گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران مطرح شد؛

ناگفته‌های ابتکار از شجاعت اعظم طالقانی، مدیریت زنان ایرانی و ممنوع نبودن ریاست جمهوری زنان در ایران

خانم طالقانی خستگی ناپذیر بود. یعنی هیچ وقت من نشنیدم یا ندیدم که ایشان از وضعیت و مشکلات خودش ناله کند. از شرایط کشور خیلی نگران بود ولی هیچ وقت ناامید نشد و هیچ وقت ناله نکرد؛ غر نزد. همیشه هم می گفت باید تلاش کنیم.

پایگاه خبری جماران: یکسال پیش در چنین روزهایی اعظم طالقانی از فعالان شاخص حوزه زنان و سیاست درگذشت. به همین مناسبت گفت و گویی با دکتر معصومه ابتکار معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهوری داشته ایم و موضوعات مختلفی را از جمله حضور پی در پی خانم طالقانی برای نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری، دفاع شجاعانه او از قانون اساسی و... را مورد بررسی قرار دادیم.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با معصومه ابتکار را در ادامه می خوانید:

با توجه به پیشینه خانوادگی و مذهبی خانم طالقانی، کنشگری ایشان در عرصه های سیاسی، مطبوعاتی و حقوق زنان، در میان بانوانی دارد که در عرصه اجتماعی فعالیت دارند چه اهمیتی داشت و دارد؟ یعنی الگوی ایشان امروز چطور می تواند کارکرد داشته باشد و جلوی چشم خانم ها باشد؟

من سالگرد ارتحال خانم اعظم طالقانی را تسلیت می گویم. برای یادآوری شخصیت بسیار اثرگذار، جذاب و متعالی اعظم طالقانی فرصت خوبی است. خانم طالقانی جلوه ای از شخصیت بزرگ پدرش را داشت؛ ولی اعظم، اعظم بود. شاید فراتر از اینکه بگوییم دختر آیت الله طالقانی، یک زن مبارز بود. من از زندان کمیته مشترک در دوره رژیم ستمشاهی(موزه عبرت فعلی) دیدن کردم و اسم تابلو زندانی اعظم طالقانی را از نزدیک دیدم و از زبان خودش برای ما تعریف کرد که چقدر آنجا اذیت شده و سختی کشیدند و صبوری کردند.

به نظر من یادآوری این خیلی مهم است. چون در آن دوره هیچ چشم اندازی وجود نداشت و خیلی همه چیز تاریک و تیره بود؛ و نمی شود گفت که بارقه ای از امید در جامعه نسبت به آرمان هایشان می دیدند. فقط درون قلب ها و دل های متوکل و امیدوار به لطف خدا و دارای حسن ظن به وعده های خدا امیدی متجلی بود و دیده می شد. اینها در آن شرایط تاریک به امید چه چیزی استقامت می کردند؟ غیر این که در دل ها و درون وجودشان نور امیدی بود؟! ایشان از این منظر واقعا نمونه یک زن مبارز بود.

کوتاه نظران شرایط را برای اعظم طالقانی دشوار می کردند

بعد هم که انقلاب شد، ایشان جزو فعالین پیشگام در همه عرصه های انقلابی و اجتماعی بود. خیلی زود به تأسیس فعالیت اجتماعی خیریه همت کرد و بعد حزب و فعالیت سیاسی داشت و با وجود ناملایمات، سختی ها و دشواری ها هیچ وقت شرایط را آسان نگذراند. یعنی هم شرایط خانوادگی و اطرافیانش خیلی سخت بود و هم سختی های زیادی را به ایشان تحمیل می کردند. یعنی کوتاه نظران و تنگ نظران شرایط را برای ایشان خیلی دشوار می کردند. ولی ایشان هیچ وقت ناامید نشد، هیچ وقت از انقلاب اسلامی نبُرید و هیچ وقت در تقابل قرار نگرفت؛ گرچه انتقاد داشت و نگاهش نگاه نوآورانه در خیلی از مسائل بود.

