سوم اسفند ماه یادآور صدور پیام تاریخی امام خمینی به حوزه های علمیه و روحانیون سراسر کشور در سال 1367 میباشد. حضرت امام در این پیام با تکریم از شهدای روحانیت کارنامه علمی و جهاد میدانی علمای دین طی قرون و اعصار را به سان سند افتخاری مطرح کرد که باید از خطر آسیب دشمنان بدخواه و متحجرین مقدس نما حفظ شود تا حوزه ها و اسلام شناسان معارف و تعالیم قرآن و عترت را با در نظر داشتن تحولات و اقتضائات زمانه عرضه نمایند.

پایگاه خبری جماران: سوم اسفند سال روز صدور پیام تاریخی و ماندگار امام خمینی در سال 1367 خطاب به روحانیون سراسر کشور، میباشد.

برای یادآوری و تذکر ـ که مفید به حال مؤمنان است ـ مناسب است مروری بر محورها و محتوای این پیام پرمحتوا و دردمندانه و روشنگرانه و خیرخواهانه صورت گیرد.

امام خمینی(س) در خانواده و خاندان روحانی به دنیا آمد و مراحل و مراتب علمی او در حوزه های علمیه انجام گرفت و شخصیت او شخصیتی کاملاً علمی و روحانی بوده و تمام اوقات و توان او مصروف تحصیل، تدریس و تألیف آثار متعدد علمی گردید.

شخصیتی که کاملاً از سرشت حوزه و روحانیت آگاه و به ظرائف و دقائق این نهاد و صنف تفطن داشت و در همان حال نسبت به سرنوشت حوزه و روحانیت دغدغه داشت.

شاهد این ادعا جمع آوری بیانات و مکتوبات ایشان در دفتر دهم «تبیان» در بیش از شش‌صد صفحه است. اظهارات و نظراتی که به صورت کلی درباره هویت روحانیت و وظایف و مسئولیتهای آنان میباشد. اما در این بین «منشور روحانیت» جایگاه ویژه ای دارد، چرا که آخرین و مفصل ترین افکار و اندیشه آن عالم ربانی درباره ریشه ها و کارنامه و نیز رسالت و مسئولیت وارثان انبیاء و اوصیاء(ع) در آن بیان شده است.

تکریم شهدای حوزه

حضرت امام پیام خودبه روحانیت را که یکصد روز مانده به پایان عمر با برکتشان نوشته، با نثار «صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان، خصوصاً شهدای عزیز حوزه ها و روحانیت» آغاز کرده، همان «حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت که رسالة علمیه و عملیة خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساخته اند» کسانی «که در هنگامه نبرد رشته تعلّقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عِقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبک بالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده‌اند.»، «آنان که تا کشف حقیقت تفقّه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذِران صادقی شدند.» ایشان چنین حوزویان و روحانیون را «حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع» میداند که «جز این انتظاری نمی رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزة مردم، خود اولین قربانی ها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد.»

خدمات حوزه

امام خمینی در فرازی دیگر خدمات علمی حوزه ها و علمای راستین را افتخار آمیز و حافظ حقیقت اسلام و علوم الهی میداند و میگوید: «اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به خورد توده ها داده بودند. جمع آوری و نگهداری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین ـ علیهم السلام ـ و ثبت و تبویب و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محور آثار رسالت همه امکانات خود را به کار میگرفتند، کار آسانی نبوده است که بحمدالله امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی همچون کتب اربعه و کتابهای دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام  و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته های متنوع علوم مشاهده میکنیم.» حضرت امام نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیل الله میگذارد و علاوه بر اشاره به این منابع ارزشمند علوم اسلامی، به شیوه های بحث و اجتهاد نیز توجه میدهد:

«بحمدالله حوزه ها از نظر منابع و شیوه های بحث و  اجتهاد، غنی و دارای ابتکار است. تصور نمیکنم برای بررسی عمیق همه جانبه علوم اسلامی طریقه ای مناسبتر از شیوه علمای سلف یافت شود.»

