پایگاه خبری جماران: روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا و پیش بینی ها از نحوه عملکرد او در چهارسال آتی همواره موضوع داغ این روزهای رسانه های منطقه و جهان بوده است. از این رو، خبرنگار جماران به سراغ یکی از تحلیلگران نام آشنای کشور رفت و نظر او را درباره موضوعاتی چون «تاثیر افکار برنی سندرز بر سیاست های بایدن، آینده ترامپ و روند مذاکرات با ایران» جویا شد که در ادامه می آید.
متن کامل گفت و گوی لطف الله میثمی با خبرنگار جماران را در ادامه بخوانید:
آقای مهندس، از آنجا که برخی تحلیلگران انتخابات اخیر آمریکا را متمایز از ادوار گذشته ارزیابی می کنند و معتقدند که حمایت چهره هایی نظیر سندرز با پایگاه رای قابل توجه شان نقش به سزایی در پیروزی بایدن در برابر ترامپ داشته، این سوال مطرح است که برنی سندرز چه اقشاری از مردم آمریکا را نمایندگی می کند؟
تا جایی که می دانم او نماینده جوانان و دانشجویان است. میزان اقبال به او نیز نشان می دهد که رای بالایی دارد. او در سال 2016 که کاندیدای ریاست جمهوری شد با کمک های 10 الی 15 دلاری مردم توانست مبلغ بالایی برای تبلیغات انتخاباتی خود جمع کند. همین نشان می دهد که پایگاه رای گسترده ای در میان مردم آمریکا دارد.
سندرز پشتوانه ایدئولوژیک سیاست هایی چون دفترچه بهداشت اوباماکر و مدیکر بود
با توجه به حمایت تمام قد سندرز از کاندیداتوری بایدن، به نظر شما تا چه اندازه ممکن است آقای بایدن سیاست های مورد نظر سندرز را اجرایی کند؟
سخنرانی بایدن در مراسم تحلیف همین را نشان می داد و بیشتر حول محور مسائل داخلی بود. اینکه قطب بندی ها از بین رود و همه متحد شوند. به نظر می رسد که بایدن در این راه جدی است. از سوی دیگر، نباید فراموش کنیم که سندرز پشتوانه ایدئولوژیک سیاست هایی چون دفترچه بهداشت اوباماکر و مدیکر بوده است.
با اینکه حرف از سوسیالیسم زدن در آمریکا جرم بود، اما سندرز در سال 2016 کاربرد این واژه را مشروع کرد و در انتخابات اخیر نیز این واژه کاربرد بیشتری داشت. به نحوی که ترامپ گفت آنها کمونیست هستند. دموکرات ها در سیاست داخلی خود، دیدگاه های نزدیک به سندرز را پیش خواهند برد و بهداشت عمومی و بیمه اجتماعی را گسترش می دهند. هزینه های درمانی در آمریکا بالاست و اگر بیمه اجتماعی گسترش پیدا کند، بسیار خوب است.
ضمن اینکه بنابر وعده های داده شده قرار است 10 میلیون مهاجر لاتینی تبار که غیرقانونی به آمریکا مهاجرت کرده اند، حضورشان قانونی شود و شهروندی این کشور را کسب کنند. از این رو، به نظر می رسد که بایدن برنامه های اجتماعی سندرز را اجرا کند.
جامعه آمریکا استقبال خوبی از سخنرانی بایدن در مراسم تحلیف داشت
اما درباره آینده ترامپ، خبرهایی منتشر شده که او قرار است حزب تشکیل دهد.
این خبر صحت ندارد. در آمریکا این مساله در حد یک شایعه مطرح شده که او قرار است حزب میهن پرستان را تشکیل دهد. به نظر نمی رسد چنین اجازه ای به او بدهند. زیرا اگر به مقاطع تاریخی نگاهی بیندازیم می بینیم که علت پیروزی بیل کلینتون در دوره بوش پدر این بود که آقای راس پرو در جمهوری خواهان تبدیل به جریان سوم شد و حزب جمهوری خواه در آن انتخابات شکست خورد. لذا این مساله ساده ای نیست که ترامپ بتواند به راحتی در حزب جمهوری خواه انشعاب ایجاد کند.
