امام (ره) فرموده بود که حصر آبادان باید شکسته شود، لذا اینجا بود که مهندسی رزمی جهاد وارد صحنه شد و با شناسایی مسیر و طراحی اقدام به احداث جاده وحدت کرد.
پایگاه خبری جماران: در این خصوص اشاره ای به فعالیت مهندسی دو یگان مهندسی مهندسی جهاد نجف آباد و فارس در جبهه آبادان می کنیم.
"اولین کار مهندسی جهادگران جهاد نجف آباد در اوایل جنگ در حین عملیات ذوالفقاریه با یک لودر غنیمتی در قالب احداث اولین خاکریزی که در منطقه آبادان احداث کردند؛ شروع شد و از آن به بعد بود که بچههای جهاد اصفهان کارشان را مفصل تر شروع کردند.
و همچنین از مهمترین کارهای دیگر بچههای جهاد نجف آباد در جبهههای آبادان، خاکریزهای است که بچهها معمولا با فاصله 2 الی 3 کیلومتر با دشمن در ایستگاه 12 و مابین ایستگاه 12 و فیاضیه و پایین ایستگاه هفت زدند که این خاکریزها در عملیات ثامن الائمه(ع) به دشمن نزدیک شد و به فاصله 200 الی 150 متری دشمن رسید".
جهاد فارس در اوایل جنگ به موازات بهمن شیر در طول جبهه آبادان دست به احداث خاکریز طولانی زد. هچنین نیروهای جهادگر فارس از داخل نخلستانها نیز به پشت ذوالفقاریه رفتند و در طرف جاده شنی موجود در آنجا نیز خاکریزهایی احداث کردند. بعد از اینکه خاکریزها احداث شد بدون اینکه فشاری روی دشمن آورده شود خودش عقب تر رفت و جاده شنی در سمت نیروهای خودی قرار گرفت. این خاکریزهای احداثی جهاد فارس تا عملیات مدن بصورت به اصطلاح پیشروی مرحله به مرحله ادامه داشت یعنی 500 متر به 500 متر در منطقه مربوطه خاکریز زنی میشد و در فاصله خاکریزها هم تپه¬های انحرافی احداث می¬گردید.
عملیات شکستن محاصره آبادان
عملیات: ثامن الائمه(ع)
رمز: نصر من الله و فتح قریب
تاریخ: 5/7/1360
منطقه: شمال آبادان
هدف: شکستن حصر آبادان؛ آزاد سازی جاده های آبادان – اهواز و آبادان – ماهشهر و منطقه اشغالی در شرق کارون
رزمندگان در ساعت 1 بامداد 5/7/1360 عملیات را از سه محور اصلی دارخوین، فیاضیه، ذوالفقاری (ایستگاه های 7 و 12) و محور فرعی جاده آبادان – ماهشهر آغاز کردند و پس از شکستن خطوط دفاعی دشمن، به پل قصبه دست یافته و آن را مهندم کردند. باقی مانده نیروهای دشمن در مقابل پل حفار موضع گرفتند که در روز دوم نبردی سنگین در این نقطه در گرفت طوری که در ساعت 17 این روز دشمن با به جای گذاشتن بسیاری از تجهیزات خود، از طریق پل حفار به غرب کارون عقب نشست. رزمندگان پس از دستیابی به پل آن را منهدم کردند و در ساحل شرقی کارون خط پدافندی تشکیل دادند. به این ترتیب، عملیات با موفقیت کامل به پایان رسید و محاصره آبادان پس از 349 روز شکسته شد. در این عملیات حدود 1500 تن از نیروهای دشمن کشته و 1800 تن اسیر شدند و حدود 90 تانک و نفربر و 100 خودرو از دشمن منهدم گردید. از نیروهای خودی نیز حدود 200 تن شهید شدند.
نتایج: تامین کلیه هدف ها از جمله آزادسازی 130 کیلومتر مربع از خاک ایران؛ کشته یا مجروح شدن 1500 تن و اسارت 1800 تن از افراد دشمن؛ انهدام 90 تانک و نفربر، 6 توپ صحرایی و 30 دستگاه مهندسی، به غنیمت گرفتن 74 تانک و نفربر از تجهیزات دشمن.
اقدامات پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی در عملیات ثامنالائمه
1- اقدامات مهندسی قبل از عملیات
در این عملیات که اولین عملیات هماهنگ مشترک سپاه و ارتش و جهاد بود، از مدتها قبل فعالیت مهندسی جهت فراهم نمودن عملیات با احداث جاده ها و خاکریزها فراهم گردیده و وضعیت آن روز شهرهایی همچون دزفول، اهواز، ماهشهر، سوسنگرد، آبادان و خرمشهر این بود که بی پناه زیر رگبار گلولههای دشمن قرار گرفته و در نتیجه شهرها را تخلیه کرده و مهاجرت نموده بودند. جهاد سازندگی نیز که کارهای مهندسی را بر عهده داشت توانست با به کار گیری چند ستاد نیرومند و پرکار، بیش از صد کیلومتر جاده و نزدیک به صد و بیست کیلومتر خاکریز ایجاد کند.
1-1- آغاز تلاشها برای خارج کردن آبادان از حصر
از دیگر کارهای مهم مهندسی که نیروهای جهادی در این مقطع (پیش از عملیات ثامن¬الائمه(ع)) در جزیره آبادان انجام دادند، تلاش¬هایی برای خارج کردن جزیره از محاصره بود. نیروها تلاش می¬کردند ترتیبی داده شود که خدمات، نیرو، تجهیزات و امکانات لازم به جزیره محاصره شده برسد. در این زمینه اقدامات مهمی صورت گرفت:
اولا: برای تدارک و پشتیبانی نیروهای ارتش که در جزیره مستقر بودند، لازم بود تا یک باند ورود هلی¬کوپتر در منطقه «چوئیبده» احدث شود تا از طریق آن با استفاده از جاده خسروآباد، تدارکات و امکانات به آبادان حمل گردد. اما در این طرح دو مشکل وجود داشت: اول این که از چوبیده تا جاده خسروآباد که فاصله¬ای بین پنج تا هشت کیلو متر بود، ارتباطی به ویژه زمینی وجود نداشت و باید این راه ارتباطی تکمیل می¬شد.
دیگر اینکه به خاطر باتلاقی بودن زمین، نداشتن امکانات آسفالت در آبادان و احداث باند هلی کوپتر بسیار مشکل بود. بر اساس همین نیاز، نیروهای جهادگر جهاد سازندگی فارس، با استفاده از امکانات موجود، طی مدتی کوتاه، دو باند هلی کوپتر احداث و سطح آنها را با استفاده از ورق آهن پوشاندند که به عنوان یکی از محورهای ارتباطی منطقه محسوب می¬گردید. در مراحل بعد، جاده مورد بحث، توسط جهاد فارس احداث و به این دو باند متصل شد. با تکمیل این طرح اساسی و موفق، تردد به آبادان با بهره¬برداری از همین دو باند فرود و جاده¬ای که از طریق خسروآباد متصل می¬شد، ممکن می¬گردید.
از آنجا که جاده مذکور در فصول بارندگی، نامناسب و لغزنده می¬شد، تردد وسایل نقلیه دچار اشکال می¬گشت؛ لذا لازم بود که جاده، زیرسازی کامل و نهایتا آسفالت گردد. این امر با همکاری جهاد اصفهان انجام گردید.
ثانیا: امکانات سنگین مانند توپ، تانک، و حتی بولدوزر و وسایل دیگر، از خارج جزیره نمی¬توانستند وارد آبادان شوند و برای اینکه این امکانات هر چه سریعتر وارد جزیره گردند، لازم بود در آنجا اسکله¬ای ایجاد گردد. این نیاز بار دیگر موفقیت مهم دیگری را توسط نیروهای جهادگر خلق کرد. آنان با انجام مطالعات و برنامه¬ریزی¬های مهندسی رزمی، در منطقه چوئبیده در ساحل بهمنشیر، اسکله¬ی بسیار سنگینی که میتوانست بارهای حدود دویست تن را تخلیه کند، احداث کردند.
از مشخصات دیگر این اسکله این بود که نیروهای جهادی یک محور شش تا ده متری از کف بتونی در ساحل رودخانه ایجاد کردند؛ بعلاوه یک خط به عرض سیزده تا چهارده و طول بیست تا سی متر که به داخل آب امتداد می¬یابد، احداث نمودند. این خط این امکان را فراهم میکرد که در صورت جزر و مد نیز، عمل بارگیری و تخلیه بار انجام شود.
عملیات شمع¬کوبی نیز در این اسکله انجام شد؛ بدین صورت که هر کدام از شمع¬ها حدودا 37 متر به زمین زده شد و با این کار عملیات ایجاد اسکله پایان یافت و با موفقیت آماده بهره¬برداری گردید. ] کار احداث این پروژه مهندسی که احداث جاده نیز در همین راستا صورت میگرفت حدود پنج ماه طول کشید. [
با تکمیل اسکله و انتشار خبر این موفقیت در اتاق جنگ، اولین کاروان ادوات شامل تانک، نفربر و توپ از طریق اسکله و در میان شور و شوق نیروهای ایرانی حاضر در جزیره وارد جزیره آبادان شد.
با اینکه اسکله مذکور بسیاری از مشکلات را برطرف کرد، اما ارتباط از این طریق همراه با اطمینان نبود. شناورها نیز باید از دهانه خورکوارین و دهانه بهمنشیر وارد می¬شدند که در این مورد هم مشکلاتی مطرح بود. مثلا در مواردی که جزر و مد روی می¬داد، اگر ناخدای لنج به موقعیت رودخانه آگاهی و آشنایی نمی¬داشت، شناورها در داخل آب متوقف می¬شدند و امکان حرکتشان وجود نداشت. صرف نظر از تمام این مشکلات، احتمال استفاده نیروهای عراقی از رادار دریایی در منطقه فاو، غیر مطمئن بودن این راه را قوت می¬بخشید.
