پایگاه خبری جماران: حدود هشت ماه تا انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 باقی مانده و گمانه زنی ها در خصوص کاندیدای احتمالی جناح های مختلف هر روز داغ تر و اسامی مختلفی برای هر دو جناح مطرح می شود.
چند نکته دیگر هم این روزها در فضای سیاسی کشور نقل محافل است که مسکوت ماندن اف ای تی اف و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از جمله آنها است.
در خصوص این موضوعات گفت و گویی با سیدمحمد صدر داشته ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
آقای دکتر صدر! مهلت زمان برای پیوستن به FATF گذشت و در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب نشد. در محافل اقتصادی و سیاسی نسبت به عدم تصویب این موضوع انتقاد هست. شما با توجه به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و اطلاعاتی که در این خصوص دارید، خسارت ها و آثار مستقیم و غیر مستقیم عدم الحاق ما به اف ای تی اف را در چه مواردی می دانید؟
موقعی که FATF مطرح شد ما دقیقا دلایل خودمان را گفتیم و وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی هم به مجمع آمدند و نظریاتشان را گفتند. بخش اقتصادی کشور و مدیریت اقتصادی کشور گفتند برای اینکه ما مبادلات تجاری و بازرگانی خارجی داشته باشیم و همکاری بانک ها با بانک های جمهوری اسلامی ایران ادامه پیدا کند، به این قضیه نیاز داریم. به خاطر اینکه FATF به کشورها ابلاغ می کند که با کدام کشورها همکاری بشود و با کدام کشور همکاری نشود و این کشور به عنوان دولت غیر همکار معرفی می شود.
حتی نزدیک ترین کشورهای دوست ما هم گفتند برای اینکه بتوانیم همکاری مالی داشته باشیم حتما باید ایران هم عضو FATF بشود؛ چنانچه اکثر کشورها هستند و دنبال می کنند. ولی این بحث ها مقبول نیفتاد و در نهایت از دستور کار خارج شد و زمان بررسی آن در مجمع هم گذشت. یعنی تا حدی گذشت که از دستور کار مجمع خارج شد.
مشکلاتی که برای خرید واکسن آنفولانزا پیش آمده به دلیل عدم عضویت ما در FATF است
ولی الآن اکثر کسانی که روابط بازرگانی خارجی دارند می گویند که حتی بانک های چین و روسیه آن طور که باید و شاید با ما کار نمی کنند. چند روز پیش هم یکی از مسئولینی که مسئول خرید واکسن های مربوط به آنفولانزا بود و ظاهرا با مشکل مواجه شده، دقیقا مطرح کرده بود که مشکلاتی در خرید این واکسن برای ما پیش آمده و به دلیل عدم عضویت ما در FATF است. یعنی خلاصه این است که تمام روابط بانکی و بازرگانی ما با دنیا با مشکل جدی مواجه شده و بیشتر هم خواهد شد.
یعنی عدم تصویب FATF، همان جوری که من قبلا هم گفتم، کمکی به ترامپ کرده و تحریم هایی که علیه ایران انجام داده را تقویب می کند و مشکل بازرگانی خارجی و روابط بانکی با دنیا برای ایران ایجاد کرده است.
آقای دکتر! اگر بخواهیم صریح صحبت کنیم، به نظر چه کسانی در عدم تصویب FATF و شفاف نشدن تبادلات پولی و بانکی منافع دارند؟
ما نیت خوانی نمی کنیم. یعنی نمی دانیم کسانی که مخالفت دارند با چه نیتی مخالفت می کنند. مثلا همین ایرادی که می گیرند که اگر ما وارد این شویم اطلاعات ما به دست خارجی ها و بیگانه می افتد، آیا واقعا همین قضیه آنها را نگران کرده یا اینکه مسائل منفعتی، مخالفت با دولت و یا این طور مسال است؟ به واقع الآن نمی توانم در این زمینه نظر قاطع بدهم. ولی چیزی که قاطعانه می توانم بگویم و بارها هم گفته ام این است که رد آن به نفع کشور نیست و کمکی به ترامپ است.
