وقتی صحبت از وصیتنامۀ امام خمینی پیش می آید، همه یاد وصیتنامه ی الهی سیاسی معروف ایشان می افتند؛ در حالی که حضرت امام در دوران حیات خویش چندین وصیتنامه نوشته و شاگردان و نزدیکان خود را وصی قرار داده بود.
پایگاه خبری جماران: وقتی صحبت از وصیتنامۀ امام خمینی پیش میآید، همه یاد وصیتنامۀ الهی سیاسی معروف ایشان میافتند؛ در حالیکه ایشان در دوران حیات خویش چندین وصیتنامه نوشته و شاگردان و نزدیکان خود را وصی قرار داده بود.
سوم آبان نیز مصادف با نگارش یکی از این وصیتنامهها در امور شخصیه است که در سال 1361 خطاب به فرزندش مرحوم سید احمد خمینی و دیگر نزدیکان نوشتهاند. به همین مناسبت مروری خواهیم داشت بر تمامی وصیتنامههای امام خمینی، بهویژه وصیتنامۀ سوم آبان.
مقدمه
«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ» (سوره بقره، آیه 180) در این آیه، خداوند وصیت کردن به هنگام مرگ را بر انسانها مقرر کرده است. همانگونه که وصیت کردن سفارش شده و یک مسلمان معتقد و مقید آن را بر خود وظیفه میداند، از طرفی وصیت کردن حق نیز شمرده شده است. از ائمۀ معصومین(ع) داریم که فرمودهاند: «الوصیّه حق علی کل مسلم.» (میزانالحکمه، ج10، ش 21497) یعنی حق هر مسلمانیست که برای پس از خود وصیت کرده و وصیتنامهای داشته باشد.
با این نگاه، وصیت و وصیتنامهنگاری یکی از سنتهای پسندیده نزد همۀ انسانها و از سنتهای توصیه شدۀ تمام ادیان و مذاهب، به ویژه دین مبین اسلام است که رسول اکرم (ص) و ائمۀ اطهار (ع) و بزرگان دین و مراجع و علمای مذهب، خود به آن اهتمام داشته و به عامه مسلمین نیز تأکید کردهاند.
وصیت در جوامع انسانی بیشتر جنبه فردی دارد، ولی در فرهنگ اسلامی، به ویژه نزد خواص و بزرگان دین و اهل علم، علاوه بر جنبه فردی، گاه گستره اجتماعی و سیاسی را هم در بر میگیرد. مهمترین و مفیدترین وصیتنامهها نیز همین وصیتنامههای عمومی است که پیشوایان دینی و مذهبی و علما و مراجع دوراندیش در پایان عمر به عنوان «وصیت» و در قالب «وصیتنامه» برای عموم مسلمانان بیان کردهاند. در این وصایا ضمن یادآوری حقوق، بدهکاریها، بستانکاریها، هزینه اموال و دارئیها، توصیههای شخصی به فرزندان و وراث، نسبت به حفظ و تبلیغ آیین الهی و اتحاد امت اسلام و راه رستگاری نیز توصیههای زیادی شده است، و بدین ترتیب وظیفۀ هدایت و رهبری خود را تا پس از دوران حیات ظاهری نیز ادامه دادهاند.
در اجرای این سنت حسنه و با توجه به اهمیت وصیت است که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی، ضمن وصیت شخصی و حقوقی، خطاب به فرزندان و خواص و همچنین عموم مردم و نسلهای آینده، به تحریر وصیتنامههای متعدد همت گماشتند که در حال حاضر بندبند آن سفارشها هرکدام چراغ راه آیندگان بوده و هست و خواهد بود. به نوشته یادگار امام، مرحوم حاج سید احمدآقا خمینی:
«برگ برگ نوشتهها و سخنان امام، یادآور رنجهای طولانی و مبارزۀ سخت و شکنندۀ آن حضرت با موانع و کجاندیشیهاست... حقایق و وقایعی است که در متن حادثهها و بحرانهای سهمگین تاریخ گذشتۀ انقلاب اسلامی، بر زبان و قلم رهبری انقلاب جاری گردیده است و از اینرو بحق راهنمای عمل کسانی است که از این پس راه امام را میپیمایند.» (کوثر، ج1، ص 54)
وصیتنامههای امام خمینی
با بررسی آثار مکتوب حضرت امام روشن میشود که ایشان در طول حیات پربرکت خویش به تناسب موقعیتهای شخصی، سیاسی و اجتماعی، چندین وصیتنامه نگاشتهاند که وصیتنامههای موجود هشت فقره است. البته وصیتنامههای پسین، حاکم بر وصایای پیشین است. به ویژه آخرین وصیتنامه الهی ـ سیاسی که پس از رحلت در مجلس شورای اسلامی قرائت شد.
