پایگاه خبری جماران: در لبنان چه می گذرد و چه سناریوهایی برای آینده آن امکان وقوع دارد؟ این ها و سوالاتی از این دست از روز انفجار انبار حاوی مواد منفجره در بندر بیروت و حوادث پس از آن، مطرح است.
برای پاسخ به این دست سوالات به سراغ قاسم محبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه رفته ایم که مشروح آن در پی می آید:
آقای محبعلی! به صورت صریح و روشن بفرمایید که با توجه به تحولات اخیر اگر بخواهید به عنوان یک تحلیلگر مسائل بین الملل به موضوع نگاه کنید وضعیت لبنان را چطور ارزیابی می کنید؟
لبنان از دیرباز به دلیل نوع ساختارهای حکومتی و اجتماعی که دارد، جامعه ای چند طایفه ای است. این طوایف هرکدام مناسبات داخلی و خارجی خود را دارند. قدرت به نوعی تقسیم شده که در لبنان رهبران طایفی حکومت می کنند. حکومت لبنان در واقع مانند شرکت سهامی است که نتوانسته مشکلات لبنان را حل و فصل کند.
دولت ناکارآمد است و طوایف هرکدام خودمختاری خود را دارند. در روابط داخلی و خارجی هر طایفه ای به یک قدرت خارجی وابسته است و مداخلات فراوان خارجی در لبنان صورت می گیرد. همه طرف ها به ویژه همسایگانی چون سوریه و رژیم اشغالگر قدس در امور داخلی لبنان دخالت می کنند.
مشکلات انباشته شده لبنان امروز این کشور را از لحاظ اقتصادی دچار مشکل کرده است. این انفجار هم جرقه ای بود که باعث شد خشم مردم فوران کند. از ابتدا معلوم بود دولت حسان دیاب موفق نخواهد شد و پیش بینی می شد که دولت او سقوط کند و دوباره لبنان همانند چندسال پیش دولت و مجلس مستقری نداشته باشد.
بنابر اظهاراتی که رئیس جمهور فرانسه درباره لبنان داشته، نقش دولت فرانسه را در مناسبات آتی لبنان چگونه ارزیابی می کنید؟
فرانسه هم به دلایل تاریخی هم به دلیل اینکه مارونی ها و مسیحی های لبنان با آن در ارتباط هستند، می تواند نقش موثری در لبنان داشته باشد. قدرت های دیگری هم در لبنان تاثیرگذار هستند. هر طایفه ای به یک دولت خارجی وابسته است. سنی ها به عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس وابسته هستند. شیعه ها با ایران و دروزی ها نیز وابسته به انگلیس هستند.
بنابراین با اینکه فرانسه می تواند در آینده لبنان موثر باشد اما اول باید بتواند طوایف را دورهم جمع کند. قدرت های بزرگ هم در تحولات آتی لبنان ذی نفع هستند. اگر فرانسه بتواند طوایف و قدرت ها را دور هم جمع کند، شاید بتواند وضعیت لبنان را تغییر دهد.
با توجه به حجم بدهی های لبنان، به نظر شما این تحلیل تا چه اندازه درست است که حتی اگر دولتی با رأی اکثریت مردم هم روی کار بیاید، نمی تواند چندان تغییری ایجاد کند؟
این حرف درست است. وضعیت لبنان به نوعی به شرایط خاورمیانه و مناسبات خارجی بستگی دارد. اگر قرار باشد دولتی توافقی شکل بگیرد، توافق بین المللی باید کمک کند که بدهی های لبنان بخشیده شده یا دست کم استمهال داده شود تا لبنان از این بحران عبور کند. حتی اگر دولتی در لبنان بر سرکار بیاید که حمایت داخلی را هم داشته باشد، بازهم قادر نخواهد بود که بر مشکلات فائق آید زیرا منابع لبنان محدود است. لبنان نیازمند کمک های بین المللی است برای اینکه بتواند از وضعیت فعلی خارج شود.
در روزهای اخیر بار دیگر حرف از راه امام موسی صدر زده می شود؛ آیا چنین مسیری می تواند آینده لبنان را تضمین کند؟
شرایط امروز با مقطعی که امام موسی صدر در لبنان ایفای نقش می کرد، متفاوت است. امام موسی صدر نیز با توجه به مقتضیات زمان همان نگاه طایفه ای را داشت. ایشان با ایجاد بنیادی تلاش کرد از حقوق شیعه دفاع کند. با اینکه امام موسی صدر روشنفکر و آزاداندیش بود، اما راه انتخابی ایشان به سمت دموکراسی شهروندمحوری نبود که مردم در آن خارج از حصارهای طایفه ای و مذهبی قرار می گیرند.
امام صدر وقتی دید که ظلمی نسبت به شیعیان از سوی سنی ها و مسیحی ها صورت می گیرد، به فکر دفاع از حقوق شیعیان افتاد و جنبش أمل نیز حزبی طایفی بود. امروز مشکلات لبنان از همین مسأله یعنی طایفه گری نشأت می گیرد و اجازه نمی دهد لبنان به کشوری واحد تبدیل شود. لبنان شدیدا به دولتی نیاز دارد که فارغ از تفاوت های مذهبی و قومی کشور را اداره کند.
دیگر این سهمیه ها باید کنار گذاشته شود که رئیس جمهور مارونی، نخست وزیر سنی و رئیس مجلس شیعه باشد. این مسأله باید کنار گذاشته شود چرا که مشکل اصلی لبنان همین است. تا وقتی که این ساختار طایفی حاکم است، لبنان نمی تواند به کشوری واحد تبدیل شود و دولتی ملی داشته باشد.