مطرح شدن مجدد عضویت در FATF راه های مختلفی دارد
با توجه به اینکه مهلت قانونی بررسی در صحن مجمع گذشته، فکر می کنید راهی برای اعاده بررسی و تصویب هست؟ اصلا عزم و اراده ای برای این کار وجود دارد؟
مهم این است که اول این نظر مورد قبول واقع شود که به نفع مملکت است. بعدا آن قضیه خیلی مشکل نیست که مجددا مطرح شود و راه های مختلف دارد. مهم این است که نظر منفی در مورد آن عوض شود و دوستان به این نتیجه برسند که کارشان منافع ملی کشور را تأمین نکرده است. این مهمتر از روش بررسی مجدد است.
مخالفان FATF رسما موضع خودشان را اعلام کنند
فلسفه تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط امام بن بست شکنی بود. در همین قضیه هم دیدیم که بعد از بن بست ها و کشمکش ها، موضوع بالأخره به مجمع رفت؛ رهبر انقلاب هم گفته بودند که من هیچ نظر خاصی در این مورد ندارم. اما مجمع بدون اینکه تصمیم گیری صریحی انجام بدهد، نه گفت بله و نه گفت خیر؛ یعنی مسأله را مسکوت گذاشت.
به نظر شما این امر با فلسفه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام و شجاعتی که در تصمیمات باید وجود داشته باشد چه سازگاری و نسبتی دارد؟
همین که بعضی وقت ها مجمع نظر صریح نمی دهد همان نکته ای است که شما می گویید. البته در تصمیم اینها تناقضی وجود دارد. از یک طرف فکر می کنند که این تصمیم به نفع کشور نیست و از طرف دیگر هم به هر دلیلی دوست دارند که مخالفت کنند. یک تناقض عملکرد در این هست و کسانی که مخالفت می کنند باید پاسخ این سؤال را بدهند. یعنی کسانی که مخالف هستند رسما موضع خودشان را اعلام کنند تا مردم هم بدانند چه کسی چه نظریاتی دارد و در نهایت مردم تعیین کننده هستند.
استدلالی که مخالفین این تصمیم دارند این است که آن را به تنش های بین ما و آمریکا وصل می کنند. یعنی می گویند چون آمریکا هر روز دارد تحریم های جدی را علیه ما تصویب و اعمال می کند و از هیچ فشاری فروگذار نمی کند، تصویب اف ای تی اف به معنای یک امتیاز اضافه و ارسال علامت ضعف از جانب ما است. یعنی این دو موضوع را با هم مقابله می کنند. شما چقدر این مقایسه را قبول دارید؟
واقعا علت این نظر ندانستن سیاست خارجه و روابط بین الملل است. اگر کسی این حرف را بزند معنایش این است که آمریکا می خواهد ما را بکشد، پس خوب است که ما خودکشی کنیم. یعنی آمریکا دارد ما را تحریم می کند و فشار می آورد، پس ما خودمان هم خودمان را تحریم و از روابط تجاری و بانکی با دنیا محروم کنیم. یعنی همان چیزی که آمریکا می خواهد و عکس آن قضیه است. ولی کم دانی نسبت به مسائل بین المللی باعث می شود چنین نظریاتی باشد.
