در رویکرد نخست که سنتی و قدیمی است، کاری به غایت قیام عاشورا و سوگواری ندارند. بیشتر در پی گریه و شفاعت هستند. اما در رویکرد دوم برداشتی حماسی و سیاسی بوده و خود و جامعه را به حرکت و قیام در برابر ظلم و ستم دعوت میکند؛ از ایستایی و عزلت و انتظارِ بیهدف به دور هستند. از نگاه امام خمینی نیز تأکید بر رویکرد سیاسی سوگواریها بود که موجب پیروزی انقلاب مشروطه شد.
پایگاه خبری جماران: مداحیهای امروزی که در گذشتههای نهچندان دور روضهخوانی خوانده میشد، بیشتر کار واعظان و خطبا بود؛ صِرف مداحی نبود. واعظان و خطبا نیز که خود درس خواندۀ حوزه و از شاگردان مراجع تقلید بودند، جایگاه تعریف شدۀ خود را رعایت کرده و در دیگر امور دخالت نمیکردند؛ اما امروزه میبینیم جایگاه مداحی و مداحان متزلزل شده و نه خود وظیفه و جایگاه خود را رعایت میکنند و نه مردم انتظار بهجایی دارند. در هر کاری دخالت میکنند؛ از امور دینی گرفته تا سیاست و اقتصاد و... قدر و اندازۀ خود را یا نمیدانند و یا رعایت نمیکنند و این آسیب و آفت است. در چند یادداشت پیاپی، این جریان تاریخی روضه و روضهخوانی پیشین و مداح و مداحی پسین را از نگاه امام خمینی بررسی و تحلیل میشود.
مقدمه
از جلوههای روشنِ پیوند و دوستی شیعیان با اهلبیت پیامبر اسلام (ص)، برپایی آیینهای سوگواری مذهبی، به ویژه روضه و روضهخوانی بوده است. مناسکی که ریشۀ تاریخی آن به درازنای تاریخ اسلام است. در این مدت، هم به لحاظ درونمایه و هم شکل بیرونی دچار دگروگونیها شده است. جایگاه روضهخوانان و مداحان نیز دگرگون شده است. از طرفی با میزان بهرهها و برداشتها از آن، نوع نگرشهای حکومتی، گروهی و فردی به آن هم گوناگون بوده است. از آن میان، نگرش ویژه امام خمینی است.
امام خمینی تلاش کرده بر اساس نیازهای هر دورۀ تاریخی، از آیینهای سوگواری مذهبی بهره بگیرد و انقلاب اسلامی را رهبری کرده و به پیروزی برساند؛ اما شوربختانه پس از انقلاب و برپایی نظام جمهوری اسلامی، به ویژه در دو دهۀ پسین، به جای آنکه کمکم بر غنای این سنت آیینی افزوده و جنبۀ علمی آن تقویت گردد و ابزاری در دست اندیشمندان، از روحانی و دانشگاهی باشد؛ و از دریچۀ اندیشه و اندیشیدن به آن نگریسته شود، فرآیند وارونه شده است. روضهخوانان و مداحان، با همۀ ارزشی که دارند، منبرها و بلندگوها را به چنگ آورده و سردمدار فکر و اندیشه شدهاند. این یک نوع کجروی و پستی در جامعۀ دینی است.
نگاه و حرکت برجستۀ امام خمینی، احیای نگرش سیاسی به فرهنگ و نمادهای عاشورا و نیز الگوگیری و همانندسازی از آن بوده است.
با این رویکرد و در این مقاله مداح و روضهخوان به کسانی میگوییم که در روزهای ولادت، شهادت و رحلت رهبران و بزرگان دین و مذهب، به ویژه پیامبر(ص) و ائمه(ع) و یا دیگر مناسبتها با خواندن شعر و متنهای ادبی به فضایل و مناقب آنان میپردازند؛ یا مظلومیت و مصیبتهای آنان را بازگو میکنند. البته در عرف جامعه اغلب به مرثیهخوانان حسینی گفته میشود که با خواندن شعر و مرثیه و ذکر مصیبت اهل بیت(ع)، اهل مجلس را میگریانند.