به هر ترتیب باید راه زمینی ایجاد می¬شد تا نواقص و اشکالات ارتباطی رفع گردد. نیروهای جهادگر از استان-های مختلف زمینه¬های لازم جهت احداث این راه ارتباطی را فراهم کردند. مهمترین مساله¬ای که در مورد این پروژه مهندسی – رزمی، با توجه به ویژگی استراتژیک و حساس منطقه و نیز موقعیت انحصاری نیروهای ایرانی در منطقه و محاصره بود نشان در جزیره آبادان، بیشتر به نظر می¬آمد و باید بدان نهایت توجه مبذول می¬شد، هماهنگی، همکاری، تعاون و وحدت جهاد استانهای کشور بود. چنانکه در مباحث بعدی خواهیم دید این مساله به سهولت به بهترین نحو، شکل گرفت و کار احداث جاده بسیار مهم وحدت، محقق گشت.
1-2- احداث کانال
«نیروهای خودی توانسته بودند در جبهه فیاضیه برای نزدیک شدن به خط مقدم بدون جلب نظر دشمن از قبل دو تونل زیرزمینی احداث کنند که تا نزدیک خاکریز اول عراقی¬ها ادامه داشت. (مقاله شماره 11، ص15)
1-3- احداث خاکریز
«قبل از عملیات ثامن الائمه(ع) خاکریزی به طول 5 کیلومتر جهت نزدیک شدن نیروهای خودی به دشمن از فیاضیه به ایستگاه 12 آبادان - توسط جهاد اصفهان و نجف آباد در نزدیکترین فاصله ی ممکن با دشمن، در جلوی خاکریز خط مقدم- احداث شد. همچنین برای مواضع نیروهایی که جدید به منطقه عملیاتی آمده بودند در حدود 10 کیلومتر خاکریز احداث شد و تقریبا 100 سنگر تانک و نفربر در پشت همین خاکریز احداث شد.
2- اقدامات مهندسی حین عملیات
2-1- احداث خاکریز
«از کارهای اساسی جهاد در عملیات ثامنالائمه، احداث خاکریز دیگری برای استفاده از جاده اهواز- آبادان در این عملیات بود. به این معنا که جهادیها بر آن شدند که آتش عراق را مهار کرده، از جاده اهواز- آبادان سود ببرند، بنابراین با مدیریت شهید رضوی که از اعضای جهاد خراسان بود، این خاکریز در شرق کارون و در جوار جاده اهواز- آبادان، در حین عملیات زده شد که افزایش ایمنی نیروهای رزمنده، نقش به سزایی ایفا کرد». (امانپور، مصاحبه شماره 41)
2-2- احداث جاده
3-2-1- احداث یک جاده در زیر موقعیت جاده آسفالت اهواز – آبادان
گفتیم که یک خاکریز حساس و مهم در امتداد جاده آسفالت اهواز – آبادان توسط جهادگران خراسان احداث گردید. با توجه به شرایطی که دستگاه¬های مهندسی و ادوات رزمی داشتند، در بسیاری موارد تردد دستگاه¬ها از پشت خاکریز، برای عراقی¬ها قابل رویت بود.
بنابراین در همان زمان که جهادگران اقدام به احداث خاکریز مذکور کرده بودند، تدابیری جهت ایجاد یک راه ارتباطی که این مشکل را برطرف نماید، اندیشیدند.
جهاد سازندگی خراسان پس از دریافت ماموریت، کار احداث جادهای که در پائین جاده آسفالت بود را آغاز کرد. این جاده کمی از سطح جاده آسفالت اهواز- آبادان پائین¬تر بود و همین ویژگی میتوانست مشکل دید نیروهای عراقی را نسبت به دستگاه¬های در حال تردد، به ویژه دستگاه¬های بلند برطرف نماید.
البته جاده مذکور پیش از این وجود داشت، اما از جهت ارتباطی کیفیت نداشت و در برخی موارد غیر قابل تردد بود. بنابراین در اولین گام، جهادگران بخشی از امکانات خویش را به این کار اختصاص داده و به زیرسازی و سپس شن¬ریزی آن پرداختند.
با تکمیل این جاده بیشتر ماشین¬های سنگین که ارتفاع زیادی داشتند و ممکن بود زیر دید دشمن قرار بگیرند، از این راه ارتباطی استفاده می¬کردند. ماشین¬های سبک نیز با توجه به خاکریز حفاظتی احداث شده، از جاده آسفالت اصلی عبور میکردند.»
3-2-2- جادههای احداثی عمود بر کارون
بعد از عملیات، چهار جاده عمود بر رود کارون از جاده ی آسفالته ی اهواز-آبادان توسط جهاد فارس ایجاد گردید. همچنین یک جاده بر روی باتلاق به طول 18 کیلومتر احداث گردید.
3- اقدامات مهندسی بعد از عملیات
بعد از عملیات جهاد سازندگی اقدام به احداث خاکریز حائل بین جاده اهواز و آبادان و رودخانه کارون کرد تا این جاده را که برای نیروهای ما حیاتی بود، ایمنی ببخشند و در این رابطه 20 کیلومتر خاکریز احداث شد و به همین خاطر بعد از عملیات حتی یک خودرو با تیر مستقیم یا خمپاره مورد هدف قرار نگرفت.
3-1- احداث خاکریز
3-1-1- خاکریز دفاعی کنار کارون
علاوه بر خاکریزهای مختلفی که در قبل و حین عملیات زده شد در پایان عملیات لازم بود که در شرق کارون یک خاکریز پدافندی احداث گردد. احداث این خاکریز به خصوص به علت استقرار نیروهای دشمن در غرب کارون و آتش شدید و تلفاتی که نیروهای ما داشتند از اهمیت ویژه¬ای برخوردار بود که این خاکریز به طول بیش از 20 کیلومتر احداث گردید. مشابه این خاکریز جهت حفاظت عبور و مرور از جاده اهواز- آبادان به خصوص در حوالی مارد که فاصله جاده و رودخانه کم و دشمن کلیه خوروهای عبوری را با تیر مستقیم تانک هدف قرار میداد احداث گردید که طول تقریبی آن 20 کیلومتر و ارتفاع آن سه متر بود و عبور و مرور را تأمین نمود. (جهاد سازندگی در جنگ، ص 13)
] خاکریز ساحل شرقی کارون بیش از 35 کیلومتر و بلافاصله بعد از عملیات انجام شد و در پشت آن جاده ای در طول خط، احداث و قیرپاشی گردید. پشت این خاکریز، انواع سنگرهای انفرادی- اجتماعی و ادوات نظامی و سکوهای شلیک توپ 106 و تانک ایجاد گردید و در پشت این جاده نیز، خاکریز دیگری به عنوان دوجداره کردن خاکریز خط مقدم و جاده ی مربوطه، احداث و در هر محور، حداقل یک جاده ی دسترسی به جاده ی آبادان اهواز(عمود بر جاده ی دسترسی خط اول) احداث گردید که این اقدامات، توسط جهادهای سازندگی فارس، اصفهان و نجف آباد با همکاری و پشتیبانی جهاد خوزستان(آبادان)، تهران و ستاد پشتیبانی جنگ جنوب جهاد انجام شد. البته بخشی هم توسط جهاد خراسان.
کلیه ی خطوط پشتیبانی و مواضع توپخانه ها و خمپاره اندازها، اورژانس ها و قرارگاه های فرماندهی یگانهای نظامی مستقر در منطقه نیز احداث گردید. بخش عمده ای از نقل و انتقال نیروها و ادوات یگانهای نظامی و مهمات، توسط جهاد سازندگی انجام شد. [
در ساحل کارون بعد از سقوط خط دشمن، در جریان عملیات ثامن الائمه(ع) در قسمت طیری کارون باید خاکریز احداث میشد. تعدادی خاکریز را خود دشمن زده بود چون پشت سر آن خودش مستقر بود. در کوتاه ترین زمان خاکریز احداث شد. در خط کارون مخصوصاً روی ساحل پل مارِد دشمن مقامت زیادی داشت و نیروهای دشمن 24 تا 48 ساعت در آنجا مستقر بود و اجازه نمیداد نیروهای ما خودشان را به ساحل پل مارِد برسانند. اما نهایتاً در ساحل پل مارد هم ] توسط یگان های مهندسی جهاد نجف آباد و اصفهان [ خاکریز احداث شد
3-1-2- احداث خاکریز به موازات جاده اهواز- آبادان
«ماموریت احداث این خاکریز به جهاد سازندگی خراسان واگذار گردید. این خاکریز می¬بایست از پشت به طرف نیروهای عراقی احداث میشد. جهادگران می¬بایست خاک را از حد فاصل جاده آسفالته و رود کارون حمل کرده و در غرب جاده خاکریز ایجاد می¬نمودند؛ یعنی همیشه بولدوزرها رو به نیروهای عراقی کار می¬کردند. این خاکریز در کمترین زمان یعنی حدود پنج شب احداث شد. (سلمانی لطف آبادی، ج 6، ص 10)
با توجه به اینکه این اولین عملیات بود و هنوز امکانات لازم برای حملات علیه نیروهای عراقی فراهم نشده بود، برادران جهادگر نقش بسزایی در تأمین اکیپ¬های پزشکی، حمل و نقل مهمات و نفر، آبرسانی جبهه¬ها و بخصوص خدمات گسترده تعمیراتی ثابت و سیار در کلیه جبهه¬ها داشتند
3-1-3- احداث خاکریز در جبهه دارخوئین و امتداد جاده وحدت
جهاد سازندگی خوزستان اقدام به احداث سد خاکی(خاکریز) بطول 16 کیلومتر برای جلوگیری از دید دشمن بر روی جاده وحدت نمود.] و با همکاری جهاد فارس اقدام به احداث و دو جداره کردن خاکریز نمود
همچنین دیوار خاکی (خاکریز) در سلیمانیه در حدود 7 کیلومتر برای جلوگیری از دید دشمن و احداث دیوار خاکی(خاکریز) در جبهه دارخوین بطول 6 کیلومتر از اقدامات این جهاد می باشد.