فعلا هم که هیچ خبری از ترامپ نیست. او پس از مسدود شدن حساب های شخصی اش در شبکه های اجتماعی به نوعی منزوی شده است. بنابر ارزیابی های صورت گرفته نیز مشخص شد که جامعه آمریکا استقبال خوبی از سخنرانی بایدن در مراسم تحلیف داشته است. نظرخواهی های اخیر نشان می دهد که سخنرانی بایدن آثار خوبی برجای گذاشته و پیش بینی می شود که گروهی از هواداران ترامپ نیز به حمایت از رئیس جمهور جدید آمریکا بپردازند.
باید فشارها از روی ایران برداشته شود
با توجه به برخی تحلیل های صورت گرفته مبنی بر اینکه بایدن می تواند برخی دریچه های بسته شده روابط ایران و آمریکا را همانند دوران آقای اوباما بازکند، تحلیل شما در این رابطه چیست؟ آیا می توان امیدی به خروج از بن بست فعلی در روابط میان دو کشور داشت؟
شاید کسی کمتر به این مساله توجه کرده باشد که نماینده چین آزاد یا همان هنگ کنگ در مراسم تحلیف بایدن حضور داشت و از او دعوت به عمل آمده بود. چین از این موضوع عصبانی شد و این نشان می دهد که سیاست بایدن نیز در راستای رویارویی با چین است. همین مساله نشانگر این است که باید فشارها از روی ایران برداشته شود.
از طرفی دیگر، جان بولتون که چهره ای ضد ایران و مدافع سرسخت تغییر رژیم در کشور ما است، گفته که «سیاست تحریم های حداکثری علیه ایران اثر نکرده و بایدن باید تمام توجه اش به چین باشد و این مسئولیت را ترامپ نتوانست انجام دهد.» همه این مسائل نشان می دهد که فشارها از روی ایران برداشته می شود. اگر ایران هوشیاری لازم را داشته باشد و کاری نکند که فرصتها از دست برود، گرچه سیاستهای امریکا علیه چین هم درست نیست.
ایرانی ها نشان داده اند که در مذاکرات برنده اند
رفتار برخی تندروها در داخل که مورد انتقاد مسئولین وزارت خارجه ایران هم هستند، تا چه اندازه می تواند در رویکرد آقای بایدن در قبال ایران اثر بگذارد؟
به هرحال تندروها در خصوص برجام نیز اشتباهاتی مرتکب شدند. متاسفانه اجرای برجام دو سال به دلیل مخالفت های داخلی به تعویق افتاد و ضررش متوجه مردم کشور شد. اگر برجام در اوایل دوره اوباما امضا می شد، بسیار بهتر بود و ترامپ به سادگی نمی توانست آن را برهم بزند. دنیای امروز، دنیای تعامل سازنده است منتها نه به قیمتی که هویتمان از دست برود.
ما ضمن اینکه هویت خود را داریم و از استقلال و آزادی و جمهوری و اسلامیت خود دفاع می کنیم باید با دنیا نیز در ارتباط باشیم. ایرانی ها نشان داده اند که در مذاکرات برنده اند. ترامپ هم گفته بود ایرانی ها همیشه در مذاکرات برنده می شوند و این بدان معناست که باید علیه شان زور به کار برد. او مدعی بود که بدترین قرارداد، قرارداد برجام بوده که به نفع ایران و به ضرر آمریکاست. و به نظر می رسد که اگر به ضرر آمریکا نبود ترامپ از آن خارج نمی شد.
