آیت الله موسویخوئینیها در جریان نامه خود به رهبری که درست 16 روز پس از نامهاش به مهدی کروبی و درخواست رفع حصر از «خداوند» تدوین شده، انتقادهایی اساسی به وضع فعلی ایران مطرح و خواستار «درنگ» در این ملاحظات شده است.
به گزارش جماران؛ نامه آیت الله سید محمد موسوی خوئینی به رهبر معظم انقلاب واکنش های متعددی را در میان اصولگرایان و اصلاح طلبان در پی داشت.
در همین زمینه، روزنامه اعتماد نوشت: نماینده بنیانگذار جمهوری اسلامی در ماجرای اشغال سفارت ایالات متحده در تهران، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی و حالا دبیرکل مجمع روحانیون مبارز است.
سیدمحمد موسوی خوئینیها یکی از شناخته شدهترین یا به بیان دقیقتر ازجمله مهمترین بزرگان در قید حیات نظام جمهوری اسلامی است، در سکوت روزگار گذرانیده و حالا از قرار معلوم این روزها قصد شکستن این روزه سکوت را دارد؛ چنانکه در 2 هفته گذشته با 2 نامه سرگشاده دوباره به صفحه اصلی اخبار رسانهها بازگشته؛ بازگشتی که برای او بیجنجال هم نبود چنانکه روز گذشته و 24 ساعت پس از انتشار نامهاش به رهبری، کنشگران و البته مطبوعات و رسانههای متعلق به منتهیالیه راست سیاست ایران، یکی پس از دیگری دست به کار تخطئه او و کارنامهاش در انقلاب شدند؛ به طوری که مهمترین روزنامه این جریان سیاسی، عملا او و کلاسهای درسش را عامل ترور شهیدان مطهری و مفتح معرفی کرد!
موسویخوئینیها در جریان نامه خود به رهبری که درست 16 روز پس از نامهاش به مهدی کروبی و درخواست رفع حصر از «خداوند» تدوین شده، انتقادهایی اساسی به وضع فعلی ایران مطرح و خواستار «درنگ» در این ملاحظات شده است. او در بند دوم نامه خود صراحتا از وضع امروز جامعه گلایه کرده و مینویسد: «آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعه گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد، زیبنده نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود.»
او سپس به مسالهای اشاره میکند که چند سالی است ازسوی تحلیلگران چپ و راست تحت عنوان «بحران مشروعیت» از آن یاد شده و مینویسد: «در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود، به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند.» این چهره تاثیرگذار نظام جمهوری اسلامی، اشاره به مشکلات اقتصادی و معیشتی موجود در جمهوری اسلامی را از یاد نبرده و در ادامه این مرقومه آورده است: «تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوه بر این مردم گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابل انکار شدهاند.»
انتظار از عالی ترین مقام
موسوی خوئینیها در ادامه خطاب به رهبری آورده است: «البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاح امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفا معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند، نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، و قدرت نافذ آن، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر مهام امور کشور است. مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته 40 سال از آن گذشته است) و نیز کینهتوزی دشمنان انقلاب، بهویژه امریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمیگیرند.»
موسوی خوئینیها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز همچنین در ادامه این نامه نوشته است: «همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقشآفرینان آن حماسه ملی و اسلامی - که فرزندان همین ملت بودند - سپاس و درود بیپایان تقدیم میکنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، بهویژه عالیترین سطح آن باید با ملاحظه همین مشکلات و چالشها شیوهای در مدیریت امور به کار میبست که امروز گرفتار این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و... نمیشدیم.»
سرنوشتی محتوم یا ...
مهمترین بخش نامه موسوی خوئینیها به عالیترین مقام جمهوری اسلامی شاید بخش پایانی آن باشد. آنجا که خطاب به رهبری، از شیوه اداره کشور بر اساس «محاسبات متعارف» یا «مبادی غیرمتعارف» طرح پرسش میکند: «اگر شیوهای که تاکنون به کار رفته، نتیجه محاسبات متعارف و بر اساس آرا و تحلیلهای شناخته شده در حکمرانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تاکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی نباشند.» موسوی خوئینیها بر این اساس در ادامه این نامه مینویسد: «اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانستههایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی میگذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است؛ پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیت الهی خواهیم بود.»
