اکنون فرصتی در اختیار رئیس جدید قرار گرفته است. نهادهای علمی و فرهنگی، می توانند تأثیرات عمیق و دراز مدتی بر جامعه داشته باشند. اقدامات اصلاحی بسیاری برای رئیس جدید تصور می شود. اما فکر می کنم اساسی ترین اقدام، که شایسته است در اولویت اول قرار گیرد، تحکیم مبانی عرفی و قانونی و بخصوص نهادینه ی ارتباط جامعه ی مدرسین با حوزه های علمیه است.
پایگاه خبری جماران: رئیسی رفت و رئیسی آمد. خداوند رئیس قبلی را مشمول رحمت و مغفرت خود فرماید. رسم دنیا همین است. یک رئیس چشم به پشت سر دارد و زمانِ رفته و یک رئیس چشم به پیش رو دارد و فرصت کار. گفته می شود روز قیامت در قرآن روز حسرت نامیده شده است، چرا که نیکان حسرت می خورند که چرا تلاش بیشتری نکردند و بَدٰان، که چرا بد کردند. اما آنچه مسلم است، دیگر هیچ فرصت دوباره ای به کسی داده نمی شود. مرحوم امام خمینی(قدس سره) در تحریر الوسیله در آداب تشییع جنازه می گوید: مستحب است کسی که به دنبال جنازه می رود فکر کند او همان جنازه است، از خدا مهلت خواسته و درخواستش پذیرفته شده است.
اکنون فرصتی در اختیار رئیس جدید قرار گرفته است. نهادهای علمی و فرهنگی، می توانند تأثیرات عمیق و دراز مدتی بر جامعه داشته باشند. اقدامات اصلاحی بسیاری برای رئیس جدید تصور می شود. اما فکر می کنم اساسی ترین اقدام، که شایسته است در اولویت اول قرار گیرد، تحکیم مبانی عرفی و قانونی و بخصوص نهادینه ی ارتباط جامعه ی مدرسین با حوزه های علمیه است. حدود سه سال قبل، مطالعه ای درباره ی اعضاء جامعه انجام دادم. نزدیک به بیست نفر از اعضاء بالای هشتاد سال داشتند و متوسط سن اعضاء هفتاد و دو سال بود. در مواد ده و دوازده اساسنامه ی جامعه ی مدرسین، آمده است:
هیئت موسس عبارتند از: حضرات آیات، فاضل لنکرانی، علی مشکینی، احمد جنتی، ابوالقاسم خزعلی، محمد یزدی و احمد آذری قمی.
اعضای شورای عالی جامعه مدرسین دارای شرایط زیر می باشند:
الف - صلاحیت علمی تدریس خارج یا سطوح عالی حوزه.
ب - التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه.
ج - تقوا و رعایت شئون روحانیت.
د - آمادگی برای حضور فعال و شرکت در جلسات رسمی جامعه ی مدرسین و تعهد به انجام وظایف محوله.
اما هیچ روشی برای چگونگی ورود عضو جدید بیان نشده است.
بنابر این داشتن شرایط عضویت کافی نیست. باید از طریقی، که به دلیل ذکر نشدن در اساسنامه، مبهم و بلاتکلیف است، در جلسات جامعه طرح و تصویب شود. جلسات جامعه هم با حضور هفده عضو رسمیت پیدا می کند و با چهارده رأی مصوبات آن اعتبار پیدا می کند.
فکر می کنم تشکیل نشست دوره ای اساتید، با حدود ششصد عضو، پیامد نهادینه نبودن عضویت در جامعه ی مدرسین است. جمعی که بنیانگذاران اصلی آن، اکثرا مرحوم شده اند و عضویت افراد جدید هم با معرفی یک یا چند نفر از اعضاء است، به تدریج تبدیل به یک جمع بسته خواهد شد. به نظر می رسد جامعه هم به این مسئله توجه دارد. چرا که چند سال قبل اقدام به تشکیل هیأت عمومی جامعه ی مدرسین نمود، که طبعا تابع جامعه ی مدرسین است. این جمع با استقبال چندانی مواجه نشد.
ایجاد ارتباط بین جامعه ی مدرسین و بدنه ی حوزه ی علمیه، مقدماتی لازم دارد. چند سال قبل، در خلال سلسله مقالات (نظام حوزوی، امتیازات، کاستی ها، چالش ها) بحثی درباره ی هیأت علمی حوزه ی علمیه داشتم، که آن را عینا و جداگانه، برای علاقه مندان ارائه می کنم. خلاصه ی بحث این است که:
در حوزه های علمیه پنج طیف علمی را می توان تشخیص داد:
طلابی که تازه وارد حوزه ی علمیه شده اند.
کسانی که مشغول تدریس شده اند، اما سوابق لازم برای استاد شمرده شدن را کسب نکرده اند.
کسانی که مدت مورد نظر برای شناخته شدن به عنوان استاد و مدرس حوزه را طی کرده اند.
کسانی که، علاوه بر کسب عنوان استاد، موفق به اخذ اجازه ی اجتهاد از یک یا چند نفر از مراجع بزرگ تقلید شده اند.
مراجع تقلید، یا علمای هم سطح آنان در علوم مختلف دینی.
در نامگذاری طیف ها بحثی نیست، اما من در نوشتار نظام حوزوی، این پنج طیف را، طلاب، مربیان، فضلا، مدرسین و زعما نامیده ام.
پیشنهاد اول و ایده آل این است، که:
از بین فضلاء، تعداد محدودی از کسانی که موفق به کسب اجازه ی اجتهاد از زعمای حوزه شده اند، مثلا پنجاه نفر، با رأی آنان، به عنوان اعضاء جامعه ی مدرسین، برای مدت محدودی، مثلا پنج سال، انتخاب شوند.
پیشنهاد دوم، که البته ایده آل نیست و اشکالات متعددی دارد، این است که:
از بین فضلاء، کسانی که موفق به کسب اجازه ی اجتهاد شده اند، بدون نیاز به انتخاب فضلاء، به عضویت جامعه ی مدرسین در آیند.
چنانچه در ابتدای نوشتار مطرح شد، علت طرح این مسئله، عدم اتصال نهادینه ی جامعه ی مدرسین، در حاضر، به مراجع تقلید و زعمای حوزه و نیز بدنه ی حوزه و نیز عدم وجود ضابطه ی مدون، جهت عضویت یا خروج از عضویت در این جامعه است.
پیشنهاد اول، چنین اتصالی را به صورت کامل، هم با زعما و هم با بدنه ی حوزه تأمین می کند.
پیشنهاد دوم، اتصال به زعما را تأمین می کند، اما در اتصال به بدنه ی حوزه ضعیف است، ولی به مراتب بهتر از وضع کنونی است.