خلاصه فعالیت خاکریز زنی در عملیات ثامن الائمه(ع):
- احداث 15 کیلومتر خاکریز توسط جهاد خراسان
- احداث 19 کیلومتر توسط جهاد اصفهان
- احداث 62 کیلومتر خاکریز توسط جهاد فارس
- احداث 20 کیلومتر خاکریز توسط جهاد نجف آباد (سند شماره 2 ، ج1، ص 171)
سرلشکر رحیم صفوی درباره¬ی اهمیت فعالیت¬های مهندسی رزمی در عملیات ثامن الائمه(ع) می¬گوید: «در عملیاتیکه مقدمه¬ی شکست حصر آبادن بود(عملیات فرمانده کل قوا) ، نقش اساسی در آن عملیات با مهندسی رزمی بود. به طور مثال آن خاکریزی که مهندس رضوی از کنار کارون تا کنار جاده اهواز – آبادان ایجاد کرد، در واقع سدی در برابر نفوذ عراق و در مقابل پاتک¬های سنگینی بود که طی مدت 12 روز ادامه داشت.»
4- اقدامات شاخص مهندسی رزمی
4-1- احداث جاده وحدت قبل از عملیات
"کلید پیروزی عملیات ثامن الائمه(ع) و شکستن حصر آبادان"
در ابتدای جنگ شهر آبادان 330-270 درجه در محاصره دشمن بود و از نظر نظامی سقوط کرده و تنها راه ارتباطی آن از طرف ماهشهر بود که آن هم به سختی انجام می¬گرفت. لذا احداث جادهای در جزیره آبادان لازم بود تا آبادان را از طریق راه زمینی به اهواز مرتبط کند (مسیر جادهای که از 18 کیلومتری آبادان حوالی روستای جبیده بود به دلیل تسلط دشمن روی جاده اهواز- آبادان می¬توانست نقش مهمی در مرتبط کردن مرکز استان خوزستان- اهواز- به جزیره آبادان داشته باشد).
از طرفی امام (ره) فرموده بود که حصر آبادان باید شکسته شود، لذا اینجا بود که مهندسی رزمی جهاد وارد صحنه شد و با شناسایی مسیر و طراحی اقدام به احداث جاده وحدت کرد.
تا قبل از احداث این جاده و برقراری امنیت آن، عملاً ارتباط زمینی میان محورهای عملیاتی سرپل وجود نداشت و در نتیجه جابجایی نیروها در محورهای مختلف امکان¬پذیر نبود، اما احداث جاده وحدت این قدرت را در طراحان عملیاتی به وجود آورد که بتوانند مانور خود را به طور آزاد و بر اساس نیازهای عملیاتی ترسیم کنند. همچنین یک تیپ از لشکر 77 با استفاده از این جاده توانست خود را به منطقه آبادان برساند. ]هرچند گفته شده که این تیپ با استفاده ازجاده وحدت به آبادان رسیده ولی لشکر 77 ثامن الائمه در ابتدای جنگ، قبل از محاصره ی آبادان، در آبادان مستقر شده بود.[
از سوی دیگر جاده وحدت به عنـوان اولیـن تجربه مشترک مهندسی رزمی جـهاد استان¬های کشـور در منطـقه محسوب میشـد. آنها می¬توانستند از این طریق به نتایج مهمی در مورد نقاط ضعف و قوت خود در مورد فعالیت¬های مهندسی رزمی برسند. در این زمینه هماهنگی¬هایی که با نیروهای رزمی، خصوصاً ارتش جمهوری اسلامی ایران شد نیز، تجربه گرانبهایی محسوب می¬شد.
اهداف استراتژیک احداث جاده وحدت عبارت بود از:
1. مرتبط کردن جزیره آبادان با مناطق دیگر در موقعیتی که جزیره در محاصره نیروهای عراق بود به عبارت دیگر یعنی شکستن حصر آبادان
2. استفاده از جاده مذکور در عملیاتها و فعالیت¬های رزمی که در آینده و با هدف بیرون راندن ارتش عراق از خاک جمهوری اسلامی ایران صورت خواهد گرفت. چنانچه خواهیم دید چندی بعد عملیات ثامن الائمه(ع) صورت می¬گیرد.
تاریخ نشان داد که جاده مذکور پس از احداث، اهداف فوق را به طور کامل محقق ساخت و کمک بزرگی به پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران در جبهه¬های جنگ نمود.
لزوم احداث راه ارتباطی بین اهواز و آبادان از دو سوی این جاده، هم از آبادان و هم از اهواز احساس می¬شد. در این زمینه جهادهای مستقر در منطقه [هفت جهاد از استانهای کشورشامل: خراسان، اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی، استان مرکزی، آبادان و خوزستان) از دو نقطه کار خود را آغاز کردند. آنان به این امر واقف بودند که با احداث این جاده، نیروهای ایرانی دیگر مجبور نخواهند بود از طریق ماهشهر، از آب عبور کرده، سپس وارد آبادان شوند، بنابراین با توجه به این ضرورت جهاد هفت استان به دو گروه تقسیم شدند:
- گروهی متشکل از برادران جهادی که قصد داشتند کار احداث جاده را از آبادان آغاز کنند.
- گروه دوم شامل ستادهای جهاد چهار استان بودند که می¬بایستی عملیات روسازی جاده را از سمت جاده ماهشهر- آبادان یعنی حدود 18 کیلومتری آبادان شروع می¬کردند.
جهاد فارس، کار ساخت جاده را از طرف آبادان شروع کرد. امکانات و عوامل محدودی را نیز از جهاد آبادان و جهاد اصفهان برای نقشه برداری مسیر به کمک گرفت. شهید طرحچی که برای شناسایی مسیر، به سمت آبادان آمده بود، به جهاد فارس آمده و پس از هماهنگی های لازم با ایشان، مقرر سد تا جهادهای دیگر که در منطقه ی ماهشهر و اهواز حضور دارند را به کمک بخواهند و از دو طرف، کار را انجام دهند تا کار زودتر انجام شود لذا عواملی از ستاد جنوب، جهاد آذربایجان، جهاد خوزستان و جهاد خراسان با همکاری اکیپی از جهاد استان مرکزی از سمت شادگان بخصوص در تأمین مصالح مورد نیاز جاده و شن ریزی روی آن اقدام نمایند.
البته این جهادها در ایجاد خاکریز کناره ی جاده نیز مشارکت خوبی داشتند. جاده پس از آماده سازی، مازوت پاشی شد ولی بعد از عملیات تپه های مدن و قبل از عملیات ثامن الائمه(ع) آسفالت شد.
اکیپی از جهاد استان تهران ادامه ی جاده از ذوالفقاریه به سمت چوئیبده را در سمت شمال بهمنشیر و به موازات آن با همکاری نیروهای سپاه پاسداران عهده داشتند.
ستاد مناطق جنگی جنوب (ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی) در هماهنگی جهاد ها شرکت داشت. همچنین از شهید شهشهانی از نیروهای جهاد اصفهان به عنوان معاون شهید طرحچی(فرمانده ستاد مناطق جنگی جنوب)، نقش مهمی در احداث جاده وحدت داشت، همچنین شهید رضوی تلاش¬های زیادی در شناسایی مسیر جاده و کل منطقه نمود. بدین ترتیب زمینههای لازم برای احداث جاده مذکور به خاطر همکاری هفت جهاد حاضر در منطقه که به عنوان جاده وحدت نامیده شد، فراهم گردید.
مهم ترین کارها و فعالیت¬ها توسط جهاد فارس و با تلاش و همت نیروهای این استان صورت گرفت. آقای جزایری که به غیر از فرماندهی جهاد فارس، نماینده ی جهاد در اتاق جنگ آبادان و یکی از ایده پردازان و طراحان اصلی عملیات ها و اقدامات دفاعی در مقابل دشمن در جبهه ی آبادان بود، نقش مهمی در هماهنگی بین نیروها و یگان های نظامی و پشتیبانی حاضر در منطقه و ایجاد وحدت بین آنها داشت و هماهنگی های لازم را با ستاد پشتیبانی جنگ جنوب جهاد آقای مهندس طرحچی(برای شناسایی مسیر جاده از سمت شادگان)، جهاد خوزستان، جهاد آبادان، جهاد اصفهان (نجف آباد) فرمانداری(آقای مهندس جعفری)، اتاق جگ آبادان و دیگر مسئولین منطقه انجام می داد.
نکته مهم و قابل توجه در این زمینه این است که دو دسته فوق، به نحو کاملاً هماهنگ عملیات مهندسی را پیش می¬بردند. طی مراحل مختلف احداث جاده وحدت، هر یک از این جهادها با نیروهای تحت فرمان خود بدون تبعیض و در قالب چارچوب¬های رسمی برخورد می¬کردند؛ به علاوه مسئولان جهادها با یکدیگر نیز چنین بودند و در سایه همین وحدت و یگانگی بود که جاده وحدت با موفقیت احداث شد. در مورد ایجاد جاده هماهنگی و وحدت عجیبی بین نیروهای جهاد وجود داشت و این در حالی بود که هر لحظه این امکان وجود داشت که نیروهای عراقی که در قسمت بالای باتلاق مستقر بودند، نفوذ کنند و عده¬ای از جهادگران (سنگرسازان بی سنگر) را اسیر کنند. از سوی دیگر به سبب موقعیت منطقه و وضعیت محاصره شده جزیره، اینگونه تصور می¬شد که نیروهای جهادی در حالی جاده را احداث میکنند که هیچگونه حفاظ و امنیتی از طرف نیروهای نظامی ندارند و چه بسا ارتش عراق پس از احداث جاده، بر آن تسلط می¬یافت تا از این طریق به آبادان وارد شود ولی با مذاکراتی که در اتاق جنگ صورت گرفته بود، یکی دو گردان نیرو اطراف جاده مستقر شدند و وقتی جاده رو به اتمام بود، تمام اطراف جاده را نیرو پوشانده بود. بدین طریق مقدمات خارج شدن جزیره آبادان از محاصره فراهم گردید. (سلمانی لطف آبادی، 1385، ج 6، صص 37 – 19)
احداث جاده در اردیبهشت سال 1360 تمام شد؛ همراه با خاکریز دوجداره ی آن و کانال انتقال برق فشارقوی به آبادان. فقط آسفالت نشده بود که بعدا توسط ارتش با پیمانکار خصوصی قرارداد بسته شد و کار آسفالت در سال 1360 انجام گرفت.