فعالیت خیریه اش از دیرباز در سخت ترین و محروم ترین نقاط کشور طرح هایی را ایجاد می کردند. یادم هست در دوره مدیریت من بر محیط زیست یک سازمان مردم نهاد به من پیشنهاد داد و بعد ما متوجه شدیم که این کار با مدیریت خانم طالقانی دنبال می شود که در یک نقطه کویری خیلی سختی طرح احیاء و بازسازی کویر و کمک به معیشت مردم محلی برای حفاظت از طبیعت را دنبال می کرد. طرح بسیار جالبی بود و بسیار خوب و موفق این سازمان مردم نهاد کار را پیش برد. علاوه بر این، خانم طالقانی برای زنان سرپرست خانوار یک مجموعه بزرگ داشت.

خانم طالقانی خستگی ناپذیر بود. یعنی هیچ وقت من نشنیدم یا ندیدم که ایشان از وضعیت و مشکلات خودش ناله کند. از شرایط کشور خیلی نگران بود ولی هیچ وقت ناامید نشد و هیچ وقت ناله نکرد؛ غر نزد. همیشه هم می گفت باید تلاش کنیم.

اعظم طالقانی پرچم تحقق قانون اساسی را بلند کرد

به نظر من یکی از کارهای خیلی مهم ایشان که برای ما یک پرچم ایستاده و هنوز بلند است، حضور ایشان به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری بود. نه فقط برای زنان، برای ایران، اجرای قانون اساسی و تحقق چشم اندازی که امام عزیز و رهبری امروز برای ایران آینده در گام دوم دارند، اعظم طالقانی این پرچم را بلند کرد. با وجود همه اذیت ها، آزارها و حرف های بسیار زشت، اینکه یک زن حتی واکر برود و در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند، زن شایسته ای که نماینده مجلس بوده و از نظر فعالیت اجتماعی، سبقه کار فرهنگی و سیاسی، هیچ کم نداشت از مردانی که بسیار مدعی بودند و ایشان را نادیده گرفتند و حتی جنسیت، سالمند بودن و ناتوانی جسمی ایشان را به تمسخر کشاندند. متأسفانه نام های مقدس را هم به یدک می کشند. فقط به جهت اینکه ایشان همگام با یک سلیقه خاص عمل نکرد.

خانم اعظم طالقانی بزرگواری و شخصیت بزرگ سیاسی داشت که فراگیر فکر می کرد و اصلا حاضر نبود خودش را در دعواها محدود کند و هر دوره ثبت نام کرد. هر دوره همین را می گفتند که خانم ها می توانند ثبت نام و شرکت کنند ولی هر دوره رد صلاحیت می شد. جواب رد صلاحیت چنین شخصیت هایی را حتما یک روزی عده ای در قیامت خواهند داد. چون همه ما یقین داریم که خداوند از مثقال ذره ای گذشت نمی کند، مخصوصا وقتی حق الناس باشد. حق الناس هم به مفهوم حق اعظم طالقانی نیست. به مفهوم حق مردمی است که پای این انقلاب ایستاده اند و برای یک سری ارزش های متعالی فداکاری کردند، شهید دادند، ایثار و از خود گذشتگی کردند. نه برای یک سری افراد سودجو، منفعت طلب، منصب طلب و یا تنگ نظر، که هیچ وقت در ارزش های انقلاب نبود. ارزش های انقلاب همیشه پیشرو بود.

اعظم طالقانی شجاعانه در مقابل تنگ نظری ها ایستاد

من فکر می کنم کاری که خانم طالقانی کرد، در تاریخ ماندگار شد. یعنی فعالیت های اجتماعی و موضع گیری های خیلی شجاعانه ای که در دفاع از حق آزادی و آزادی بیان داشت، کارهای خیلی عظیمی بود. خانم اعظم طالقانی در این زمینه ها واقعا پیشرو بود. هیچ ترسی نداشت که این امر برای من پرونده ای شود و یا عقوبتی داشته باشد. خیلی شجاعانه در مقابل تنگ نظری ها ایستاد و پرچمی را برای حضور در انتخابات بلند کرد.

