محمود صادقی و علیرضا بهشتی در نشست مجازی «بازخوانی جایگاه حقوق مردم در اندیشه و رفتار شهدای فاجعه هفتم تیر» بر این نکته تأکید داشتند که قانون اساسی میثاق ملی مردم ما است که با رأی ملت به تصویب رسیده و این ملت هستند که می توانند بار دیگر در خصوص تمامی بندهای آن اعلام نظر کنند.
به مناسبت سی و نهمین سالگرد شهادت آیت الله بهشتی و 72 تن از یاران امام و انقلاب در فاجعه هفتم تیر، نشست مجازی «بازخوانی جایگاه حقوق مردم در اندیشه و رفتار شهدای فاجعه هفتم تیر» با حضور محمود صادقی و علیرضا بهشتی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، محمود صادقی در این نشست با تسلیت ایام سالگرد شهادت شهدای هفتم تیر ماه، گفت: نظام جمهوری اسلامی آرمان مردم ایران در انقلاب اسلامی بود. در واقع قانون اساسی میثاق مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی منعکس کننده آرمان ها و خواسته های این مردم هست. مهمترین ویژگی قانون اساسی جمهوری اسلامی نسبت به سایر نظام های جمهوری تلفیق «جمهوری اسلامی» است. اگر به دقت نظر برخی از جمله شهید مطهری این ترکیب دوگانه ای نیست و یک امر بسیط است؛ یعنی جمهوری است که از دل اسلام بیرون آمده است.
علیرضا بهشتی نیز در این نشست گفت: توجه داشته باشیم انقلاب ها با اراده افراد آغاز نمی شود و یا اینکه صرفا به اراده افراد متکی نیست بلکه شرایط خاصی فراهم می شود؛ البته اراده افراد و جوامع هم در شکل دادن به حوادثی که رخ می دهد اهمیت دارد و ولی این طور نیست که گروهی تصمیم بگیرند انقلاب انجام دهند و بعد هم موفق شوند.
وی با تأکید بر اینکه با دوگانه انقلاب و اسلام مواجه نیستیم، افزود: همیشه در جوامع عده ای هستند که خواهانند جامعه از چیزی که هست به وضعیت مطلوب متحول شود و در این زمینه تلاش می کنند. ما به اینها «مصلحان اجتماعی» می گوییم. مصلحان اجتماعی کسانی هستند که ایده ها و ایده آلی در خصوص وضع مطلوب دارند و در صدد تبیین و اجرای آن بر می آیند. یعنی سعی می کنند هم در نظر و هم در عمل مقدمات تحقق شرایط مطلوب را ایجاد کنند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به اینکه برای رفع موانع تحقق وضعیت مطلوب انقلاب ها به وجود می آیند، اظهار داشت: پس از انقلاب طبیعی است که مسیر تحولات به همان مسیر برگردد که قرار بوده پیش از آن باشد. یعنی باید اصلاحات ادامه پیدا کند. بنابر این من انقلاب و اسلام را در تداوم یکدیگر می بینم؛ نه به عنوان دو گانه ای که باید یا این و یا آن را انتخاب کرد.
وی یادآور شد: خیلی این بحث ها می شود که اگر می گذاشتیم پیش از انقلاب اتفاقاتی می افتاد جامعه بهتر می شد؛ این طور نیست. از زمانی که قدرت محمدرضا شاه بیشتر به صورت یک قدرت خودکامه درآمد، راه های اصلاح در درون نظام و حتی مراکز قدرت خودش را بست. یعنی وقتی انقلاب اتفاق افتاد، معلوم نبود کجا و چگونه اما معلوم بود که به هر حال این اتفاق رخ خواهد داد.
بهشتی گفت: پیش از انقلاب تلاش های فکری زیادی از طرف گروه های مختلف انجام می شد تا نظامی که به دنبال آن هستند را متوجه شوند. گفتمان نواندیشی دینی به خصوص بعد از 15 خرداد 42 تلاش های گسترده ای را انجام داد و مراکز دینی مختلف برای شکل دادن و تبیین و تبلیغ این گفتمان تلاش کردند. اما واقعیت این است که انقلاب همه را غافلگیر کرد و رهبران نهضت آمادگی کامل به این معنا که دقیقا بدانند چه نظامی با چه جزئیاتی را می خواهند برپا کنند، نداشتند. نتیجه این می شود که ما با گفتمان های رقیب مواجه هستیم که هر کدام تصور خاصی داشتند.