راستی ها و «تئوری توطئه»
نامه موسویخوئینیها به عالیترین مقام جمهوری اسلامی و انتقادش از وضع کنونی ایران و افزایش مشکلات اقتصادی، مطابق انتظار با انتقادهای تند و تیز اصولگرایان و رسانههای متعلق به این جریان سیاسی در ایران مواجه شد. عبدالله گنجی، مدیرمسوول روزنامه «جوان» در همین رابطه در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی توییتر نوشت که «روح کلی نامه موسویخوئینیها به رهبری همانند نامههای دیگر اصلاحطلبان است. میدانند کدام مشکلات ریشه نگرشی، مدیریتی و کدام به خاطر اصرار بر اصول انقلاب است، اما گویی هیچ نمیدانند اما تلاش کرده به سیاق طیف مدرن فحشنامه و نفاقنامه جلوه نکند. موقعیت زمانی صدور نامه مهمتر از متن است.» او درباره «زمان» نگارش نامه نیز نوشته است: «زمانی نامه نوشته میشود که وزنکشی درون جریانی برای تصاحب سطوح عالی تشکیلات شروع شده است.»
اینکه منظور گنجی از رقابت بر سر تصاحب «سطوح عالی» چیست، پرسشی است بیپاسخ ولی محمد مهاجری، روزنامهنگار اصولگرا درباره این نامه، به «انصافنیوز» میگوید: «امثال آقای خوئینیها که از این دست نامههای سرگشاده مینویسند، به دنبال تاثیر و تعامل نیستند. به نوعی دنبال گروکشیاند یا به دنبال این هستند که فضای جامعه را تحریک کنند.» علی خضریان، عضو جبهه پایداری تهران در مجلس یازدهم نیز در همین رابطه نوشته است: «اینکه امثال آقایان تاجزاده و موسویخوئینیها تلاش دارند تا نوک مطالبات اقتصادی جامعه را همزمان با رهاشدگی مشکوک بازار و بدون بازخواست از دولت، به سمت رهبری سوق دهند، حکایت از طراحی اتاق فکر جریان غربگرا جهت گروگانگیری معیشت مردم و بازتولید ظرفیت اجتماعی بستن با کدخدا دارد.» در همین راستا، کیان عبداللهی، مدیرمسوول خبرگزاری «تسنیم» هم در توییتر خود به انتقاد از موسویخوئینیها پرداخته و نوشته است: «خلاصه نامه موسویخوئینیها به رهبری: ما و دوستانمان 40 سال هر کاری برای نابودی ملت از دستمان برمیآمد انجام دادیم؛ دیروز که چپ بودیم از آن سوی بام و سپس از این سوی بام افتادیم. دیگر بامی باقی نگذاشتیم، شما بیا اوضاع را درست کن!»
مطبوعات؛ آنسو فریاد اینسو سکوت
کنار اظهارات فعالان سیاسی و رسانهای، نامه موسویخوئینیها که ظهر شنبه منتشر شد؛ واکنشهایی را در رسانههای منتهیالیه راست و چپ سیاست ایران برانگیخت، واکنشهایی که بیشتر به رسانههای جریان اصولگرا و فریاد اعتراض آنان از این نامه انتقادی اختصاص داشت؛ چراکه دستکم روز گذشته رسانههای جریان سیاسی اصلاحطلب، از خبرگزاریهای معتبر این جریان گرفته تا روزنامههایشان، خواسته یا ناخواسته در قبال این نامه به سکوت محض اکتفا کنند؛ هرچند در این میان برخی پایگاههای خبری نزدیک به این جریان سیاسی، به انتشار نامه موسویخوئینیها پرداختند. اعتراض اصولگرایان به این نامه از همان روز شنبه و با گزارش پایگاه خبری «مشرق» آغاز شد. این پایگاه خبری به نوعی نگارش نامه به رهبری را «جرم» تلقی کرده و نوشته که «فرماندهان فتنه جدید» فضا را «مساعد» دیده و «حتی به نامهنگاری علنی به رهبر انقلاب روی آوردهاند.»