عده ای صندوق رأی و انتخابات را بلااثر می دانند

چون هر دوره ما این را داشته ایم که عده ای بوده اند که صندوق رأی و انتخابات با بلااثر می دانند. اگر انتخابات را بلااثر بدانید، گزینه اش چیست؟ چون عدم مشارکت و عدم حضور هر دفعه تبعات بسیار سنگینی را برای کشور داشته است. نهایتا شما از حق خودت می گذری؛ مگر می توانی از حق فرزندت که متأثر می شود بگذری؟! تویی که حق رأی داری اگر در اتنخابات شرکت نکنی، نه تنها برای خودت سرنوشت مبهمی را رقم زده ای، بلکه برای بچه هایت همین طور است. و فرصت را برای فرصت طلبان، سوء استفاده چی ها، اقتدارگرایان و واپس گرایی باز کرده ای.

خانم طالقانی کمک کرد که جریان های سیاسی منتقد با انقلاب قهر نکنند

خانم طالقانی تشویق می کرد در بدترین شرایط هم در انتخابات حضور داشته باشید و عقب نکشید. از کسانی بود که کمک کرد به اینکه جریان های سیاسی منتقد با انقلاب قهر نکنند، کنار انقلاب و پای ارزش های انقلاب بایستند؛ ولی نقد کنند و اصلاح و تغییر بخواهند. خانم طالقانی از کسانی بود که کمک کرد انقلاب به منجلاب رکون و گرفتاری ها و مصائب ناشی از فقدان شفافیت، نقد و روحیه اصلاح طلبی گرفتار نشود.

خانم طالقانی از کسانی بود که با بالا نگه داشتن پرچم انتخابات و حضور زنان در انتخابات، همیشه این نکته را متذکر می شد که ظرفیت انقلاب و قانون اساسی ما خیلی بزرگ است و ما به سوی آینده نگاه کنیم و مشکلات الآن را نبینیم. آن دوره هم خانم اعظم طالقانی مشکلات بسیار زیاد زندان زمان شاه امیدش را از دست نداد.

کسی که امروز می گوید شرایط سخت است و پای انتخابات نمی آیم، دارد شرایط الان را می بیند. در حالی که آدم های پیشرو، آینده نگر و مترقی آینده را می بینند و می گویند ممکن است امروز من این مشکلات را دارم ولی رأی می دهم برای آینده ای که می دانم اگر رأی ندهم می تواند بدتر از این شود. هر دوره خانم طالقانی در نوع نگاه و رفتارش این را نشان داد و با وجود تفاسیری که دیگران می کردند، ایشان از همه ظرفیت های قانون اساسی استفاده می کردند و همیشه این پیام را می داد که ما نباید حد قانون اساسی را محدود کنیم و باید همه ابعاد قانون اساسی و نگاهی که قانونگذاران در مورد «رجال» داشته اند را ببینیم.

خانم طالقانی در آینده زندگی می کرد و متعلق به دورانی است که این پرچم برای آن بالا نگه داشته شده است. بحث حضور زنان در انتخابات است ولی اصلا محدود به این موضوع نیست. بحث پویایی انقلاب اسلامی ایران، تفکر امام و جریانی است که ان شاء الله به اعتلا، پیشرفت، بهبود و اصلاح کشور منتهی خواهد شد. این بحث خیلی مهمی است، الآن که ما باز بحث انتخابات داریم و عده ای بدون توجه به عواقب و آثاری مثل ناامیدی و بی خیالی دست به اقداماتی می زنند.

راحت ترین کار این است که بی خیال شویم. ولی شما می بینید که مثلا در جامعه آمریکا با این همه مشکلاتی که دارند و این همه دلایلی که مردم آمریکا برای ناامیدی دارند و این همه بی اعتمادی که دارند و نگران هستند که ممکن است مثل دوره های قبل رأی مردم تعیین کننده نباشد و رأی الکترال تعیین کننده شود، باز هم پای صندوق می آیند. بعد هم این موضوع را مطرح می کنند که اگر نیامدید حق اعتراض ندارید و باید با همان رنج، مصیبت و گرفتاری هایی که زندگی کنید که قطعا بیشتر خواهد شد.

یعنی هیچ کس نمی تواند این پیش بینی را انجام دهد که اگر مشارکت مردم کاهش پیدا کند و یا مردم حضور پیدا نکنند، شرایط بهتر خواهد شد. به نظر من خانم طالقانی در بحث مشارکت و زنده نگه داشتن امید به اصلاح و تغییر آینده داشت این را می گفت.

