آیتالله بروجردی مرجعی اصلاحگرا و متنفذ در جهان اسلام که سیرۀ نظری و عملی ایشان با تجدد و نوگرایی سازگار بود. در دورۀ او نوگرایی در حوزههای علمیه بیشتر رنگوبوی اصلاح ساختاری و تشکیلاتی داشت که اتفاقاً خود آیتالله بروجردی علاوه براینکه موافق و مشوق آن بود، به اصلاحات گستردهتر و عمیقتر نیز باور داشت.
پایگاه خبری جماران: آیتاللهالعظمی سید حسین طباطبایی بروجردی، یکی از مراجع بزرگ شیعه در سدۀ کنونی، دهم فروردین 1340 ش. چشم از جهان فروبست.
مرجعی اصلاحگرا و متنفذ در جهان اسلام که سیرۀ نظری و عملی ایشان با تجدد و نوگرایی سازگار بود. در دورۀ او نوگرایی در حوزههای علمیه بیشتر رنگوبوی اصلاح ساختاری و تشکیلاتی داشت که اتفاقاً خود آیتالله بروجردی علاوه براینکه موافق و مشوق آن بود، به اصلاحات گستردهتر و عمیقتر نیز باور داشت. در این یادداشت به گوشهای از پندار و رفتار اصلاحی این مرجع نوگرا و اصلاحگر، ازجمله در زمینۀ اصلاح در تشکیلات، برنامههای آموزشی ـ تبلیغی حوزه، و مبارزه با باورهای غلط و خرافی برخی آیینهای شیعه اشاره میکنیم.
مقدمه
تاریخ شیعۀ امامی، مُصلحان و حرکت¬های اصلاحی بسیاری بهخود دیده است. کسانی که در صدد احیا و اصلاح نهادهای دینی و آیینهای مذهبی بوده¬اند. (الگار 1362: 36 و 37) در تاریخ معاصر نیز رویارویی مسلمانان با تمدن غرب موجب بروز تفکر اصلاح¬طلبی در بین آنان بهویژه بین علما و مراجع شیعه شد که آیتالله بروجردی نمونۀ بارز آن است. (پاشاپور 1382: 70 و 70؛ رشیدی 1392: 165) البته از اصلاح و نوگرایی تعابیر و برداشتهای گوناگونی شده که بهتر است در این یادداشت پیش از ورود به بحث، مفاهیم اساسی آن روشن شود.
«اصلاح» واژۀ عربی از ریشه صلح به معنای به¬سازی، بازسازی، مرمت، تجدیدبنا، برطرف کردن عیب و نقص و ویرایش و درست کردن آمده است. (آذرنوش 1379: 370؛ انوری 1381 ج 1: 442) اصلاحات (جمع اصلاح) در امور مختلفی از جمله اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... کاربرد داشته و معنای به سامان¬آوردن و ایجاد تغییرات مطلوب دارد. (همان) واژگانی مانند: اصلاح¬طلب، اصلاح¬پذیر، اصلاح¬طلبانه، اصلاح¬طلبی، اصلاحی و اصلاحیه از این ریشهاند. (انوری 1381 ج 1: 443) در عرف متداول سیاسی و اجتماعی نیز به معنای سامان دادن¬های آرام و تدریجی آمده است. (آشوری 1380: 72) به¬طور کلی «اصلاح» در فرهنگ اسلامی، تدبیر و تلاش برای هرچه نزدیک¬تر کردن خود و دیگران به وضعیت مطلوب با استفاده از همه راهکارها و امکانات است. در این یاداشت نوگرایی را مترادف با اصلاح گرفتیم.
با این مفاهیم میتوان گفت آیتالله بروجردی یکی از مراجعِ بزرگِ نوگرا و مصلحِ سدۀ معاصر بود که در تمام طول حیات خود در این راه قدم برداشت و با مخالفتها و موانع بزرگی نیز روبرو شد. با همۀ این بازدارندگیها، آیتالله بروجردی اصلاحات ستودنی و ماندگاری همچون برگزاری امتحان از طلاب، تقریب مذاهب، حمایت از نشریههای نوین حوزوی و... را در حوزه به اجرا گذاشت. در این یادداشت با توجه به رویۀ نوگرایانۀ آیتالله بروجردی و اقدامات اساسی و عمیق ایشان در این راه، به دو نمونه از رفتار اصلاحگرانۀ او اشاره میکنیم.