به نظر شما فضاهای روانی و تبلیغاتی که بیرون از مجمع تشخیص هست، چقدر در این سکوت مجمع مؤثر است؟ یعنی فضایی که در یک سری محافل سیاسی و مجالس سخنرانی و اظهار نظر در کشور علیه اف ای تی اف وجود دارد، چقدر در خودداری اعضای مجمع از تصمیم گیری صریح اثر دارد؟
این هم از مسائلی است که من صد در صد نمی توانم در موردش نظر بدهم، ولی طبیعی است که هر گروه یا فردی نظرات طرفداران خودش را توجه می کند. ولی کسی که مسئولیت می پذیرد، چه رئیس جمهور و چه مجلس، مجمع و قوه قضائیه باید اصل برای او منافع ایران و منافع ملی باشد. اگر کسی چنین نقطه ضعفی داشته باشد که اگر من چیزی بگویم فلان طرفدارانم را از دست می دهم و یا فلان جا علیه من صحبت می کنند، هیچ موقع نمی تواند در جهت منافع ملی کار کند و منافع ایران را در نظر بگیرد. طبیعی است که بعضی افراد ممکن است تحت تأثیر طرفداران خودشان باشند.
رئیس کل بانک مرکزی موافق تصویب FATF است
آقای دکتر! استناد دیگری که این گروه می کنند به یک سری حرف هایی است که رئیس کل بانک مرکزی پارسال یک بار گفته بود. ایشان البته موافق تصویب اف ای تی اف بود ولی گفته بود که در نهایت خیلی هم برای ما فرقی ندارد.
ایشان چنین نظری ندارد. اولا ایشان در مجمع نظرش را گفت و گفت که تصویب این در جهت روان کردن کار با بانک های خارجی است. اما در سیاست خارجی نکته ای هست که می گویند ما یک «سیاست اعمالی» داریم و یک سیاست هم «سیاست اعلامی». در مورد اینکه رئیس کل بانک مرکزی، رئیس جمهور و یا هرکسی چیزهایی را اعلام می کنند، باید گفت مواضع اعلامی با سیاست های اعمالی یک کشور خیلی وقت ها منطبق و بعضی وقت ها هم متفاوت است. مخصوصا اینکه باید ببینیم مخاطبین این صحبت داخل و یا خارج از ایران هستند؛ یا اوضاع داخلی در نظر گرفته می شود و یا مسائل خارجی.
بنابر این واقعیت چیزی است که در جلسات رسمی گفته می شود؛ نه اینکه مثلا فلانی در مصاحبه ای این جوری گفت.
نظرسنجی ها می گوید احتمال رأی آوردن ترامپ کمتر است
ما همین بلاتکلیفی را در سطح کلان سیاست خارجی هم الآن شاهد هستیم. از آن طرف انتخابات آمریکا است و معلوم نیست که چه خواهد شد و از این طرف هم قیمت ارز و سکه و به تبع آن خیلی از کالاها و خدمات به نحو سرسام آوری در حال بالا رفتن است و جمهوری اسلامی ایران هم اعلام کرده که سیاست ما «نه جنگ و نه مذاکره» است.
فکر می کنید که این وضعیت تا چه زمانی ادامه پیدا می کند؟ این سؤالی است که در افکار عمومی، خانواده ها، کف جامعه و فضای مجازی و فضای سیاسی مطرح هست که وضعیت فعلی ما با آمریکا تا چه زمانی و کجا باید ادامه پیدا کند؟
این وضعیت یک مدت طولانی ادامه داشته و تقریبا دو هفته دیگر انتخابات آمریکا است. اگر ترامپ رأی بیاورد، که البته تا الآن نظرسنجی ها می گوید که احتمالش کمتر است، طبیعتا این وضعیت ادامه پیدا می کند. ترامپ روش هایش را ادامه می دهد. یعنی اگر او انتخاب شود، همین فشار حداکثری و تحریم ها را ادامه می دهد و طبیعتا همین مشکلات اقتصادی را خواهیم داشت و مسائلی که الآن هست، خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران هم بالأخره باید تصمیم بگیرد که در چهار سال آینده چه کاری می خواهد انجام دهد. یعنی اگر ترامپ انتخاب شود طبیعی است که حتما تغییراتی در استراتژی های جمهوری اسلامی ایجاد خواهد شد. ولی از همه مهمتر این است که باید یک انسجام ملی قوی در کشور به وجود بیاید و کشور یکدست شود. چون بعد از آن معنایش این است که ما چهار سال یک جنگ اقتصادی جدی مقابل خودمان خواهیم داشت و مثل شرایط جنگی که داشتیم و مردم با تمام وجود از رهبری و حاکمیت دفاع می کردند، دوباره باید چنین انسجامی به وجود بیاید تا کشور یکپارچه بتواند در مقابل توطئه هایی که ترامپ خواهد داشت ایستادگی کند.