شن ریزی جاده توسط جهادهای آذربایجان شرقی، خوزستان، خراسان و برخی عوامل جهادهای دیگر، درقالب ستاد پشتیبانی جنگ جنوب جهاد، به مسئولیت شهید طرحچی و محمد شهشهانی با استفاده از کامیون های اتحادیه ی کامیون داران خوزستان انجام شد.
سرانجام قبل از شروع عملیات ثامن الائمه(ع) در مورخ 5/7/1360 عملیات آسفالت جاده نیز به اتمام رسید و عبور رزمندگان از طریق این جاده به نقطه رهایی امکان پذیر شد و عملیات با موفقیت، پیروز و حصر آبادان شکسته شد.
4-2- آتش زدن کارون در حین عملیات
«مهم¬ترین ابتکار رزمندگان اسلام علیه جبهه دشمن که در نوع خود بی نظیر بود، آتش زدن سطح رودخانه کارون در عملیات بود. علت انتخاب این طرح تلاش برای قطع کامل ارتباط عراق با جبهه غربی بود تا نتواند از پشتیبانی لازم برای دفاع از خطوط خود سود برد.
شهید حسن باقری که فرماندهی و هدایت عملیات در جبهه دارخوین را به عهده داشت در این مورد گفت:
«مطابق طرح، پیش¬بینی شده بود برای مسدود کردن راه¬های ارتباطی و تدارکاتی دشمن در حین عملیات، هم¬زمان با غروب آفتاب، با کمک برادران ] ایده و پیشنهاد این طرح را شهید مهندس محمد طرحچی داده بود. [ شرکت نفت ترتیبی داده شود تا با انتقال جریان نفت سیاه به رودخانه کارون و به آتش کشیدن آن در ساعات اولیه صبح، علاوه بر ایجاد رعب و وحشت میان سربازان عراقی، معابر وصولی و تدارک لجستیکی و نیرویی آنها را قطع کنیم.»
محل اجرای طرح، سلمانیه در فاصله 5 کیلومتری خط تماس با دشمن بود. با استفاده از لوله¬های انتقال نفت خام به پالایشگاه آبادان و با توجه به سبک بودن نفت و قرار گرفتن آن بر سطح آب، طراحان در نظر داشتند با ریختن نفت بر سطح کارون و حرکت آن به حد فاصل سرپل عراق، آن را به آتش کشیده و ارتباط دشمن را قطع نمایند.
... این طرح توانست تأثیر عمدهای را در شکست عراق ایفا نماید به گونه ای که امکان هرگونه مانور هوایی از دشمن سلب گردید و خطوط دفاعی در جبهه شمالی عراق نیز آسیبپذیر شد.
آقای امان پور از مسئولان جهاد درباره¬ی این طرح و نقش شهید طرحچی در این طرح می¬گوید:
«... یکی از طرحهای دیگر ما که برای عملیات ثامنالائمه طراحی شد و جنبه نوآورانه و بدیعی داشت، انهدام پل مارد بود که به لحاظ روانی تأثیر شدیدی روی عقبنشینی دشمن از اطراف آبادان داشت، به این صورت که عراقیها با استفاده از پل مارد از رودخانه کارون عبور کرده و به سمت خاک ایران وارد شده بودند. شهید طرحچی، پیشنهاد داد تا ما با استفاده از لولههای نفتی، نفت را به گودالی هدایت کنیم و در جریان عملیات، نفت را روی کارون رها سازیم و با آتش زدن آن، در عمل، پل مارد را منهدم کنیم. بنابراین ما نفت را در گودالی گردآوری کردیم، ولی قبل از اجرای طرح خودمان، با اصابت یک توپ عراقی به آن، آتش عظیمی ایجاد شد و در پی این امر با به آتش کشیدن شدن کارون، عراقیها با دیدن شعلههای عظیم آتش و دود ناشی از آن که به سمت آنان میآمد، مرعوب شدند و هرچه سریعتر از پل مارد عقب نشستند و پل از بین رفت.»
5- سایر فعالیتهای مهندسی
علاوه بر احداث خاکریزهی متعدد و جاده های ارتباطی فراوان در منطقه عملیاتی، یگان های مهندسی رزمی فعالیت های بی شماری در قبل، حین و پس از عملیات به انجام رساندند که به صورت مجمل به آن اشاره میکنیم:
-قیرپاشی راههای مواصلاتی یگانها در محور ماهشهر - آبادان - دارخوئین (جزوه شماره 17، ص 2)
- احداث 150 سنگر اجتماعی
- احداث 6 پل
- احداث اورژانس 6 واحد (سند شماره 30 ص ا)
سند شماره 30، ص 1
****
مصاحبه منتشر نشده با سردار جهادگر شهید حاج هدایت الله مصلحیان
فرمانده تیپ انصار پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی استان فارس
امروز روز شنبه مورخ 9/ 12/65 درخدمت برادر مصلحیان هستیم که ضمن تشکر از ایشان ، که وقت گرامیشان را در اختیار ما گذاشتن از ایشان می خواهیم که ضمن معرفی خودشان، در رابطه با بیوگرافی زندگیشان و تشکیلات این گردان و جهاد فارس، و کارهایی که به ایشان و این گردان محول شد. و چه در کربلای 5 وچه در کربلای 4 برای ما توضیحاتی بدهند .
« بسم الله الرحمن الرحیم » با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، با سلام درود به ارواح مقدسة شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی ، شهدائی که زمین خوزستان وغرب و شمال غرب از دست اونها در آسایش نیستند ، و آفتاب خجالت می کشد از اینکه نور افشانی کند در مقابل ایثار، عظمت این عزیزان ، و با سلام ودرود به کلیة رزمندگان اسلام . پشتیبانی جنگ جهاد فارس، از همان اوایل جنگ وارد منطقة شد با فرماندة حاجی آقا جزایری که وارد اهواز شدند و مدتی در اهواز بودند.
از آنجا حرکت کردند بطرف خرمشهر وپس از صعود خرمشهر در آبادان مستقر شدند. خوب به طبع چون از اول پشتیبانی فارس که چون اول در آبادان بود . معمولاً کارهایی که خلاصه توی منطقة حومل وحوش آبادان و خرمشهر ، فاف، واینها عملیاتی بشر بیشترین بار مهندس باپشتیبانی فارس بود. نمونه اش، خوب قبل از عملیات والفجر 8) بود که اکثر جاده های مواصلاتی وآنتینیهای منطقه و جاده های توپخانه و جاده های معروف شهدا که اکثر جاده های احداثی از آنجا منشعب می شد .
خوب توسط پشتبانی فارس احداث شده بود، در والفجر 8 دیگه بله در والفجر 8. در منطقه فاف ، و اسکله های منطقه کلاًبقیه الله که یکی از مهمترین پل منطقه بود و بیشترین ترد قبل از والفجر 8 خوب روی پل انجام می شد گاهی کیلومتر های تانک و کمر شکن و کمپرس پشت این پل پارک می شدند تا نویتشون بیشه برای تردد اینقدر تردد روی بقیةالله بود که ما دوتا اکیپ گذاشتیم فقط برای تعمیر ریلهای این پلها ، جاده ای بود به طرف دهانة خلیج فارس که برادران کشیدن و بیشتر کارهای قبل عملیات والفجر 8 تقریباً می توانیم بگیم ، که توسط عزیزان و برادران ، پشتبانی فارس کشیده شد، ما هم که حدود 2 ساله بعنوان خدمتگزار بهر حال در خدمت این عزیزان هستیم واین چگونه نقشی در جاده و خاکریز و اینها نداریم فقط خوشحالیم از اینکه آمدیم ودر خدمت برادرها هستیم و اگر کاری دست ما بیاد کمکی بکنیم به اسلام واین برادران عزیز که در خدمت اسلامند.