امکان تقسیم جغرافیایی لبنان هم به دلیل کوچکی این کشور وجود ندارد. این بحران در درون لبنان نهادینه شده و با اینکه راه امام موسی صدر به نفع اکثریت شیعه لبنان بود، اما نمی تواند مسائل و مشکلات فعلی این کشور را رفع کند.
با توجه به گروه های وابسته و احیانا مسلحی که در لبنان وجود دارد، چرا حساسیت ها بیشتر معطوف حزب الله لبنان است؟ و تلاش های رسانه ای در غرب و منطقه نیز صرفا در راستای تخریب این گروه است؟
بخشی از این مسأله به سیاست های منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی بازمی گردد. جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده که مخالف سیاست های اسرائیل در منطقه بوده و با آن در ستیز است. از آنجا که لبنان خط مقدم مبارزه برای نابودی اسرائیل محسوب می شود، طبیعتا امنیت اسرائیل به منزله امنیت قدرت های بزرگ آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، روسیه است.
همانطور که اشاره کردید گروه های مختلف وابسته ای در لبنان وجود دارد، ولی هیچ کدام از کشورهایی که پشتیبان این گروه ها هستند با هم دشمنی ندارند و بر سر امنیت اسرائیل باهم توافق دارند. اما حزب الله و ایران با آن گروه ها متفاوت هستند. اقدامات مسلحانه در لبنان تا زمانی توجیه پذیر بود که اسرائیل بخش هایی از آن کشور را اشغال کرده بود. از زمانی که اسرائیل از لبنان خارج شد و موضوع ترور رفیق حریری به وجود آمد، اوضاع فرق کرد.
باید احزابی سیاسی و اقتصادی در لبنان ایجاد شوند تا فارغ از یک طایفه همه شهروندان را نمایندگی کنند. تا وقتی نمایندگان طایفه ها در لبنان حکومت می کنند، نباید انتظار حل مشکلات در این کشور را داشته باشیم. تا وقتی مسأله تهدید اسرائیل مطرح باشد نباید منتظر باشیم حساسیت ها نسبت به حزب الله بیشتر از سایر گروه های لبنانی نباشد.
چقدر ممکن است که همه گروه های موجود در لبنان به این نتیجه برسند که راهکاری مشخص برای خروج از بحران در پیش بگیرند؟
چنین مسأله ای اگر اتفاق بیفتد به نفع مردم لبنان و امنیت و صلح و ثبات منطقه است. این مسأله اگر امکان پذیر باشد، ایده آل است. منتها از آنجا که قدرت های منطقه و جهان در این مسأله ذی نفع هستند، باید توافقی ملی، منطقه ای و بین المللی حاصل شود و همه تصمیم بگیرند تا لبنان به یک دولت ملت واحد تبدیل شود. پس از آن باید ارتشی ملی تشکیل شود تا هم بتواند از کشور در برابر تجاوزهای اسرائیل دفاع کرده و هم امنیت را برقرار کند.
چنین حالتی دور از ذهن است. چون همه قدرت های استعمارگر از وضعیت امروز لبنان سود می برند. اسرائیل نیز علاقه مند نیست که لبنان دولتی قوی و مستقل داشته باشد. چرا که دیگر نمی تواند هر زمان خواست در امور داخلی لبنان مداخله کرده و از آسمان لبنان برای تجاوز به سوریه استفاده کند. اسرائیل اصلا تمایلی ندارد که همسایگانش دولت هایی قوی داشته باشند. حتی با نفوذی که دارد تلاش می کند در داخل این کشورها درگیری و تفرقه ایجاد کند.
با توجه به سخنان اخیر سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله به نظر شما این گروه دقیقا در چه وضعیتی قرار دارد؟
دولت مستعفی لبنان دولتی بود که از ائتلاف حزب الله و مارونی ها به وجود آمد. بنابراین اعتراضات مردم متوجه دولتی است که یکی از حامیان سیاسی اش حزب الله بوده است. وقتی که اتهاماتی به حزب الله لبنان وارد شد، آقای نصرالله تلاش کرد در اظهارات اخیر خود به آنها پاسخ دهد. البته همانطور که اشاره کردم امروز وضعیت همه طوایف لبنان دچار مشکل است بخاطر اینکه خواست مردم این است که نظام طایفه ای از بین رود و رهبران طایفی دیگر تعیین کننده اوضاع در لبنان نباشند.
بنابراین تنها این مشکل حزب الله لبنان نیست بلکه متوجه سایر گروه های لبنان هم است. لذا همه این گروه ها تلاش می کنند خود را از وضعیتی که امروز به وجود آمده است، مبرا کنند.
نقش ایران را در تحولات لبنان چطور ارزیابی می کنید؟
ایران یک بازیگر در داخل لبنان است و این به دوره جمهوری اسلامی هم مربوط نمی شود و به دلیل ارتباط تاریخی ای که میان شیعیان ایران و لبنان وجود دارد، ایران همواره به عنوان یک بازیگر در تحولات لبنان مطرح بوده است. این بازیگری وقتی می تواند سازنده باشد که در خدمت تشکیل یک دولت قوی در لبنان باشد. ایران باید تلاش کند سیاستی را در پیش بگیرد که لبنان به کشوری واحد با دولتی مقتدر و ارتشی قوی تبدیل شود. ما باید با کل لبنان ارتباط برقرار کنیم و اگر تمام آن پیشرفت کند، وضع شیعیان آنجا نیز بهبود پیدا می کند.