معصومه ابتکار

خانم دکتر! شما در فرمایشاتتان به دو بحث مهم اشاره کردید. من راجع به مورد اول سؤال بپرسم. به بحث ثبت نام های ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری اشاره کردید. این مسأله دو وجه دارد. یکی زمینه اجتماعی و دیگری هم زمینه های حکومتی است. البته جنبه سوم زمینه های دینی و مذهبی هم می شود در نظر گرفت. آیا در هر سه عرصه امروز زمینه های حضور زنان به عنوان رئیس جمهور وجود دارد؟ با توجه به صحبت هایی که مسئولین شورای نگهبان کرده اند، آیا حکومت آمادگی تأیید صلاحیت و کار کردن با یک رئیس جمهور زن را دارد؟ آیا مراجع، علما و طیف مذهبی جامعه که قدرت و نفوذ بالایی دارند می توانند مسأله ولایت زنان در سطح رئیس جمهور را بپذیرند؟ همچنین آیا در میان زنان و مردان جامعه این زمینه وجود دارد؟ مثلا بعضی از خانم ها در سطح جامعه این طور صحبت می کنند که اصلا خانم ها قدرت تصدی ریاست جمهوری را ندارند. یا مثلا مگر مردها چه کار انجام داده اند که زن ها بخواهند آن کار را انجام بدهند؟ با توجه به این طور مسائل، فکر می کنید که در این سه عرصه زمینه برای رئیس جمهور شدن زنان وجود دارد؟

از نظر اجتماعی شرایط ما خیلی تغییر کرده است. شاید در دوره ای پذیرش این موضوع خیلی سخت بود ولی الان با حضور زنان توانمند در عرصه های مختلف، چه در سطح اعضای کابینه و چه در سطح معاونین وزرا، ما رشد خیلی خوبی را مخصوصا در دوره آقای روحانی و مخصوصا این دوره داشته ایم. یعنی از حدود پنج شش درصد مدیریت عالی و میانی زنان در دولت، در سال 92 الآن به حدود 23 درصد رسیده ایم. این بر اساس آمار دقیق و کارنامه انتصاب سه مدیر زن در دوره دولت دوازدهم با آمار دقیق ستادی و استانی است.

یعنی الان 23 درصد از مدیران میانی و عالی ما زنان هستند. مثلا الان 18 معاون استاندار زن داریم. اصلا قابل تصور نبود که معاون استاندار زن داشته باشیم. در این دوره فرماندار و سفیر زن داریم. اصلا اینها قابل تصور نبود. یعنی ما فکر می کردیم اینها چیزهای خیالی است که هیچ وقت محقق نخواهد شد. یا بالغ بر 90 نفر همتراز معاون وزیر و معاون وزیر داریم. در خیلی از سازمان های بزرگ مثل سازمان ملی استاندارد، سازمان بهره وری، زمین شناسی و هواشناسی خانم ها دارند با موفقیت کار می کنند. بحث این نیست که چون زن است امتیاز ویژه ای قائل باشند. بحث این است که تا الان زنان را علی رغم همه توانمندی ها نمی دیدند و در این دوره زنان دیده اند. قبلا می گفتند این چون زن است نمی تواند مدیر شود و حالا می گویند چون شایسته تر است بگذارید مدیر شود.

خانم ها توانسته اند سقف های شیشه ای را بشکنند

اتفاق عجیب و غریبی رخ نداده، از پنج شش درصد به 23 درصد رسیده است. این نشان می دهد که پذیرش در جامعه برای مدیریت زن خوب بوده و هست. یعنی در جاهایی خانم ها توانسته اند سقف های شیشه ای را بشکنند. سقف شیشه ای یعنی همان محدودیت های فرهنگی و اجتماعی و تعصباتی که مگر زنان می توانند بالا بیایند. الان چند دوره است که زنان دارند در شوراهای روستا انتخاب می شوند. در روستایی که به طور متداول زن ها حتی حق حرف زدن نداشتند، انتخاب و عضو شورای روستا شده و بعد چون سوادش از مردها بیشتر بوده رئیس شورا شده و بعد شهردار انتخاب کرده است. الان خیلی جاها شهردار خانم است.

