امروز برای مردمی که یک عمر به آنها گفته ایم که باید از خارجی ترسید، «توجیه رابطه پایاپای با چین و روسیه» سخت و نا ممکن است. به همین جهت فکر نمی کنم در کشور ما، کسی بتواند چنین نوع قراردادی را نه با شرق و نه با غرب امضا کند.
پایگاه خبری جماران: داستان قرارداد [یا موافقنامه یا هر اسم دیگری بر آن می گذارید] با چین به مدت ۲۵ سال، دارد تبدیل به پاشنه آشیل طرفداران آن می شود.
من ابتدا بگویم که نه از مفاد آن توافقنامه اطلاع دارم و نه موافقت یا مخالفتی با آن دارم و اگر اکنون درباره آن سخن می گویم فقط از جهتی دیگر است که به آن اشاره می کنم.
سالهاست که نگاه منفی به کشورهای خارجی به عنوان الگوی ثابت برای سیاست خارجی ایرانیان تعریف شده است. این نگاه البته حاصل سالها، «دخالت تحکم آمیز قدرت های خارجی» در ایران بوده است، که بعد از ۲۸ مرداد تشدید شد و پس از پیروزی انقلاب به «قالب انحصاری نگاه ملی ما» تبدیل شد.
در این نگاه، «اصل اولی در هر ارتباطی با خارجی ها جاسوسی تلقی شده است» و رفت و آمد با سفارت خارجی کم از این اتهام ندارد. بی شک «آمریکا ستیزی» و «غرب ستیزی» هم جدای از این نگاه تاریخی ما نیست. ملت ما در بیش از صد سال گذشته از خارجی ها، بیشتر صدمه خورده اند تا اینکه نفعی برده باشند و «سیاستمداران وابسته رژیم قبل» در نگاه مردم، «ابزار دست خارجی ها » بوده اند. شاه مملکت با دستور سفرای انگلیس و آمریکا ایران را ترک می کند و حتی با اشاره رییس جمهور آمریکا، «علی امینی» را به نخست وزیری منصوب می کند. این قاعده در احزاب ما هم جاری است. خیانت بارترین کار در صد سال اخیر، توسط توده ای ها و عوامل آنها در آذربایجان اتفاق می افتد و «پیشه وری» با دستور روس ها، قصد جدایی قسمتی از ایران را دارد و در همین حال چپ ها برایش سوت می زنند.
در یک کلام مردم ایران از ارتباط با خارجی دل خوشی ندارند و این به باور ایشان تبدیل شده است.
این، البته قاعده ی سیاست در جهان واقعی نیست. کشورها با هم می نشینند و معاهده امضا می کنند و بیشتر به «مصالح امروز» خود توجه می کنند تا به «تاریخ گذشته شان». ولی برای ما که همواره درس های تاریخ را به هم گوشزد کرده ایم و عمری است یا از سیاست مداران ساده لوح خودمان ضرر دیده ایم و یا از رشوه هایی که نمونه اش را در قرارداد ۱۹۱۹ مشاهده کرده ایم، برای هم تعریف کرده ایم، اوضاع فرق می کند. ما به حق، از خارجی و دخالت خارجی چشممان ترسیده است.
و امروز برای مردمی که یک عمر به آنها گفته ایم که باید از خارجی ترسید، «توجیه رابطه پایاپای با چین و روسیه» سخت و نا ممکن است.
به همین جهت فکر نمی کنم در کشور ما، کسی بتواند چنین نوع قراردادی را نه با شرق و نه با غرب امضا کند. روشن است که وقتی سیاستمدارانی به سراغ غرب بروند از دوستان خودی، «غرب زدگان» و «وطن فروشان» لقب می گیرند. و در چنین حالتی وقتی به راحتی می توان چنین تهمتی را به قرارداد های با غربی ها متوجه ساخت، چرا وقتی به سراغ شرق دور می رویم، کسانی ما را «شرق زدگان و وطن فروشان» خطاب نکنند. و به همین جهت من فکر نمی کنم کسی در هیچ سطحی توان تحمل چنین اتهام-البته دروغین- را داشته باشد.
اما راه حل چیست؟ به نظرم داستان به شرطی حل می شود که به مرور به هم بگوییم که ما و سیاستمداران ما فقط و فقط باید به «مصالح امروزمان » فکر کنند و با قدرت، «مصلحت و غیرت و عزت امروزمان» را پی بگیریم و «تاریخ» را فقط برای درس گرفتن بخوانیم. تاریخ برای رونویسی نیست. و البته این کار هم زمان بر است و هم باید در همه جهات و نسبت به همه توافقنامه ها انجام پذیرد.