دوتن از متهمان پرونده به نام های غلامرضا منصوری و بیژن قاسم زاده که طبق اظهارات نماینده دادستان، یکی فراری از کشور و دیگری با قید وثیقه آزاد است، نه به خاطر پرونده های اقتصادی بلکه به دلیل صدور احکام بازداشت روزنامه نگاران، بیش از سایرین مطرح شدند.
پایگاه خبری جماران: به میان آمدن نام متهمان پرونده اکبر طبری معاون سابق قوه قضاییه بنابر آنچه در دادگاه و اعلام مراجع قضایی مطرح شده است، با جرائمی هم چون ارتشا و دخالت در پرونده های اقتصادی، برای برخی روزنامه نگاران که در سال های اخیر بازداشت شدند، یادآور خاطرات تلخی بوده است.
متهم فراری
غلامرضا منصوری که اکنون از سوی دادگاه گفته شده به خارج از کشور فرار کرده است، متهم به دریافت رشوه 500 هزار یورویی است.
او در بهمن ماه سال 91 حکم به بازداشت دسته جمعی حدود 20 روزنامه نگار داد و در طی مدت حضورش در دادسرای فرهنگ و رسانه برخی دیگر از فعالان رسانه ای را بازداشت کرد. کسانی که اغلب تبرئه شدند یا هنوز وضعیت پرونده شان مشخص نیست.
اکنون تعدادی از آن افراد به بیان جزییاتی از برخوردهای او و پرونده های خود پرداختند.
اکبر منتجبی یکی از آن بیست روزنامه نگار است، او در حساب توییتری خود نوشته است: یکی از آن روزنامهنگاران من بودم که با اتهام بیربطی بازداشت شدم. همسرم بیماری ام اس داشت و دارد. آن بازداشت باعث شد بیماریاش عود کند و پلاکت های جدیدی در مغزش بوجود بیاید.
وی افزوده است: هنوز درگیری این بیماری هستیم. مدتی بعد با قرار وثیقه آزاد شدم. درحالی که هیچ اتهامی نداشتم اما بعد از 8 سال هنوز قرار وثیقهام را آزاد نکردهاند.
امیلی امرایی نیز نوشته است: توی اوین سرم داد زد: چرا باید مدیرمسئول ایرانی با شما کار کنه؟ چرا گم نمیشید برید خارج از کشور؟
میلاد فدایی خبرنگار سابق ایلنا که جزو بازداشتیان بهمن 91 است، نیز نوشته: آقای منصوری، سال 91 بدون هیچ مدرک مستدلی نزدیک به بیست روزنامهنگار را راهی زندان اوین کرد. مساله فقط زندانیها نبودند. مساله خانوادههایی بودند که به امید آزادی عزیزشان هر روز پشت درب اتاق ایشان معطل شدند، توهین شنیدند و تحقیر شدند ولی حالا به اتهام دریافت رشوه نیم میلیون یورویی ( حدود 9 میلیارد تومان) تحت پیگرد قضایی است و داد اینکه توانسته از کشور فرار کند.
آقای قاضی! تو در دستت به جای قلم، کلنگ داشتی. من اما امروز، کینهای ندارم. فقط به اشک و حسرت خانوادهام فکر میکنم. به شبهای بیقراری مادر و همسر. به چهل روز مانده به عروسیمان که صبا به تنهایی بار آن را به دوش کشید، تا قاضی فاسد مملکت، با حقوقش، آرامش را برای خانواده خود به خانه ببرد.
کیوان مهرگان در صفحه اینستاگرام خود، اینگونه نوشت: آقای بازپرس خاطرت هست؟
زمستان ۹۱، قرار بازداشت، اوین، چشم بند، روزنامه نگارها، مزدورها، وابسته به خارج، تفهیم اتهام، راهروهای بند۲۴۰، انفرادی ها، تراشیدن سر، ریش های بلند، تبلیغ علیه نظام، انفرادی، بازجویی،وثیقه، ضمانت.امروز شنیدم با ۵۰۰ هزار یورو (چقدر می شود؟)گریخته ایی؟
من اگر یک چیز از ماندلای بزرگ یاد گرفته باشم که چرخه معیوب کینه و انتقام را از کار بیندازم و نگذارم ارابه فساد جامعه ام را نابود کند همان است که در کاخ باکینگهام( حامی اصلی رژیم آپارتاید)بر زبان جاری کرد: می بخشم اما فراموش نمی کنم.
مصطفی زرقونی قائم مقام خبرگزاری ایرنا در سال 91 نیز اینگونه روایت می کند: بیجهت بازداشتم کرد، به دستور! برای بازجویی آمد به بازداشتگاه؛ گفتم خیر نمیبینی. حالا با ۵۰۰ هزار یورو فرار کرده، حاج آقایی که گنهکار بودن دیگران را تشخیص می داد!
کبری آسوبار نیز با اشاره به تبرئه خود در پرونده ای که زیر نظر قاضی منصوری تشکیل شده بود نوشت: سال ۹۱ که بخاطر یادداشتم در جوان، با شکایت جوانفکر، مشاور احمدینژاد به دادسرای رسانه رفتم، بازپرس پرونده همین غلامرضا منصوری بود که امروز در دادگاه طبری، فرارش از کشور اعلام شد. بعدتر بخاطر دو روز تاخیر در تحویل دفاعیه، علیرغم هماهنگی وکیل روزنامه با او، حکم جلبم را صادر کرد.