در این شرایط ما خیلی جدی باید به اوضاع داخلی بپردازیم و ملت باید یکپارچه شود و برای اینکه یکپارچه شود، باید یک سری محدودیت ها و فشارهایی که نتیجه رویکرد امنیتی است برداشته شود و برویم به طرفی که ما دیگر زندانی سیاسی و حصر نداشته باشیم. خلاصه برای اینکه بتوانیم مقابل ترامپ مقاومت کنیم باید کشور یکپارچه باشد تا هر اقدامی خواستیم بکنیم بتوانیم از موضع قدرت کار را پیش ببریم؛ چه مقاومت و چه برنامه های دیگر.
برای ترامپ فقط منافع شخصی مطرح است
ترامپ چند روز اخیر موضع گیری هایی دارد و با الفاظ رکیک علیه ایران صحبت کرده و از طرف دیگر می گوید اگر من پیروز شوم اولین تلفنم از تهران خواهد بود. در این شرایط به نظر شما هدفش از زدن این حرف ها چیست و مخاطبان آنها چه کسانی هستند؟
من در یک مصاحبه گفتم که رؤسای جمهور باید به لحاظ روانی مورد بررسی قرار بگیرند و روانشناسان و روانپزشک ها باید آنها را بررسی کنند. به لحاظ روانشناختی ترامپ یک «نارسیسیست» است. یعنی یک آدم خودشیفته؛ در عین حال نژادپرست و ضد مسلمانان و رنگین پوست ها هم هست نکته بسیار مهم این است که ترامپ با توجه به سوابقی که دارد، چون پدربزرگ او از باواریای آلمان به آمریکا آمده و سوابق مالی بدی آنجا دارد و سر قوم و خویش هایش را کلاه گذاشته و همان پدر بزرگش از سربازی فرار کرده و در کانادا فاحشه خانه درست کرده است، یعنی نسل اندر نسل آدم های فاسدی هستند؛ تنها چیزی که برای این آدم مطرح هست منافع شخصی خودش است؛ یعنی همان خودشیفتگی که عرض کردم.
ترامپ مذاکره با ایران را امتیازی برای خودش می داند
این نکته بسیار مهم است و ما هم در ایران باید از تجربه استفاده کنیم که یک وقت دچار چنین آدم هایی نشویم؛ چنانچه متأسفانه قبلا بعضا دچار شدیم. ایشان فقط خودش برایش مطرح است و نه حزب جمهوری جمهوری خواه و حتی نه منافع آمریکا برای او مطرح است. برای همین خیلی اصرار دارد که حتما مذاکره ای صورت بگیرد و مذاکره با خودش؛ چون این را امتیازی برای خودش می داند.
نمی دانم شما صورت مذاکراتی که ترامپ با نخست وزیر عراق داشته را دیده اید یا نه؛ به نظر من خیلی درس آموز است. نخست وزیر عراق می گوید من تشکر می کنم که شما در نابود کردن داعش به ما کمک کردید. ترامپ به او می گوید، «منظورتان از شما کیست؟ منظورتان آمریکا و ائتلاف ضد تروریسم است و یا منظورتان من است؟» یعنی منافع خودش و خودش را اول از آمریکا جدا می کند و بعد از آن، از متحدینی که آمدند و ائتلافی که علیه داعش در داخل عراق شکل گرفت، سخن می گوید.
