار نسبت به سیاستهای موجود، همگی نشان از تعهدمان نسبت به رسالت اجتماعی خود به عنوان موذن جامعه دارد و باور داریم هر راهحلی برای بحرانهای موجود، جز از طریق شناخت عمیق و بازگو کردن آنها با زبانی بدون لکنت نه تنها سیاهنمایی و واژگونسازی واقعیت نیست، بلکه پذیرش آنها اولین قدم برای حل آنها محسوب میشود.
نخست باید به سیاستهای غلط شورای نگهبان پرداخت. متاسفانه علیرغم نقطهنظر دلسوزان کشور من جمله حضرتعالی، مبنی بر اهمیت مشارکت حداکثری در انتخابات، شاهد آن هستیم که به علت اتخاذ سیاستهای غیرقانونی و سلیقهای شورای نگهبان و عدم حضور کاندیداهای منتخب جامعه، در میان افراد تایید صلاحیت شده در انتخابات گوناگون، مردم باور خود را نسبت به تاثیرگذاری مستقیم در کشور از طریق فرآیند انتخابات را کمرنگتر از هر زمان دیگری میبینند. میتوان مصداق این امر را در انتخابات اخیر مجلس شورا اسلامی مشاهده کرد؛ جایی که در آن بیش از نیمی از مردم به پای صندوقهای رای نیامدند.
شورای نگهبانی دست به بدعتی نامبارک زده است
شورای نگهبانی که در ابتدای انقلاب اسلامی بر آن بود که از آرای عمومی صیانت کند حال خود، با تدوین و ابلاغ آییننامه احراز صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری به صورت غیرقانونی، دست به بدعتی نامبارک زده است و بیش از هر زمان دیگری هم سو با معاندین نظام بر طبل عدم آزادی انتخابات در ایران میزند.
جناب آقای خامنهای
متاسفانه در شرایطی به سر میبریم که تمام مسئولان انتخابی و انتصابی کشور از جمله حضرتعالی آن طور که شایسته ملت ایران بوده و در انقلاب ۵۷ به آنان وعده داده شده بود خود را پاسخگوی شرایط فعلی نمیدانند که ریشه این امر را میتوان در شکاف عمیق میان سیاستگذاری و پاسخگویی دانست. متاسفانه حدود اختیارات حضرتعالی در گزینش سیاستهای کلان کشور بر عموم ملت آشکار نیست و همین امر موجب شده است که مسئولیت برخی از سیاستها غیرمشخص باشد، از جمله سیاست خارجی که در صدر آنان برجام است. اگر برجام با تدبیر حضرتعالی و مجموعه نظام به سرانجام رسیده و کل آن با امضای حضرتعالی در شورای عالی امنیت ملی لازم الاجرا گشته پس چرا نقدهای مربوط به ایرادات و کاستیهای آن تنها متوجه نهاد دولتیست که از نظر شما نقش مجری را در این امر ایفا کرده است. با تدبیری که از شما سراغ داریم، انتظار میرود در فضای فعلی که بخش عظیمی از انرژی کشور صرف یافتن مسئول امر سیاستهای اتخاذشده میشود، بصورت صریح اعلام بفرمایید که حدود اختیارات مجموعههای مختلف نظام از جمله بیت رهبری در امر سیاستگذاری کشور تا کجاست و خود را تا چه اندازه به نسبت اختیاراتش ملزم به پاسخگویی میداند؟
آزادی به عنوان یکی از مهم ترین آرمانهای ملت بزرگ ایران که خود را در شعار اصلی انقلاب ۵۷ تحت عنوان «استقلال، ازادی، جمهوری اسلامی» متجلی کرد بیش از هر آرمان دیگری قربانی نگاه امنیتی به مقولههای فرهنگی سیاسی و اجتماعی شده است.
شاهد رویههایی کاملا متضاد با اصول قانون اساسی هستیم
اما متاسفانه با وجود اشاره قانون اساسی به لزوم حفظ آزادیهای مشروع شهروندان شاهد رویههایی کاملا متضاد با اصول قانون اساسی هستیم از جمله: وجود گزینشهای عقیدتی سیاسی در ورودی تمام مجراهای مدیریتی، اعمال شدید سانسور در بازگو کردن واقعیتهای موجود کشور، برخورد با خبرنگاران مستقل به واسطه انعکاس مسائل، فیلترینگ شبکههای اجتماعی (که در مغایرت با جریان آزاد اطلاعات است)، عدم امکان تشکلیابی برخی اصناف و گروه های کارگری، سرکوب هرگونه تجمع اعتراضی مسالمتآمیز (مگر تجمعاتی که توسط افرادی نزدیک به قرائتهای رسمی حاکمیت ترتیب داده شده باشد)، ارتقا و ترفیع رتبه کارگزارانی که وجود پروندههای فساد مالی یا تحصیلی آنان بر همگان آشکار شده اما به دلیل نگاه سلیقهای قوه قضاییه و و نهادهای نظارتی، برخورد کافی با آنان صورت نمیگیرد. در کنار همهی این اقسام تبعیض، تبعیض علیه زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور باعث سرخوردگی و یاس و ناامیدی این گروه از جامعه گشته است. همچنین لازم میدانیم به این نکته نیز اشاره کنیم که در اختیار قرار دادن تریبونهایی به دانشجویان منتقد برای چند دقیقه، آن هم هر چند سال یکبار را تنها بخشی بسیار کوچک از حقوق اساسی خود میدانیم بلکه امیدواریم شنیده شدن این سخنان تبدیل به رویههای ثابت در عرصه سیاسی کشور شود تا شائبههای تبلیغاتی بودن این اقدامات برای همیشه خاتمه یابد. متأسفانه در سالهای اخیر بسیاری از شهروندان بابت ارائه نقدهایی از همین جنس سخنان بنده نیز با شدیدترین برخوردهای قضایی و امنیتی مواجه شدهاند. باید به عرض برسانم که نقد سیاستهای حضرتعالی به صورت غیررسمی ممنوع شده است.