الف ـ اصلاحات در ساختار و برنامههای حوزه
با گسترش تجدد و نوگرایی در جامعه و آگاهی و رضایت آیتالله بروجردی نسبت برخی اصلاحات، به تدریج جریانی در حوزههای علمیه، ازجمله حوزۀ علمیۀ قم شکل گرفت که اجرای اصلاحات را در ساختار و برنامههای آموزشی و علمی حوزهها پیجویی میکرد؛ به گونهای که در سالهای پایانی دهۀ بیست، مسئلۀ روزِ حوزه، ساماندهی تشکیلات و برنامهریزی آموزشی، تخصصی کردن علوم، توجه به سایر علوم اسلامی علاوه بر فقه و اصول و مراقبت از اخلاق طلبهها و نیز توجه بیشتر به تبلیغ و اجرای نظاممند آن مهمترین دغدغههای نوگرایی را تشکیل میداد. بروجردی نیز در رأس نوگرایان حوزه قرار داشت و ضمن اقرار به ضرورت اجرای اصلاحات، آرزو میکرد که حوزۀ علمیۀ قم دارای نظم، برنامه و تشکیلات شود. (منتظری، ص 85؛ سلطانی طباطبایی، ص 44) به همین دلیل سال 1331ش. از طرف آیتالله بروجردی «هیئت مصلحین» حوزه علمیه تشکیل شد که امام خمینی یکی از اعضای مهم و فعال آن بود. (زندگینامه سیاسی امام خمینی، ج اول، ص207 و208) این گروه پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۲۸ش نخستین جلسۀ خود را تشکیل دادند و بعدها مجموعه پیشنهادهایی برای اصلاح مطرح کردند که در آن مقطع برخی مقبول بروجردی قرار گرفت و برخی متوقف ماند. (ر.ک: شریف رازی، ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش، ج ۱، ص ۳۵۲ـ۳۵۳) آنچه پذیرفته شد و به مرحله عمل درآمد، برگزاری امتحانات برای طلاب بود. (ر.ک: سلطانی طباطبائی، ص ۴۳ـ ۴۵)
در این دوره امام خمینی یکی از فضلا و استادان برجستۀ حوزه علمیه قم بهشمار میرفت که بروجردی نیز به مراتب علم و فضل و تقوا و درایت سیاسی ایشان آگاهی داشت. برای همین جزو مشاوران صدیق و نزدیک بروجردی بود و در اداره و سروسامان بخشیدن حوزه، مأموریتهای مهمی به ایشان محول و در مسائل مهم سیاسی مشورت و نظر خواهی میکرد.
از دیگر اقدامات آیتالله بروجردی در راستای اصلاح در حوزه، علاوه بر شیوۀ جدیدی که در تحقیق و تدریس مباحث فقه ارائه کرد و نسلی از شاگردان بااستعداد در این زمینه تربیت کرد که استادان و مراجع آینده حوزه شدند، برای احیا و چاپ کتابهای عمدۀ حدیثی و فقهی و رجالی شیعه تلاش بسیاری انجام داد. همچنین برای ادامه تحصیل طلاب بااستعداد و تشویق آنان به شیوههای گوناگون علمی، طلاب را به مبانی مسائل و مباحث فقه، رجال و بیان مآخذ هر کدام متوجه کرد. (فلسفی، ص ۱۷۹ـ ۱۸۰؛ حسینیان، ص۳۹۰۳۹۱) آیتالله بروجردی در زمینه توسعۀ فضای آموزشی حوزه، از قبیل ساخت و احیای مدارس و بهطور خاص تأسیس مسجد اعظم و کتابخانه آن اقدامات چشمگیری داشت. (ر.ک: اشتهاردی، ص ۱۸۶، ۱۹۱)
زمان آقای بروجردی در زمینۀ تحول تشکیلات اداری حوزه هم ترتیبی برقرار شد که براساس آن نامههای وارده و صادره طی شمارهای خاص در دفتر ثبت و ضبط شود. همچنین مقرر شد اجازهنامه و وکالتنامههایی که به افراد داده میشود با مشخصات شخص وکیل و مورد وکالت ثبت گردد و این امر در نوع خود در این عصر کار نویی محسوب میشد. (هاشمی رفسنجانی، ۱۳۶۴ش، ص ۳۶)
نخستین مجلۀ معتبر حوزه علمیه قم هم که توسط روحانیان تأسیس و اداره میشد، مجلۀ «مکتب اسلام» بود که بنابر موافقت و حمایت آیتالله بروجردی در سال ۱۳۳۷ منتشر شد. (ر.ک: جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۵) در همین دوران نشریۀ معتبر دیگری که به صورت سالنامه و فصلنامه در حوزه علمیه قم منتشر شد، سالنامه «مکتب تشیع» بود که توسط اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر و همکارانشان تأسیس و نخستین شماره آن در اردیبهشت ۱۳۳۸ در ده هزار نسخه منتشر شد. در این نشریه، شمار درخور توجهی از علمای نامدار و فضلای جوان حوزه مقاله مینوشتند و به مباحث روز، خاصه مباحث اجتماعی از منظر اسلامی، توجه ویژه نشان میدادند. (همان، ص 1345 ـ 347)
با این حرکت و شیوۀ آیتالله بروجردی حوزۀ علمیه قم کمکم متحول شد و به مرتبۀ بالایی رسیده و یکی از معتبرترین حوزۀ شیعه در آن عهد درآمد.
