سوژه های اجتماعی گاهی بدون آنکه حتی خودشان هم قصدی داشته باشند وارد فضایی می شوند که هیچ گاه فکرش را هم نمی کردند. بارزترین و سمبلیک ترین نمونه ی این سیاست، کلّ ماجرایی است که تا امروز بر سر عادل فردوسی پور آمده. از روزی که اخراج شد تا امروز که به دعوت ای اف سی، در اینستاگرام فارسی آن قرار است فوتبال را گزارش کند.
پایگاه خبری جماران: بارها راجع به اخراج عادل فردوسی پور از 90 نوشته ام و هربار که اتفاقی جدید در این خصوص رخ می دهد منظری جدید از آن جلب توجه می کند. چون که نمونه ی کاملی از نوع نگاه و شیوه تصمیم گیری در حاکمیت در طول سالیان دراز است.
اگر از من بپرسند مشکل اصلی و بنیادی حاکمیت را چه می دانی، پاسخ می دهم، «ناتوانی در حلّ مسأله و سازش». سازش و صلح یکی از دو وجه اصلی سیاست است اما گویا تصمیم گیران در کشور ما فقط با وجه قهری و دفعی و سخت سیاست آشنا هستند و قصدی برای دیدن آن روی ماجرا ندارند.
آنان نه تنها امکان حل مسأله را ندارند، بلکه تبحّر عجیبی در: 1-خلق «مسأله» 2-تبدیل آن به «مشکل» 3-ساختن یک «تهدید» از آن مشکل 4-و سپس «برخورد سخت» با آن تهدید دارند. در تحت این سیره نظری و عملی، هر فرد یا موضوعی در هر لحظه امکان دارد که تبدیل به یک موضوع سیاسی شود: یک تشکل مدنی صنفی، یک تظاهرات غیرسیاسی، یک مطالبه ساده، یک خبرنگار وظیفه شناس یا یک مجری متبحّر و محبوب.
این در حالی است که توصیه تمام اندیشمندان، خارج کردن مسائل از حالت امنیتی و سپس حل آنهاست؛ توصیه ای که در کشور ما همواره در جهت مخالف آن عمل می شود.
در واقع سوژه های اجتماعی گاهی بدون آنکه حتی خودشان هم قصدی داشته باشند وارد فضایی می شوند که هیچ گاه فکرش را هم نمی کردند. بارزترین و سمبلیک ترین نمونه ی این سیاست، کلّ ماجرایی است که تا امروز بر سر عادل فردوسی پور آمده. از روزی که اخراج شد تا امروز که به دعوت ای اف سی، در اینستاگرام فارسی آن قرار است فوتبال را گزارش کند.
اینکه عادل تاکنون از ایران مهاجرت نکرده است، صد البته از بزرگواری و اصالت و روحیه ی امیدوار اوست؛ اما قرار نیست و یا توقع نمی رود که همه چون او عمل کنند. و باز البته که یقینا او الان هم در دل آرزو می کند که ای کاش در همان صندلی برنامه نود نشسته بود و گزارشگری می کرد؛ ولی چه می شود که حاکمیت در ایران علاقه وافری به راندن آدم ها و دردسر ساختن برای خودش دارد که اگر بخواهیم با نگاه روانشاختی به آن نگاه کنیم انگار یک «خودآزاری» بی پایان است که اگر مراقب نباشد به «خودکشی» هم می تواند ختم شود!
یاد آن جمله افتادم که طرف می گفت، «مسئولان می خواهند براندازی کند اما این مردم همیشه در صحنه هستند که نمی گذارند»!