وصیتنامههای موجود از سال 1331 ش تا 1368 ش، نگاشته شدهاند و ممکن است وصیتنامههای دیگری نیز نوشته باشند که مفقود شده و الآن در دسترس نیست. به ویژه سالهای پیش از 1331 ش. قطعاً وصیتنامههای نوشتهاند، ازجمله در سال 1312 ش که نخستین و آخرین سفر حج را در پیش داشتند، پیش از سفر همچون دیگر مسلمین اقدام به نگارش وصیتنامه کردهاند.
به هر حال وصیتنامههای موجود امام خمینی هشت فقره است که در دورههای زمانی مختلف نوشته شده است. البته اگر تجدیدنظر و بازنویسی و اصلاح وصیتنامههای پیشین را هم در نظر بگیریم، رویهم رفته میشوند 12 فقره که برخی از آنها وصیت شرعی، اعم از وصیت شخصی و حقوقی و یا درباره وجوه شرعیه است؛ و شماری هم وصیت اخلاقی و سیاسی است، مثل وصیتنامه الهی ـ سیاسی. ایشان در وصیتنامههای شرعی نیز مسائل اخلاقی را توصیه میکنند؛ گاه در چندین سطر، و گاه در چند صفحه. از بین تمام وصیتنامهها، دو وصیتنامه به لحاظ محتوایی و موضوعی مهم بوده و درسهای بسیاری میتوان از آن دو گرفت. یکی نخستین وصیتنامهی موجود از حضرت امام، بهمن 1331 ش، و دیگری آخرین وصیتنامه (سیاسی ـ الهی)، بهمن 1361ش. که در سال 1368 بازگشایی و خوانده شد.
فهرستی از تمام وصیتنامههای موجود امام خمینی
الف ـ وصیتنامه های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نوشتهاند:
1. وصیتنامه ی شرعی (شخصی ـ حقوقی)، بهمن 1331ش.
2. تفویض وکالت و وصایت به حاج آقا مصطفی خمینی؛ 19 آبان 1343ش.
3. تأکید بر وصیت سال 31 و تکمیل آن؛ 23 آبان 1343ش.
4. وصیتنامه در امور وجوه شرعیه در نجف، پس از شهادت فرزند؛ 18 آذر 1356ش.
5. وصیتنامه در امور شخصی و حقوقی بعداز شهادت فرزند؛ 15 دی ماه 1356ش.
6. وصیتنامه در امور وجوه شرعیه در ایران،پس از شهادت فرزند؛ 16 دی 1356ش.
ب ـ وصیتنامه هایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوشته و یا اصلاح کردهاند:
1. لغو وصیتنامه های قبلی و تعیین وصی مطلق؛ دی ماه 1358ش.
2. وصیتنامه در امور شخصیه خطاب به آقای سید احمد خمینی و بستگان؛ آبان 1361ش.
3. وصیتنامه الهی ـ سیاسی؛ سال 1361ش.
4. تعویض و تجدید نظر در وصیتنامه الهی ـ سیاسی؛ آذر 1366ش.
5. متن بیانات حضرت امام هنگام تعویض وصیتنامه؛ آذر 1366ش.
6. متن آخرین وصیت نامه امام؛ وصیت نامه الهی ـ سیاسی؛ خرداد 1368ش.