برخلاف «مشرق»، خبرگزاری تسنیم، «انتقاد» از شیوه «مدیریت کلان» کشور را بلامانع دانسته ولی درباره نامه موسویخوئینیها نوشته است: «از فردی همچون موسویخوئینیها و اصلاحطلبانی که استخوانبندی و شاکله تسخیر لانه جاسوسی امریکا را برعهده داشتند، ورود به نقد مدیریت کلان کشور، آن هم در شرایطی که مهمترین نقدشان در این حوزه است، مصداق یک تناقض و پررویی است.»
نقطه اوج این واکنشها اما احتمالا به روزنامه «کیهان» و یادداشت حسین شریعتمداری، اختصاص داشت؛ آنجا که این روزنامهنگار اصولگرا نهتنها مواضع سیاسی موسویخوئینیها، بلکه مواضع اعتقادی او را به شدیدترین شکل ممکن به باد انتقاد گرفت و در حالی نوشته که «نگارنده قصد داشت به آقای خوئینیها بگوید قسم حضرت عباست را باور کنیم یا دم خروس را ولی پشیمان شدم زیرا احترام ایشان برای حضرت عباس علیهالسلام به جِد مورد تردید است!» که نمیتوان به سادگی از یاد برد که آیتالله موسویخوئینیها از جمله روحانیون مورد وثوق بنیانگذار جمهوری اسلامی بود.
چپی ها و موضع دوگانه
آنچه در این میان کمی غیرقابل پیشبینی بود، حمله و انتقاد برخی چهرههای اصلاحطلب یا نزدیک به این جریان سیاسی به نامه موسویخوئینیها به عالیترین مقام جمهوری اسلامی بود. صادق زیباکلام در همین رابطه در اظهاراتی که «فردا» آن را منتشر کرده، درباره این نامه گفته است: «اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجود آمدن وضع کنونی احضار شوند؛ نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسویخوئینیهاست.» احمد زیدآبادی نیز در همین راستا و درباره تاثیر این نامه به «انصافنیوز» گفته است: «حوزه تاثیر بر نظام تصمیمگیری این نامهها به خصوص از طرف فردی مانند آقای خوئینیها، اگر معکوس نباشد، صفر است.» اظهارنظری که این پرسش را به ذهن متبادر میکند که منظور زیدآبادی از «تاثیرگذاری سیاسی» چیست؛ چه آنکه هر چه نباشد، نامه موسویخوئینیها دستکم واکنشهایی گسترده به همراه داشته که از جمله میتوان به اظهارنظر خود زیدآبادی اشاره کرد.
در نقطه مقابل اما محمدصادق جوادیحصار، عضو ارشد حزب «اعتماد ملی» نهتنها سخنی در انتقاد از این نامه به زبان نیاورده که برعکس به نوعی از آن استقبال کرده و در تفسیر چرایی نگارش آن به یک شبکه تلویزیونی فارسیزبان مستقر در لندن گفته است: «آقای خوئینیها در این نامه گفته که آنان به عنوان یاران امام نیز نسبت به روندهای اخیر که مردم را از گذشته و آینده جمهوری اسلامی ناامید کرده، انتقاد داریم.» این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود موسویخوئینیها را چهرهای معرفی میکند که همواره رابطه بهتری با جوانان داشته و برای نمونه به سالهای فعالیت او در روزنامه «سلام» اشاره میکند. این روزنامهنگار اصلاحطلب همچنین درباره چرایی نگارش بند پایانی نامه توسط خوئینیها خطاب به رهبری به برخی عقاید و باورهای جامعه مبنی بر «ارتباط رهبری با امام زمان» و «ممنوعیت انتقاد از ایشان» اشاره کرده است.