برادر، پلی که زدید توسط جهاد فارس زدید؟ روی بهمن شیر بود . پل بقیة الله بگید که این پل بقیةالله چه جوری زده شد ؟ چه جوری از دست صدام روی پلها پشت جبهه را زد و اینها یعنی شما خودتان نمی توانست ید که خودتان احداث کنید و خود آقای رفسنجانی هم صحبت کردند. با اشاره به اون بیشترصحبت کنید؟
کلاً خوب ما اگر بخواهیم برگردیم به قبل از سال 54 خوب یک مقدار طول می کشد که مابیان عملیات قادر راشرح بدهیم . وبیایم برسیم به اینجا ها یعنی همچنین وقتی هست که من یک مقداری مختصر صحبت کنیم .بله هرچی می خواستی بگو . بله اون موقع ما در خدمت برادرها بودیم ، بعنوان مسئول پشتیبانی اولین کارم بود در قسمت بانة بود و کوه بنام سرخ کوه وجاها مو اصلاتی بود بطرف پایگاهها و پایگاه گرما، که بد از اون نقطه به چیشی عملیات والفجر 9 بعد از عملیات والفجر 8 آغاز شد از آنجا چون از کربلا مأمور به همزه شده بودیم عملیات قادر هم که می خواست شروع بشه می کشیدیم به طرف اوشنویه و مرز ترکیه آنجا حدود در عمق 60 کیلو متر ی خاک عراق آنجا یک جاده ای بودکه 25 کیلومتر که از آن منطقه اش را فراموش کردم که اسمش چی بود که ختم می شد به خلیقان ، این جاده ، این جاده جادة عجیب و غریبی بود با توجه به اینکه برادران ما بیشتر توی جنوب کار کرده بودند و بیشتر سرکار با باتلاق و خاک و این مسائل داشتند و حالا وارد می شدند به یک منطقه کوهستانی و صعب العبور با اون ارتفاعات بلند که یک مقدار خوب، کارهارایک مقدار ی تقریباً مشکل کرده بود امّا به یاری خدا برادرها که مدت محدودی کار کردند خوب بلافاصله توجیح شدند و سریع کار کردند چون یک تجربه ای داشتن از عملیات والفجر(2) که بیشترین کار ، می دانید که برادران فارس در عملیات والفجر2 انجام می دادند. آنجا یک جاده ای بود حدود 23 و 24 کیلومتر که باید کشیده می شد و مادور می زدیم یکی از پایگاه عراق را دور می زدیم بعد می رفتیم جناح راستشون که برادرها خوب بهر حال از صبح که شروع می کردند روی این بلدوزر کار کردن فقط برای نهاد، نماز مؤفق می شدند از بلدوزر بیان پائین مخصوصاً شهید بزرگوار حاج خلیل که خودش مهندس بود ظاهراً دیگه باید می ایستاد و فرماندهی می کرد و خودش پشت دستگاه نمی نشست اما نه اینطور نبود اون هم بیشترین کار را می کرد و هم بیشترین فعالیت را انجام می داد . اون بیشتر روی بلدوزر ها کار می کرد و داشتیم یکی از برادران بنام شهید صفتر نیکزاد عنوان: در مورد شهید صفتر نیکزاد شهید نیکزاد که در کربلای 5 شهید شده که ایشون یکی از رانندگان جهاد سازندگی استان بودند که در آنجا کار می کردند یادم نمی ره این بندة خدا اینقدر کار می کرد که بهرحال بی حال و بی حس شد بطوری که اینو کشیدیم زیر یک درخت و یکی از دکترهامون آمد سروم وصل کرد بدنش ولی این هی حرکت می کرد با همان سرومی که وصل شده بعد دوباره می خواست بره روی بلدوزر بعد اینو بهر مشقتی بود بلند کردیم گذاشتیم توی ماشین واین برگردوندیم تو قرارگاه عقبه مون نکنه روی دستگاه بره کار کنه و حالش خرابتر بشه، که این عزیز هم در کربلای 5 بشهادت رسید آنجا بهر حال کار عظیمی برادرها انجام دادند بطوری که آقای رفسنجانی گفت: که در عملیات قادر پشتبانی نمرة 20 گرفت. حالا دیگه اون رفتن جلو ویا نرفتن جلو کاری نداریم ولی آنجا کار مهمی که برادرها ی مهندس انجام دادند واقعاً چشمگیر بود. خوب آنجا انفجار بهر حال نمی شد انجام بدهیم بخاطر اینکه نمی خواستیم دشمن بفهمه همه اش کوهستان بود . و می خواست ذره ذره این کوه را با بلدوزر ، گریدر، بلدوزر اینها کند ، بشه وبره جلو، توی آن حدود تقریباً 36 دهنه پل از همین 23 روز زده شد درآنجا پلهای آمریکایی بود که توی آب می انداختند و بعدش دور ورش سنگ و خاک و اینها که بتونند تردد کنند. بعد اینکه تمام شد این برگشتیم به آبادان خوب به لحاظ اینکه برادرها از اول توی آبادان بودند ، عشق مخصوص به آبادان و منطقه آبادان دارند یعنی اگر بهترین عملیات در شمال غرب ، در غرب در هرجا بشه باز بدلشون نمی چسبد. برای اینکه توی اون منطقه آبادان بهترین عزیزانشون حج احمد پور میدانی و دیگر عزیزان از دست دادن شهید شدند واین مقرّ که ما الان هستیم بنام مقرر شهید بزگوار پور میدانی و چون اینجا دیگه خاک خوزستان با خون این عزیزان آغشته شده یک علاقةعجیبی دارند به منطقة آبادان و اینکه هر جا که ما می رویم سریع همه همینطور می گن هی برگردیم به آبادان ، برگردیم به آبادان خوب از آنجا آمدیم به آبادان و بعد مسئله خارک پیش آمد. و عراق شروع کرد به بمباران خارک اسکله های آذر پل ها اسکله های تی T که باز از طریق کربلا از ما خواستن که سریع راه بریم و مسئله خارک را حل کنیم ، اونجا که ما رفتیم روزهای اول قبلی جالب بود .برادران شرکت نفت، خوب حقم داشتند برای اینکه ندیده بودند ، بمباران به آن شکلی که هواپیما ها از هر جهتی می آمد و به صلاح بمباران می کرد. خارک و روحبات این برادران تقریباً می شد گفت که اکثر این برادران از دست داده بودند رفته بودند شرق آن خارک را تخلیه کردن از نیروهای مردمی و یک سری افراد مانده بودند و جالب اینجا بود که موقعی که آژیر خطر کشیده می شد . تنها کسی که آنجا تردد می کرد بچه های جهاد بودند که آنجا تردد می کردند و خلاصه یک شور وشوق عظیم عجیبی آنجا براه انداختند وسنگرهای بتونی احداث کردند برایشون. و سنگرهای بعد آنجا آموزشی دادند به فلات قاره ها که بصلاح بتونی و سنگرهای تیرآهنی و سنگرهای محکمی برایشون احداث کردند این بمحضی که آژیر کشیده می شد همه خلاصه حرکت می کردند می آمدند توی این سنگرها ی بتونی و خلاصه و4زانو راحت می نشستند و عشق و علاقه شدید ی هوبه جهاد پیداکرده بودند بعد زدن آن سالتها بود که زدن یک ساخت چیز بود ساخت پایگاه سایت بود که روی یکی از کوههای همان خارک چون این جزیره با اون وسعت کوچکی که داره یک دفعه ارتفاع از سطح دریاآنجا به 50 متر هم می رسید و اهمیت آن جزیره اضافه بر اینکه خودش .یک جزیرة مهمی باز آن طبیعتی که خودش جزیرة هستش وآن ارتفاعاتی که هستش اینها می دانید که خیلی راحت کرده یعنی به صلاح خروج نفت از تانکها به کشتی به لحاظ اینکه دیگه نمی خواهد پمپاژ کند که بطور طبیعی این خود بخود این نفتها وارد کشتیها می شد . بهرحال جنوب خارک اونجا هواپیما می آمدند آذیت می کردند و رادارها هم بخاطر اینکه آن کوه بین راه داربود و رادار نمی دید. و لازم بود که ما یک سایتی آنجا بر پا می کردیم یک سایت موشکی هایت که خود نیروی دریا و نیروی هوایی ظاهراً اعلام کرده بود که برای ساخت جاده اش ویت سازی برای این سایت 6 ماه وقت لازم داریم .ومادیدیم که خوب شهید بزرگوار حاج حسین عبدالهی در عرض 6 روز این جاده را تمام کرد .و کل سایت 20 روزه عملیاتی شد و قابل استفاده شد که دیگر دستگاه سوار کردند دیگه هواپیمای که آمدند پرتاب می کردند برایشون.
اطراف جزیرة خارک خلاصه برای ما توضیح دهید که آن جاده ای که 6ماه طول می کشد حالا جهادرا 26 روزه تمام کرد؟
(6ماه در عرض) خوب جهاد بقول خود فرماندهی نظامی می گن کارهای نشدنی را شدنی می کنند آنهم البته به لحاظ اینکه برادر ها و ایمان دارند و توکل به خدا دارند . خداکه در همة کارها بهشون کمک می کند خوب البته اون یک مقدار حق داشته که این حرف را زده اما نه به این مدت چون آنجا کوههای مرجانی خیلی آنجا هستند باز آنجا نمی شد انفجار بکنه و چون به لحاظ اینکه تشکیلات نفتی می زند اینها آنجا بود.
منظور از کوههای مرجانی مثلاً چه جوری ؟
این کوههای مرجانی یک کوههای خیلی سختی برای کندن این کوه خیلی مشکله . بعد می خواهد تکه تکه کوچک و بزرگ بکنه بشه بردارید از این کوه کنده بشه و این کوه را بکند جاده ، برادرها بوسیله بلدوزر و لودر این کار را کردند در عرض 6 روز و جاده کشیدن بالا ی کوه و بعد هم عرض کردم در عرض 20 روز سایت را عملیات کردند . بعد پلافند اطراف خود جزیره خارک بود که یک همان یک لیکن می خواستن بزن برای پلافند فورسایت که این لازم بود. که این اولین برسومی خود کوه کوتاهتری که زیر اون کوه بلند سایت قرار داشت جرثقیل این شکلی نمی رسید بلند کند و بگذارد روی کوه حاج حسین عبدالهی ره در عرض 16 ساعت باز این کوه مثل ذوالفقار علی (ع) به دو قسمت دو نیمه کرد این کوه را که جرثقیل دیگه راحت آمد روی این کوه است دو بلند کرد وگذاشت روی کوه که محافظت کند از سایت موشکی و پدافندهای خود را اطراف جزیره برای نیروی هوایی و برای نیروی دریایی .با اون دید بانیها، دیدگاها یشون بهرحال برادرها آنجا کارشون را تقریباً تمام کردن برگشتم به آبادان و شروع عملیات والفجر 8 ومقدمات برای عملیات والفجر 8 برآمادگی بهر حال خط و خطوط عملیات که آنجا هم از جزیرة امام علی شروع کردیم و جاده امام حسن یک مقدار جاده کشیده شد . بعد جاده شهید مصطفی عباسی بود از جاده های اهواز حدود 17 کیلومتر بود. می خورد به جاده ماهشهر واز آنجا به جاده وحدت که استفادة زیادی هم در کربلای ها شد از اینجا دور می زدند می رفتند جاده وحدت ومی رفتند به ابوشانک آبادان واز آنجا هم می آمدند جاده ای که بعد برادرها احداث کردن به بهمن شیر و از آنجا ایستگاه 120 می اوردن به خرمشهربعد جادة شهید مصطفی عباسی بود که ارتفاع این جاده حدود4 بعضی جاهاش 5 متر بود به لحاظ اینکه از منطقه شادگان آب زیادی رها می شد. و موقعی بارون می آمد و سیل می امد وویل طغیان می کرد آب می امد پشت این تپه همین اینجا تقریباً هم دژ بود وهم جان که این جاده تمام شد .