ب ـ اصلاحات در برخی آیینهای شیعه
برخی از آیینها و مراسمهای مذهبی شیعۀ امامی مانند اعمالی چون زیارت و توسل و سوگواری و... نوعی هویت¬بخشی و انسجام معنوی را در پی دارد و با روح فرهنگ دینی سازگار است و باید حفظ شود؛ اما با برخی از شیوه¬ها و رفتار و کردار ناپسند که در طول تاریخ از فرهنگ¬های گوناگون وارد فرهنگ شیعه شده و شکل خرافی بهخود گرفته، باید مبارزه کرد. برخی مراجع و عالمان شیعی، همچون بروجردی در پی آن بود که با ایجاد تشیعی سازمان یافته و منسجم و به دور از هیاهوی سیاسی و اجتماعی بتوانند از ناهنجاری¬ها و انحرافات و خرافات بکاهد و پالایش نماید و نظم و سیاقی دهد. از جمله می¬خواست فرهنگ غنی محرم و عاشورای حسینی مبرای از ناپاکی و ناخالصی گردد و چهره¬ای ناب و به دور از آلودگی از تشیع ارائه دهد. آیتالله بروجردی همواره با دفاع از عقاید و آیینهای اصیل و به دور از خرافۀ شیعه، نسبت به رسوم و عادات و آداب عامیانه که بر خلاف رویه عقلانی و اصول دینی بود، انتقاداتی داشت و با آنها مبارزه میکرد. (رجائی نژاد، محمد، دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی شیعه پژوهی، ش 13شف زمستان 96، ص 75) بهویژه با برخی از شیوههای سوگواری حسینی مثل شبیهخوانی و... مخالف بود و منع میکرد. در اینباره شهید مطهری نقل میکند: «یادم هست در سالهایی که در قم بودم در آنجا نمایشها و شبیههای خیلی مزخرفی در میان مردم رایج بود. سالهای اول مرجعیت مرحوم آیتالله بروجردی (رضوان الله علیه) بود که قدرت فوقالعاده داشتند. قبل از محرم بود. به ایشان گفتم وضع شبیهخوانی ما این جور است. دعوت کردند، تمام رؤسای هیئت نزد ایشان آمدند. از آنها پرسیدند: شما مقلد چه کسی هستید؟ همه گفتند ما مقلد شما هستیم. فرمودند: اگر مقلد من هستید، فتوای من این است که این شبیههایی که شما به این شکل درمیآورید، حرام است. با کمال صراحت به آقا عرض کردند که آقا ما در تمام سال مقلد شما هستیم، الّا این سه چهار روز که ابداً از شما تقلید نمیکنیم.» (مطهری در کتاب حماسه حسینی، ج 1، ص 185)
آیتالله بروجردی این روحیۀ اصلاحگرایی و مبارزه با اعتقادات و حرکات خرافی و افراطی را پیش از حضور در قم و مرجعیت عامه نیز داشت. چنانکه گفتهاند زمانی که در بروجرد بودند؛ بین محلۀ یهودیها و قبرستان یهودیها، محلۀ مسلماننشین واقع شده بود، هر وقت جنازۀ یهودی که به سمت قبرستان یهودی حرکت میکرد، بچه مسلمانهای جاهل به جنازه سنگ میزدند؛ مرحوم بروجردی روحانی شهر بود در این مورد تذکراتی دادند؛ اما به حرف او گوش ندادند، ایشان باز تذکر دادند و باز هم گوش ندادند، لذا هر یهودی که فوت میکرد، ایشان به محلۀ یهودیها میرفت و دنبال جنازه یهودی تا قبرستان راه میافتادند، بچه مسلمانها هم به احترام ایشان به جنازه سنگ نمیزدند. آیتالله بروجردی آنقدر این حرکت را ادامه دادند تا سنگ زدن تعطیل شد. (سایت خبرگزاری شفقنا، گفتگو با آیتالله علوی بروجردی، 26 تیر 1396) یا اینکه در دوران پهلوی دوم، بهاییت به دربار نزدیک بود و در ادارات نفوذ کرده بودند و