حمله تند سید احمد خاتمی
به گزارش جماران، عضو مجلس خبرگان رهبری نامه آیت الله موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب را اهانت آمیز خواند و گفت: این نامهها، آتش تهیه برای آشوبهای بعدی است؛ میخواهند بگویند: کی بود، کی بود ما نبودیم.
خاتمی افزود: بنده به صراحت میگویم که کسانی در پی آسیب رساندن به ستون خیمه انقلاب هستند، آن چنان که در فتنه 17 تیر سال 78 و بعد از در فتنه آمریکایی و اسرائیلی 88 در پی آسیب رساندن به ولایت بودند؛ ولایتی که خود ابراز کردند که قبول ندارند و زمان امام نیز اگر از ولایت فقیه دم میزدند، از امام میترسیدند.
وی با اشاره به آیه «قَد بَدَتِ البَغضآءُ مِن اَفواهِهِم» تصریح کرد: از برخی بیانها و قلمها به صراحت بوی انتقام از رهبری به مشام میرسد که چرا در برابر آمریکا ایستادهای؟ چرا خط امام را که میگفت: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، چرا این خط را دنبال کردی؟ چرا همچنان در این کشور شعار مرگ بر آمریکا را زنده نگه داشتی؟
عضو شورای عالی حوزه های علمیه خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری قهرمانی است که هیمنه آمریکا را در دنیا شکسته است، آمریکا بیآبرو شده و بیآبروتر از این نیز خواهد شد؛ این همه آوازهها از هدایتهای رهبر معظم انقلاب است؛ اما سخن این است که برخی در حقیقت فرار به جلو دارند.
عزت الله ضرغامی نیز در این رابطه در حساب توییتری خود نوشت: آقای موسویخوئینیها، ولی فقیه ما در سفارت آمریکا بودند! با مجوز شرعی ایشان توانستم با شلوار رنجر غنیمتی آمریکایی نماز بخوانم! دمشانگرم! درستتر این بود که گلهمندی اخیرشان را در سال ۹۶ و خطاب به روحانی منتشر میکردند.
محسن رضایی نیز در این رابطه اظهار داشت: آقای خوئینی ها، خوب می داند که اندیشه های غرب زده در دولت های گذشته و فعلی، چه آسیب هایی به فرهنگ و اقتصاد کشور وارد ساخته اند اما متأسفانه ایشان به جای آنکه انگشت اتهام را به سوی آمریکا و هواداران آن نشانه رود، آدرس غلط داده است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: امروزه از یکسو، آمریکا پس از به شهادت رساندن سردار بزرگ جبهۀ مقاومت، شهید حاج قاسم سلیمانی، همچنان به فشار حداکثری خود به ملت ایران ادامه می دهد و از سوی دیگر، دولتِ منتسب به طیف سیاسیِ آقای خوئینی ها، با ناکارآمدی و با بدترین تدابیر، کشور را اداره می کند.
وی با اشاره به تبعات اقتصادی تصمیمات دولت گفت: سیاست های لیبرالی این دولت، پول ملی را از خاصیت انداخته و فشار اقتصادی را بر زندگی مردم، مضاعف کرده است. صداقت سیاسی، حکم می کرد که پس از شکست برجام، طرفداران مذاکره با آمریکا از ملت ایران عذرخواهی کنند.
رضایی در ادامه گفت: انصاف، اقتضا می کرد که آقای خوئینی ها با آن سابقۀ ضد آمریکایی، پس از سال ها سکوت، امروز در کنار مقام معظم رهبری قرار می گرفت و دربارۀ نتایج فاجعه بارِ حاکمیت تفکر آمریکایی در ادارۀ کشور در دولت های گذشته و فعلی، سخن میگفت و مصرانه از معظم له تقاضا می کرد که بر افکارِ آمریکایی در ادارۀ کشور، خط بطلان بکشند تا بساط سرابِ فریبندۀ غرب زدگان در کشور برای همیشه، جمع شود.
