در بخشی از خاطرات آیت الله هاشمی از وقایع جنجالی سال 1377 در یکم آذر می خوانیم: شب میهمان رهبرى بودم. دربارة مسأله‌اى صحبت‌کردیم که اخیراً رهبرى به مجمع [تشخیص مصلحت نظام]، در خصوص تشکیل شوراى ویژه‌اى براى تصمیم‌گیرى در مورد مسایل فوق سرّى خارج از مقررات، به عنوان معضل، ارسال‌کرده‌اند و گفتند، خودشان آن را معضل نمى‌دانند و با اصرار آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییس‌جمهور]، ارجاع داده‌اند. قرار شد، پیگیرى کنم.

پایگاه خبری جماران: «در جستجوی مصلحت»، عنوان جدیدترین کتاب خاطرات روزنوشت اکبر هاشمی رفسنجانی است که امسال منتشر می شود.

این کتاب شامل خاطرات هاشمی از وقایع جنجالی سال 1377 است. روزنوشت های این سال از آن روز اهمیت دارد که ناگفته هایی را از دولت نوپای سیدمحمد خاتمی و وقایعی همچون دستگیری غلامحسین کرباسچی،  کتک زدن وزرای کشور و فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، استیضاح وزیر کشور و قتل های زنجیره ای را روایت می کند؛ وقایعی که هنوز پرونده آنها باز است.

جماران برای نخستین بار و به صورت اختصاصی روزنوشت های برهه ای حساس از این سال یعنی آذرماه 1377 را منتشر می کند.

بخش اول این روزنوشت ها در پی می آید:

 

یکشنبه 1 آذر 1377  -  2 شعبان  1419 - 22 نوامبر 1998

صبح براى همایش ابعاد زندگى امام حسین(ع)، از منزل به دانشگاه امام حسین رفتیم. قبل از جلسه، از طرح‌هاى توپتن و برنامه‌هاى آموزشى جغرافیای نظامى و مرکز بررسى و پردازش عکس‌هاى ماهواره‌اى، سنجش از راه دور و تونل باد، بازدیدکردیم. تونل باد را از روسیه گرفته‌اند؛ تکنولوژى قدیمى است و در حد آزمایش هواپیماهاى جت به کار مى‌رود و قرار است تکنولوژى پیشرفته‌تر را بگیرند که به درد موشک‌هاى دوربرد هم بخورد.

در همایش، آقاى [یحیی] رحیم صفوى، [فرمانده‌کل سپاه پاسداران]، خیرمقدم گفت و من دربارة اهداف قیام امام حسین(ع) و آثار آن و نیز توطئه‌هاى امروزى زیرسؤال بردن افتخارات انقلاب صحبت‌کردم. [1] جمع زیادى از دانشجویان، در داخل سالن و بیرون سالن، ابراز احساسات‌کردند. 

 

به دفترم رفتم و کارها را انجام دادم. آقاى [سیدحسین] موسویان آمد. گزارشی از کارهاى کمیته بررسى استراتژیک منطقه خودمان را داد که با مزاحمت وزارت امور خارجه، کارش کُند شده و فعلاً به دستورات ارجاعى شوراى عالى امنیت ملی مى‌پردازند. گفتم، راجع به عراق و موقعیتى که تصمیم آمریکا براى سرنگونى صدام پیش‌آورده، بحث کنند؛ به خصوص اینکه آمریکا اعلان کرده که مخالفتى با دخالت ایران، براى سرنگونى صدام ندارد.

راجع به حزب در حال تأسیس استقلال صحبت‌ کرد. گفت، منتظر اعلان نظر موافق دکتر [حسن] روحانى هستند که سرپرستى را بپذیرد. از خطرهاى احتمالى نابسامانى اقتصادى کشور و ضعف دولت و عدم توجه رهبرى گفت. به دفتر رهبرى گفته است که خط مشى حزب، براساس مدل مدیریت هاشمى رفسنجانی خواهد بود. خبر داد که دادگاه، قسمت اعظم ادعاى ما علیه آلمان، در خصوص نیروگاه اتمى بوشهر را رد کرده است.

 

1 آذر 1377

 

عصر، [آقای شیخ محمدابراهیم بن‌جبیر]، رییس مجلس [شورای مشورتی] عربستان سعودی، با جمع زیادى از همراهانش آمدند. مذاکرات‌مان تشریفاتى و دوستانه بود. بر ضرورت همکارى ایران و عربستان، براى اصلاح قیمت نفت و مسایل عمده جهان اسلام تأکیدکردم. گفت، به خاطر باران نیامدن امسال در عربستان، هفته گذشته با دستور آقاى ملک‌فهد، [پادشاه عربستان سعودی]، نماز استسقاء خوانده شده، ولى باز هم باران نیامده. من قضیه نماز استسقاء مرحوم آیت‌الله [سید محمدتقی] خوانسارى در قم را گفتم.۲

شب میهمان رهبرى بودم. دربارة مسأله‌اى صحبت‌کردیم که اخیراً رهبرى به مجمع [تشخیص مصلحت نظام]، در خصوص تشکیل شوراى ویژه‌اى براى تصمیم‌گیرى در مورد مسایل فوق سرّى خارج از مقررات، به عنوان معضل، ارسال‌کرده‌اند و گفتند، خودشان آن را معضل نمى‌دانند و با اصرار آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییس‌جمهور]، ارجاع داده‌اند. قرار شد، پیگیرى کنم.