و وزارت راه هم این جاده را آسفالت کرد و جادة خیلی خوبیه. بعد جادة شهدا هم که می دونید در سال 62 جهاد سازندگی همان فارش پشتیبانی احداث کرده بود از چیوده شروع می شد وب ه شهر قصر ختم می شد و جاده های بود که منشعب از جاده شهداء بطرف و جادة آیت الله غفاری . عرض 20 متر و طول 11کیلومتر داشتیم . برادرها شبانه روز روی این جاده کار می کردند و آماده می کردند نصف این جاده برای توپخانه بود ونصفش هم برای تردد ماشینهای سبک و سنگین بود جاده ای بود که تودر نهر امیّه برادرها کشیدن (تی T) مانندی بود که عمود بر جادة اون تی T مانند بود . از جادة خسروآباد شروع می شد می خورد به آجا و اسکله های احداث کردند .برادرها در همانجا بهر حال آماده کردن تقریباً محورهاو ماآنجا هم با محور 25 عمل کردیم در کربلای 5 و والفجر 8 که بعدش هم عزیزان ما موقع عملیات آن حماسه ها آفریدن که خود آقا مرتضی قربانی موقع که داشت گزارش کار به محسن رضایی می داد خدا قوت وتحرت به این حاج خلیل بده که این کجاست و شاید هنوز نمی دانست که حاج خلیل شهید شده و گفتم بوسیله لودر و بلدزر هایش عراقیها را محاصره می کرد و ما می رفتیم اینها را دستگیر می کردیم و این مرد بزرگوار و سردار رشید اسلام ،و معلم اخلاق واقعاً من خودم شخصاً از اون درس می آموختم .یک شاگرد بودم در مقابل این استاد بزرگ این است بزرگ شهید آنجا که یادش گرامی باد و تابرج 5 حدوداً مادر فاف بودیم که کار فدافندی فاف هم تمام شد .البته روی اون الوند هم اولین پلی که احداث شد . پل خیبر ی بود که برادرها شبانه روز فعالیت می کردند . بهرحال 3و2 بار مؤفق شدن روی اون پل خیبر ی (2) را احداث کنند که بعد به لحاظ فشار آب و به لحاظ بطصلاح عرض خود رودخانة الوند ، شد الوند اینها آنجا جواب نمی داد ولی خوب برادرها اینقدر خلاصه این حرکت را ادامه دادند واینقدر استقامت شد در جهاد کردن تا بهر حال گله مهندسین عرض کنم . خاتم حر کربلا و همه آمدند و گفتند چی _ چرا؟ نمی شه اینها واقعاً دیدن نمی شه و این جواب نمی ده آمدند یک طرحی ریختن که همین پلها ی فجر ی که سیاه برادرهای جهاد احتمالاً شاید هم نقش داشته باشه برادرها تو مقرر نشستن طرح همان پلهای فجر دار ریختن ،خوب قبلش هم که عرض کردم از سال 62 داشت اینجا آماده می شد که جهاد پشتبانی فارسی اینجا نقش داشت مخصوصاً همانطور که اشاره فرمودید شما پل بقیة الله بود که پل دوبه ای بود که برادرها دوبه های منطقه را آورده بودند و به هم وصل کرده بودند و بوسیله لوله ها که ابتکار خودشان بود که لوله هایی ساخته بودند مثل لوله و ناودونی و بعدش هم بوسیلة شاخهای استیل ، زنجیر، بهم وصل کرده بودند که بهر حال حالت هم شناور داشت بهر حال روی آب ، وهم اینکه تحمل بارهای بیشی از شاید 10 تن را هم داشت . که چند تا کمر شکن با توپ و تانک واینها دارند از روی این پل تردد می کنند که واقعاً خدمت عظیمی به والفجر 8 کرد بعد پل ابوشانک داشتیم که برادرها زده بودند خیبری (2) بود که اونهم تردد سبک انجام می شد . بعدش هم می دانید که عراق آمد بطور کلی پلهای منطقه رازد که اون می زد و خلاصه برادره9ا پمپ می گذاشتند و خلاصه آبهای این دوبه را خالی می کردند بهر حال هر چقدر اون می زد اینها مرتب یک مقدار آب را خالی می کردند . این عصبانی شد و خلاصه آمد کل پل را کرد زیر آب نه تنها این پل و حفاظت پل فیاض و پل خرمشهر که برادر ها رفتند رویش کار کردند آبش را کشیدن ولی خوب دوباره می امد، دوباره می امد.می زد تا اینکه پل کرده زیر آب بهر حال پل فیاض رازد .پل خرمشهر رازد و پل حفاری شرقی زد، پل حفار شرقی هم حفاضتش با خود مابود ، پل داراخوین را زد ، پل ایستگاه 7 رازد ، پل ایستگاه 12 را زد ، پل ابوشانک حتی اون پل خیبری (2) را زد و پل بقیه الله را هم زد .وما هیچ عقبه ای دیگه نداشتیم و تمام ماشینها خلاصه سرگردان تو آبادان بودند که شبانه خلاصه فرستادیم واحد پلامون وارد عمل شدند مجدداً همان شب ابوشانک را بهم وصل کردند که سه تا از عزیزانمون شهید بزرگوار شهید حسینی ، شهید بلواصی ، آقا عبدالهی . در آنجابه درجة رفیع شهادت نایل شدند . چون توپخونه آنجا داشت ، داشتن روی او ن کار می کردند. شبانه آنجا کار میکردند و پل زدن و پل تمتم شد بهر حال که دیگه هیچ کس نبود جلوی ماشین ها را بگیرد . و اینها همه کار داشتند می خواستن مهمات برسانند. و می دانید که پل خیبری(2) حداکثر تناژی که می زدند 13 تن بود دیگه بعضی وقتها کفی تریلی و اینها بود خلاصه از پل خیبری (2) می رفت و هیچ کس جلویش را نمی گرفت از بس که آنجا خوب خیلی نیاز بود واینها و تردد می شد . واین تنها پل ارتباطی جزیرة آبادان و عقبه ما همین پل خیبری (2) شده بود .برادر ها همت کردند و این پل را احداث کردند تا اینکه شب توی کربلا بودیم توی مقرر ما بودیم که در آن ممیز برادرای کربلا فرستادن پشت سر ما که چکار باید بکنیم بهر حال برادرهای جهاد اصغر ،بودند آقای روح امین بود چند تا از برادرهای دیگه و ما هم در خدمتشون بودیم تا اینکه بهر حال گفتن که چکار کنیم بهر حال این پلها را زدن اینها چکار کنیم و اینها آنجا هر کی یک پیشنهادی داد . یکی می گفت: پل بزنیم روش له کنیم من خود م گفتم : که بهتره لوله بندازیم و روش خاک بریزیم و بهر حال مسئله اش را حل کنیم . بهرحال ماتوی جزء امام حسن یک نهر بزرگی بود که با خاک پر کردیم یک مقدار ی تجربه داشتیم با همان قصیه پر کردن و اینها که بهر حال همانجا تصویب شد که پل را پر کنند صحبتش برادرمون روح امین آمد و شهید بزرگوار جسین عبدالهی برداشت برد برای شناسای که کجا بهتره که پر کنند. گفتم که این برادر ها که اول آبادان بودند نقطه نقطه جای این منطقه را وارد بودند که کجا بهتر پر کنند.کجا عرض عمق کمتر، کجا عمق آب بیشتره، کجا شدت جریان آب بیشتره، کجا کمتره، واینها تااینکه حسین عبدالهی و روح امین آمدند و همین نقطة فیاصیه بالاتر از پل فیاصیه که عرض 100و90 متر داشت سه راه تقریباً کارون می شد بهمن شیر واینها همینجا را انتخاب کردن ، از نظر ارتفاع چند متر بود؟ ارتفاعش که 3و7 متر آب تقریباً داشت پل ارتفاع از آب به ساحل آنجا قرار شد که ما عملیات رزهی انجام بدهیم . یعنی یعنی دوبه ها و ابتهایی که توی منطقه هستش آب و اینها توی فاف و رودخانه هستش اینها بکشیم بطرف همانجا یی که قرار بود روی دوبه اینها خاک بریزند و جهاد نجف آباد از آن طرف اهواز جهاد اون نجف آباد که این برادرها اینقدر سرعت عملش اینقدر خوب بود که ما آمدیم .این پلها را می خواستیم بکشم بیاریم اینجا دیدیم که سریع و راحت می شه با خاک پرش کرد در عرض 36 ساعت این رود بهمن شیر راپر کردند که بعدش عراق که دیدراه دوباره ماشینهارا افتادن اینها هی می آمد می زد روی این خاکها فکر می کرد که این پله و می دید که دیگه و هیچ فایده ای نداره و هر چه که می زند ماشینها باز تردد می کنند . بچه ها آنجا وایستاد بودند راکت می زد روی جاده دوباره با کمپرس خاک می ریختند توی جای راکتی که عراق می زد و ترددها چیز شد . وجالبتر اینکه بعد از 4و3 روز که یکی از برادرها که از تهران آمده بود آب رودخانه که بسته شده .چون سر سه راهی کارون بود کلاً آب و با جریانش باز بطرف خود کارون ادامه پیدا کرد هدایت شد و رفت بطرف الوند و آب بهمن شیر را قطع کردند . راهش را که گرفتن ، خودش خودبخود سد شد آب راپس زدن سد چون ارتفاع داشت سد شد .و آب برگشت به خرمشهر وبه از خرمشهر هم به طرف الوند رود بود. بله آنجا که جالبتر اینکه یکی از برادر ها اومد آنجا که البته اون برادرمون می گفت موقعی که این پل ها رازدن خلاصه البته یک جلسه ای بود که از تهرانت شکیل شد که حالا متخصصین هم جمع شدن اینها که ماالا آن چکار کنیم عراق همه پلها را زدن و مسئله و از اون طرف هم که عراق اعلام می کرد تسلیم بشید شما دیگه راهی ندارید با شما عقبه ندارید اینها تسلیم شد بعد می گفت که هر کی یک نظر ی می داد توی این جلسه همینطور ی این برادرها آنجا نشسته بودیم و فکر می کردیم و سکوت بود . بهش گفتم که شما هم یک حرف بزن گفت: شما تاکلبه تون تمام بشه بچه های رزمند ها خودشون یک کارهایی کردند . واقعیتش هم همین بود. این برادر اسمش را نمی دانید؟ نه چون نمی دانم ولی برای من تعریف کردند ممیز و موقعی که برای پرکردن این بصطلاع بهمن شیر را آقایی زنگنه و آقای میر حسین موسوی داده بودند خوب خیلی خوشحال شده بودند.
بهر حال برادرهای جهاد توی کارشون اینم دیگه توی پشتبانی. خوشحال می کنند دل مؤمنین را چون ما همة این مسئولان مال را مؤمن می دانیم و خوشحال کردن دل اینها مثل دل امام زمان انشاءالله بله ، بعد از تابرج 5 ما دیگه ما توی قاف بودیم.