وی تأکید کرد: طبیعتا گفتمان دینی متناسب با ساز و کارهای دموکراتیک مبتنی بر ارزش های ایرانی – اسلامی تلاش می کند حکومت اسلامی شکل بگیرد. اما مرحوم بهشتی می گوید ما مردم هستیم که زمام دار را انتخاب و منصوب می کنیم و این ما هستیم که هرگاه نخواستیم او را از مسند قدرت برکنار می کنیم. البته بعدا دیدگاه مرحوم (آیت الله) منتظری متفاوت شد. ولی در آن زمان آقای منتظری و دیگران به ولایت انتسابی نظر داشتند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: بنابر این حکومت اسلامی از نظر شهید بهشتی انتخابی و در میان قالب های مدرنی که ما با آنها سر و کار داریم، جمهوری مناسب ترین قالبی است که حکومت اسلامی می تواند خودش را متجلی کند. در آبان ماه سال 57 هم مرحوم شهید بهشتی و هم مرحوم شهید مطهری هر دو در پاریس هستند. جلساتی را با امام داشتند و به این نتیجه می رسند «جمهوری اسلامی» و از آن به بعد شعارها در راهپیمایی ها از «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» به «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» تغییر می کند.
وی افزود: نکته بعدی این است که مرحوم بهشتی راجع به «فقه» چه فکری می کرده است. مرحوم بهشتی فقه را بسیار گسترده تر از مفهوم رایج درباره فقه دنبال می کند. به این معنا که فقه یعنی تمام آنچه که به عنوان اسلام شناسی می شناسیم. بنابر این اگر ایشان ولایت فقیه را مطرح می کند اولا ولایت روحانیون منظورش نیست و ثانیا این فقه رایج نیست؛ بلکه چیزی بسیار گسترده تر و چیزی که بتواند پاسخگوی نیازهای زمان ما باشد. نکته بعد اینکه به استثناء امام که تحت شرایط خاص تاریخی به صورت انفرادی حکومت را در اختیار گرفتند، مرحوم آقای بهشتی به هیچ وجه به حکومت انفرادی اعتقاد نداشت و شورایی بودن حکومت را در مجلس خبرگان پیگیر شد.
بهشتی با بیان اینکه چیزی که در قانون اساسی تصویب شد به کلی چیزی نیست که آیت الله بهشتی دنبال می کرد، اظهار داشت: آنجا نمایندگان مشروع مردم که با یک انتخابات آزاد مجلس خبرگان را تشکیل داده بودند حضور داشتند و طبیعی است که دیدگاه های مختلف داشته باشند و سرانجام ماحصل آن قانون اساسی سال 1358 شد. این دوران سپری شد و حوادث مختلفی پیش آمد و مرحوم شهید بهشتی و 72 تن از چهره هایی که می توانستند برای تداوم این انقلاب و تحقق نظام جمهوری اسلامی مفید باشند به شهادت رسیدند.
وی افزود: وقتی به متن مشروح مذاکرات بازنگری سال 1368 مراجعه می کنیم، بازنگری سال 1368 بیش از حد بر اساس نتایجی است که شرکت کنندگان در آن شورای بازنگری به آن رسیده اند. آن جمع، مجلس مؤسسانی نیست که با رأی مردم تشکیل شده باش و بلکه شورایی است که توسط رهبری برگزیده شده و به هر حال متأسفانه شاهد هستیم که بازنگری یک گام به عقب است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: در خصوص «ولایت مطلقه» باید ببینیم چه برداشتی داریم. یک وقت آن را معادل «ولایت مستبده» می گیریم. این یک فهم از ولایت مطلقه است. یعنی ما یک تصمیم گیرنده فراقانونی داریم که هر تصمیمی می خواهد می گیرد و بقیه ملزم هستند که آن را اعمال کنند. یک معنای دیگر ولایت مطلقه این است که دایره اطلاق حکومت گسترده است. یعنی همان چیزی که در علوم سیاسی به آن «دولت رفاه» می گوییم. اتفاقا بحث دهه 60 این دومی بود. یعنی دولت می خواست اعمال نفوذ کند و تنظیم بازار را انجام دهد و کسانی که طرفدار بازار آزاد بودند حتی در زمان جنگ این را نمی پذیرفتند.
