وقتی خدا پرستی خاصیتی در جامعه نداشته باشد، هیچ تفاوتی با بت پرستی ندارد. اما وقتی به بعضی آیات قرآن نگاه می کنیم، نشان می دهد پیامبر(ص) درخواست های دیگری هم داشت که موقعیت اجتماعی آن گروه را تهدید می کند و با منافع شیوخ و بازماندگان آنها سازگاری ندارد.
دبیرکل مجمع نیروهای خط امام با اشاره به اوضاع اسلام در زمان بعثت پیامبر(ص) و قیام امام حسین(ع)، گفت: وقتی خدا پرستی خاصیتی در جامعه نداشته باشد، هیچ تفاوتی با بت پرستی ندارد.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین سیدهادی خامنه ای در عزاداری شام غریبان حسینیه دارالزهرا(س) گفت: چرا بعد از آن فاجعه مردم سکوت اختیار کردند و عکس العملی نداشتند. بیش از 50 سال از حجة الوداع نمی گذشت که پیامبر(ص) رسما علی بن ابیطالب(ع) را به عنوان جانشین خود معرفی کرد و اینها خاندان علی بن ابیطالب(ع) بودند و جالب است یکی از جواب هایی که لشکر یزید به امام حسین(ع) می دادند این بود که می گفتند فقط به خاطر بغض و کینه ای که از پدرت علی(ع) داریم.
دبیرکل مجمع نیروهای خط امام افزود: در سال 61 عده زیادی از مردم بصره، مکه، مدینه و دمشق سخنانی که پیامبر(ص) فرموده بود را شنیده بودند که فرموده بود جان و مال و خون شما بر یکدیگر حرام است. گویا پیامبر(ص) پیش بینی می کردند که در این جامعه احتمال وقوع چنین احتمالاتی هست. اگر اینها جرمی نداشتند پس چرا مسلمانان دست روی دست گذاشتند تا سپاهیان یزید آنها را با آن وجع فجیع به شهادت برسانند؟ در کوفه بعضی از صحابه پیامبر(ص) و آدم های محترمی بودند که می توانستند جلوگیری و اعتراض کنند.
وی اظهار داشت: درست است که آن زمان وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت ولی کسانی که شامه سیاسی داشتند می دانستند پایان این ماجرا چه خواهد بود. قبل از اینکه امام حسین(ع) به طرف کوفه حرکت کند با آن حضرت دیدار می کردند و تذکرها و اخطارها را می دادند. اما هیچ کدام از آنها کاری جز اخطار نداشتند و راه حلی ارائه نمی دادند. بعد از شهادت آن حضرت هم هیچ عکس العملی نداشتند. شورشی هم که سال بعد به عنوان واقعه «حرّه» پیش آمد در مربوط به رفتار یزید با مردم مدینه بود.
سیدهادی خامنه ای تأکید کرد: قاتلین امام حسین(ع) همه نمازخوان بودند و در پنج نوبت نماز می خواندند و به نبوت جدّ امام حسین(ع) شهادت می دادند. حتی روزی که حرّ آمد جلوی امام حسین(ع) را گرفت، با امام حسین(ع) نماز جماعت هم خواند.
وی یادآور شد: بعضی ها گفته اند علت قتلش این است که حضرت با یزید بیعت نکرد. جوابش مشخص است؛ سرپیچی از بیعت که جرم نیست. بسیاری از اوقات این اتفاق افتاده و می افتد و کیفرش قتل نیست. یزید به دنبال نابودی آن حضرت بود و مسأله بیعت بهانه بود. به همه سپرده بود که اگر بیعت نکرد حتما او را از بین ببرید. عده ای هم گفتند امام حسین(ع) در مقابل خلیفه ایستاد و ایستادگی او تخلف به حساب آمد. جواب این هم مشخص است که تنها کار امام حسین(ع) این بود که در مورد صلاحیت های اخلاقی، دینی و سیاسی یزید آنچه به نظرش می رسید را گفت. امروز هم مرسوم است که خیلی ها در مورد خیلی ها اظهار نظر می کنند و به معنای شورش نیست.
