موضوع مهمی که در تاریخ انقلاب اسلامی دارای اهمیت است این است که شهادت غریبانه آیت الله حاج آقا مصطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و روند پیروزی انقلاب نقش مهمی ایفا کرد و باعث شد حادثه شهادت ایشان حوادث بعدی را هم رقم بزند.
به گزارش جماران؛ نشریه حریم امام نوشت: رحیم نیکبخت دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. وی در کنار پژوهش در حوزة تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر آذربایجان، مدیر بخش تدوین اسناد و تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مدیر بخش تحقیقات تاریخ مجلس نیز است. آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی هفته نامه حریم امام با این محقق در باره آثار شهادت حاج آقا مصطفی بر روند پیروزی انقلاب اسلامی است.
به نظر شما جایگاه و موقعیت علمی و تحصیلات علوم دینی حاج آقا مصطفی چگونه است؟
بر اساس اسناد و مدارک، و از روی آثار علمی منتشر شده حاج آقا مصطفی میشود مدعی شد که ایشان در تحصیلات علوم دینی و مباحثی که مربوط به یک فقیه و یک عالم دینی است، جایگاه شایستهای در میان حوزویان داشته و توانست تحصیلات عالی را در سنین جوانی پشت سر بگذارد و به همین علت اگر شهادت غریبانه برای ایشان اتفاق نمیافتاد، قطعا به یکی از شخصیتهای مهم در عرصه علم و فقاهت چه در حوزه نجف و چه در حوزه قم تبدیل میشد و حتی در سطح مرجعیت عالی هم گام بر میداشت.
موضوع گفتگوی ما در باره آثار شهادت حاج آقا مصطفی بر روند پیروزی انقلاب اسلامی است؛ بفرمایید موضوع از چه منظری قابل بررسی است؟
موضوع مهمی که در تاریخ انقلاب اسلامی دارای اهمیت است این است که شهادت غریبانه آیت الله حاج آقا مصطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و روند پیروزی انقلاب نقش مهمی ایفا کرد و باعث شد حادثه شهادت ایشان حوادث بعدی را هم رقم بزند. به عقیده بنده این اتفاق از چند جهت قابل بررسی است. این شهادت در موقعیت ویژهای و در شرایط سیاسی اجتماعی خاصی که بر ایران حاکم بود، اتفاق افتاد؛ و توانست تاثیر شایسته را بر روند پیروزی مبارزان برجای بگذارد؛ اصل مطلب این است که شهادت ایشان در یک موقعیت مناسب و ویژهای اتفاق افتاد. موضوع مهم دیگر این است که بعد از اینکه در انتخابات آمریکا، دموکراتها بر مسند قدرت قرار گرفتند، حکومت پهلوی که در امور سیاسی تابعی از سیاستهای حکومتی آمریکا بود، مجبور شد آزادیها و امتیازاتی را برای فعالیتهای اجتماعی قائل بشود. اما برای همگان روشن بود که هدف رژیم، آزاد گذاشتن جریانهای مذهبی و یا جریانهای پیرو حضرت امام بودند نبود. به همین جهت میبینیم که در این دوره فعالیتهای جبهه آزادی، نهضت آزادی، جبهه ملی و گروههای که به نوعی خواهان براندازی حکومت شاه نبودند با آزادی بیشتر و ممانعت کمترهمراه است. موضوع دیگری که در مورد شهادت حاج آقا مصطفی مورد توجه و بررسی است این است که شخصیت حاج آقا مصطفی وصل و درهم تنیده با مبارزات و مجاهدات حضرت امام است. یعنی شخص آیت الله حاج آقا مصطفی جدا از مبارزات حضرت امام محسوب ارزیابی نمیشد؛ شخصیت حضرت امام در آن مقطع و در آن شرایط نهضت بعنوان مرجع تقلید و زعیم عالیقدی شناخته میشد که بخاطر دفاع از احکام اسلامی وتحقق احکام الهی رودروی حکومت پهلوی قرار گرفت؛ وظالمانه از کشورتبعید شد؛ هم تبعید ظالمانه ایشان و هم سیادت حضرت امام و هم جایگاه مرجعیت ایشان دست به دست هم داد که بار احساسی و عاطفی شدیدی در میان مردم ایجاد کند. حضرت امام تبعید و دور از وطن است مرجع تقلید بوده و علیه ظلم بپا خاسته، لذا در این فضای ذهنی جامعه خبری منتشر میشود که فرزند ارشد ایشان که تکیه گاه و امید آینده ایشان و اسلام بود، به شهادت میرسد. این خبر میتوانست در ادامه احساسات مردمی و مبارزان را به شدت تحریک کند و اتفاقات بعدی را به نفع نهضت رقم بزند.