خانم شهرداری از ثلاث باباجانی پیش من آمد که بسیار توانمند بود. پس یک چیزهایی دارد تغییر می کند و عملا داریم اثرش را می بینیم. خانم ها موفق هستند، تأثیر دارند، پذیرش اجتماعی دارد به وجود می آید و شرایط خیلی بهتر شده است. خانم ها نشان داده اند که در مدیریت های سخت می توانند خیلی خوب عمل کنند. خانم خنفری فرماندار کارون، در شرایط سیل یکی از بهترین عملکردها را داشت. همچنین خانم ریگی که الآن سفیر کشورمان در برونئی شده فرماندار قصرقند بود. نیروهای افراطی آمدند و چند نفر از نیروهای انتظامی و دیگران را گروگان گرفته بودند. هر کاری کردند نتوانستند آنها را آزاد کنند. خانم ریگی معتمدین را جمع کرد و گفت نظام به من اعتماد کرده؛ من یک زن اهل سنت هستم که فرماندار شده ام. یا تا ساعت سه این افراد آزاد می شوند و یا من استعفا می دهم و کنار می روم. یک ساعت بعد گروگان ها آزاد شدند و دیگر هم تکرار نشد.

در حوادث سال 98 یکی از خانم های نماینده از جمله کسانی بود که با رایزنی بحران را حل کرد. آنجا هم می توانست مثل جاهای دیگر حوادث خیلی ناگواری رخ بدهد ولی رخ نداد. بنابر این خانم ها خودشان را اثبات کرده اند. این بحث خیلی مهمی است که نباید آن را نادیده بگیریم. نمونه های خیلی زیادی داریم. من اگر بخواهم می توانم یک هفته برای شما از خانم های موفق نمونه بگویم که هم مدیریت بحران کرده اند، هم بهره وری را بالا برده اند، هم بسیج اجتماعی ایجاد و هم اعتماد عمومی را جلب کرده اند.

به ماجرای سال 98 اشاره کردید. یک مورد خیلی جنجالی شد که فرماندار شهر قدس دستور شلیک داده بود. شما آن موقع این موضوع را بررسی کردید؟

جنجال آفرینی ها، جمله و موقعیت را از واقعیت خارج می کنند. اولا من قبل از آن بازدید کرده و این خانم را دیده بودم. زن بسیار توانمند و با شخصیتی بود. در آن ماجرا عده ای مردم معترض و یک عده محدودی افراد مسلح تروریست بودند که به اسلحه خانه و مرکز دفاع شهری حمله کرده بودند. فرمانداری مرکز دفاع شهری و فرماندار مسئول امنیت میلیون ها نفر است. سلاح های آن منطقه داشت دست تروریست ها می افتاد. ایشان باید می خندید و مصالحه می کرد؟!

بحث آنجا این بود که من باید از حریم و امنیت مردم دفاع کنم. اصلا جملات ایشان چیزهای دیگری بود. کاملا از آن چهارچوب در آورده بودند و انگار که ایشان گفته بود من دستور تیراندازی به معترضان و مردم را داده ام. هیچ وقت، هیچ کسی چنین مطلبی نمی گوید. شما باید ببینید در چه شرایط و وضعیتی ایشان دارد صحبت می کند و در چه شرایطی از ایشان مصاحبه می گیرید. شاید موقعیت بیان مطلب به این شکل نبوده است.

از هر کسی باید این سؤال را کرد که اگر یک عده تروریست مسلح به اسلحه خانه یا مرکز دفاع یک شهر حمله کنند و بخواهند اسلحه بیشتری بگیرند و روی مردم آتش باز و ایجاد ناامنی کنند، چه کار باید کرد؟ یعنی هر زن یا مرد ایرانی یا خارجی که آنجا می نشیند چه کاری باید انجام بدهد؟ به نظرم این خیلی بی انصافی بود. اینها عده ای هستند که می خواهند جنسیت را هدف قرار بدهند و تا می بینند خانمی اشتباه کرده سوء استفاده می کنند.

راجع به زمینه های حضور زنان در اداره کشور می گفتید...

