خیلی جالب است که هیچکس سوال نمی کند رئیس جمهوری پیشین کشورمان در این نامه خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای چه چیزی نوشته است، ولی همزمان طیف های به ظاهر متضادی با ادبیاتی مشابه به اصل این اقدام حمله می کنند! یک طرف، برخی اصولگرایان و طرف دیگر هم براندازان و معاندان جمهوری اسلامی. هر دو طرف گویی از نفس «نامه نگاری» و برقراری ارتباط می ترسند!
پایگاه خبری جماران: روز شنبه خبری منتشر شد مبنی بر آنکه سید محمد خاتمی به رهبر معظم انقلاب نامه ای نوشته است.
تاکنون کسی از محتوای نامه یاد شده که ظاهرا آبان ماه ارسال شده، خبری ندارد؛ و از همین رو، آنچه محل بحث این یادداشت است واکنش هایی است که بدان نشان داده شد.
خیلی جالب است که هیچکس سوال نمی کند رئیس جمهوری پیشین کشورمان در این نامه خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای چه چیزی نوشته است، ولی همزمان طیف های به ظاهر متضادی با ادبیاتی مشابه به اصل این اقدام حمله می کنند! یک طرف، برخی اصولگرایان و طرف دیگر هم براندازان و معاندان جمهوری اسلامی. هر دو طرف گویی از نفس «نامه نگاری» و برقراری ارتباط می ترسند!
البته ناگفته نماند که در این میان هم گروه دیگری هستند که به واسطه نارضایتی از اوضاع کشور و به عبارتی، «خستگی» و «سرخوردگی» و اعتراضات به حق و درست، دیواری کوتاه تر از خاتمی نیافته و می خواهند روش و منش او را مقصر اوضاع فعلی کشور جلوه دهند؛ به طوری که انگار مردم ایران خواهان قیام و حرکت هایی انقلابی بوده اند و این خاتمی بود که سدّ راه آنان شد! در پاسخ به این گروه باید گفت که تحقیقا مردم ایران در دو دهه گذشته همواره به دنبال اصلاحات آرام و مسالمت جویانه بوده اند و تمام کنش گری های سیاسی سید محمد خاتمی در همین راستاست. اینکه راه اصلاحات دشوار است امری طبیعی است و اگر هموار بود، دیگر تلاش شخصیتی چون خاتمی موضوعیتی نداشت. اساسا شاید در آن صورت خاتمی و خاتمی ها عطای سیاست را به لقایش می بخشیدند و میدان به دست دیگران میفتاد.
ولیکن شأن و فلسفه حضور خاتمی، حرکت میان مرز مردم و نهاد قدرت، انتقال صدای مردم و تنظیم روابط میان مردم و حکومت در برهه های حساس است؛ کار خطیری که او در مقطع 90 و 92 انجام داد و در آن زمان ننتیجه ی خود را گرفت.
نیز این سخن صحیحی است که امروز به علل بسیار کلان که بیش و کم می دانیم، شرایط با 92 یا 76 هم متفاوت است و معضلات بس اساسی تر، اما جا دارد اینان بگویند که چه نسخه ی عملیاتی و روشنی برای حل مشکلات کشور دارند؟! مگر با عصبانیت و کنایه زدن یا روش های افراطی و منفعلانه می توان به نتیجه ای رسید؟ مکن است بگویند شانس توفیق خاتمی کم است؛ بسیار خب! نسخه ی بدیل آنان که هم مسالمت آمیز باشد، هم ممکن و هم کم هزینه، کدام است؟
اما سخنی با مخالفان اصولگرای این نامه ی ناخوانده و نانوشته؛ 24 سال است که هر تهمت و تخریبی که ممکن بوده علیه خاتمی رواداشته اید، اما او نه تنها در دوران ریاست جمهوری، بلکه پس از آن مورد اقبال عمومی و منشاء آثار فراوان در داخل و خارج کشور خصوصا در سپهر جهان اسلام بوده است. چرا از تکرار روش های قدیمی خسته نمی شوید و تلاش نمی کنید با رویکرد باز و تعاملی با یک واقعیت موجود رفتار کنید؟ آیا تکرار اتهاماتی که در هیچ محکمه ای به اثبات نرسیده است، علیه کسی که امام او را «فرزند فاضل و با تقوای متعهد خویش» خواند و رهبر معظم انقلاب در پشت تریبون رسمی و غیر آن از او به نیکی یاد کرده است، باعث نمی شود که در طرف اشتباه تاریخ قرار بگیرید؟!
راستی، اگر از صحت این سخنان مطمئنید و معتقدید که خاتمی اقبالی نزد مردم ندارد، چرا حتی از یک نامه ی ناخوانده سریعا نگران شده و حکم قاطع برای نویسنده صادر می کنید؟
آیا خودتان از شباهت جنس واکنش تان به این نامه، با واکنش دشمنان انقلاب اسلامی تعجب نمی کنید؟ این روزها، آنان هم مانند شما به خبر نامه خاتمی واکنش نشان دادند و نگران شدند که مبادا این نامه آثاری را به جا بگذارد که بساط براندازی و کاسبی شان از درد و رنج و تحریم مردم کساد شود! آیا به خاطر این همه هم نظری و هم داستانی به فکر فرو نمی روید؟ آن هم شمایی که همیشه دیگران را متهم به همنوایی با دشمن می کنید!