آیا تحقیقی هم در این زمینه صورت پذیرفته است؟
البته در باره خودِ جریان شهادتِ حاج آقا مصطفی تحقیقات زیادی بر اساس اسناد، مدارک و خاطرات بخصوص توسط استاد سید حمید روحانی انجام شد؛ در این باره فکر میکنم تحقیقات ایشان از وثاقت و اعتبار بالایی برخوردار است. صحبت ما به اینجا رسید در شرایطی که از یک طرف حکومت پهلوی مجبور شده بود که آزادیهایی را به گروههای غیربرانداز اهدا کند از طرف دیگر حدود سیزده سال از تبعید حضرت امام میگذشت که ایشان دور از وطن بود و در این سالها فعالیتهای مختلفی را دنبال میکرد و درس ولایت فقیه را در حوزه نجف شروع کرد. همچنین از طرفی جریان انقلابی داخل کشور و شاگردان حضرت امام توانستند با جلسات متعدد سخنرانی، نشر کتب مختلف در حوزه مبارزاتی و با فعالیتهای گسترده فرهنگی تبلیغی فضا و خواسته عمومی را معطوف به اندیشهها و گفتمان حضرت امام(چه با ذکر نام و چه بدون ذکر نام امام) انجام بدهند؛ این طیف معتقد بود که اداره حکومت بایستی بر اساس قوانین اسلام باشد و رژیم باید سرنگون بشود و حکومت اسلامی جایگزین آن گردد. در این شرایط و موقعیت خبر ارتحال حاج آقا مصطفی وقتی منتشر شد، معیارهای انقلابی را تقویت کرد و به تقویت مواضع آنان انجامید.
نقطه شروع اثرگذاری شهادت حاج آقا مصطفی از کجا بود؟
اثر گذاری این شهادت از اینجا شروع میشود که وقتی پیامهای تسلیت به حضرت امام میرسید، ایشان یک جمله بسیار اثرگذار و مهمی را مطرح میکنند که: این شهادت از الطاف خفیه الهی بود؛ که به نظرم از الهامات الهی است و باید بیشتر در باره این جمله معروف و اثرگذار تحقیق صورت بگیرد. این جمله در شرایطی که فضای اختناق توسط ساواک شدت گرفت و رژیم برای اینکه جلوی قیام همه جانبه و انفجار غریب الوقوعی که آمریکاییها فکر میکردند قرار است اتفاق بیافته و با ایجاد آزادیهای محدود و فضای باز میخواستند، قیام مردمی را کنترل کنند، مطرح گردید. و در ادامه مشاهده میکنیم که این جمله تاکتیک رژیم را در سرکوب قیام مردمی ناکارآمد میکند.
بنا براین از یک طرف مبارزات حضرت امام از 15 خرداد 1342، همچنین جریان کاپیتولاسیون و تبعید ایشان و مباحث دیگر مانند سرکوبهای ساواک، گرفتاریهای داخلی رژیم، شهادت آیتالله سعیدی، شهادت آیتالله غفاری و جنب و جوش مبارزان همه اینها دست به دست هم داد و فضایی را ایجاد کرد که انقلابیون و شاگردان امام توانستند در مساجد و کانونهای مذهبی و انجمنهای دینی با سخنرانیهای خود نسبت به آگاه سازی جامعه نسبت به مباحث نهضت و ظلم و ستم شاهنشاهی اقدام کنند. و از طرف دیگر با انتشار خبر شهادت حاج آقا مصطفی و برگزاری مراسم ترحیم برای ایشان کلید خورد و در تمامی شهرهای مهم ایران مراسم گرفته شد و در این مراسمهای بزرگداشت خواه ناخواه نام و یاد حضرت امام و مبارزات طولانی مدت ایشان و غربت ایشان و تبعید ظالمانه ایشان بر منبرها و انجمنهای دینی مطرح شد و انقلاب امام و قیام مردمی به رهبری امام خمینی در کانون توجه ایران و جهان قرار گرفت. در ایامی که ذکر نام امام شجاعت و جرات میخواست چراکه ممکن بود زندان و شکنجه و تبعات سختی را به همراه داشته باشد؛ و سخنرانان این خطرات را به جان خریدند و مراسمها تا چهلم ایشان ادامه پیدا کرد. این گونه شد که مراسمهای متعددی که در سوم و هفتم در سراسر ایران گرفته شد، تلاش ده ساله حکومت را که بنا داشت نام امام برده نشود و مبارزات به فراموشی سپرده شود، نقش برآب شد و ناخودآگاه با این واقعه مشاهده میکنیم که در این مراسمها روند تجلیل از امام خمینی جدی تری شد و با بروز جسارت بیشتر در میان عامه، زمینه فعالیتهای دیگر انقلابیون بیش از پیش فراهم گردید.