وی با تأکید بر اینکه ولایت مطلقه به معنی ولایت مستبده نیست، افزود: قطعا شهید بهشتی به هیچ قدرتی فراتر قانون اساسی اعتقاد نداشت. یعنی همه قدرت ها ذیل قانون اساسی تعریف می شوند و ذیل آن اعمال نظر می کنند و باید قوانین را اجرا کنند. اما آنچه ما شاهد هستیم این است که مجریان قانون در بسیاری موارد حتی به قانون اساسی تغییر یافته سال 68 هم وفادار نماندند. مثلا فصل سوم قانون اساسی که عمدتا حقوق شهروندان را مطرح می کند، عملا به محاق رفته و این یک آسیب بسیار بزرگ بود. همچنین اصل 44 قانون اساسی به گونه ای تفسیر می شود که با روح اصول 43 و 44 قانون اساسی مغایرت دارد. اینها اتفاقاتی است که بعدها افتاد.
بهشتی ادامه داد: مثلا در خصوص عدالت اجتماعی جالب این است که الآن موافقان و مخالفان نظام، طرفداران و منتقدان نظام، اتفاق نظر دارند که جمهوری اسلامی موفق نبوده است. یعنی ما از سطوح مختلف مسئولین این را شنیده ایم، تا کسانی که کاملا مخالف جمهوری اسلامی هستند. واقعیت این است که باید به یک بررسی علمی و همه جانبه و در یک فضا آزادی که یک نماینده مجلس به خاطر یک نطق پیش از دستور مورد محاکمه قرار نگیرد و کسی که یک توئیت می کند مورد پیگرد قضایی قرار نگیرد، کارنامه این 42 سال بررسی کنیم. این کار را خود ما و دلسوزان نظام باید انجام دهیم؛ کسانی که در ایران نشسته اند و دل نگران آینده این سرزمین هستند.
وی تصریح کرد: این بررسی باید صورت بگیرد که آیا نظام حقوقی که بر اساس آن نظام جمهوری اسلامی برقرار شده نظامی هست که ما را به مطالبات ملی بیش از 150 ساله برساند و ما را به یک کشور پیشرفته تبدیل کند؟ اگر مناسب هست، موانع اجرای عملی آن چیست؟ اگر مناسب نیست هیچ اشکالی ندارد؛ همان طوری که بعد از یک دهه تغییراتی کرد که بتواند خودش را تکمیل کند، مجلس مؤسسان با حضور نمایندگان طیف های مختلف مردم ایران شکل بگیرد و بر اساس مجلس مؤسسان یک قانون اساسی شکل بگیرد تا ما را به اهدافی برساند که به خاطر آنها انقلاب کرده ایم. یعنی ما را به اهدافی برساند که مردم ما از جنبش مشروطه برای تحقق آنها تلاش کرده اند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس با تأکید بر اینکه اصلاحات بنیادین با تغییر چند وزارتخانه و یا ایجاد و از بین بردن نهادهای موازی فرق دارد، گفت: اصلاحات بنیادین یعنی اینکه ما بگوییم به فهم بهتری از حقوق شهروندی نسبت به قبل رسیده ایم و می خواهیم که قانون اساسی ما شهروند محور باشد. اگر ما بتوانیم بر این موضوع اجماع کنیم، هیچ اشکالی ندارد که خود ما این تغییرات را ایجاد کنیم. همه این تغییرات را در داخل کشور و با اتکای به مردم خود این کشور به وجود بیاوریم و توجه داشته باشیم که هر اختلافی هست درون خانوادگی است و با استفاده از منابع داخلی کشور باید این تحولات صورت بگیرد. نباید فکر کنیم که با تغییر قانون اساسی و اصلاح ساختاری قانون اساسی مشکلی پیش می آید. از انسداد سیاسی عبور می کنیم و می توانیم به وضعیت مناسب تری برسیم.
وی با بیان اینکه دموکراسی یک ایده آل است و ما می توانیم به آن نزدیک شویم، اظهار داشت: فرد انقلابی سال 57 نباید از انقلاب خودش پشیمان شود. از این باید پشیمان باشد که نسبت به حفظ و مراقبت این انقلاب کوتاهی کرده است. و همه ما کم و زیاد در این زمینه شریک هستیم. آنجایی که باید می ایستادیم، نایستادیم. آنجایی که باید هشدار می دادیم، ندادیم. آنجایی که باید در میدان می بودیم، به سراغ زندگی شخصی خودمان رفتیم. آنجایی که باید اطمینان مطلق نمی کردیم، اطمینان کامل و مطلق خودمان را هدیه کردیم به مسئولینی که خطاپذیر هستند و معصوم نیستند. این اشتباه بزرگ ما بوده و اگر ما بخواهیم از این اشتباه بیرون بیاییم دو راه بیشتر نیست؛ یا منتظر باشیم این وضعیت پیش رود تا خدای ناکرده به اضمحلال برسیم و یا منتظر یک منجی باشیم که از پس پرده غیب و یا آن طرف مرزها بیاید و ما را نجات دهد. ولی می دانیم منجیان که از آن طرف مرزها آمده اند به هیچ وجه به نفع منافع ملی کشور ما و هیچ کشوری تلاش نکرده اند.