محسن آرمین نیز در یادداشتی با عنوان «منطق ناب اصلاحات در نامه اخیر خوئینی ها»، نوشت: افراطیون حاکم و رسانههای وابسته به محافل قدرت در برابر این نامهٔ متین و ناصحانه به اقتضای طبع و ترس همچون موارد مشابه در گذشته، رگ گردن قوی کردند و کف بر دهان آوردند و زبان به هتک و هرزگی گشودند. برخی آقا زادهها هم خاک بر چشم حقیقت پاشیدند و آدرس عوضی دادند.
وی ادامه داد: تا این جا خلاف انتظاری رخ نداد و توقعی غیر از این هم نمیرفت. اما شگفت انگیز و دور از انتظار، واکنش برخی منتقدان وضع موجود بود که قدر ندانستند و آن نصیحت مشفقانه را بهانهای کردند برای نقد ناصح. با آنان که اعتراض را در انحصار خود میدانند سخنی نیست. همچنین با آنان که به انتقام کینههای گذشته و یا از بیم آن که سکوتشان حمل بر رضایت شود و نام و نانشان به خطر افتد، در تبری جستن از نویسنده نامه گوی سبقت از یکدیگر میربایند سخنی نیست. روی سخن با کسانی است که وضعیت بحران زده کنونی را معلول نابردباری در برابر نقد و آزادی بیان و انسداد راههای نظارت بر امر قدرت میدانند و گله مندند که چرا بزرگان عافیت طلبی میکنند و به چله سکوت نشستهاند. و حال که بزرگی خرد شدن استخوان محرومان زیر بار فقر و محرومیت را تاب نیاورده و مسؤلانه زبان به نصیحت و خیرخواهی گشوده است، بر او تیغ ملامت میکشند.
آرمین افزود: یکی فرصت را غنیمت شمرده نبش قبر میکند و در تعریف و تحدید وضعیت امروز به دنبال اجناس بعید میگردد که شما خود روزگاری چنین کردید و علیه دیگری چنان گفتید و مطابق قیاسی که روح ارسطو را به لرزه و خلق را به خنده میآورد، نتیجه میگیرد که حق نقد که هیچ حق دلسوزی و غمخواری محرومان ندارید. دیگری از موضع آوانگارد نامه را فاقد سخنی نو میخواند و آن دیگری آن را موضعی دیرهنگام میداند.
وی در ادامه، با تأکید بر قدر دانستنِ سرماهی های اجتماعی، گفت: عجبا که مصیبت امروز ما توبه فرمایانی هستند که خود را محور و مدار همه چیز میدانند و خلق را به توبه میخوانند و بهره مندی از حقوق شهروندی را مشروط به توبه میکنند و ما خود بدتر از آنها حتی دفاع از حق آزادی نقد و دفاع از محرومان را به توبه مشروط میکنیم.
آرمین یادآور شد: آنان که به اقتضای سن، سالهای نیمه نخست دهه هفتاد را به خاطر دارند به خوبی میدانند که روزنامه سلام اقای خوئینیها بار سنگین احزاب ضعیف و جامعه مدنی نحیف را چگونه بردوش کشید و چه نقش تعیین کنندهای در تحولات اجتماعی سیاسی آن سالها ایفا کرد. آن چه سالیان بعد با برآمدن آقای خاتمی به جریان اصلاحات شهرت یافت وامدار مجاهدت نهادهای مطبوعاتی و سیاسی و دانشجویی معدودی است که شمارشان به انگشتان یک دست هم نمیرسید و روزنامه سلام یکی از این شمار اندک بود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب تأکید کرد: به دور از هرگونه مجامله عرض میکنم نقد و نصحی به متانت و بلاغت، و احترام همراه با صراحت نامهٔ آقای موسوی خوئینیها کمتر دیدهام. در جمله جمله این نامه میتوان منطق ناب اصلاحات را مشاهده کرد که نه تحمل سالها مشقت و مرارت آن را از نفس انداخته و به تسلیم و استحاله و دریوزگی کشانده و نه گرفتار افراط و شعارزدگی بیحاصل کرده است. گوهر و حقیقت آن منطق استوار و در عین حال ساده و همه فهم چنان که در این نامه هویداست این است: اگر شیوههای تصمیمگیری و اداره کشور اموری عرفی و عاری از هرگونه قداستی است که به واقع چنین است، نقد آن نباید خشم و نابردباری برانگیزد و محدودیت و محرومیتی در پی داشته باشد.