اگر بخواهید مصداقی تر به موضوع اشاره کنید چه مواردی را مطرح میکنید؟
بعنوان مثال میتوان به قیام 29 بهمن تبریز اشاره کرد. در تاریخ انقلاب اسلامی تبریز، شهید آیت الله قاضی طباطبایی، مرحوم فلسفی را از تهران برای سخنرانی دعوت میکند تا در مراسم ارتحال حاج آقا مصطفی سخنرانی کند که ایشان به جهت ممنوعیتی که داشت عذرخواهی میکند و بجای خود مرحوم سید احمد حسینی همدانی را برای سخنرانی به تبریز میفرستد؛ ایشان به تبریز میرود و در مسجد آیتالله بادکوبهای سخنرانی میکند و در سخنرانی خود وقتی نام حضرت امام را میبرد، جمعیت بصورت ناخودآگاه صلوات بلند میفرستند و بعد از آن نام امام با ابهت و عظمت بیان میشود. این اتفاق به گونهای اثرگذاری کرد که ماموران ساواک در به در دنبال حجت السلام سیداحمد حسینی میگردند و میگفتند که سخنرانی او باعث شد که قیام 29 بهمن در تبریز اتفاق بیافتد. یعنی این مجلس خودش زمینه ساز آشنایی و آگاهی توده مردم با اهداف غایی امام شد و از طرفی موجب گردید که جسارتها در رویارویی با رژیم بیشتر شده و نهضت روند علنی تری به خود بگیرد.
به بیانی دیگر بیان جمله الطاف خفیه الهی توسط حضرت امام اینجا نمود پیدا کرد...
این تحلیل هم وجود دارد و همین که در سراسر ایران مجالس متعددی برگزار شد و دامنه اعتراض به حکومت پهلوی واعتراض به سیاستهای رژیم رو به فزونی گذاشت یکی از اثرات این جمله بود. به بیانی این جسارتها کم کم اذهان را متوجه ماهیت انقلاب و نهضت امام کرد. اقبال عمومی به محبوبیت حضرت امام به گونه افزایش یافت که وقتی گزارشهای متعدد روزانه و بولتنهای ویژه به اطلاع مقامات عالی رتبه ساواک و شخص شاه رسید او را بر آن داشت که عکس العملی عاجل در قبال آن داشته باشد؛ و موجب شد تا به عکس العملهای نسنجیده و شتاب زدهای دست بزند که به نظر من همین عکس العمل نسنجیده شاه، نتیجه بیان جمله" الطاف خفیه الهی" بود.
عکس العمل نسنجیده شاه در این برهه چه بود؟
در آن شرایط شاه برای اینکه جلوی مقبولیت و محبوبیت روزافزون حضرت امام را بگیرد دستور داد در روزنامه اطلاعات و روزنامههای دیگر مانند روزنامهای در مشهد و... مقالات اهانت آمیزی علیه امام منتشر بشود؛ که بازتاب بسیار زیادی داشت و موجب خشم عمومی و عکس العمل شدید عمومی گردید. در این بین مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات با نام" ایران استعمار سرخ و سیاه" در روزنامه اطلاعات بیش از همه مطرح شد که در 17 دیماه سال 1356 منتشر شد؛ از طرفی این موضوع همزمان بود با سالروز کشف حجاب توسط رضا خان؛ که مردم عموما مسئله کشف حجاب را از مصادیق سیاستهای ضد دینی و ضد اسلامی حکومت پهلوی میدانستند. انتشار این مقاله و اهانت به امام در آستانه برگزاری مراسمهای متعددی در کشور بمانند یک کبریتی بود بر انبار باروت خشم مردم ایران.
تظاهرات شهر مشهد را نیز باید به این التهاب ها افزود...
بله هفدهم دیماه یک مناسبت دیگری هم دارد که در تاریخ انقلاب اسلامی دارای اهمیت و ارزش بسیار است و آن اولین تظاهرات گسترده زنان در اعتراض به موضوع کشف حجاب در مشهد است. تعداد زیادی از زنان محجبه مشهد در این روز علیه کشف حجاب رضاخان راهپیمایی کردند و همزمانی این موضوعات بر التهاب جامعه در آن شرایط و فضا افزود و در واقع جامعه مبارزاتی مستعد عکس العملی جدی برای پاسخ به اهانت رژیم به امام بود. به تبع آن قیام 19 دی در قم متجلی شد و پس از آن 29 بهمن تبریز به وقوع پیوست و در واقع دامنه اعتراضات بر علیه حکومت پهلوی در سطح کل کشور امتداد یافت. بنابراین میتوان گفت که آن صحبت امام در باره الطاف خفیه الهی همین نقش آفرینی و تاثیرگذاری حادثه ارتحال حاج آقا مصطفی در تاریخ انقلاب اسلامی بود که نهضت را به تکاپو وادداشت؛ نهضتی که در سالهای مختلف ازسال 1342 تا 1356 با خشونت و سرکوب ساواک به سکون رسید را دوباره احیاء کرد وخیزش عمومی را در پی داشت که تاروپود رژیم را در هم پیچید.