با فهم و پذیرش اسلام بهشتی و افکار و اندیشههای او و الگوگیری از سیره عملی و کارنامه درخشان او است که حق داریم خود را پیرو او بدانیم و استمرار بخش راه او، و الا مدعیان بی هنری خواهیم بود که تنها هنرمان ضایع کردن آن همه عظمتها و مجاهدتها خواهد بود.
پایگاه خبری جماران: نقش و جایگاه پیشگامان و راهبران نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی و تأثیر گذاری آنها در افکار و اندیشه انقلابیون و کارنامه آنان در سیر حوادث و اتفاقات، موضوعی شایسته درنگ و بررسی است.
پس از نقش اول و عالی امام خمینی(رضوان الله علیه) حضور مؤثر و نقش سازنده آیت الله شهید استاد مطهری(قدس سره) و آیت الله شهید دکتر بهشتی(قدس سره) به شکل محسوسی برتر و مؤثرتر از دیگر چهرهها و فعالین نهضت و نظام اسلامی میباشد. شهید مطهری زبان گویای اسلام امام خمینی است و طی قریب به سه دهه عالمانه و با اخلاص تمام در پاسخ به پرسشها و نیازهای جامعه و اقشار مختلف آن به فکر اسلامی، به نوشتن کتابهای متنوع و مفید و نیز سخنرانیهای عالمانه و محققانه پرداخت و میراثی ماندگار و ارزشمند از خود بر جای گذاشت.
آیت الله سید محمد حسینی بهشتی (طاب ثراه) در دهههای سی، چهل و پنجاه به گونهای دیگر، در عرصههای مختلف داخل و خارج کشور، در پی عرضه فکر و اندیشه اصیل و سازنده اسلامی به انسان عصر خود بود. گاهی در قالب مدرسه دین و دانش، و گاهی در قالب حوزه علمیه و مدیریت مدرسه حقانی، گاهی در داخل و با تدوین منظم و هدفمند کتابهای تعلیمات دینی مدارس و گاهی در خارج و در مرکز اسلامی هامبورک در کشور آلمان. کتابها و سخنرانیهای عالمانه و دقیق شهید بهشتی، همه در راستای هدفی بود که او به اشکال گوناگون در پی تحقق آن بود؛ یعنی تربیت انسانهای مؤمن با اندیشه اسلامی و رفتار و کردار اسلامی.
شهید مظلوم بهشتی نسبت به شهید مطهری، این فرصت را داشت، که بیش از دو سال دوره پس از پیروزی، انقلاب اسلامی را همراهی کند و در مقطع نظام اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی، نقش ممتاز خود را داشته باشد. باید توجه داشت که نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی و پس از آن، نظام جمهوری اسلامی ایران، همه بر اساس فهم و برداشتی خاص و متفاوت از اسلام به وجود آمد و تفسیر امام خمینی و یاران و حواریون ایشان مانند شهیدان مطهری و بهشتی مخاطب و همراه پیدا کرد که به مبارزه با حکومت ظالم و ستمگر اقدام کردند و ایجاد حکومت و نظام اجتماعی منطبق با اسلام و بر اساس تعالیم اسلام را وظیفه خود دانستند و وارد میدان عمل شدند و همه گونه هزینه نیز بابت اهداف و افکار و اعمال خود پرداختند.
وظیفه همه کسانی که از سر صدق و اخلاص در پی استمرار اندیشه و راه آن پیشگامان و پیشوایان هستند، باز شناسی درست افکار آنان است که شعور را به جای شعار نشاند تا دور از جوزدگی و سطحی نگری راه راستین امام خمینی و یاران او، اصالت خود را حفظ کرده و نقش سازنده خود را داشته باشد.