بسیار نفوذ داشتند. گاهی به برخی از محلات مسلماننشین حمله کرده و آزار و اذیت میکردند؛ تااینکه برخی از مسلمانان هم تصمیم گرفتند به چند روستای بهایینشین در منطقه آباده حمله کنند؛ این خبر به مرحوم آیتالله بروجردی رسید، ایشان شماری از علمای قم را به آن روستاها فرستاد و گفت که شب در آن روستاها بخوابید و اعلام کنید که نمایندگان مرجعیت شیعه به اینجا آمدهاند تا مسلمانان حمله نکنند. در حقیقت نظر آیتالله بروجردی این بود که جان آنها باید حفظ شود. (همان)
ج ـ حرکت اصلاحی بروجردی و مخالفان
درست است که آیتالله بروجردی مرجعیت عامۀ شیعه را داشت و از نفوذ و قدرت بسیاری برخوردار بود. حتی دربار پهلوی از او حساب میبرد؛ اما مخالفان اصلاح و نوسازی حوزه نیز کم نبودند و در داخل و خارج از حوزههای علمیه قدرت فراوانی داشتند و در برابر حرکتهای اصلاحی آیتالله بروجردی سنگاندازی و مخالفت میکردند.از آن میان:
1ـ بخشهای تجددگریز و تجددستیز حوزههای علمیه
گروههایی از سنتگرایان در حوزههای علمیه، بهویژه در نجف و مشهد در برابر حرکت اصلاحی آیتالله بروجردی ایستادند و در برنامههای اصلاحی او اخلال ایجاد کردند. از آن میان پیروان مکتب تفکیک در مشهد که به نوعی تجددگریز بودند. آنان بهشدت در برابر گرایش و گسترش فلسفه و عرفان ایستادگی میکردند. تاآنجاکه آیتالله بروجردی ناخواسته و از روی اجبار توصیه کرد دروس فلسفه و عرفان در قم تعطیل شود. ازجمله امام خمینی و علامه این دروسشان را به احترام ایشان تعطیل کردند. (منتظری، ص 69؛ عراقچی، ص 123) از دیگر گروههای تجددگریز و تجددستیز که از همان بدو تشکیل با نوگرایی و اصلاح حوزهها مخالف بودند، انجمن حجتیه به رهبری حلبی بود. به گونهای که آیتالله منتظری، یکبار پای منبر حلبی به دلیل توهین ایشان به ملاصدرا، با وی درگیر میشود. (منتظری، ص 108)
2ـ برخی اطرافیان و تصمیمسازان
در دفتر آیتالله بروجردی نیز حواریونی بودند که گاه با تغییر و اصلاح وضع موجود مخالفت میکردند. در طول تاریخ اطرافیان و مشاوران مراجع، معمولاً در تصمیمسازی و جهتگیری مرجعیت نقش فعال و تعیینکنندهای داشتهاند. از آنجایی که ایجاد هیئتهای اصلاح و شورا و تشکیلات جدید از نفوذ و قدرت برخی اطرافیان و مشاوران میکاست، لذا آنان با فضاسازی و زمینهچینی با طراحهان و طرحهای اصلاحی مخالفت و آقای بروجردی را نسبت به آنها بدبین میکردند. همینها بودند که اجرای طرح اصلاحی هیئت مصلحین را ناکام گذاشتند. (دوانی، ج 13 ، ص 19؛ عراقچی، ص 108)
3ـ مخالفتهای متدینان و بازاریان مقدسمأب
پرداختکنندگان وجوهات کلان به مراجع، گاه در نوع مصرف وجوهات و برنامههای دفتر مراجع دخالت کرده و حرکتهای اصلاحی را مختل میکنند. در زمان آیتالله بروجردی نیز عمدتاً بازاریان و بازرگانانی که در عین داشتن سرمایه، عوام و دوستدار حفظ وضع موجود و آرامش و سکوت بودند، ازجمله موانع تغییر و اصلاح نیز بودند. این طیف نقش مؤثری در ایجاد مانع بر سر راه اصلاحات آیتالله بروجردی داشتند. (شهید مطهری، ده گفتار، ص 259) کسانی که با تدریس زبان انگلیسی در حوزههای علمیه مخالفت کرده و مانع میشدند. همین طیف با تحریک قشر عوام مذهبی میگفتند چرا آیتالله بروجردی با پول آنان اجازۀ تدریس زبان کفر در حوزه میدهد. (عراقی، ص 167؛ مطهری، ده گفتار، ص 263)