بله. ببینید! اینکه تفسیر قانون چه می گوید، تفسیر قانون قانون از اول روشن بوده و چیز جدیدی نیست. اگر آقایان می خواستند به دلیل نگرانی از موقعیت خودشان و یا تبعات دیگر آن را انکار کنند، ربطی به قانون ندارد. مذاکرات قانون اساسی هست؛ کلمه «رجال» را برای همین انتخاب کرده اند. حتی مرحوم شهید آیت الله بهشتی، مرحوم آیت الله طالقانی و خانم منیر گرجی این کلام را برای همین انتخاب کرده اند که در یک آینده ای این راه بسته نباشد. با این ذهنیت و پیش فرض قانون اساسی تصویب شده و شورای محترم نگهبان هم طبعا تابع قانون اساسی است. شرع مقدس هم هیچ محدودیت و ممنوعیتی قائل نشده است.

وقتی آقای خاتمی برای اولین بار می خواست یک معاون زن انتصاب کند خیلی ها شروع به مخالفت کردند که این معاونت «نمایندگی» نیست و از جنس «ولایت» است. جالب اینکه من شش هفت هزار نفر نیروی مسلح هم در سازمان حفاظت محیط زیست زیر نظر خود داشتم. اما آقای خاتمی در مورد آن انتصاب توضیح داد و روی آن ایستادگی کرد. در نتیجه با آن مخالفت نشد، تأیید شد و الحمدلله لطف خدا بود که ما در این عرصه هیچ مشکلی نداشتیم. در آن دوره هشت ساله و دوره آقای روحانی کار کردیم و مشکلی از این بابت نبود. بعد از آن هم وزیر و هم معاون رئیس جمهوری زن داشتیم. معاون حقوقی، معاون علمی و معاون حقوق شهروندی داشته ایم.

این جالب است که الگو شد. رئیس جمهور اندونزی خیلی اصرار داشت با من ملاقات کند. سفیرمان توضیح داد که ایشان نایب رئیس حزبشان بوده و وقتی که رئیس حزب رئیس جمهور شده بوده نمی گذاشتند ایشان معاون رئیس جمهوری شود و می گفتند در کشور اسلامی زن نمی تواند معاون رئیس جمهوری شود. شورای استفتاء اندونزی این را گفته بود. گفته بودند در ایران همه موازین شرعی رعایت می شود و یک شورای نگهبان دارند که اجازه نمی دهد خلاف شرع عمل شود. چطور در ایران معاون رئیس جمهوری زن داریم؟

خانم مگاواتی معاون رئیس جمهور اندونزی شد و بعد از مریض شدن رئیس جمهور، بر اساس قانون اساسی خانم مگاواتی رئیس جمهور اندونزی شد. بعد هم دوباره انتخاب شد. یعنی یک دوره بر اساس قانون و یک دوره هم با انتخاب مردم رئیس جمهور شد. ایشان به من می گفت به خاطر اینکه در ایران یک معاون رئیس جمهوری زن انتخاب شده من رئیس جمهور اندونزی شده ام.

لذا این یک بحث تأثیرگذار است و ما خیلی جاها در دنیا پیشگام بوده ایم. در منطقه غرب آسیا ما جزو کشورهای پیشرو در بحث انتصاب زنان بوده ایم. سال 76 که من معاون رئیس جمهوری ایران بودم، در اجلاس منطقه ای رامپی مربوط به محیط زیست خلیج فارس به صورت دوره ای ایران رئیس شده بود و من رئیس کشورهای منطقه خلیج فارس در موضوع محیط زیست شده بودم. هیچ کدام از آنها وزیر زن نداشتند و هیچ کدام حق رأی نداشتند. ما دیدار امیر کویت رفتیم و گفتیم این همه خانم های کویتی با تحصیلات دانشگاهی چرا حق رأی ندارند؟ بعد دیدیم که موجی از انتصاب زنان توانمند به عنوان وزیر و معاون شکل گرفت و استمرار پیدا کرد.