برگ دیگری که از کارنامه روحانیت مورد توجه حضرت امام قرار گرفته، غیر از «مجاهدات علمی و فرهنگی» است و آن اینکه «آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارتها و تلخی هایی متحمل شده اند و همراه با تحمل اسارت ها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده اند... در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی،  علمای اسلام اولین کسانی بوده اند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است.»

از نگاه امام خمینی تنها آن کارنامه علمی و عملی و جهادهای فرهنگی و میدانی معرف روحانیت اصیل و راستین بوده است:«در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سرنیزه بوده است، نه سرمایه پول پرستان و ثروتمندان بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده اند.»

خطرات در کمین

حضرت امام در کنار برشمردن افتخارات راستین روحانیت اصیل هشدار میدهد که: «استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود، یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر.» ایشان راه ارعاب و زور را شکست خورده میداند و نمود راه خدعه و نفوذ را به تاریخ مبارزات و نهضت پانزده خرداد میکشاند که «در شروع مبارزات اسلامی اگر میخواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب میشنیدی که شاه شیعه است! عده ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام میدانستند... خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود... این از مسائل رایج حوزه ها بود که هر کس کج راه میرفت متدین تر بود. یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به شمار میرفت.»

متحجرین و مبارزات

حضرت امام به صراحت میگوید که: «تردید ندارم اگر همین روند ادامه می یافت وضع روحانیت و حوزه ها، وضع کلیساهای قرون وسطی میشد.»

وضعیت عمومی حوزه ها در دهه چهل و پنجاه که امام خمینی و یاران و همراهان او سخت درگیر مبارزه با حکومت ستمگر و استبدادی ـ استعماری شاه بودند، چنان با جمود و قشری گری تنگ و تاریک شده بود که اگر: «هر کس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زیر فشارها و تهدیدهای مقدس نماها ازمیدان به در میرفت، ترویج تفکر «شاه سایة خداست».. و هزاران «إن قلت» دیگر، مشکلات بزرگ و جان فرسایی بودند که نمیشد با نصیحت و مبارزة منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت، تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله اش را آماده نمود . علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک میشد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.»

حضرت امام که بلندترین فریادها را بر خطر مقدس نمایی و مقدس نماها زده بود، در این پیام تاریخی نیز میگوید:

« آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر‌‎ ‎‌نخورده است...... دیروز‌‎ ‎‌«حجتیه ای»ها‌ مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحۀ مبارزات تمام تلاش خود را‌‎ ‎‌نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمۀ شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از انقلابیون‌‎ ‎‌شده اند!»

 حضرت امام در بخشی که هم تاریخ معاصر روحانیت را ورق می زند و هم از معدود موارد نادری است که زبان به شکوه گشوده، تنها گذشته را برایمان روایت نمی کند، بلکه نسبت به خطرات آینده که ‎‌«حجتیه ای‌ها»، «ولایتی‌ها» و اتهام‌زنندگان به امام و یاران او به این‌که امریکایی و روسی و التقاطی هستند و‌‎ ‎‌اتهام حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالها را به آنان می‌زدند، به وجود خواهند آورد؛ نیز انذار می‌دهد و البته متذکر می‌شود که « برخورد واقعی هم با این‌‎ ‎‌خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.»

ایشان به این نکته مهم نیز متذکر میشود:« که ذکر شمه ای از وقایع انقلاب و روحانیت به معنای آن نیست که طلاب و روحانیون عزیز در فردای این نوشته حرکت تند و انقلابی بنمایند، بلکه هدف، علم و آگاهی به نکته هاست که در انتخاب مسیر با بصیرت حرکت کنند و خطرها و گذرها و کمینگاه ها را بهتر بشناسند.»