آرمین در پایان از هتاکی ها نسبت به این نامه گلایه کرد.
علی محمد حاضری رئیس دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها نیز طی یادداشتی با عنوان «این همه سراسیمگی چرا؟؟» با اشاره به شکسته شدن سکوت آیت الله موسوی خویینی، نوشت: اوکه به عنوان مدیر مسول روزنامه سلام، کارنامه پرباری از نمایش یک جریان اندیشه ورز واثر گذار درتاریخ مطبوعات ایران را بردوش دارد پس از سالها سکوت و صبوری درقبال تهاجم مستمر قلم بدستان هتاک و بلندگوهای بی پروا و مسولیت ناشناسی مسولان، شقشقه وار چند سطر مودبانه ومحترمانه و دلسوزانه آن هم به وصف کم گوی و گزیده گوی نگاشت و در صفحه خود به نمایش در آورد.
وی با اشاره به هجمه هایی که در پی این نامه به نگارنده آن شد، افزودک در این ماجرا البته وزانت قلم یا تنگ مایگی و بی پرواییها تفاوتهای زیادی را نشان داد ؛ اما همه در یک چیز مشترک بودند و آن اینکه پرسش اصلی را نادیده انگاشته یا تغافل کردند و هر یک حاشیه ای ساخته و بر آن تاختند.
ظاهرا در اینکه مدعای نویسنده مبنی بر اجماع بر خرابی شدید اوضاع اقتصادی وبی اعتمادی و ناامیدی نسبت به مشروعیت و مقبولیت نظام غیر قابل خدشه است تردیدی وارد نشد. همه حاشیه حول این مساله به پا شد که مسئولیت این اوضاع بر عهده کیست یا گوینده این سخن چه کسی با چه پیشینه ایست؟
حاضری در بخش دیگری از این یادداشت، تصریح کرد: مگر نه اینست که توصیه شده ایم به این امر که تأمل کنید در سخن، نه گوینده. انظر الی ماقال ولا تنظر الا من قال. مگر نه آن است که در ادبیات دینی واسلامی ما اینقدر به وجوب امر به معروف ونهی از منکر تاکید شده و نصیحت و تذکر به برادران ایمانی خاصه آنان که در مصادر بالای اداره امور مسلمین مسولیت دارند، از ارزشهای والای فرهنگ دینی ماست. مگر امام خمینی و رهبری معظم انقلاب خود بارها بر ضرورت و اهمیت این امر تصریح نفرموده اند؟ اکنون ما را چه شده است که در مواجهه با بدیهی ترین وظیفه و تکلیف یک مؤمن یا مسلم ترین حق شهروندی هموطنانمان چنان برمی آشوبیم که گویا با گناهی کبیره و نابخشودنی مواجه شده ایم و بدون بررسی صحت وسقم محتوا و کوشش در جهت نقد علمی و منصفانه مدعاها، به محکومیت پرسشگر و به عبارتی محکومیت اصل پرسشگری راأی می دهیم؟!
به گزارش جماران، شهاب الدین حائری شیرازی نیز در یادداشتی با عنوان «چرا امثال آقای خوئینی ها پیش از هر اصلاح باید از ملت عذر خواهی کنند؟» نوشت:
در روایت است که «العفو من المقر لا من المصر» کسی شایسته عفو است که اقرار به خطا کند نه اصرار بر صحت کار خطا"
طبعا اگر آقای موسوی خوئینی ها به مانند بسیاری معتقدند عکس العمل مهدی بازرگان در قبال تسخیر سفارت، درست بوده و عمل خودشان در تحریک دانشجویان برای ماندن در سفارت، خطا، بایست به پیشگاه مردمی که 40 سال است آسایش و آبادی مملکت شان را به خطای ایشان و دوستانشان باخته اند عذر تقصیر آورده وصریحا به خطا اعتراف ودر جبران آن در حد توان بکوشند .