بنابر این من فکر می کنم از نظر شرعی کم و بیش همه چیز روشن است، قانونی هم روشن است. نهایت بحث قرآنی است که اگر مسأله خیلی بد بود قرآن کریم مثال خوبی از ملکه سبا نمی زد. یکی از عاقلانه ترین حکمت های مربوط به حکمرانی خوب جمله معروف ملکه سبا است که می گوید وقتی اشغالگران وارد قریه ای می شوند آنجا فساد می کنند و آدم های عزیز را ذلیل می کنند و آدم های ذلیل را بر سر کار می آورند. این نتیجه اشغالگری، جنگ و تعرض به کشورها است. مانع شد از اینکه لشکرش بخواهند جنگ راه بیاندازند. یعنی تسلیم حقیقت شد و قرآن کریم از ملکه سبا به عنوان یک فرمانروای موفق و با تدبیر یاد می کند.

فکر کرده ایم برای چه چنین مثالی در قرآن کریم می آید؟ آیا می خواهد به مطلب برتری اشاره کند؟ به نظر من برای کسانی که جویای حقیقت هستند اینها مطالب مهمی است. بالأخره ما داریم در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم و استفاده کامل از ظرفیت همه آحاد جامعه نفی چیزی نیست. چون عده ای تا چنین مسأله ای مطرح می شود می گویند نفی خانواده و فرزند آوری است. اصلا چنین چیزی نیست. بلکه شاید برعکس باشد. یعنی اگر خانم ها احساس کنند این فضا هم برای آنها باز است و محدودیت برای آنها نیست، انتخاب طبیعی خودشان این است که حتما خانواده و فرزندانشان را فراموش نکنند و اولویت قرار بدهند.

خیلی از خانم های مقامات دنیا در عین مسئولیت که دارند کارهای خانوادگی را هم به خوبی انجام می دهند. یکی از آنها نخست وزیر نیوزلند است که با افتخار بچه اش را سر خیلی از برنامه ها می آورد و خیلی خانم های دیگر فرزند آوری و مادر بودن را مانعی برای حضور اجتماعی تلقی نمی کردند.

 

خانم ابتکار، در آستانه سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا قرار داریم. آیا نکته ای در این مورد دارید؟

با توجه به تحریفاتی که عده ای دارند در تاریخ انقلاب انجام می دهند و اینکه سلطنت طلبان برای تحقیر کلماتی نظیر «از دیوار بالاروندگان» را برای دانشجویان خط امام جاری کرده اند، لفظ از دیوار بالا رفتن را اول جریان سلطنت طلب معاند به کار برد. خود سیا این را انداخت که این بچه ها را تحقیر کند. 

در حالی که اصلا بحث بالا رفتن از دیوار نبود. دو سه نفر از این 400 نفر این کار را کردند که بتوانند در را باز کنند. آن در باز شد و همه رفتند. من هم که اصلا روز سوم رفتم. کتاب من هم این را می گوید. این کتاب هم حالا نگارش نشده است، بلکه بیش از 20 سال قبل منتشر شده است.

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا یک کار تک و استثنایی بود

اما امروز سؤال دیگری که الآن مطرح می شود این است که آیا این روش درستی است؟ چون بعد از آن برای انگلیس و عربستان چنین کاری کردند. این یک کار تک و استثنایی بود. در یک موقعیت بسیار خاص، بسیار حساس و بسیار دقیق، در یک برهه تاریخی اتفاقی افتاد که در آن اسلحه، خشونت و کشتار نبود و همه چیز دقیق، با برنامه ریزی و کمال مسالمت انجام شد. برنامه دانشجویان این بود که در چند ساعت این کار را انجام بدهند و نشان بدهند که مردم ایران پر قدرت هستند، پای آرمان هایشان ایستاده اند و زیر بار زور آمریکا نمی روند.

تأیید امام یک کار را به یک جریان ملی تبدیل کرد. دانشجویان اصلا فکر نمی کردند این اتفاق بیفتد. یک حرکت دانشجویی خیلی حساب شده بود که تبدیل به یک جریان بزرگ ملی شد و امام تعبیر «انقلاب دوم» را به کار برد. برای اینکه مردم استقبال کردند و موج حمایت و تشکر مردم آمد و همه غافلگیر شدند. به نظرم باید اینها را بگوییم و یادآوری کنیم؛ وگرنه یک عده شیاطین نشسته اند که حرف خودشان را بزنند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.