به مناسبت قرار گرفتن در آستانه سالگرد شهادت مظلومانه شهید بهشتی و یاران او در قتلگاه دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، بر این نکته تأکید باید کرد که ادامه راه بهشتی به شناخت اندیشه بهشتی و «اسلام بهشتی» است. او که در معرفی مکتب اسلام دقت نظر و روشنگری میکرد و از «سه گونه اسلام» سخن میگفت و گونه مطلوب اسلام را اسلام: جستجوگران راستین حق جوی حق پویی که دلشان در عشق حق میتپد» میداند، نه اسلام فرصت طلبان و ناخالصان.( ر.ک: به سهگونه اسلام، از ص 16 تا ص 25)
شهید بهشتی علاوه بر نقش کادر سازی و تربیت نیروی مؤمن و مسلمان واقعی، در دوره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی؛ در دوره پس از پیروزی علاوه بر روشنگری فکری و معرفی چهره اسلام انقلاب آفرین و حکومت اسلامی ایجاد شده، در بعضی از نهادهای اجتماعی و حکومتی کارنامه مهم و سازنده و ارزندهای از خود به یادگار بگذارد.
او مشخصاً برای ایجاد تشکل اجتماعی هدفدار و سازنده و مسئول، با دوستان و یاران خود حزب جمهوری اسلامی را تأسیس و دبیر کلی آن را بر عهده گرفت و با نصب امام خمینی ریاست مدیریت قوة قضائیه نظام اسلامی را به دست گرفت و پیش از آنها در مجلس خبرگان تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حضوری بسیار پررنگ و اثرگذار داشت و در مباحث فکری و مدیریتی آن نقشی بیبدیل بر عهده گرفت. آیت الله شهید بهشتی در نقشهای اندیشهای و اجرائی ـ مدیریتی خود، اندیشه سیاسی، اندیشه اجتماعی، اندیشه اقتصادی و اندیشه قضایی اسلام را بیان و عرضه میکرد، چه در کلاسهای درس حزب جمهوری اسلامی که «مواضع» حزب را درس میگفت و آنها تفصیلاً بیان میکرد و چه در سخنرانیها و مناظرهها و میزگردها. و نیز در سیره و عمل خود، «اسلام» مورد نظر خود را معرفی میکرد. او با صراحت میگفت:
«اسلام با اعلام مکرر این حقیقت که ستایش مخصوص خداست، میخواهد هرگز در جامعه یکتا پرستی اسلامی، بتهای خودکامه و مغرور به وجود نیاید و راه انتقاد منطقی و بی غرض از هر کس در هر مقام به روی همه باز باشد». (روزنامه جمهوری اسلامی، 3/4/99)
او در معرفی نظام اسلامی با صراحت به مردم میگفت:
«انتقاد سازنده و دلسوزانه از مسئولان در تمام سطوح برای همه آزاد است. شما مردم ایران مطمئن باشید که ما احدی را به دلیل انتقاد از خودمان یا انتقاد از دستاندرکاران دیگر جمهوری اسلامی به هیچ عنوان نمیگذاریم کسی تهدید و تعقیب کند». (روزنامه جمهوری اسلامی، 2/4/99
اکنون و با گذشت چهار دهه از آن سخنان باید صادقانه کارنامه نظام اسلامی را با نظرات این رهبران و پیشگامان محک بزنیم و پیرو چنین سنجشی، ببینیم چه وضعی داریم و کجا قرار داریم.
شهید بهشتی در موضوع «مالیات» در جمهوری اسلامی میگوید:
«مالیات عموماً باید مالیات مستقیم یا شبه مستقیم باشد، یعنی مالیاتی که صاحبان درآمدهای بیشتر میپردازند، نرخ مالیاتهای مستقیم باید چنان باشد که بار تأمین هزینههای عمومی بر دوش صاحبان درآمدهای بیشتر باشد و از این طریق به نزدیک شدن و برادرانه شدن سطح زندگی افراد و خانوادهها برسیم». (مواضع تفصیلی حزب جمهوری اسلامی، ص 472)
اگر به این سیاست عمل میشد و در این چشم انداز، قوانین لازم تصویب و قوانین مصوب اجرا میشد، اینک پس از چهار دهه از استقرار نظام جمهوری اسلامی، انواع و اقسام «سلاطین» فاسد و مفسدان و مخرّبان اقتصادی آبروی ملک و ملت و دین و دولت را نمیبردند؟!
وقتی همه قبول دارند که ابر مفسدان اقتصادی سالیان طولانی جولان میدادند و به انقلاب و اهداف بانیان و بنیانگذاران آن میخندیدند، یعنی یا در قانون و یا در اجراء و یا در قضاء آسیب و آفت و انحراف وجود دارد.