زخمهای عمیق بر پیکرهی جامعه ایرانی
رفع حصر میتواند شروعی برای فرایند کاستن از شکافها و حرکت به سمت ساختن ایرانی برای همه ایرانیان باشد
حوادث رخ داده در آبان ۹۸ و دی ماه ۹۶ُ، ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و برخوردهای خشونتآمیز با عزاداران آن واقعه و وقایع مربوط به حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ زخمهای عمیقی بر پیکرهی جامعه ایرانی گذاشته است. زخمهایی که نتیجهای جز شکاف میان دولت و ملت نداشته و سرمایه اجتماعی را با مخاطرات جدی مواجه کرده است. از حضرتعالی انتظار میرود به عنوان شخص اول نظام، قدمهایی درجهت التیام این زخمها بردارید. تشکیل کمیتههای حقیقتیاب غیردولتی، عفو زندانیهای دستگیرشده در این وقایع، دلجویی از خانواده قربانیان و مشخص کردن دقیق سازوکارهای اعتراضی در کشور جهت عدم تکرار این وقایع، میتواند تا حدودی تسکیندهندهی الام جامعه ایران باشد. در نهایت خاطرنشان میسازد که با وجود برخی از گشایشهای حاصله همچنان سه تن از شریفترین شهروندان این کشور آقایان میرحسین موسوی مهدی کروبی و سرکار خانم زهرا رهنورد بدون دلایل قانونی اخلاقی و شرعی بیش از ده سال است که در حصر خانگی بسر میبرند. ما معتقدیم که رفع حصر این عزیزان میتواند شروعی برای فرایند کاستن از شکافها و حرکت به سمت ساختن ایرانی برای همه ایرانیان باشد.
در مقطع کنونی مسئله ورود آشکار نظامیان به عرصه سیاست در کنار سایر عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مایه ایجاد نگرانیهای عمیق در جامعه گشته است. همانگونه که مستحضرید بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی صراحتا ورود نظامیان به عرصه سیاست را نهی کرده و حضرتعالی نیز در گذشته خود را ادامهدهنده همان سیاست قلمداد کردهاید. سوال امروز جامعه آن است که چرا شما به عنوان شخص اول کشور و نهاد ناظر بر نیروهای مسلح، نسبت به اشتیاق نظامیان به ورود به عرصه سیاست و انتخابات به آنها انذار نداده و مانع از حضور آنان نمیشوید؟
بدون شک میدان یکی از عناصر اصلی اقتدار ایران عزیز است، اما اگر اقتدار را تنها منوط به وجود میدان قوی دانسته و از مشارکت دادن مردم در سیاستهای کلان اجتناب ورزیم و یا دیپلماسی را تنها برای میدان خرج کنیم، این اقتدار نه میتواند پایدار و باثبات باشد و نه تضمینی وجود دارد که منافع ملی را به ارمغان آورد.
صدور احکام سنگین قضایی علیه دانشجویان منتقد
و اما دانشگاه
متاسفانه روند چندسال اخیر نه تنها نشان از تلاش برای تبدیل کردن دانشگاه به نهادی جهت گفتوگویی میان نخبگان و تبدیل آن به بازوی مشورتی حاکمیت به عنوان نماد عقلانیت و خرد جمعی نداشته است، بلکه صدور احکام سنگین قضایی علیه دانشجویان منتقد، اعمال نگاه امنیتی در صدور مجوزهای برگزاری برنامهها، احضار و بازداشتهایی بدون طی کردن روند های مرسوم قضایی تنها موجب حاکمیت یاس و نامیدی در دانشگاه شده است.
و اما راه حل پیشنهادی
راهحلهای بسیاری از سوی نخبگان کشور برای برون رفت از وضعیت فعلی به حضرتعالی و مجموعه نظام پیشنهاد گشته است که بسیاری از آنان توسط دوستان ما در سنوات گذشته خدمت حضرتعالی در همین جلسات ارائه گردیده، اما متاسفانه نشانههایی از حرکت مجموعه نظام به سوی این راهحلها مشاهده نمیشود. راهحلهایی که میتوانند زمینهساز کاستن فشارهای موجود بر روی اقشار مختلف مردم باشد. از همین جهت اجازه میخواهم راهحلمان را در یک جمله خلاصه کنم:
بازگشت به مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور و به کارگیری نخبگان با هر سلیقه سیاسی در سطوح عالی سیاستگذاری
والسلام علیکم رحمه الله و برکاته
نماینده انجمن اسلامی پیشرو دانشگاه تربیت مدرس، میرآرمان عدنانی
۱۴۰۰/۰۲/۲۱