وصیتنامۀ سوم آبان 1361؛ در امور شخصیه خطاب به آقای حاج سید احمد آقا خمینی و بستگان
حضرت امام نزدیک به چهار سال پس پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، وصیتنامۀ جدیدی در امور شخصیه خطاب به فرزندش حاج سید احمد خمینی و بستگان نوشت. این وصیتنامه بعداز تسبیح خدا و درود بر پیامبر و ائمۀ معصومین با جملۀ «آمنت بکلّ ما جاء به النبی الخاتم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم.» آغاز میشود. سپس «توصیه به ورثه و نزدیکان خود به تقوا و صبر و ثبات در جمیع امور و معاشرت محبتآمیز بین خود به نحو شایسته و عشرت به معروف با بندگان خداوند تعالی و اعراض از زخارف دنیا و توجه به خداوند متعال، فرزند خود احمد خمینی- ایّده اللَّه تعالی- را وصی در امور شخصیه قرار» میدهد.
در ادامه تأکید میکنند:
1- من شخصاً در هیچ بانکی یا مؤسسه یا شرکتی یا غیر اینها وجهی ندارم، و آنچه در بانکها یا بعض مؤسسات و غیرهما است، وجوه شرعیه است و هیچ یک از ورثه من در آنها حقی ندارند، و امر آنها پس از من با جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری- دامت برکاته- است و تحت نظر ایشان باید به مصارف شرعی برسد، و اگر خدای نخواسته برای ایشان حادثهای رخ دهد، امر وجوه شرعیه با رهبر یا رهبرانی است که مجلس خبرگان تعیین مینمایند. [البته به موجب وصیت بعدی امام خمینی، امر مربوط به وجوه شرعی به شورای مدیریت حوزه علمیه محول گردید.]
2- کلیه اثاث منزل که در قم و یا تهران دارم، متعلق به مادر محترمه فرزندان من است...
ممکن است در خمین ملک مختصری داشته باشم که حضرت حجت الاسلام آقای پسندیده مطلع هستند. آن هم پس از من از ورثه است. [البته امام خمینی، بعداً ملک مختصر و موروثی خویش در خمین را طی فرمانی به فقرا هبه کردند.]
3- منزل معروف که در قم دارم، مال شخصی است که پس از من به ورثه میرسد. و وصیت من آن است که منافع آن مادامی که مادر فرزندانم حیات دارند از ایشان است و امید است فرزندان من و ایشان این وصیت را اجازه دهند که این مخدّره محترمه به همه ما حقوق بسیار دارند. خداوند تعالی جبران فرماید و به ایشان عوض دهد.
4- احتیاطاً پنج سال نماز و روزه به وسیله شخص موثقی قضا شود. تا حال تحریر از کسی طلبی ندارم و به کسی بدهکار نیستم. یک دانگ از خانه قم را به مادر فرزندانم بدهند در ازای مهر ایشان.
5- از احمد- وفّقه اللَّه تعالی- میخواهم که کوشش خود را صرف نماید در خدمت به جمهوری اسلامی، و اگر پس از من از طرف متصدیان کاری که به شایستگی میتواند انجام دهد از او خواستند برای خدمت به اسلام و مسلمین، نه برای مقام و جهات دنیوی، رد نکند و از خدمت رو برنگرداند که در حال حاضر خدمت به این جمهوری اسلامی بر عهده همه است.
6- از همه فرزندانم خصوصاً احمد میخواهم که با مادرشان به طور شایسته عمل کنند و از خدمت به او هر چه میتوانند سر باز نزنند... با خویشاوندان و بستگان خود رفتار اسلامی نماید و از خدمت به آنان کوتاهی ننماید. و به حسین [فرزند شهید مصطفی خمینی] و مادر [خانم معصومه حائری، همسر شهید مصطفی خمینی] و خواهرش [خانم مریم خمینی، دختر شهید مصطفی خمینی] محبت بیشتر نماید، و در صورت احتیاج در صورت امکان رفع آن نماید. و امیدوارم که فرزندم حسین از اشتغال به علم و تهذیب نفس غفلت نکند و استعداد خدایی را هدر ندهد. و از فرزندم مریم- وفقها اللَّه تعالی- میخواهم در حفظ اخلاق اسلامی و محبت به خویشاوندان غفلت ننماید. و از همه خویشاوندان و بستگان و دیگران امید عفو و طلب رحمت دارم.» (صحیفه امام، ج17، ص: 68)