****
مصاحبه منتشر نشده با حاج محمود حجتی
مسئول مهندسی قرارگاه کربلا پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی
در خدمت برادر حجتی هستیم و هدف داریم که یه مقدار در مورد کارهائی که پشتیبانی جنگ در رابطه با جنگ و عملیات ما انجام داده صحبت کنیم باشد که مورد رضایت خدا قرار گیرد. مسئول مهندسی جبهه های پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی ستاد کربلا. برادر حجتی خواهش میکنیم که در مورد کارهائی که جهاد از اغاز جنگ تا شروع عملیات ثامن الائمه انجام داده توضیحاتی ارائه بفرمائید.
بسم ا...الرحمن الرحیم سنت الله التی قد خلقت من قبل ولم تجد لسنت الله تبدیلا( آیه 22تا23) سوره فتح سنت الهی وقانون نظام برای این بوده که حق بر باطل قالب شود وابداٌ در این نسبت خدا تغییری نخواهی یافت . ربنا افرغ علینا بسیر وسبت اقدامنا ونصرنا علی القوم الکافرین . بنده حقیر خیلی کوچکترم که بخواهم در رابطه جنگ وعملیاتها وکارهای رزمندگان بطور کلی حرف بزنم و زبان ما خیلی قاصر است که بخواهیم حرفی بزنیم ولی بر اساس آنچه وظیفه شرعیم است و بل اجبار آنچه که در ذهنمان است برای تاریخ وبرای آیندگان سرمشقی باشد و مرتباٌ از اون درس بگیرند انچه در ذهنمان است برای برادران عزیز عرض میکنم کلاٌ وقتی دشمن از زمین وهوا وآسمون به کشور اسلامی ایران هجوم آورد وبا پشتیبانی تمام ابر قدرتها که از این حرکت دشمن بعثی ما با اطلاع بودند وخیلی از سران منافقین که در ایران بودند از ایران بروند از این مسئله با اطلاع بودند و با اطلاع اونها به ایران اسلامی هجوم کردند ملت مسلمان ایران از زن ومرد ، پیروجوان ،تمام ارگان ما ، تمام دولت ونیروهایی که انقلاب کرده بودند ومی دونستند که دشمن به ایران حمله نکرده بلکه به انقلاب ایران وبه انقلاب اسلامی ایران هجوم کرده که قصد داشتند فرانسه چند روزهای با تهاجمی که کردند انقلاب را نابود کنند وجلو حرکت انقلاب رو بگیرند ملت مسلمان ایران در مقابله این هجوم ایستاد وبا دست وپنجه وچنگ زدن ودندون در مقابل دشمن ایستاد از هر گوشه مملکت هر کسی ندای امام عزیزمان رو شنید حرکت کرد و با دست خالی به سوی جبهه ها با اینکه نمیدونست کجا هست وکجا میره حرکت کرد و به جبهه آمد ودر مقابل دشمن ایستاد و با جان ومال جهاد کردند ومی بینیم امروز که اسلام وانقلاب پیروز مند وموفق هستند.
جهاد سازندگی هم که یک ارگانی جوشیده از مردم بود در همون روز های اول ، در روزهای اول ودوم جنگ نیروهای جهاد سازندگی هر کدام از هر شهرستانی واستانی وگوشه وکنار این مملکت واز روستاهای دور دستی که داشتند کاری کردند حرکت کردند به سوی جبهه ها وظرف 3-2 روزی مخصوصاٌ به خوزستان که مرکز هجوم دشمن بود آمدند وبا خود امکانات مردمی وچیزهائی که در دست داشتند راه انداختند ودر منطقه حضور پیدا کردند وچیزی که در ذهنم است یه گروه از برادران جهاد سازندگی استان اصفهان وچهار محال بختیاری کردند وچند ماشین الگوئی که از استان آورده بودند ودر اهواز ودر همین حین جهاد خوزستان مستقر شده بودند وچون دشمن بیشتر عملیات ما طرف خرمشهر بود وقصدش گرفتن خرمشهر بود از اهواز به طرف خرمشهر حرکت کردند واز این برادران شاید 3-2 نفری دیگر زنده باشند که در بین رزمندگان دیگه هستند ولی بیشتر انها شهید شدند .وبه لقعال...پیوستند واما کار جهاد همونطور که فرمودید تا قبل از عملات ثامن الائمه سه مرحله کاری بود که یکی موقعی بود که کارهای جهاد باصطلاع جلو دشمن گرفتن بود وموقعی بود که دشمن هجوم میکرد و جهاد در مقابل هجوم اون سدها وموانع ایجاد میکردوکارهای پزشکی وکلاٌ کارهائی که در این موقعیت ، یکی در موقعی که حالت پدافندی نیروهای ما گرفته بود ودشمن دیگه نمی تونست هجوم کند وحالت کارهای راکدی بود که بیشتر سنگر سازیهای ما در این مسئله بود .وبعد هم کارهای عملیاتی های کوچکی بود که در قسمتهای مختلف ودر محورهای مختلف عملیاتهای کوچکی می شد .کهاز جمله عملیات هائی کهدر جبهه سوسنگرد وکرخه نور بود عملیاتهائی بود که در اطراف آبادان بود و تپه های مرن بود وعملیات دارالخوئین بود وعملیاتهای کوچکی بود تا عملیات ثامن الائمه که شکست حصر آبادان بود وبزرگترین عملیاتی بود که نیروهای ما کرد و موفقیت زیادی نصیب رزمندگان اسلام شد کارهائی که جهاد با بسیج نیروهای مردمی کرد از روستاها وشهرها حرکت داده بودند واونها رو در جبهه ها اورده بودند خیلی زیاده وهر گوشه ای از جبهه های ما جهادی بود وداشت کار میکرد بطور کلی می تونیم محورهای مشخصه ای که جهاد اونجا کار میکرد کیی از محورهای آبادان بود دیگر وقتی آبادان محاصره بود که جهادهائی که جهاد اصفهان بود که بیشتر کارشون در آبادان بود یکی جهادهائی بودند که در محورهای اهواز وحمیدیه وسوسنگرد بودند وجهادهائی که طرف شوش واندیمشک وجبهه های اون طرف شمال خوزستان بودند وبعد جهادهائی که در جبهه های غرب بودند واونجا شروع به کار کردند وبیشتر جهادمون شهرستانهائی بودند که مورد هجوم دشمن قرار گرفته بود تا اون موقعی که دشمن هجوم می کرد کارهای اساسی که جهاد کرده بود یکی ساختن موانع وکمان ما بود ساختن سایت ما بود که در مناطق دست خودمون بود وجلوی هجوم هواپیماهای دشمن را می گرفت یا تعمیر کاههائی بود که با نبودن هیچ تعمیر گاهی وهیچ نیروی مکانیک وکارگاهی در کل استان وبسته شدن مغازه ها وکلیه تعمیر گاه ما بود که صحبت میشد.
و مسئله پزشکی بود که راه انداختن بیمارستانها بود که از کارهای خیلی مهم در روزهای اولیه جنگ که جهاد سهم بسزائی در این رابطه داشت بسیج نیروهای مردمی بود که از سراسر کشور بسیج میکرد وحتی نیروهای رزمی رو بسیج میکردومیاورددر جبهه ها واونجا کار میکرد یا خیلی نیروهای جهاد بودند که از طریق بسیج وسپاه وارتشی اعزام میشدند به جبهه ها ودر جبهه ها کار میکردند در مورد قبل از عملیات ثامن الائمه فرمودید که مثل عملیات مون و چند حرکتی بود که نیروهای خودی انجام دادند در رابطه حرکتهای نیروهای خودمون اگر ممکن است توضیح بیشتری بدهید
دقیقاٌ چه مناطقی وچه اهدافی در اون قرار داشت؟
یک مسئله ای که تقریباٌ تا عملیات دارخونین بود مسائل سیاسی بود که در مملکت ما بودن بنی صدر لعنتی که چه جنایت هائی کرد ودر این جنگ چه مصیبتهائی وارد نکرد چقد خیانت هائی که از طریق بنی صدر و ایادیش که در این جبهه ما نشد و دیدیم با رفتن او وحاکمیت جمهوری اسلامی بدست رزمندگان اسلام وبدست نیروهای حزب الله دیدیم تا اون عملیات وبعد اون عملیات ثامن الائمه شد وبعد هم عملیات های بزرگ وگسترده ولی عملیات های کوچکی که ما در رابطه با مثلاٌ عملیات هائی که در آبادان بود یه مقدار اطلاع داریم همون اول که دشمن حمله کرده بود واز پل ما وقسمت حفار شرقی وغربی از کارون عبور کرده بود به طرف آبادان از طریق ذولفقار حرکت بود وروی بهمن شیر پل زده بود واین طرف رودخونه اومده بود دیگه در ساعتهای اخر ما بود که دشمن فکر میکرد که می خواست ابادان دردستشه از اون ساعت جهاد کارهای اساسی که مخصوصاٌ جهاد در اون منطقه بدون داشتن هیچ امکاناتی ونتوانستن اوردن دستگاه مهندسی ومائل ماشین الات در اون عملیات تعدادی از دستگاه های دشمن را به غنیمت گرفت وبچه های رزمنده حرکت کردند ودشمن را از بهمن شیر به عقب روندند ودستگاهای مهندسی در اون عملیات به غنیمت گرفت که تمام کارهای مهندسی در قسمت آبادان وجبهه خرمشهر توسط جهاد انجام گرفت تا خود عملیات ثامن الائمه وهر خاکریزی که می بینید هر سنگری که در آبادان میبینید هر کانال وکار مهندسی در آبادان اگه به چشم میخورد تا اون روز به چشم میخورد از طریق جهاد بود که کارهای مهندسی منطقه رو میکرد.
و در همون عملیات ذوالفقاریه که انجام گرفت ونیروهای دشمن عقب رونده شدند برادران از اون تاریخ شروع کردند به خاکریز زدن ودر مقابل دشمن یک خط پدافندی مشکل ایجاد کردند وبعضی برادرام بودند که از برادران جهاد که الان شهید شدند می دیدیم دستگاههائی که جلوی نیروهای دشمن بود و میرفت و شبانه اون دستگاه رو از دست دشمن با حرکت هایی که میکرد و با کارهایی که چو یکی بود انجام میداد دستگاه مهندسی رو به عقب می آورد وبعد در آبادان ازش استفاده میشد بعد عملیاتهای دیگری بود که در قسمت پناضیه بود در قسمتهای دیگر بود انجام شده بود که عملیاتهای کوچکی می شد وبه دشمن هجوم می آوردند.