همیشه همراهی و سیر با اصحاب قدرت، به فزونی جاه و نواخته شدن از جانب ایشان می انجامد لذا عالمان راستین کسانی هستند که قید آسایش و رفاه را زده و هزینه نقد را بپردازند و از ملامت و سنگ زدن مردمی که در هیاهوی تبلیغات اصحاب قدرت، راه گم کرده اند نهراسند.
بایست بین کسی که بر حق پای فشرده تا از مناصب حذف شده و عمری انزوا برای نهی از مسیر کج، را به کج روی ترجیح داده و کسی که آن فرد حقگو را به انزوا کشانده و یک بار به خطای خود اعتراف نکرده بلکه همیشه بر آن پای فشرده فرق گذارد .
باید بین آقای بازرگان و آقای موسوی خوئینی ها فرق گذاشت.
به گزارش جماران، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی، حجت الاسلام سید احمد علمالهدی گفت:
متأسفانه در داخل کشور ما برخی جریانها و آدمها هستند که از اول بینش اسلامی و دید دینی نداشتند، میگویند مسلمان و شیعه هستیم، خودشان را انقلابی معرفی میکنند اما نه دید و بینشی دارند که انقلاب را بفهمند، ببینند و عظمت انقلاب را درک کنند و نه دید و بینشی دارند که دین و معارف دین را آنهم در قالب اسلام ناب محمدی ببینند و بی اندیشند؛ نامهنگاریهایی که اخیراً بهوسیله برخی عوامل وابسته به برخی جریانهای سیاسی اتفاق میافتد، این عظمتها، عزتها و موقعیتهایی که بحرانهای اخیر جهانی از نظام ما، انقلاب و جامعه ولایی ما به دنیا نشان داد، اینها را نمیبینند، اینها را توجه نمیکنند و تنها با یک بینش آلوده مادهپرستی غربگرایی، میخواهند مسائل را تحلیل کنند، طبیعی است که این نعمت بر آنان پوشیده است و امیدواریم خداوند متعال به این کفران نعمتی که این جریانهای سیاسی و این عوامل جریانی در نظام و جامعه ما اظهار میکنند، خداوند ما را به این کفران نعمت نگیرد.
مردم ما شکر گذار نعمت انقلاب هستند و دلیلش، تداوم شهادتها در نسل ما و در میان مردم ما در راه دفاع از انقلاب و حمایت از انقلاب هست، منشأ آنچه شما بهعنوان مشکل امروز در نامهنگاریهایتان تظاهر و اظهار میکنید، چیست؟ چه کسی این مشکل را به وجود آورده؟
در این نظام دو چیزداریم، یکی مسئله سیاستگذاریهایی که بهوسیله مقام ولایت و رهبری در سایه تعالیم عالیه دینی و در خط اجتهاد فقاهتی دارد صورت میگیرد، یک بخش کار در این مملکت است و بخش دوم نیز مدیریتها و اجرائیات خرد و جریانهای وابسته به اداره اجرایی کشور است.
امروز در سیاستگذاریهای مقام رهبری در اجرای اصل استکبارستیزی و مقابله با طاغوت و استکبار در روی کره زمین، هرچه داریم، نتیجهاش عزت، آقایی و عظمت است؛ یک فرمان رزمایش مواسات از طرف رهبری صادر میشود، دنیا حیران و سرگردان به این حرکت رزمایش مواسات مردم ما نگاه میکند و از تمدن نوین اسلامی تعجب میکند، این سیاستگذاری رهبری است.