همچنین در پی پاسخگویی به این پرسشیم که مداحی و روضهخوانی در دورۀ پهلویها چه جایگاهی داشته و رویکرد امام خمینی نسبت به آن چه بوده است؟
هدف ما نیز این است که وضعیت روضهخوانی و مداحان و ذاکرین اهلبیت در دورۀ پهلوی اول و دوم و دیدگاه امام خمینی را بررسی و تحلیل کنیم. آنچه از بررسی اولیه به دست آمده، نشان میدهد رویکرد امام خمینی برخلاف نگاه عمده و غالب آن دوره که روضه و مداحی و ذکر اهلبیت را تنها برای نجاتبخشی از جهنم و گرفتاریهای آن دنیایی و رسیدن به بهشت، یا اشک و آه و ناله جهت شفا و شفاعت و بخشودگی گناهان میدانستند، بوده است. امام خمینی، منبر و روضه و روضهخوانی و مداحی را برای رهایی از ظلم و ستم میدانست. معتقد بود وسیلهای جهت بینش و آگاهی مردم و مبارزه با بی عدالتی و استبداد و استعمار و طاغوت و طاغوتیان زمان است.
برای رسیدن به هدف و پاسخ پرسش پایهایِ مقاله، بررسی وضعیت آیینهای عزاداری پس از مشروطه و دورۀ پهلوی اول و دوم بایسته است.
میبایست یادآوری کنم در مقالۀ پیشرو واژگان منبری، واعظ، خطیب، روضهخوان و مداح و ذاکر اهلبیت را نزدیک به هم دانسته و در یک مجموعه معانی بکار برداهایم.
تاریخچۀ سوگواری
در مذهب تشیع امامی سوگواری برای بزرگان دین و مذهب جایگاه ویژهای دارد. در هر دورۀ تاریخی شیعیان بنابر تناسب و نیازهای زمانه به گونهای مراسم سوگواری را انجام دادهاند؛ اما مجالس روضه و مداحی و دستههای عزاداری در آرایهای نو، نخستینبار سال ۳۵۲ ق. از روزگار حکمرانی آل بویه سازمان گرفت. (شیبی ۱۳۵۹: ۴۳؛ فقیهی ۱۳۵۷: ۴۶۷) عزاداری برای امام حسین(ع) و برپایی عاشورای حسینی به طور رسمی از همین سالها آغاز شد. (ابن کثیر 1371: ۱۱/ ۲۵۹؛ ابن خلدون ۱۳۶۳: ۲/ ۳۵۸) تاآنجاکه سال ۳۹۸ ق. که روز عاشورا مصادف با عید مهرگان ایرانیان شده بود، مراسم عید را به تأخیر انداختند. (ابن اثیر 1371: ۸/ ۳۲۶؛ ابن العماد بیتا: ۳/ ۱۳۰)
پس از آل بویه، بیشتر سلاطین سلجوقی نیز از دوستداران ائمۀ شیعه شده و هوادار و یاریگر آیینهای سوگواری اهلبیت رسولالله(ص)، به ویژه امام حسین(ع) بودند. در همین دوره واعظان پس از سخنرانی و خطابه، برای عالمان، مسئولان و مردم روضه میخواندند و از مظلومیتها و ستمهایرفته بر اهلبیت پیامبر(ص) یاد میکردند. (طباطبائی، ۱۴۱۷ق: ۲۹۶؛ ابن اثیر 1371: ۱۷/ ۱۳۳) تااینکه با رسمی شدن مذهب تشیّع در زمان «اولجایتو» مراسم عزاداری همهگیر و اندکی رسمی شد. (اسفزاری بیتا: ۱/ ۲۶۹)
با روی کار آمدن دولت صفویه و شیعه شدن تمام و کمال ایران، مجالس و آیینهای سوگواری شیعی گسترش یافت. سرودن شعر در مدح و رثای ائمه و شهدای کربلا برای شاعران افتخاری بس بزرگ محسوب شده و صفویان از آن بسیار حمایت میکردند. این نگاه تأثیری فراوان بر آیندۀ آیین سوگواری شیعه، به ویژه محرم گذاشت. کمکم کتابهای بسیاری در این زمینه نوشته شد. از آن میان، «روضه الشهداء» است. پس از این کتاب سبک تازه و شاخهای از فعالیتهای آیینی به نام روضهخوانی که نخست قرائت بخشهایی از همان کتاب بود، به وجود آمد. از این دوره به بعد تکیهها و حسینیهها و موقوفات مربوط به عزاداری امام حسین(ع) سازمان گرفت و روزبهروز پررنگتر شد. تا جایی که دولت مغولان و گورکانیان هند نیز که از دولت صفویه متأثر بودند، مراسم عزاداری امام حسین(ع) برپا میکردند. (ر.ک: جان ۱۳۷۳: ۱۹۹ ـ۲۰۲)