ترامپ خیلی دوست داشت با آقای روحانی ملاقات کند
بنابر این هیچ چیزی جز منافع خودش برای این آدم مطرح نیست و در این زمینه کار می کند. حرف هایی که می زند و یکی دو سال است که اصرار می کند مذاکره کنید. موقعی که آقای روحانی رفته بود خیلی دوست داشت اگر بتواند ملاقات کند که انجام نشد. بعد از آن که دید این راه به نتیجه نمی رسد، فکر می کرد با فشارهای اقتصادی و تحریم هایی که علیه ایران ایجاد می کند می تواند ایران را سر میز مذاکره بیاورد. می خواست بگوید من این کار را کردم.
مثلا با رهبر کره شمالی مدام فشار آورد تا یک ملاقات انجام داد و بعدا هم هیچ چیزی نشد. ولی برایش مهم بود که کنار او قرار بگیرد و عکس بگیرد. لذا این حرف هایی هم که می زند، تمام آرزویش این است که اگر من در دوره اول ریاست جمهوری موفق نشدم ایران را سر میز مذاکره بیاورم، با فشارهایی که آورده ام ایران مواجه با مشکلات اقتصادی جدی است و می آیند و با من مذاکره می کنند. این هم یک شعار انتخاباتی است برای اینکه رأی بیاورد و بگوید من در سیاست خارجی هم موفقیت هایی به دست آورده ام.
بعضی ها معتقدند که ما می توانیم از همین روحیه ترامپ برای توافق استفاده کنیم. به نظر شما این درست است؟
این هم نظری است که مطرح می شود.
یعنی راهی هست که بتوانیم از این استفاده کنیم؟
فعلا دعا می کنیم که ان شاء الله رأی نیاورد و ما خلاص شویم؛ که احتمالش هم زیاد است. اگر این جوری باشد دیگر خیلی ضروری نیست که در این زمینه فکر کنیم.
به بحث انسجام داخلی اشاره کردید. ما اسفند سال گذشته انتخابات مجلس را داشتیم که در آن با ردّ صلاحیت های حداکثری و نوعی مشارکت حداقلی مواجه بودیم. اگر وضع فعلی با ترامپ ادامه پیدا کند، فکر می کنید چقدر شانس هست که فضای داخلی کشور گشوده و فضا برای حضور کاندیداهای مختلف فراهم شود؟ اصلا با این وضعیت اقتصادی و به خصوص نارضایتی هایی که از عملکرد دولت فعلی هست چقدر شانس وجود دارد که خود مردم هم استقبال کنند؟ یعنی الآن دو عامل هست. یکی اینکه چقدر احتمال هست که فضا گشوده شود و دیگر اینکه چقدر احتمال دارد مردم امیدوار پای صندوق بیایند؟
تجربه انتخابات مجلس از یک نظر تجربه خوبی بود و از یک نظر تجربه بسیار بدی بود. تجربه بد اینکه نشان داده شد مردم دارند به مرور زمان به صندوق رأی بی اعتقاد می شوند. درصد مشارکت بسیار پایین بود و ما هیچ دوره ای این اندازه کاهش مشارکت مردم در انتخابات را نداشته ایم. ما می گوییم نظام ما «جمهوری اسلامی» است؛ «جمهوری» یعنی جمهور مردم و نظامی که بر پایه آراء و نظرات مردم شکل می گیرد. اگر یک روزی مردم خودشان را از این نظام کنار بکشند دیگر طبیعتا جمهوری نیست؛ و این مشکل خیلی جدی خواهد بود.
