در این چند سال، بارها دیدیم که تصمیمات ترامپ از حد حرف بالاتر نرفت و این بدان دلیل بود که با همه بی پروایی او، نهادهای موجود استوار بودند. رسیدن به چنین قوتی در نهادها، در جایی که ما هنوز در آغاز راه هستیم، نیاز به زمان دارد، اما زمانی که از آن استفاده شده، و آموزش و تربیت سیاسی و مهم ترین نکته، سهیم کردن همه بخش ها و عقلها در قدرت برای ایجاد تعادل، وجود داشته باشد.
پایگاه خبری جماران: تحولات اخیر امریکا، در این دوره ریاست جمهوری، از این جهت برای ما مفید بود که اگر ما نشست های مناظره ای 88 داشتیم، آنها هم از همان دست مناظره ها در 99 = 2020 دارند. سطح فهم و ادب، نوع برخورد، ادبیات بیانی و ... لق، و خیلی چیزهای دیگر....
اما یک چیز هست، و آن این که استواری یک نظام سیاسی چه قدر است، و اگر خطایی در این بخش که طبعا مهم است پیش بیاید، آیا نهادهای سیاسی و امنیتی می توانند عاقلانه و آرام کنترل کنند؟ در این چند سال، بارها دیدیم که تصمیمات ترامپ از حد حرف بالاتر نرفت و این بدان دلیل بود که با همه بی پروایی او، نهادهای موجود استوار بودند. اکنون هم خاطراتی که انتشار می یابد، ماهیت رفتارهای تند و بعضا خلاف او را آشکار می کند و از انتشار آنها کاملا دفاع می شود.
اگر نگاهی به نظام های سیاسی کشورهای اروپایی کنیم، تقدم آنها را بر امریکای ثروتمند و بی تاریخ درک می کنیم. روشن است که شرط سیاست فائقانه، علاوه بر همه چیز، جیب پر هم هست، و اروپا هم به اندازه خودش می تواند عرض اندام کند نه بیشتر، اما درایت و عقل در حفظ منافع ملی شان که تعریفی هم و جایی هم در روابط بین الملل دارد، متفاوت با امریکای ضعیف تر در این بخشهاست. حتی و با این حال هم، همچنان باید توجه داشت نهادهای سیاسی، امنیتی، قضایی و انتظامی امریکا، آن اندازه نیرومند هستند تا در مقابل بحران های داخلی، و در مقابل رفتارهای غیر معمول، به مقدار زیاد واکنش متعادل نشان دهند.
و اما ما در چه شرایطی قرار داریم؟ تا چه اندازه توانایی تنظیم امور در برابر رفتارهای نامعمول داریم؟ در دوره احمدی نژاد که همین تجربه ترامپی بود، تلاش زیادی برای تعادل شد. استوانه هایی بالاتر و هم عرض و پاینی تر از وی بودند که در برابر رفتارهای نامتعادل مقاومت کردند و تا اندازه ای اوضاع را نگاه داشتند. رسیدن به چنین قوتی در نهادها، در جایی که ما هنوز در آغاز راه هستیم، نیاز به زمان دارد، اما زمانی که از آن استفاده شده، و آموزش و تربیت سیاسی و مهم ترین نکته، سهیم کردن همه بخش ها و عقلها در قدرت برای ایجاد تعادل، وجود داشته باشد. شرط آن است که عقل به مقدار لازم، حاکم باشد، در غیر این صورت اینها که رخ می دهد تجربه نیست، آب در هاون کوفتن است.
مشروطه ـ با آن همه فداکاری و نوآوری و تلاش ـ می بایست برای ما یک کشور دمکرات و متعادل و متمدن بر پایه دین می ساخت، اما سر از یک دیکتاتوری اصلاحگر در آورد و عاقبت همان هم، خوب و بدش از بین رفت.
ما ایرانی ها، در نهایت ایرانی مسلمان هستیم. تعریف خود را از مرز و فرهنگ و هویت داریم که باید آن را پاس بداریم. تعامل ما با دیگران، می باید برای تقویت کشور، نهادها و ثروت آن باشد. در عین حال، که به دفاع فکر می کنیم، از زور گویی و همزمان از تلاش برای نفوذ بی وجه در دیگر کشورها بپرهیزیم. چون هم عرض مان و هم مالمان از دست می رود. اگر روزگاری قوی و عاقل باشیم، با روش معقول بهتر می توانیم به همپیمانان خود کمک کنیم و آن ها را برابر خطرات حفظ کنیم، کاری که دیگران هم می کنند. البته توقع! بیجا مانع کسب است. مسلم است که تنها مدل برای داشتن یک کشور نیرومند، در اقتصاد و سیاست، اروپا یا امریکا یا حتی چین نیست، کشورهایی مثل سنگاپور یا ژاپن یا مالزی هم هست. بهتر است ما همه این الگوها را در نظر داشته باشیم و بهترین راه که متناسب با فرهنگ ما و در جهت حفظ منافع ملت ما و تأمین نفقه خود ما که اولین واجب ماست، باشد، انتخاب کنیم.