مسئولان صدا و سیما همواره از صدا و سیما به عنوان رسانه ملی یاد کرده اند و بنابراین ملاک و معیاری است که همگان از مخالف و موافق بر سر آن توافق دارند که عملکرد صدا و سیما باید همتراز عنوان آن یعنی «رسانه ملی» باشد و لذا بر اساس همین ملاک می توان دوباره این سؤال را مطرح کرد که صدا و سیما «ملی» عمل کرده و می کند؟ و آیا در این شاخص حرکت آن رو به جلو بوده یا رو به عقب؟
پایگاه خبری جماران: در مورد صدا و سیما و عملکرد آن بارها و بارها صحبت شده و متخصصان و صاحبنظران از دیدگاههای مختلف به آن پرداخته اند. بعضی بسیار بر آن می تازند و عملکرد آن را ضعیف می دانند و تعداد اندکی نیز از عملکرد آن دفاع می کنند و حرکت آن را به جلو می دانند.
نخستین گام برای ارزیابی درست و صحیح از عملکرد صدا و سیما، تعیین میزان یا ملاک ارزیابی است تا از آن طریق بتوان قضاوت کرد که بر اساس ملاک مورد نظر حرکت صدا و سیما رو به جلو بوده یا عقبگرد کرده است و الا قضاوتها بیشتر سلیقه ای و سطحی باقی می ماند و رهاوردی نیز برای صدا و سیما نخواهد داشت.
در این یادداشت نمی توان به همه معیارها و ملاکها برای ارزیابی صدا و سیما پرداخت و بحثها و نظرات مفصل کارشناسی و علمی در این باره از حوصله این یادداشت خارج است. اما یک ملاک و میزان شاید به عنوان شاخص ترین ملاک برای برای ارزیابی صدا و سیما بتوان در نظر گرفت و با همان ارزیابی مختصری از عملکرد آن داشت و آن «ملی» بودن و عمل کردن «رسانه ملی» است.
مسئولان صدا و سیما همواره از صدا و سیما به عنوان رسانه ملی یاد کرده اند و بنابراین ملاک و معیاری است که همگان از مخالف و موافق بر سر آن توافق دارند که عملکرد صدا و سیما باید همتراز عنوان آن یعنی «رسانه ملی» باشد و لذا بر اساس همین ملاک می توان دوباره این سؤال را مطرح کرد که صدا و سیما «ملی» عمل کرده و می کند؟ و آیا در این شاخص حرکت آن رو به جلو بوده یا رو به عقب؟
برای پاسخ دقیق تر به این پرسش، باید ابتدا تعریف «رسانه ملی» را تبیین کرد تا پاسخ نیز از دل آن تبیین آشکار گردد. وقتی رسانه ای عنوان «ملی» دارد، یعنی تلاش می کند تا صدا و تصویر بخشهای مختلف جامعه در آن شنیده یا دیده شود و محصور در یک گروه یا دسته یا قوم خاص نماند و صدای بخش محدودی از جامعه نباشد. با همین ملاک می توان گفت عملکرد صدا و سیما در بعضی موارد رو به جلو بوده و در بعضی موارد رو به عقب.
از جمله موارد رو به جلو در صدا و سیما ساخته شدن سریال «نون خ» بوده که اخیراً و به مناسبت نوروز فصل سوم آن پخش شد. این سریال ورای طنز لطیفی که در طول سریال جاری و ساری بود، مهمترین ویژگی اش بازنمایی قوم شریف «کُرد» بود که سالیان دراز به عنوان یکی از اقوام ایرانی نادیده گرفته شده بودند و در سطح رسانه ملی حضور و جایگاه چندانی نداشتند. این سریال توانست بازنمایی مناسبی از قوم کرُد و از آداب و رسوم آنها داشته باشد، چنانکه پیش از این سریال «پایتخت» در همین مسیر بازنمایی اقوام گام نهاد و اتفاقاً هر دو سریال مورد استقبال عموم قرار گرفتند. نمونه موفق دیگر در این عرصه مجموعه «عصر جدید» بود که اجازه داد تا مردم با هر گرایش و دیدگاهی، تواناییهای خود را به نمایش بگذارند.