و بعد با انهدام باز دوباره به عقب بر می گشتند تا موفق ترین عملیاتی که تا تپه های شهید موذنی بود که معروف بود به تپه های میدون تیر که جهاد در اون عملیات سهم بسزایی داشت واز برادرانی که اونجا بودند وکار میکردند که الان فرماندهان لشکر ما هستند میشد سئوال کرد که چقدر برادران کار کردند و در اون روز دشمن ودر اون زمین کفی آبادان وبا اون غروری که دشمن داشت وبخود اجازه یک لحظه حرکت کردند نیروهای ما به طرف خودش رو نمیداد اون غرورش شکسته بود و با اون عملیات رزمندگان اسلام پیش برند بعد از اساسی ترین کارهایی که در اون قسمت انجام شد جاده وحدت بود که با فرموده امام که فرموده بودند که حصر آبادان هرچه زودتر باید شکسته شود وجهاد خودش رو سهیم می دونست در شکستن حصر آبادان کار بکند وفرموده امام را اجرا بکند با بسیج نیروها از طریق جهاد هایی که در خوزستان بود در اهواز بودند وجهادهایی که در خود ابادان بودند جاده ٌ وحدت رو در زیر دید آتش دشمن درست کرد که از اساسی ترین کارهایی بود که در اون موقعیت حساس جنگ انجام گرفت یا پل هایی بودند که روی رودخانه بهمن شیر که تعداد 5 پل بودند که پل هایی به طول 250 متر بودند بعد پل های شبکه ای بود که در جاهای حساس جبهه ها خیمه زده شده بود که نیروها توانستند جبهه شمالی رودخانه بهمن شیر رو از اطراف آبادان ترک کنند تبرشه اونجا پیدا کنند بعد تعمیر گاههای جهاد بود که در قسمتهای مختلف جبهه ها مستقر شده بود که در این تعمیرگاهها همه نوع کاری انجام میگرفت وتمام مراجعات نیروهای رزمی از سپاه وارتش وبسیج ودیگر نیروهای مردمی دیگر که بیشتر فدائیان اسلام بودند در یک زمانی در ابادان ونیروهای شهید چمران بود که در اون قسمتها بود وتمام تدارکات از طریق جهاد انجام می گرفت کارهای تعمیراتی اونها از طریق جهاد انجام می گرفت که در این تعمیرگاه ها با طریسازی ، آب باطری ، تراشکاری، جوشکاری،تانکرسازی کنند و ازش استفاده کنند بعد قسمت راه سازی بود که همنطور که به عهده جاده وحدت بود جاده های دیگر بود که در جبهه های مختلف انجام گرفته که بیشتر خاکریز بود در جبهه های جنوب و جاده های که جاده هایی بود که در پشت خاکریزها انجام می گرفت و در جبهه های غرب که عبور از کوه ها و کوهسارها و رودخانه ها بود که سهم بسزای جهاد در جاده های غرب داشت و زدن خاکریز بود که در تمام جبهه ها برادرها انجام می دادند.سنگرسازی بود که اینها بیشتر قسمت مهندسی رو انجام می دادو جاهایی که شامل مهندسی می شد.
قسمت تدارکات بود که شامل جمع آوری هدایای مردمی بود که در تمام جهادهای استان ها و شهرستانها و اکیپ هایی بودند مخصوص جمع آوری هدایای مردمی از روستاها و شهرها یا آشپزخونه بود که در تمام جبهه ها و باز چون ما در آبادان بودیم آشپزخونه بود که تمام نیروهایی که در آبادان مستقر بودند از اون آشپزخونه تغذیه می کردند با امکانات آشپزی و وسایل و چیزهایی که یک آشپزخونه داشت از طریق جهاد بود و جهاد آش می پخت و به نیروهای رزمنده می داد.
رسوندن غذا و تدارکات و مهمات بود که به خود خط برده می شد و در اختیار نیروها قرار می گرفت یا توزیع ماشین ها بود که در شهرستان ها بسیج می کرد.و از طریق ادارات به نیروهای رزمی می داد و در اختیار اونها قرار می داد قسمت دیگه ای که جهاد در اون قسمت کار می کرد قسمت آب رسانی بود که پشت خط و در تمام مقرهابود که جهادآب رسانی می کرد یا ساختن تانکرهای ثابت یا سیار بود که می ساخت و در خدمت رزمندگان قرار می داد قسمت تبلیغات بود که در این قسمت باز جهاد سهم فروش رو انجام می داد و یکی اعزام روحانیون بود که از مناطق مختلف از شهرستانها و مراکز تبلیغی و حوزه ها اونها رو به جبهه ها می اورد و در اختیار رزمندگان می داد و یا توزیع کتاب بود ،نوار بود،پوستر بود و وسایل تبلیغاتی به طور کلی در تمام جبهه ها بود و یا چیز جالبی که بود و درهمون روزهای اول جنگ خیلی موثر بود در جبهه های آبادان بود که ما می دیدیم برادران جهاد با بلندگوهایی که لب رودخانه کارون یا جبهه های نزدیک قرار می دادند و اون با گذاشتن نوارهای عربی و پیام های عربی دشمن بعثی رو ارشادش می کردند و این خیلی موثر بود در روحیه ارتش عراق، وقسمت پزشکی بود که باز این جهادسازندگی در این قسمت کارهای خیلی زیادی و بیمارستانهایی که در شهرستان های مرزی بود و مورد هجوم قرار گرفته بود که جهاد یا اونها رو راه اندازی می کرد و یا بیمارستانهایی که احداث می کرد و در ساختن اورژانس های مختلف که باز از کارهای مهندسی گرفته تا پرسنلی که داشت از اون وقتی که حین عملیات انجام می گیره کارهایی است که جهاد انجام می ده حرکت با نیروهای رزمنده است که با شکسته شدن خط مقدم دشمن راننده های لودر هم بولدوزر که سازمانه هایی که مشخص و اکیپ های مشخص که از قبل تعیین شده حرکت می کنند و باهدفهای مشخصی که قبلاً به اونها دادند می برند و کارشون رو شروع کنند و تا صبح عملیات که دشمن سازماندهی تیپش رو از دست داده در قبالش شهدای زیادی هم بودند که درحین عملیات از نیروهای جهاد و نیروهایی که از طریق جهاد اعزام شدند شمع شدند بعد همینطور کارهایی که در جبهه جنوب بیشتر هست کارهای خاکریزی است که بایستی که همون روزهای اول عملیات و ساعات های اول عملیات به ارتفاعات بزرگی که توسط رزمندگان ما گرفته می شد جاده ها زده شد و باز جاده هایی که درجبهه های جنوب می زنند و پشتیبانی خط پدافندی است که آماده کردند اینم درحین عملیات ساخته شده برای نمونه جاده ای که در عملیات والفجر مقدماتی در جبهه جنگلان غرب به طرف نیروهایی که پیشروی کرده بودند زده شد در منطقه-تا جاده های دیگه ای که در قسمت مختلف زده شده جاده ای که در عملیات بیست المهدی از لبه کارون به طرف جاده خرمشهر –اهواز زده شد و کارهای دیگه ای که در حین عملیات از طریق جهاد انجام می گیره امداد نیروهای پزشکی که ضمن اینکه قبلاً اونها آماده شدند و در اورژانساهای مشخصه مستقر شدند اونها کار پزشکی رو انجام می دادند و نیروهایی که راننده آمبولانس هستند زخمی ها را در همون ساعات اول از خط مقدم و حسینی که حساس ترین موقع عملیات با آمبولانس خودشون حرکت کارهای تبلیغی هم می کردند و کار می کردند از جمله روحانیونی که اعزام می شد به لشکر ما در عملیات در بین نیروهای رزمنده در قسمت های مختلف وظیفه خودشو عمل می کرده از جمله بستن بلندگوها و ماشین هایی که حرکت می کردند و برای ارشاد و روحیه دادن رزمندگان و همچنین با دشمنان یعنی در حین درگیری می شد اونها رو جهت تسلیم شدن به نیروهای رزمنده اونهارو هدایت می کردند و باز تقسیم پوسترها و عکس ها و وسایل تبلیغاتی در بین رزمندگان کارهای تدارکاتی در حین عملیات که قبلاً از طریق خودنیروها و تیپ ها قرار می دند نیروهای تدارکاتی از رسوندن آب و وسایل موادغذایی و اعزام و فرستادن وسایل غذایی به خطوط مقدم و به نیروهای رزمنده در این قسمت هم کارمی کردند دیگر از کارهایی که حین عملیات انجام می گیرد همون تعمیرگاهاست که تعمیرگاهای سیار در این مرحله از عملیات سهم بسزایی خراب دارند خطوط مقدم و زیرآتیش مستقیم دشمن ماشین آلات مهندسی و ماشین های سبک و سنگینی که در جبهه ها کار می کنند و بر اثر ترکش یا چیز دیگه ای خراب می شدند. در همون منطقه عملیات اونها رو تعمیر می کنند و در صورتی که کار دیگه ای داشته باشند و اگر کار عمده به عقب اعزام می کنند.
قسمت بعد از عملیات با اینکه وقتی اعزام می شه که منطقه ای که شده دیگر در این عملیات در این منطقه عملیاتی صورت نمی گیره کارهایی که باید توسط جهاد صورت بگیره تکمیل و تعمیر آماده کردن جاده ها برای همیشه برای پدافند منطقه عملیات یکی از کارهای عمده است تا تقویت خاکریزها که بایستی درست بشه تقویت سنگرهایی که حین عملیات زده مثلاً قابل استفاده برای همیشه نباشه اون سنگرها رو تقویت می کنند برای خط پدافند و قسمتهای دیگه ای که در مورد به جهاد هستند همون قسمتهایی که پیشتر تذکر داده شد قسمتهای پزشکی و تبلیغات و اینهاهم کار همیشگی شدن در جبهه های پدافندی که مشغول به کار می کنند.