 

 


[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «امام‌حسین (ع) براى یک اقدام سرنوشت‌ساز در یک مقطع بسیار مهم از تاریخ اسلام که قابل پیش‌بینى بوده، تربیت شده بود. معمولاً انقلاب‌ها، مکتب‌ها و آرمان‌ها در دوران‌هاى اوایل خودشان دچار مشکلاتى می‌‌شوند. البته مسأله امام‌حسین مسأله حدس و پیش‌بینى و احتیاط نیست. مسأله امام‌حسین، تحقیقاً متکى به علم الهى و احاطه علمى مطلق خداوند بر تاریخ است که درست براى آن مقطع برنامه‌ریزى شده؛ امام حسین آن برنامه را اجرا کردند. تحلیل تاریخ اسلام آن موقع در زمان پیغمبر مقدور بود، ولى من این را متکى به تحلیل نمى‌بینم، متکى به علم الهى مى‌بینم که فوق تحلیل است. امام حسین، شخصاً تربیت و معرفى شد، در تاریخ اسلام، براى همین وظیفه مهمى که در کربلا انجام داد؛ به قدرى با دقت انجام شده که ادعاى تحلیلى روى آن مشکل است؛ البته با تحلیل منطقى هم مى‌سازد. افتخار ما باید این باشد که راز حرکت امام حسین و راز این جهاد و راز عاشورا را کشف کنیم و در این مسیر حرکت کنیم. انقلاب اسلامى ایران یکى از جوشش‌هاى این مسیر طولانى رود خون مقدس کربلاییان است. من نکات حساسى را این روزها مى‌بینم که به آن مى‌خواهم اشاره بکنم. نمى‌خواهم بگویم که الان چیزى شبیه زمان امام حسین است و حکومت بنى امیه اتفاق مى‌افتد، ولى مى‌گویم با مطالعه دقیق تاریخ امام حسین، مى‌توانیم راه خودمان را در این شرایطى که قدرى بحران، تردید شدید به‌وجود مى‌آید، با چراغى که نزدیک بیست سال از زمان پیروزى انقلاب ما مى‌گذرد، شک و شبهه هایى در حال به‌وجود آمدن است و شیاطینى که عمدتاً با طراحى خارجی‌ها و یا خودی‌ها عمل می‌کنند و در اصل و تقدس انقلاب و روى دستاوردهاى باارزش انقلاب، تردید مى‌اندازند.» رجوع‌کنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1377»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1399.

[2] - ماجرای نماز باران آیت‌الله خوانساری، از این قرار بودکه در جریان اشغال ایران توسط متفقین، موجی از قحطی و نابسامانی درکشور به‌راه افتاد. قسمتی از سپاه متفقین به ویژه آمریکایی‌ها، در منطقه خاک‌فرج قم استقرار یافتند و بعد از مدتی، کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت که زمین‌های مساعد و وسیع شهر قم، با گذشت دو ماه بهاری از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز این خشکسالی، موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم، چاره را در خواندن نماز باران دیدند، لذا راهی خانه‌های آیات صدر، حجت و خوانساری شدند. آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند، اگر شما وظیفه شرعی خود را بجا آورید، آسمان و زمین دست‌هایشان را بر شما خواهندگشود، اما آقای خوانساری، نتوانست جواب نه بگوید و مردم هم گمان بردند، او موافق با خواندن نماز باران است؛ به‌همین علت اطلاعیه‌هایی در سطح شهر نصب شدکه آقای خوانساری در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند.گروهی ایشان را از پایان بد کار بیم دادند، اما او گفت، حالاکه چنین شده، خواندن این نماز بر من تکلیفی است و هر چه صلاح باشد، همان واقع خواهد شد. با نزدیک شدن لحظه موعود، بهاییان شهر، متفقین را به انگیزه‌های این حرکت، بدبین نمودند تا جایی‌که این نیروها در پوششی‌دفاعی رفتند. با فرارسیدن روز برپایی نماز، جمعیت از اقصی نقاط قم به سوی صحرای خاک‌فرج‌که در نیم‌کیلومتری شهر قرار داشت و مصلای آن محسوب می‌شد، روانه شدند. آیت الله هم با آرامش خاصی، نماز را برپا نمودند. جمعیت افزون بر 20 هزار نفر بود و اکثر ساکنان شهر را در بر می‌گرفت.  نماز باران تمام شد و مردم به خانه‌های خود برگشتند، اما باران نیامد. روز بعد، آیت‌الله خوانساری بعد از پایان درس از شاگردان خود خواست‌که تا هم‌پای او نماز دیگری بخوانند. این نماز در باغ‌های پشت قبرستان‌نو بهÃ Äپا گشت. در این روز، بهایی‌ها و توده‌ای‌ها، اعتقادات مردم را به سخره گرفته و با طعنه به مردم می‌گفتند: «چرا امروز چترهایتان را نیاوردید؟!» تا آنکه شب سوم، در مدرسه فیضیه روضه‌ای به مناسبت ایام فاطمیه برگزار شده بود و مرحوم حاج محمدتقی اشراقی به منبر رفته و تازه شروع به خواندن خطبه کرده بود که باران شدید و بی‌سابقه‌ای باریدن گرفت و همه فهمیدندکه این باران، اثر آن نمازی بود که آیت‌الله خوانساری در آن روز خواندند. نکته جالب آنکه فرمانده آمریکایی به آیت‌الله پیغام داده بود: «شما که آن‎قدر پیش خدا محبوبید و دعایتان مستجاب می‌شود، بیایید و دعا کنید، جنگ زودتر تمام شود و شما و ما زودتر راحت شویم و ما به کشورمان بازگردیم».

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
34 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.