پوریا عالمی، طنزپرداز نیز نوشته است: آقای قاضی منصوری بازداشت ۳۲روز انفرادیِ این قلم به اتهام همکاری با MI6 و اتهامات دیگر بهقضاوت شما بود. به مادرم گفته بودید «برای رضای خدا حکم میدهید.»
روایت دیگران
برخی از همکاران روزنامه نگاران بازداشتی نیز روایت هایی از آن روزها دارند.
شهاب طبابایی در این خصوص نوشت: با انتشار خبر اتهام دریافت رشوه و متواری شدن قاضی منصوری نشد که مانع هجوم بیرحمانه خاطرات بهمن ۱۳۹۱ شوم. امشب بعد از سالها دوباره یاد آن روزها افتادم. امشب با دیدن تصویر قاضیِ رشوهگیرِ فراریِ پروندهی روزنامه نگاران سال ۹۱ یاد چشم های پرمهر و نگران مادر پوریا عالمی افتادم.
یاد سردردهای آزاده محمدحسین که همهی تلاشش را برای دلداری دادن به بقیه می کرد و پیگیر پروندهی جواد دلیری بود، نگاههای بی تاب و مغرور اسدالله امرایی پدر امیلی، غیرت بغض آلود برادر کیوان مهرگان و همهی مادرها و پدرها و همسران پرونده ی بازداشتی های خبرنگاران و روزنامه نگاران.
وی افزود: به گمانم قاضی منصوری وقتی مطمئن شد میشود روزنامهنگاران و رسانهها را با اتهامات عجیب و غریب بازداشت و توقیف کرد با خیال راحت رشوه اش را گرفت.
مهدی افشار نیک دیگر روزنامه نگاری است که شاهد بازداشت همکاران خود بوده است. او در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: آن شبی که سیاه ترین شب ده ساله اخیر زندگی ام بود، شبی که آقایان بچه بالا روزنامه به روزنامه ها میرفتند و گل چین میکردند و بچه ها را میبردند اوین، همین قاضی دستورش را داده بود که امروز متهم پرونده دادگاه معروف اکبر طبری است و جالب اینکه فراری هم هست. آن شبی که هنوز صدای آزاده محمدحسین در گوشم است که میگفت« مهدی جواد نیست من بچه ها را چی کار کنم؟» شبی که من و مازیار خسروی با نگرانی و بغض همدیگه را نگاه کردیم و ترس مان را فروخوردیم و دم نزدیم جلوی چشممان پژمان موسوی و پوریا را بردند. اعظم ویسمه یادم است جایی نوشت که ما بهمن ۹۱ را به شما نمیبخشیم و این سرآغاز تقاص آن هول و هراسی است که به جان روزنامه نگاران بی پناه انداختید.
قاضی تلگرام
بیژن قاسم زاده بیشتر برای اهالی رسانه الکترونیکی آشنا است. او که در این سال ها به واسطه حکم جنجالی خود که منجر به فیلترینگ تلگرام شد، به شهرت دست یافته بود، بازپرس صادرکننده دستور بازداشت پرونده مدیران تلگرامی کانال های خبری در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 96 بود.
او اکنون بنابر اظهارات نماینده دادستان، متهم به اخذ رشوه و تاثیر نفوذ اشخاص دولتی در چند پرونده است.
برخی از کسانی که از سوی وی بازداشت و یا احضار شده اند، چنین نوشته اند:
زینب کریمیان که پس از 4 سال از بازداشت خود/ف حکم برائت از عناوین اتهامی گرفته، می گوید: برای من او یادآور هشت ماه تمدید بازداشت موقت در سلول انفرادیست! یادآور فریادهای گوشخراش بر سر پدر و مادرم که در راهروی دادسرای شعبه دو فرهنگ و رسانه می ایستادند تا فرزندشان که ممنوع تماس و ممنوع الملاقات بود حتی شده برای یک لحظه ببیند!
یادآور فریادهای بنویس کریمیان جاسوسی! تو اغتشاشات دست داشتی! بنویس با زم در ارتباط بودی!! پرستویی! بنویس!! یادآور دستگیری در سن ۳۰ سالگی و تبرئه در سن ۳۴ سالگیست! چهارسال!! او امروز نشسته بر صندلی دادگاه و من عکسش را در «تلگرام» نگاه می کنم و هنوز هم بغض می کنم،هنوز هم می ترسم.
حامد طالبی نیز نوشته است: اصلا فکرشو نمیکردم یه روزی بیژن قاسم زاده که اون همه ظلم و بی قانونی در دادسرای رسانه در حق من کرد رو در حال محاکمه شدن ببینم. چه غرور و تبختری داشت. نمیدونست جهان دار مکافاته. من یکی که نمی بخشمش
علی احمد نیا نیز در توییتی نوشته است: نمیشه در ایران کار خبری کرده باشی و با بیژن قاسم زاده خاطره منحوسی نداشته باشی!
آنچه که روایت شد بخش هایی از اظهارات تعدادی از روزنامه نگاری است که در گذشته مرعوب احکامی افرادی شدند که اکنون در جایگاه متهم نشسته اند.
خبرنگارانی که امروز دهان به گلایه باز کرده اند از هر دو طیف سیاسی هستند و رسانه هایشان نیز از هر دو اردوگاه سیاسی کشور یعنی اصولگرایی و اصلاحطلبی است که باید در این مهم تامل کرد که برخورد قهری با روزنامه نگاری و خبرنگاری چه مسائلی را در پی خواهد داشت؟