دغدغه اصولگرایان این است که چه کسی مذاکره کند
حال که جریانات سیاسی در ایران برای انتخابات ریاست جمهوری برنامه ریزی می کنند، به نظر شما چه جریانی می تواند مذاکرات با آمریکا را به نفع کشور پیش ببرد؟
هر جریانی که منافع ملی برایش در اولویت باشد می تواند این کار را انجام دهد. نباید کاری صورت گیرد که روند بین المللی موجود تغییر کند و به ضرر ما تمام شود. هر کس روی کار بیاید چندان اهمیتی ندارد، بلکه مهم حفظ منافع ملی است. متاسفانه جریان اصولگرا نمی گوید که باید در مذاکره چه ابتکاری به خرج داد، بلکه دغدغه اش این است که چه کسی مذاکره کند؟ اگر ما از این معادله خارج شویم می توانیم راه حل مناسبی پیدا کنیم. اینکه چه کسی مذاکره می کند، اهمیتی ندارد بلکه باید به این توجه شود که یک مذاکره مستلزم چه ویژگی هایی است؟
مذاکره درست بدین معنا نیست که از هویت برآمده از انقلاب خود دست برداریم
اجازه بدهید همین سوال را از شما به عنوان یک تحلیلگر بپرسم، یک مذاکره خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
بحث باید بر سر همین موضوع باشد و استقلال، آزادی، تمامیت ارزی و جمهوریت و اسلامیت ما را به نحو حداکثری حفظ کند تا در خلال آن کشور بتواند تعامل سازنده خود را با سایر ملل حفظ کند. ضمن اینکه مذاکره درست بدین معنا نیست که از هویت برآمده از انقلاب خود دست برداریم.
مسئله دیگر اینکه مرحوم امام چه در پاریس و چه در جریان مکفارلین، به نوعی با آمریکا مذاکره داشتند و مذاکرات دیگری هم بوده، چه اشکالی دارد که از موضع مقاومت و حفظ هویت مذاکره انجام گیرد.
تمام جناح ها در کشور باید حمله ای را که به سفارت عربستان شد، محکوم کنند
و سخن آخر
به عنوان مطلب آخر، به نظرم تمام جناح ها در کشور باید در گام نخست حمله ای را که به سفارت عربستان شد، محکوم کنند. متاسفانه تاکنون برخی جریان ها محکوم کرده اند در حالی که باید همه جریان ها این کار را انجام می دادند به ویژه جریان راست افراطی اگر این اقدام را محکوم کند، بسیار موثر خواهد بود. بی تردید رابطه ما باید با عربستان بهبود پیدا کند.
از سوی دیگر در سال های گذشته، پس از انکار هولوکاست توسط احمدی نژاد موجی از واکنش های منفی در میان افکار عمومی علیه ایران به وجود آمده است. باید پرسید که او چه حقی داشت این حرف را بزند؟ و کیهان چه حقی داشت که دنباله اظهارنظر او را بگیرد؟ کابینه احمدی نژاد چرا به این مسائل دامن زدند و موجب مظلوم نمایی اسرائیل در جهان شدند؟ آنها نیز باید بگویند که اشتباه کرده اند.
تقریبا همه کسانی که مرا می شناسند با سابقه فعالیت هایم نیز آشنایی دارند. ما آن زمانی که در مجاهدین بودیم علیه سلطه آمریکا و استکبار و برتری طلبی و استثناگرایی و توسعهطلبیاش بودیم، نه علیه ملت آمریکا و مشکلی با پرستاران و دانشگاه ها و محصولات دارویی و تکنولوژی آن کشور نداشتیم. در دوره شاه می گفتیم «زنده باد اتحاد ملت ما و آمریکا و مرگ بر امپریالیسم آمریکا». چطور عده ای بدون توضیح اضافی می گویند مرگ بر آمریکا؟ از ابتدا هم با آتش زدن پرچم ملی یک کشور و مرگ فرستادن بدون توضیح اضافه به آمریکا مخالف بودم. چرا که ما در ابتدای انقلاب با امپریالیسم و سلطه آمریکا و ابرقدرتی منفی آن کشور مخالف بودیم نه اینکه بخواهیم با آزمایشگاه های درون آنجا و پیشرفت های علمی شان مخالف باشیم.