کمترین ویژگی این دو کلمه «جوانی کنید» ایجاد فرصتی بود برای جوانان ایرانی تا حرف دلشان را به هر زبان و بیان که می پسندند بگویند و حقوق از دست رفته شان را به راحتی مطالبه کنند.
پایگاه خبری جماران: روز دانشجو گذشت و هر کس از منظر خودش درباره آن سخنی گفت اما در این میان، توصیه دو کلمه ای وزیر جوان با عنوان «جوانی کنید» بیش هر پیام و اظهار نظری بازخورد داشت و میلیونها نفر آن را دیدند، عده ای آن را پسندیدند و عده ای نیز به نقد آن پرداختند.
اما یک نکته اساسی در میان همه اظهارنظرهای موافق و منتقد و حتی طنز و ناسزا مغفول ماند و آن اینکه تا کنون کمتر در مراوده دولتمردی با توده مردم و طیف هم نسلانش چنین کنش و واکنشی دیده شده بود. در برابر این دو کلمه، هزاران نفر بدون اغماض و هراس، سفرهٔ دلشان را باز کردند و از محرومیت ها و محدودیت هایشان در کوران گرفتاری های سیاسی اجتماعی و اقتصادی گفتند؛ از حسرت های دوران جوانی، از دسترسی نداشتن به حداقل های زندگیِ پر امید و شاد چون اشتغال و ازدواج و تحصیل و تفریح، از بر باد رفتن آرزوها و آرمان های دوران جوانی، از دندان بر جگر گذاشتن ها و خون دل خوردن ها، از غصه پر قصه مادران و پدران مظلومی که هر روز به قامتِ جوانانِ شاخ شمشادشان می نگرند و آه و افسوس می خورند، از دوران طراوت جوانان ایرانی که در حال خزان است و فریادرسی نیست، از انتقادهای فروخورده و حقوق ضایع شده، از وعده های بی سرانجام و دعواهای سیاسی چ جناحی صد من یک غاز که روز به روز وضعیت معیشت همه مردم و البته جوانان را وخیم تر کرده است و هزاران درد خفته و زخم نهفته که جوانان ایرانی را رنجانده است.
در حقیقت کمترین ویژگی این دو کلمه «جوانی کنید» ایجاد فرصتی بود برای جوانان ایرانی تا حرف دلشان را به هر زبان و بیان که می پسندند بگویند و حقوق از دست رفته شان را به راحتی مطالبه کنند.
اگر موج سواری گروهی از معاندان و براندازان و مغرضان همیشگی را کنار بگذاریم و از پنجره انصاف و عدالت به این دو کلمه حرف حسابِ وزیر جوان بنگریم خواهیم دریافت که این دو کلمهٔ هوشمندانه بسیار ارزشمندتر از ساعت ها سخنرانی و منبرهای مفصل و موعظه بود که معمولا آنقدر تکراری شده اند که یا دیده نمی شوند یا کمتر دیده میشوند. این پیام کوتاه در بطن خود سه تا نکته مشخص داشت:
اول آنکه، جوانان ایرانی با دولتمردی از جنس خودشان احساس نزدیکی و با او درد دل و سفره دلشان را بی هیچ هراسی باز کردند، حتی با انتقادهای تند و تیز و تردید و ناراحتی شان را بروز دادند، پدیده ای که بعید به نظر می رسد با هیچ پیمایش و نظرسنجی ای قابل مشاهده و رویت و تحلیل بود.
دوم آنکه، پیامی بود که به دیگر دولتمردان داشت: وقتی نمی توانی موانع بزرگ پیش چشم مردمت را کنار بزنی حداقل حرفشان را بشنو، کنارشان و همدل و همراهشان باش، نشان بده که تافته جدابافته نیستی و وسط میدان با آنها شمشیر می زنی.
سوم اینکه، باید به این واقعیت اعتراف کنیم که شبکه های اجتماعی محمل کم نظیری برای تعامل و گفتگوی ساده و پرسرعت و کم هزینه با مردم است. چه بخواهیم و چه نخواهیم انکار چنین ظرفیتی راه به جایی نخواهد برد بلکه باید پذیرفت و از آن برای گفتگو با مردم سود جُست. همین دو کلمه حرف حساب را چندین میلیون نفر دیدند و هزاران نفر درباره آن گفتگو کردند و به مسائل و چالش های امروز جامعه پرداختند یعنی همین دو کلمه از ساعت ها سخنرانی یکطرفه ارزشمندتر و موثرتر بود.
شاید همین جاست که تفاوت جوان با دیگران مشخص می شود؛ وقتی می تواند افق های تازه ای در نگاه به جامعه بگشاید.