دبیرکل مجمع نیروهای خط امام ادامه داد: امام حسین(ع) به این دلیل نماینده اش را به کوفه فرستاد که مردم دعوتنامه نوشته و خواهش کرده بودند. کوفه ای که سال های سال در آنجا سابقه داشته و پدرش پنج سال در آنجا حکومت کرده است. هیچ کدام از اینها انقلاب و قیام علیه مصالح مسلمین به حساب نمی آید. حضرت اصراری هم بر جنگ نداشت؛ فقط می گفت اینها حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده اند و من می خواهم دین خدا را احیاء کنم و بعد که جلوی ایشان را گرفتند، گفت می خواهم برگردم و گفتند نمی شود.
وی با بیان اینکه مسائل جامعه مثل زنجیر به هم متصل است و ارتباط دارد، گفت: ما اجتماع انسانی هجرت و سال 60 را باید دقیقا بشناسیم و بتوانیم مقایسه کنیم. در اجتماع سال 11 پیامبر(ص) آنقدر شرایط را مساعد دید که فرمود جامعه به ثباتی رسیده و وقتش شده که آخرین وصیت ها را داشته باشم. باید با جامعه سال 60 مقایسه کنیم و ببینیم چه چیزهایی در مردم آن زمان بوده که در این زمان از بین رفته و یا نبوده و به وجود آمده است.
سیدهادی خامنه ای ابوسفیان را سرچشمه همه مفاسد دانست و تصریح کرد: در زمان او پیامبر(ص) مبعوث می شود و می گوید بت ها را کنار بگذارید. این سخنان بر خلاف میل آنها بود اما بر ضد منافع ابوسفیان و ابوجهل و امثال آنها نبود. چون خود آنها هم در باطن اعتقادی به بت ها نداشتند و به چشم ابزار برای سرگرم کردن مردم به آنها نگاه می کردند. برای کسی که فقط پول و ثروت می خواهد، چه فرقی دارد که مردم خداپرست باشند و یا بت بپرستند؟! وقتی خدا پرستی هیچ خاصیتی در جامعه نداشته باشد، هیچ تفاوتی با بت پرستی ندارد. تا اینجا انسان احساس می کند هیچ دلیلی برای مخالفت ابوسفیان و امثال او وجود ندارد.
وی تأکید کرد: اگر دعوت پیامبر فقط یکتاپرستی بود، قریش اعتراض نمی کردند و ممکن بود حتی ایمان هم بیاورند. اما وقتی به بعضی آیات قرآن نگاه می کنیم، نشان می دهد پیامبر(ص) درخواست های دیگری هم داشت که موقعیت اجتماعی آن گروه را تهدید می کند و با منافع شیوخ و بازماندگان آنها سازگاری ندارد. یکی از آنها آیه 104 سوره همزه است. این آیه می گوید «وای بر هر عیب جوی مسخره کننده ای که پول جمع می کنند». طبیعتا اینها یقه ابوسفیان و دوستانش را می گیرد.
دبیرکل مجمع نیروهای خط امام افزود: وقتی تقسیم غنائم می کردند سیاست ابوسفیان ها این بود که نباید به طور مساوی تقسیم شود و به آدم های مهم باید بیشتر داد. اما اسلام می گفت همه باید یکسان این غنائم را دریافت کنند. عده ای از خلفا هم بودند که بر مبنای همان اندیشه های جاهلی بهانه هایی برای تبعیض داشتند و می گفتند کسانی که زودتر ایمان آورده اند و یا کسانی که در جنگ ها بوده اند را بیشتر بدهیم. وقتی حضرت امیر(ع) به خلافت رسید همه اینها را لغو کرد و گفت هیچ فرقی نیست. اینها فرهنگ غلطی است که می خواستند از جاهلیت وارد اسلام کنند.