مقام معظم رهبری از روز اول فرمودند مذاکره با آمریکا خطرناک است و اثر ندارد، مضر است، مردم ما در جریانی که ایشان اجازه دادند دولت انجام بدهد بهعنوان برجام، نتیجهاش را دیدند که چه مصائب و مشکلاتی به وجود آمد، نهتنها جلوی دشمنی دشمن را نگرفت، بر جرأت دشمن در دشمنی و بر جرأت استکبار افزود، همین مقداری که جلوگیری شده، عزت و عظمت ما باقیمانده است؛ اگر شما در جریانهای اقتصادی مشکلی دارید، این مشکل را که شما به وجود آوردید، شما جریان سیاسی خاص که دست به نامهنگاریها برای احیای سیاسی جدید خودتان و جبران شکستهایتان در عرصههای سیاسی کشور زدید، [این مشکلات را] شما ایجاد کردید.
مدتهاست این کشور در حوزههای فعالیتهای اجرایی و مدیریت اقتصادی، دست شما و همحزبیهای شماست، این فساد را برای مردم به وجود آوردند و هر مدیریتی را به دست گرفتند، آنجا را نقطه جولان یک مفسد اقتصادی قراردادند، شما این کار را کردید، شما به آن مقداری که در مدیریت نظام و حزب شما و مقداری که در مدیریت نظام دخالت کرد، این مفاسد را ایجاد کرد و الا سیاستگذاریهای ولایتمدارانه رهبری که محصولی جز عزت و عظمت برای این مردم نداشت و امروز این مردم در سایه عزت اجرای این سیاستگذاریها در اصل استکبارستیزی دارند زندگی میکنند و به سر میبرند.
حالا دو دست از دو پا درازتر، نامهنگاری میکنید، با قلمهای شکسته حرفهایی را در قسمتهای مختلف میآورید، فکر میکنید مردم شعور ندارند و ملت ما درک ندارند؟ ملت ما ملت رشیدند، نسل سوم و چهارم انقلاب ما خیلی بیدارتر و هوشیارتر از نسل اول و دوم هستند چون آنان در بستر این انقلاب به دنیا آمدند، بزرگ شدند و پرورش پیدا کردند، شما فکر میکنید بعد از مدتی شکستهای سیاسی پیاپی که آبرویتان بین مردم رفته، یک روز پیادهنظام برای آمریکاییها و غربیها در فتنه ۸۸ راه انداختید، اردوکشی سیاسی خیابانی کردید و شکست خوردید، از آن روز در عرصههای مختلف سعی کردید قدرت را در این نظام به دست بیاورید، در هر قدرتی و در هر مدیریتی هم که به دست آوردید، جز فساد محصول دیگری نداشتید و جز شکست خوردن محصول دیگری نداشتید، حالا میخواهید با نامهنگاریهای کارنامه بیبند و بارانه، آنهم در مقابل ملت باهوش ما، جبران این شکستهای سیاسی خودتان را بکنید؟ این امکان ندارد!
عزیزان من، مسئله کرونا در دنیا برای مردم ما یک حرکت امام رضایی شد، امام رضا (علیهالسلام) آن روز در مقابل ارباب ملل وادیان، اسلام را در یک بیان وحی آسای ولایی ارائه دادند، دنیای غیر اسلام، تشنه اسلام شد، امروز نیز مردم ما طی اجرای رهنمودهای پیامبرگونه و حکیمانه مقام معظم رهبری، تمدن نوین اسلامی را در رزمایش مواسات در هماهنگی با جریانهای اجرایی در مقابله با ویروس کرونا نشان دادند، در مقابل دنیایی که از مهار این ویروس عاجز مانده است و در مصیبتهای فقر معیشتی مردمش دارند دستوپا میزنند، این عظمتی که مردم ما با اجرای رهنمودهای رهبری نشان دادند، تمدن نوین اسلامی بهعنوان یک حرکت امام رضایی به دنیا نمایش داده شد و دنیا تشنه این انقلاب، تشنه این نظام و تشنه جریان حکومتی شد و دکترین سیاسی که به نام ولایت و نمایندگی از حاکمیت الله، مدیریت بشر را در دست بگیرد، این نتیجه اجرای این منویات عالیه مقام معظم رهبری بود.