انتخابات مجلس رقابت بین خودی ها بود
باید بررسی شود که چرا این جوری شد. یعنی چرا مردم ناامید شدند؟ طبیعتا دلیلی که خیلی واضح و مشخص است و خیلی احتیاج به توضیح هم ندارد این بود که خیلی از کاندیداهای اصلاح طلبان را رد صلاحیت کردند و فرصت حضور به آنها ندادند. معنای خود این قضیه این است که تا حد زیادی رقابت از بین می رود. به قول خود آن دوستان، رقابت بین خودی ها بود. یعنی رقابت بین یک گروهی بود که مجلس هم در اختیارشان است. باید به این توجه شود.
تجربه خوبش این است که بفهمیم اینجا اشتباه خیلی بزرگی صورت گرفت و نتیجه اش کاهش مشارکت مردم بود. باید تمام عواملی که باعث شد مردم به صندوق رأی توجه نداشته باشند را از بین ببریم. یکی از آنها بحث رد صلاحیت ها بود. البته عملکردها هم بوده و این را هم نمی شود منکر شد. بالأخره وضع اقتصادی و معیشتی مردم و همین طور دنبال نشدن یک سری شعارهایی که در زمان انتخابات داده شد و پیگیری نشد ممکن است به طبقه روشنفکر و تحصیل کرده این را منتقل کرده باشد که خیلی هم افراد با همدیگر تفاوت ندارند؛ چه رأی بدهیم و چه رأی ندهیم.
انتخابات پرشور به بیگانگان اجازه نمی دهد فکر تهاجم به این کشور را در سرشان بیاورند
اینها مسائلی است که باید از بین برود تا ان شاء الله یک انتخابات پر شور داشته باشیم. نکته بسیار مهم این است که انتخابات پر شور غیر از اینکه جمهوریت نظام را تقویت می کند و نشان می دهد که اینجا واقعا جمهوری هست، یک امنیت جهانی و بین المللی برای ایران فراهم می کند؛ و به بیگانگانی مثل ترامپ اجازه نمی دهد که فکر تهاجم به این کشور را در سرشان بیاورند چرا که می بینند ملت یکپارچه دارد از نظام دفاع می کند.
الآن نشانه هایش را می بینید یا نه؛ که این توصیه های شما بخواهد عملی شود و در عرصه واقعیت تحقق پیدا کند؟
ما امیدواریم که تحقق پیدا کند!
در انتخابات 1400 زمینه ای برای حضور نظامی ها نیست
با فرض اینکه این وضعیت ادامه پیدا کند و فضا گشوده شود، با این وضع اقتصادی و سیاست خارجی چه سنخ گزینه هایی شانس پیروزی در انتخابات را دارند؟ مثلا الآن بعضی از نظامی ها مطرح هستند.
من فکر نمی کنم اصلا زمینه ای برای نظامی ها باشد.
اگر بایدن انتخاب شد همه مشکلات ما با آمریکا حل نمی شود
یک نکته دیگر هم اشاره کنم و بعد به سؤال شما بگردیم. تا حالا ما صحبت کردیم که اگر ترامپ انتخاب شود، ولی اگر بایدن انتخاب شود اولا احتمال اینکه دوباره برجام مطرح و مسائل حل شود، هست. البته این را هم اشاره کنم که این تصور پیش نیاید که اگر بایدن انتخاب شد همه مشکلات ما با آمریکا حل می شود و دیگر مشکلی نخواهیم داشت؛ چنین چیزی نیست. بالأخره آمریکا، آمریکا است چه بایدن و چه ترامپ باشد.
دموکرات ها به مسائل حقوق بشری بیشتر توجه می کنند
ولی نکته مهم این است که عملکردهای اینها با هم متفاوت است. چنانکه در مورد برجام دیدیم که اگرچه شخصیت اوباما و کری متفاوت است، اما بایدن و حزب دموکرات به مسائل حقوق بشری، آزادی ها و این جور مسائل بیشتر توجه می کنند. در این زمینه کاملا می توانند اروپا را هم با خودشان هماهنگ کنند. اگر ما در آن زمان یک انتخابات مثل انتخابات مجلس داشته باشیم که آزاد، رقابتی و پرشور نباشد آنها خیلی از این قضیه استفاده خواهند کرد و فشارهای حقوق بشری بیشتر خواهد شد و چه بسا آن وقت تحریم های حقوق بشری شروع شود.