بر اساس گزارش برخی از سیاحان، در عصر زندیه نیز ایام محرم، مراسم عزاداری و سوگواری با رویکرد احساسی و حزنانگیز در قالب شرح زندگانی امام حسین (ع) و مصائب وارده بر حضرت، برگزار میشده است. (فرانکلین 1358: 72)
با این که در بازه زمانی سرنگونی صفویه تا رویکار آمدن قاجاریه، آیینهای سوگواری شیعی در ایران، کمی و کیفی دچار تحولاتی شد؛ اما قاجاریان دوباره بر حفظ و بسط و احیای جایگاه آن همت گماشتند، هرچند کمکم دگرگونیهایی در نوع و نشانههای آن پیدا شد. از آن میان خونآلود کردن سر و صورت با تیغ و قمه زدن به فرق سر به مراسم سینهزنی اضافه شد. (نوری بی تا: ۸) همچنین مانند دوران صفویه سوگواری بیشتر ساخت حکومتی به خود گرفت. تاآنجاکه ساختن تکیه دولت بوسیلۀ ناصرالدین شاه موجب رونق گرفتن تعزیه نیز شد. با این حال، مواجهۀ جدی و روشمند با آسیبها و خرافات آیینهای سوگواری حسینی و روضهخوانی و مداحی نیز از همین دوره، و با ورود مدرنیسم آغاز شد و در دورۀ انقلاب مشروطه و پایان قاجاریه به اوج خود رسید. در همین دوره، سوگواریهای حسینی جنبۀ سیاسی به خود گرفت و در آستانه محرم 1338 ق (1298ش) که ایران در اوج مبارزه با قرارداد معروف به 1919 (1298ش) بود؛ (مکی 1374: 1/ 39ـ 42) محصلین تهرانی با انتشار اعلامیهای از علما و روحانیت خواستند که مساجد را سیاهپوش کرده و عموم مردم را به قیام بر ضد قرارداد ترغیب و دعوت کنند. جمعی از وعاظ نیز در مجالس روضهخوانی در مسجد شیخ عبدالحسین (مسجد آذربایجانیها) بر ضد این قرارداد سخنرانی کردند. (روحانی 1367: 588؛ فقیه حقانی 1381: 522) با رفتار علما و استقامت ملت قرارداد به شکست انجامید.
با برچیده شدن قاجاریه و روی کار آمدن پهلویها دورۀ تازهای از تاریخ سوگواریهای حسینی و روضهخوانی و مداحی با رویکردهای گوناگون برای جامعۀ شیعۀ ایرانی آغاز شد. امام خمینی نیز در همین دوره و با سن نزدیک به بیست سالگی وارد شهر قم شده و زندگی علمی و سیاسی خود را آغاز کرد.
در این برش تاریخی نسبت به روضهخانی و روضهخوانان دو رویکرد داریم: احساسی و عاطفی، انقلابی و سیاسی که برآیندشان نیز دو گونه است. در رویکرد نخست که سنتی و قدیمی است، کاری به غایت قیام عاشورا و سوگواری ندارند. بیشتر در پی گریه و شفاعت هستند. اما در رویکرد دوم برداشتی حماسی و سیاسی بوده و خود و جامعه را به حرکت و قیام در برابر ظلم و ستم دعوت میکند؛ از ایستایی و عزلت و انتظارِ بیهدف به دور هستند. از نگاه امام خمینی نیز تأکید بر رویکرد سیاسی سوگواریها بود که موجب پیروزی انقلاب مشروطه شد. (امام خمینی 1378: 20/ 117)
ادامه دارد.