وی با اشاره به تعلیمات اسلام گفت: اینها به ذائقه ابوجهل و ولید و ابوسفیان خوش نمی آمد و لذا سخت ترین مخالفان همین ها هستند. سران قریش در باطن خیلی از هجرت پیامبر(ص) ناراضی نبودند. چون احساس می کردند پیامبر(ص) می رود و خیال آنها راحت می شود. سال دوم هجرت مدینه با مکه در می افتد و آن وقت است که آنها می فهمند خطر جدی است و شروع به تحریک قبایل اطراف مکه و هم پیمان شدن با آنها می کنند.
سیدهادی خامنه ای ادامه داد: اگر ما فکر کنیم با کلمه شهادتین همه عادت های دیرینه جاهلی را از دست داده اند، باید خیلی آدم های ساده لوحی باشیم. کینه توزی ها، تحقیر زیردستان، تجاوز به مال و نوامیس دیگران، فخر فروشی از لحاظ نسب و تبار، مال اندوزی و ستمگیری که در عرب جاهلیت وجود داشته با یک شهادتین از بین نرفته است. در طول 10 سال حضور پیامبر(ص) و درگیری با جنگ ها مجالی نداد که باطن آنها بتواند خودش را نشان دهد. ولی وقتی پیامبر(ص) از دنیا رفت، از یک طرف نبودن پیامبر(ص) و ظهور اشخاصی که وابسته به افکار قبلی بودند و همچنین غنائمی که از جنگ ها به دست آمد، نشانه هایی از اشرافیت پیدا شد.
وی یادآور شد: قبلا افراد رسما می توانستند در مورد زمامدار و شرایط او اظهار نظر کنند. به تدریج حق مداخله در سرنوشت از مردم سلب شد و در 20 سال آخر پیش از واقعه کربلا کار به جایی رسیده که نظارت مردم بر شرایط زمامدار کنار رفت و همه دنبال این بودند که چه کار کنیم زمامدار از ما راضی و خشنود باشد. طبیعتا این تغییر فرهنگ اهمیت دارد. دنیاپرستی، پول و ثروت و جایگزین می شود و ارزش های انسانی مثل عدالت و ستمگریزی جای خود را به آداب و سیره های دوران جاهلیت می دهد.
دبیرکل مجمع نیروهای خط امام اظهار داشت: کار به جایی می رسد که این سخن را در آستانه عاشورا از اباعبدالله(ع) شنیده اید که فرمود «مردم بنده دنیا هستند». یعنی نمی گوید عده از مردم؛ آنقدر وسعت پیدا کرده که اباعبدالله(ع) با قطع و یقین می فرماید «مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنها است. تا زمانی که دین منافع آنها را تأمین کند با آن هستند و آنجایی که آزمایش پیش بیاید، دیندار کم است».
وی تأکید کرد: معاویه در حدی کار فرهنگی کرده بود که بعضی ها معتقدند علت اینکه اسلام به شکل نادرست به اروپا منتقل شده و اروپایی ها شکل منحطی از اسلام را در ذهن دارند به دوره حکومت معاویه مربوط می شود. چرا که معاویه در شام حکومت مطلقه داشت و شامات با روم ارتباط تجاری و فکری دارند و باعث این فرهنگ به آنجا رسوخ کند و مردم فکر کنند اسلام چیزی است که معاویه می گوید.
سیدهادی خامنه ای در پایان گفت: می شود گفت که ظهور و بروز این عده با فرزند پیامبر(ص) یک معجزه بزرگ است. تقریبا انحطاط اکثریت مسلمانان را فرا گرفته بود اما در میان این انبوه مردم، طلاها و جواهرات گرانقیمتی هم بودند. این یاران نمونه های یک انسان واقعی و مسلمان واقعی در نسل خودشان بودند؛ که تا امروز هم سابقه ندارد. وقتی از آنها دعوت شد که با این دشمن تا دندان مسلح مبارزه کنید، دل های آهنین بر روی زره پوشیده بودند و برای رفتن و جان دادن و شهادت از همدیگر سبقت می گرفتند.