بنابر این در هر صورت جدای از اینکه چه کسی در آمریکا رئیس جمهور بشود، ان شاء الله ایران باید یک انتخابات پرشور، رقابتی و مردمی کامل ریاست جمهوری برگزار کند تا بتواند با قدرت مقابل آمریکا و فشارهای خارجی بایستد.
نیازی به کاندیداتوری نظامی ها در انتخابات 1400 نیست
داشتید می گفتید که نظامی ها شانسی ندارند..
اصلا صلاح نیست. اولا این توصیه امام است که نظامی ها اصلا وارد سیاست نشوند. از آن گذشته اینکه بالأخره تجربه نظامی با ریاست جمهوری و کار اجرایی متفاوت است. اصلا به نظر من اسم اینکه یک نظامی رئیس جمهور شود برای جمهوری اسلامی ایران پسندیده نیست. در جناح های مختلف آدم کم نداریم و اصلا نیازی نیست که این افراد وارد شوند. با توجه به توصیه ای هم که امام داشته اند شاید بهتر باشد که خود آنها وارد این مرحله نشوند و تحت نظر رهبری همچنان به دفاع از کشور و انقلاب بپردازند.
واکنش سیدمحمد صدر به شایعه کاندیداتوری اش در انتخابات
در بعضی از لیست هایی که از افراد احتمالی منتشر شده نام شما را هم دیدم. احتمال این هست که خود شما هم به عنوان کاندیدا وارد شوید؟
اینها شوخی است.
با توجه به اینکه شما در شورای مشورتی آقای خاتمی هستید، آنجا چنین چیزی مطرح نشده است؟
این بحث آنجا مطرح شده ولی شوخی است. اصلا اهلش نیستم.
به چه دلیل ملاحظه این را دارید که کاندیدا نشوید؟
اولا من فکر می کنم که رئیس جمهور باید جوان تر از ما باشد. البته وقتی می گویم جوان منظور این نیست که یک فرد 20 ساله یا 25 ساله باشد. باید هم تجربه کافی در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجرایی و فرهنگی داشته باشد و هم اینکه توان کاری هم داشته باشد.
رئیس جمهور، مخصوصا ما که همچنان در بحران هستیم، باید روزی 17 تا 18 ساعت کار کند و بعضی وقت ها باید چند روز نخوابد. من یادم نمی رود که وقتی امام فوت کردند وزارت کشور بودم. من هفت شبانه روز به خانه نرفتم. البته منظورم این نیست که چنین شرایطی را تجربه خواهیم کرد ولی بالأخره رئیس جمهور مجری شماره یک کشور است و من معتقدم بهترین سن برای ریاست جمهوری 50 تا 60 سالگی است که هم حداقل 20 سال مسائل اجرایی را تجربه و معلومات کسب کرده و هم توان کاری خیلی جدی داشته باشد.
به دوستانم هم گفته ام رئیس جمهور ضمن اینکه باید مسائل سیاسی و فرهنگی را خوب بفهمد، باید مسائل اقتصادی را هم بلد باشد. چون الآن مسائل و مشکلات اقتصادی مشکل اول کشور است و باید بداند که چه کاری برای نجات اقتصاد کشور لازم است. الحمدلله هستند افرادی که بتوانند این کار را انجام دهند.
به نظر من محمدرضا خاتمی کاندیدای خیلی خوبی است
به غیر از شمادر جریان اصلاحات چه کسانی مطرح هستند؟ مثلا اینکه آقای محمدرضا خاتمی کاندیدا شوند چقدر جدی است؟
به نظر من ایشان کاندیدای خیلی خوبی است؛ اگر بیاید. جدی بودنش را باید از خود ایشان سؤال کنید ولی به نظر من ایشان کاندیدای خوبی است و می تواند بیاید. البته دوستان دیگر هم هستند. در اصلاح طلبان آدم کم نداریم.