4ـ مخالفان تقریب؛ یا به قول امام خمینی «ولایتیهای بیولایت»
تلاش برای تقریب مذاهب و وحدت شیعه و سنی در زمان آیتالله بروجردی یک حرکت بیبدیل و اصلاحی در جهان اسلام بود که در درون حوزههای علمیه و قشر سنتی متدین مخالفان جدی داشت. این گروه مخالف تقریب و وحدت مسلمانان در آن زمان، به «ولایتی»ها معروف بودند. اینان با هر حرکت وحدتبخش بین مسلمانان و تقریب مذاهب مخالفت کرده و در برابر مرجعیت میایستادند. تاآنجاکه یکی از آنها در بالای منبر از آیتالله بروجردی انتقاد کرده و به شیخ شلتوت و الازهر مصر ناسزا میگفت و برای برهم زدن حرکت تقریبی آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت، رهبر الازهر مصر، حرفها و حرکات نامناسبی علیه خلفای اهل سنت در مساجد و مراسم خود انجام میداد. (عراقچی، ص 119) این گروه هیچوقت از بین نرفت و در دوران نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی نیز ازجمله مخالفان بودند که امام خمینی آنها را «ولایتیهای بیولایت» نامید. (صحیفه امام، ج 21، ص 281)
5ـ محافظهکاران حوزۀ علمیه قم
در دوران زعامت آیتالله بروجردی، جریانی در حوزه وجود داشت که بر این باور بود که حوزه و روحانیت باید همانند گذشته، تمام تلاشش برای فقه و اصول باشد و کاری به مسائل جدید نداشته باشد. کاری به ساماندهی و بهروز کردن نظام تبلیغ، ورود به عرصۀ سیاست و اجتماع، تعامل با نهادهای آموزشی جدید، توجه به آموزش و توسعۀ علوم اعتقادی، توجه به تحول تشکیلاتی حوزه و نوسازی روشهای تحقیق و تدریس و... نداشته باشد. این طیف محافظهکار از طریق فشار بر آیتالله بروجردی، مانع از شکلگیری تحولات سریع و بنیادین در حوزۀ علمیه میشدند. (سروری حامد، دوفصلنامه پژوهشهای علوم تاریخی، شمارۀ 1، ص 42) امام خمینی در اینباره نقل میکند: روزی به آیتالله بروجردی و آیات ثلاث؛ حجت، خوانساری و صدر، پیشنهاد کردم برای اصلاح حوزه و جامعه، پیش از هر چیز باید تکلیف مقدسان را مشخص کنید. (ولایت فقیه، ص 14)
محافظهکاران اصولاً مخالف تعامل با مظاهر دنیای جدید بودند. نه تنها با یادگیری و تدریس زبان خارجه، بلکه با روزنامهخوانی، مجلهخوانی و انتشار آن در حوزه، گوش کردن به رادیو و... نیز مخالفت میکردند. (شاهرخی خرمآبادی، ص 26) حتی انتشار مجلات و نشریاتی همچون مکتب اسلام و مکتب تشیع را که برای دفاع از تشیع و یا معرفی حوزۀ علمیه قم بود، برنمیتافتند. (خسروشاهی، مجله مکتب اسلام به روایت خسروشاهی، ص 50)
نتیجه
آیتالله بروجردی با این که در دل سنت بود، در نظر و عمل گرایشات نوگرایانه داشت. بهگونهای که میتوان او را یکی از بزرگترین مصلحان حوزههای علمیۀ تاریخ تشیع امامی دانست. با وجود برخی موانع پیشِ راه او که از سرعتِ اجرای طرحهای اصلاحی کاست؛ اما گامهای ماندگار و چشمگیری در اصلاح حوزههای علمیه و جامعۀ شیعی برداشت.