اجتهاد پاسخ‌گو، انقلابی فقهی

محور مهم دیگری که حضرت امام به مثابه افقی وسیع و گسترده جلوی فقه و فقها گشوده است همان است که ایشان شرطی برای اجتهاد و استنباط احکام شرعی بیان نموده که اگر به درستی شناخته میشد، بی اغراق به تعبیر فرزند عزیزش مرحوم حاج سید احمد خمینی «انقلاب فقهی» رخ میداد و در کنار اصالت فقه مکتب اهل بیت، پویایی و پاسخگویی و روز آمد شدن مستمر آن نیز تضمین میشد. سخن  امام در این موضوع بسیار مهم این است:

«اما در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه ها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند.»

ایشان تأثیر زمان و مکان در اجتهاد را علاوه بر جاری بودن در موارد تغییر و تبدّل ذاتی و داخلی موضوعات احکام، به تغییر و تبدّل بیرونی موضوعات، متأثر از تحولات و تطورات زمانه، توسعه میدهد و از این رهگذر بسیاری از موضوعات را تغییر یافته تلقی میکند که طبعاً و قهراً حکم جدید متناسب با موضوع حادث شده و به وجود آمده را می‌طلبد:

«مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است ، به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند؟بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی،همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می طلبد.»

تأکید حضرت امام بر «روابط حاکمان بر سیاست و اجتماع و اقتصاد» و تأثیر آن در تبدل موضوعات احکام، و تمرکز بر این نکته که شاید با نگاه سطحی تغییر رخ نداده تا حکم جدیدی بطلبد اما: «با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است.»

وقتی موضوع جدیدی به وجود آید، روشن و مبرهن است «که قهراً حکم جدیدی می طلبد.» به همین خاطر ایشان مجتهد را ملزم به شناخت زمانه و تحولات اجتماعی میداند و میگوید:«مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.» چرا که حکومت«در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبة عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم.»     ( همه مطالب داخل گیومه از منشور روحانیت حضرت امام می‌باشد.)

حوزه و نوآوری‌های امام

با دقت در این فراز و دقتها و موشکافی های استوار بر مبانی متقن حضرت امام، و در همان حال گشاینده افق وسیع آینده و ایجاد و امکان و توان کارآمدی و پویایی فقه، باید بررسی شود که با این نظریه بدیع و بابرکت امام چه برخوردی شده است؟ نهادها و مراکز فقهی حکومت و نظام جمهوری اسلامی چه کارنامه ای در این رابطه دارند؟ آیا فقهای شورای نگهبان فقه را با این نگاه نگریسته اند و آیا قوه مقننه به عرصه فقه و قانون با این عینک نگاه کرده؟ و آیا حوزه های علمیه در فقاهت و اجتهاد خود به این نظریه بهای لازم را داده اند و آیا گامی برای اجرایی و عملی کردن آن در فرایند اجتهاد برداشته اند؟

سوگ‌مندانه باید به تلخی اعتراف کرد که این نظریه و نوآوری، در منزل اول خود مانده و حوزه های فقاهت و اجتهاد و نهادهای فقهی و مرتبط با فقه در نظام جمهوری اسلامی از این ظرفیت و امکان برای گشودن گره های قانونی بهره ای نبرده اند و معضلات فکری و قانونی در کنار مشکلات عملی به شدت جامعه و ملت بزرگوار و باوفا را رنج میدهد و متأسفانه همه این کمبودها و ناتوانایی ها به نام اسلام و شریعت گذاشته میشود، در حالی که اگر در همان افقی که امام نشان داد حرکت و اقدامات علمی و عملی صورت میگرفت و البته اگر همگان میکوشیدند بر نفس سرکش در لغزشگاه های قدرت و ثروت مهار بزنند و درسهای اخلاق و هشدار و دعوت به تهذیب نفس آن رهبر و مربی بزرگ را خطاب به خود می‌دانستند؛ توفیقات مادی و معنوی نظام تأسیس شده آن عبد صالح خدا بیشتر میشد و «معاد» مردم در گرو «معاش» آنها قرار نمیگرفت و «فقر عمومی» «کفر» و دین گریزی را همسایه دیوار به دیوار ایمان و دیانت این مردم شریف و جوانان و امیدهای آینده این مرز و بوم نمی ساخت. امید که فرصتهای به سرعت در حال گذر قدر دانسته شود و آینده بهتری رقم زده شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.