اگر حدس و گمانی هم در این مورد دارید بفرمایید.
گفتم کسانی هستند و اسامی آنها مطرح هست و ان شاء الله مطرح می شود.
بحث آقای محمدرضا خاتمی هم مثل شما در آن شورا مطرح شده، درست است؟
بله.
دکتر معین و آقای موسوی لاری هم ظاهرا از گزینه های مطرح هستند. درست است؟
بله این دو نفر نیز از گزینه های کاندیداتوری 1400 هستند.
ظریف پایگاه رأی بسیار بالایی دارد اما بسیار مخالف کاندیداتوری است
نظر شما در مورد نامزدی آقای ظریف چیست؟
آقای ظریف پایگاه رأی بسیار بالایی دارد، اما خودش بسیار مخالف است. او می گوید، «این کار از من برنمی آید و آن را بلد نیستم؛ من کار وزارت خارجه را بلدم، اما آن یکی را نه». ظریف در این نظر خود بسیار جدی است. در جلسه دیگری هم که بودیم او گفت، «من حاضرم به محضر بروم و بنویسم که کاندیدا نمی شوم تا اصولگرایان اینقدر نگران نباشند».
رئیسی در قوه قضائیه تحول ایجاد کرده است
از جناح اصولگرا ارزیابی شما چیست؟ یعنی فکر می کنید که آرایش جناح اصولگرا چطور خواهد بود؟ الآن صحبت حول آقایان رئیسی و قالیباف است که هر دو آنها الآن رئیس قوه هستند. فکر می کنید در آخر مجبور می شوند بین این دو نفر یکی را انتخاب کنند و یا خیر؟
من اطلاع دقیقی ندارم اما آنچه می توانم بگویم این است که به نظر من آقای رئیسی الآن انصافا در قوه قضائیه تحول ایجاد کرده و با توجه به شناخت خوب و طولانی که ایشان از قوه قضائیه دارد، اقداماتی انجام داده و سخنرانی هایی داشته که همه مثبت است. نمونه اش همین «بخشنامه امنیت قضایی» است. اینها همه چیزهای خوبی است که انجام شده است.
اگر رئیسی در قوه قضائیه بماند بیشتر به نفع کشور است
البته نمی دانم خود ایشان یا رهبری نظرشان چیست. ایشان نسبت به مسائل قضایی بسیار وارد است و در چهارچوب اختیارات و توانایی هایی هم که دارد، در زمینه قضایی خیلی مثبت است. من فکر می کنم اگر همان جا با احکامی که معمولا 10 ساله است بتوانند تحولی در قوه قضائیه ایجاد و نقاط ضعفی که در قوه قضائیه بوده را برطرف کنند، خیلی بیشتر به نفع کشور است.
یعنی موافق کاندیداتوری ایشان نیستید؟
من می گویم آدم وقتی می تواند در جایی با توجه به سوابق، تجربه و تخصصش خدمات ارزشمندی داشته باشد، حیف است. چون ما بیش از اینکه به فکر خودمان باشیم باید به فکر کشور و منافع ملی باشیم. من فکر می کنم ایشان هم برای انقلاب و جمهوری اسلامی و هم برای ایران خیلی مثمر ثمرتر است.
با این حساب فکر می کنید چهره شاخصی برای اصولگرایان می ماند؟
من نمی دانم. خودشان باید مطرح کنند. فکر می کنم خود اصولگرایان هم دارند این اصطلاح را به کار می برند که همه در حال پوست اندازی هستند. چون بالأخره دارد انتقال نسلی هم صورت می گیرد. چه بسا آنها هم کاندیدای دیگری داشته باشند که جوانتر باشد. من اطلاع دقیقی در آن زمینه ندارم.