محمود صادقی نیز گفت: ما به عنوان کسانی که انقلاب کرده ایم از انقلاب خودمان به هیچ وجه پشیمان نیستیم. آن چیزی که نسبت به آن باید سرزنش شویم این است که برای حفظ و به خصوص ارتقاء آن دستاوردها چه مقدار تلاش و مجاهدت کرده ایم و هزینه داده ایم. به هر حال خاستگاه فکری که نظام و قانون اساسی را ساخته متفاوت است و شاید روی تحولات تأثیر داشته است. در سال 58 وقتی بحث اصلاحات در قانون اساسی و بازنگری مطرح شد این مسأله مطرح شد که ما اصلی به نام بازنگری نداریم اما بعد با استفاده از اختیارات ولایت فقیه بازنگری شد و اصلی را گنجاندند که مرحوم بهشتی با آن مخالف بود. یعنی برای بازنگری قید گذاشتند؛ در حالی که ایشان بازنگری را بدون قید می خواستند.
بهشتی نیز در بخش دیگری از سخنان خود گفت: دلیل اینکه در قانون اساسی سال 58 بازنگری مطرح نشد این بود که بحث ها به نتیجه نرسید. یک نظر این بود که هر بازنگری ممکن است ولی یک سری اصول باید در نظر گرفته شود و می خواستند این اصول را بحث و بررسی کنند. مرحوم شهید بهشتی با این دیدگاه مخالف بود و می گفت شما نمی توانید بگویید این قانون اساسی را مردم تصویب می کنند و بعد بگویید مردم حق ندارند در اصل این قضیه تجدید نظر کنند. یعنی همین طور که این قانون اساسی مشروعیت خودش را از مردم می گیرد، برای ادامه هم مشروعیت آن مبتنی بر آراء مردم است.
وی افزود: آنچه بعدا اتفاق افتاد جای سؤال دارد. به هر حال برای تغییر و تحول اساسی در قانون اساسی باید به گسترده ترین ابزارهای لازم برای تغییر و تحول اعتقاد داشته باشید و شرایط را برای تحقق آن فراهم کنید. این نحوه بازنگری که در بازنگری قانون اساسی آورده شده جوابگوی اصلاح ساختاری نیست. چه اشکالی دارد که در مورد اصل نظام هم ما رفراندوم داشته باشیم؟! خوشبختانه راهش را بنیانگذار این نظام باز گذاشته است. اما نکته مهم این است که ما اینجا نباید دستخوش احساس شویم. ما الآن یک نظام مستقر داریم و در نظامی هستیم که امکان برگزاری مجلس مؤسسان وجود دارد. البته کارگزاران باید به این مسأله تن در بدهند و لوازم آن را فراهم کنند.
صادقی تأکید کرد: مباحث در این زمینه دامنه دار است. شاید فتح بابی بود که شما در فضای عمومی مطرح کردید و امیدوار هستیم که این مباحث در جوامع علمی ما فرصت مطرح شدن را پیدا کند. به هر حال بعضی دیدگاه ها طرح این مباحث را بر نمی تابند. اتفاقا هرچه مجال داده شود که این پوشش های فکری تضارب افکار انجام شود، خود این به استحکام نظام جمهوری اسلامی منجر می شود و هیچ آسیبی به آن وارد نمی شود. البته هدف اصلاح است و نه تخریب؛ در واقع در همان مسیری که مردم انقلاب کرده اند، با این هدف که تکامل و ارتقاء پیدا کند.
بهشتی در پایان گفت: همه این بحث ها برای این است که ما فکر می کنیم از راه براندازی نظام چیزی حاصل و عائد ملت ما نخواهد شد. و نسبت به ثبات و تمامیت ارضی این کشور و عاقبت این ملت دغدغه و نگرانی داریم. همه اینها از روی دلسوزی است. می توانستیم سکوت کنیم تا خدای ناکرده شاهد اضمحلال و فروپاشی یک نظام باشیم. ما قطعا دنبال این نیستیم؛ ولی فکر می کنیم که ادامه وضعیت فعلی هم ممکن نیست. بنابر این می توانیم راه سوم را انتخاب کنیم که این راه سوم می تواند نجات کشور ما را داشته باشد.