از سوی دیگر آیت الله بهشتی (اعلی الله مقامه) در پرتو آیه شریفه )وقل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن ومن شاء فلیکفر» (سوره کهف، آیه 29)با صراحت این برداشت و فهم را بیان میکند که:
«اصل در زندگی انسان این است که آزاد بماند، و این آزادی او محدود نگردد، مگر محدودیتهایی که اگر رعایت نشود به آزادی واقعی خود او یا آزادی دیگران لطمه زند». (مواضع تفصیلی، ص 404)
و نیز میگوید:
«آزادی عقیده امری است طبیعی، که اعتقاد و باور اصولاً قابل تحمیل نیست، با زور و تهدید و اکراه یا تطمیع نمیتوان عقیدهای را به دیگری منتقل ساخت و یا از او سلب کرد». (همان، ص 405)
استمرار خط فکری بهشتی و حرکت در راه او به این است که از سر انصاف و به قصد اصلاح بررسی شود که نسبت امروز ما با آن «مواضع ما» که او بیان کرده و وعده داده بود چه میباشد. او معمار قانون اساسی لقب گرفته است، جایگاه محوری و اثرگذاری قانون اساسی در رفتار سیاسی حکومت و ملت چه وضعیتی دارد؟
شهید بهشتی جامعه اسلامی را اینگونه معرفی میکند:
«جامعة اسلامی امت واحده است، ولی جامعه تک حزبی نیست». (همان، ص 407)
اما ما آیا با سپری شدن چهار دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی، توانستیم احزاب قوی و واقعی و مؤثر داشته باشیم تا هم کادر سازی مناسب برای مدیریت جامعه اسلامی انجام گرفته باشد و هم جلوی بینظمی و بیقاعدهگی در اداره کشور گرفته شود؟!
به نظر میرسد در این زمینه اصلاً وضعیت مطلوبی نداشته باشیم. احزاب و گروههای اسمی و ناتوان از ایفای نقش سیاسی اجتماعی همواره در طلوع و افول هستند، ولی میدانداری و تأثیر گذاری به دست باندها و گروههایی است که در عرصه سیاست، «گروههای انحرافی» میزایند و در عرصه اقتصادی «مفسدان سلاطین فاسد» تولید میکنند. اولین رئیس دستگاه قضاء نظام جمهوری اسلامی، «دستگاه قضایی» نظام اسلامی را چنین توصیف میکند:
«یکی از مهمترین شاخههای امنیت «امنیت قضایی» است. امنیت قضایی به نظام عادل و فعال اقتصادی و سیاسی و نظام حقوقی و جزایی و قضایی اصیل اسلامی و دستگاه قضایی مرکب از قضات با ایمان و با هوش و با تقوا و کارا و عوامل اجرایی مؤمن و با تقوا و قوی و درست و کاردان بستگی تام دارد». (همان، ص 428)
در دیدگاه شهید بهشتی:
«امنیت قضایی در زمینههای حقوقی و جزایی از عوامل بنیادی و بسیار مؤثر در استقرار نظام جمهوری اسلامی است و از اولویت خاص برخوردار است». (همان)
انصافاً اگر کسی بر اساس کارنامه و وضعیت روی صحنه ـ نه پشت صحنه ـ دستگاه قضایی، با نیروها و مدیران و افرادی که این وضعیت را با افکار و اعمال و رفتار خود پدید آوردهاند، به نظام اسلامی نمره قبولی ندهد، چه جواب منطقی و قانعکنندهای به او میشود داد؟!
اگر شهید بهشتی امروز زنده میبود و دستگاه قضایی را میدید به ما چه میگفت، آیا ما را امانت داران امین و پیروان صادق خود میدانست؟!
بله، با فهم و پذیرش اسلام بهشتی و افکار و اندیشههای او و الگوگیری از سیره عملی و کارنامه درخشان او است که حق داریم خود را پیرو او بدانیم و استمرار بخش راه او، و الا مدعیان بی هنری خواهیم بود که تنها هنرمان ضایع کردن آن همه عظمتها و مجاهدتها خواهد بود.»