این سریال و این دست برنامه ها نشان می دهد که صدا و سیما به لحاظ شاخص ملی حرکت رو به جلویی دارد و می تواند در آینده با بازنمایی درست اقوام ترک، بلوچ، ترکمن و.... به همگرایی ملی مدد رساند و صدا و تصویر اقوام و فرهنگهای مختلف ایران عزیز را نمایش دهد و از این طریق جایگاه «رسانه ملی» خود را تحکیم بخشد. شاید به عنوان یک توصیه به عزیزان صدا و سیما بتوان «قوم بلوچ» را پیشنهاد داد تا با ساختن سریالی قوی در مورد این قوم عزیز، به سالها نادیده انگاری ایشان پایان داد.
اما باید متاسفانه اذعان نمود که صدا و سیما اگر از وجه قومی و فرهنگی حرکت رو به جلویی دارد، به وجه سیاسی و مذهبی و با همین ملاک «ملی عمل کردن» حرکتی رو به عقب دارد و نتوانسته و نخواسته که همه صداها و تصویرها از جامعه ایرانی را به نمایش بگذارد و تنها یک گروه و نگاه که اتفاقاً در اقلیت است، تنها اجازه داشته که دیدگاه و نظر خود را بیان کند و از همین منظر بسیاری از کارشناسان و مردم عملکرد صدا و سیما را قابل نقد و اعتراض می دانند.
نمونه های چنین رویکردی فراوان است و در سالهای گذشته بارها و بارها تکرار شده است. اما به عنوان نمونه نزدیک می توان این سؤال را مطرح کرد که آیا در هنگامه بحثها و نظرها پیرامون تفاهمنامه 25 ساله ایران و چین، آیا کسی از مخالفان توانست نظر و دیدگاه خود را در رسانه ملی مطرح کند؟ آیا سؤالات و پرسشهای جامعه ایرانی اجازه طرح پیدا کرد یا تنها به پاسخهایی یک طرفه از سوی مقامات بسنده شد؟ و در این میان جایگاه صدا و سیما را اپلیکیشن کلاب هاوس با امکان طرح همه دیدگاهها و پرسشها پُر نمود تا به مسؤولان صدا و سیما یادآوری کند که جایگاه «ملی» خود را فراموش نکنند.
نمونه دیگر چنین رویکردی را می توان در سریال «گاندو» دید که (ورای راست یا دروغ بودن وقایع) به جای آنکه اهمیت و جایگاه امنیت ملی را در نظر مخاطبان ارتقاء بخشد، فضایی فراهم نموده تا تصفیه حسابهای سیاسی و جناحی رخ بنماید و به دنبال آن این خطر بزرگ را به وجود آورد که مسأله امنیت ملی به کشاکش های سیاسی و جناحی بدل شده و در معرض تهدید قرار گیرد. می توان در مقام تنبه این سؤال را مطرح نمود که آیا مسؤولان صدا و سیما تاکنون اجازه داده اند تا سریالی در مورد کاسبان تحریم ساخته شود تا مشخص شود چه کسانی به واسطه تحریم به چه ثروتهای کلانی دست یافته اند؟ امری که حداقل مصداق حقیقی و واقعی آن در امثال اشخاصی همچون بابک زنجانی بروز یافت. باید اذعان نمود چون دیدگاه مخالف مذاکره در هسته تصمیم گیرنده برای سازمان حضور دارد، اساساً چنین ایده ای اجازه طرح نمی یابد.
البته دلیل این رویکرد در حوزه های سیاسی و دینی تا حد زیادی روشن است و آن «حفظ قدرت» به هر قیمتی است و لو اینکه جایگاه صدا و سیما از یک رسانه ملی به جایگاه یک دیدگاه اقلیت تنزل یابد و باز هم واضح و مبرهن است که این مسیر نه در داخل صدا و سیما که توسط جریانی خارج از صدا و سیما برای آن رقم می خورد و رئیس و دیگر مسئولان آن همچون عروسکهای خیمه شب بازی می مانند که نخهای دستورات آنها دست دیگری است؛ چنانکه سرنوشت برنامه «نود« این حقیقت را پیش از این نمایان ساخت.
در هر صورت صدا و سیما هر جا اجازه طرح دیدگاههای مختلف داده و در جایگاه ملی عمل کرده، رو به جلو حرکت کرده و مورد اقبال قرار گرفته و هر جا یکطرفه به میدان رفته و به جای اجازه طرح دیدگاههای مختلف و متنوع، عرصه تاخت و تاز یک دیدگاه و یک جریان شده، حرکتی رو به عقب داشته و از همین منظر، مورد اعتراض و انتقاد قرار گرفته است.