به گزارش جماران، حریم امام نوشت: حقوق شهروندی آمیخته ای است از وظایف و مسئولیت های شهروندان در قبال یکدیگر که وظیفه تأمین آن حقوق برعهده مدیران، دولت و یا قوای حاکمه است. بدیهی است که از منظر حقوقی هر جامعه ای نیازمند مقرراتی است که روابط تجاری، انسانی، سیاسی، اجتماعی و حتی خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. نحوه اداره این امور و نظارت بر آن از اصولی است که در حقوق اساسی هر کشور دیده شده است. برای بررسی بیشتر موضوع شهروندی از منظر حضرت امام و قرآن کریم و بازخوانی نظرات امام خمینی(س) در این حوزه گفت و گویی با آیت الله سید محمدعلی ایازی پژوهشگر قرآنی، شاگرد و همکار شهید مطهری، و آشنا به اندیشه حضرت امام، انجام داده ایم. استاد سید محمد علی ایازی قرآن پژوه معاصر و استادیار دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران است. وی عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم است. عمده نگارش ها و فعالیت های پژوهشی ایازی در حوزه علوم قرآن و تفسیر است. مقالات زیادی از وی در نشریات علمی به چاپ رسیده است. این گفت و گو از نظر خوانندگان گرامی نشریه حریم امام می گذرد:
حقوق شهروندی از منظر اسلام دارای چه جایگاهی است؟
از منظر اسلام حقوق شهروندی و حقوق انسان هایی که در کنار همدیگر زندگی می کنند، صرف نظر از عقیده، خصوصیات اخلاقی، مذهب و گرایش است. اسلام می گوید امکانات باید به طور مساوی برای همگان تقسیم شده، به طوری که بتوانند از فرصت های شغلی، مسائلی مانند امنیت، عدالت، آزادی به طور مساوی برخوردار باشند. به مانند آنچه که در زمان حضرت علی(ع) اتفاق افتاد. به عنوان مثال می توان به اتفاقی که در دوره آن حضرت به وقوع پیوست اشاره کرد. آن حضرت در حال عبور از کوچه ای بودند که مشاهده کردند فردی مسیحی در حال گدایی است. سوال فرمودند که چرا تکدی می کنی؟ گفت مسیحی هستم. فرمودند خب مسیحی باش! چرا گدایی می کنی؟ سپس فرمودند که از بیت المال به او کمک شود تا تکدی نکند.
در تساوی حقوق شهروندی هم مصداقی در مورد آن حضرت وجود دارد. در دوره آن حضرت، ایشان اختلافی با یک یهودی داشتند؛ وقتی که برای حل مشکل به محکمه مراجعه کردند، هنگامی که وارد محکمه شدند قاضی گفت: سلام علیکم یا امیرالمومنین. حضرت علی(ع) فرمودند که من اینجا یک طرف دعوا هستم و شما نباید مرا اینگونه خطاب کنی. لفظ امیرالمومنین برای بیرون است. اما اینجا یک طرف نزاع هستم؛ بین من و آن یهودی(طرف دیگر دعوا) هیچ تفاوتی وجود ندارد. اینجا به عنوان دو مدعی هستیم و هیچ تفاوتی با هم نداریم. مواردی از این دست از ائمه معصومین(ع) زیاد وجود دارد، که صرف نظر از موقعیت علمی، دینی و... با افراد برخورد می کردند؛ اینکه مثلاً گفته شود که این فرد با ما هست یا نه، متعهد است یا نیست، مبنای برخورد با افراد نبوده و نیست؛ بلکه مبنا، رعایت حقوق افراد بر اساس عدالت و شریعت است. و یا اینکه همه مردم حق رأی دادن، حق انتخاب دارند و می توانند در تعیین سرنوشت خود شرکت کنند و هیچ فرقی با هم ندارند. البته مردم آزاد هستند به کسی رأی بدهند که مورد تأیید باشد. این قوانین و احکام تمام و کمال در دین و شریعت اسلام دیده شده است. احکام مربوط به تکلیف و حقوق مربوط به نحوه زندگی انسان ها است. تکلیف شامل نماز و روزه و غیره است. اما وقتی که بخواهیم حقوق قائل باشیم فرقی بین بانماز و بی نماز وجود ندارد. بین مسلمان و غیر مسلمان تمایزی وجود ندارد. در باب حقوق وقتی که انسان شدند، وقتی که در یک کشور شهروند شدند، وقتی آن کشور متعهد شد که امنیت، رفاه، عدالت را در آنجا برقرار کند، این امنیت، رفاه و عدالت متعلق به همه انسان ها است.
با توجه به تحقیقات جنابعالی در حوزه قرآن کریم، حقوق شهروندی چگونه از منظر قرآن قابل بررسی است؟
در قرآن کریم یک دسته مبانی کلی داریم که در واقع جهت دهنده حقوق شهروندان است. شاید مهمترین آیه ای که در این جهت به مبنای اساسی حقوق شهروندی اشاره می کند آیه «لقد کَرّمنا بنی آدم»است. نکته ای که در این آیه وجود دارد می گوید که «لقد کَرّمنا بنی آدم» ما به تحقیق به انسان ارزش و کرامت دادیم. نمیگوید ما به مؤمنین کرامت دادیم. نمی گوید و لقد کرمنا المسلمین، یا موحدین و یا نمیگوید و لقد کرمنا الانسان؛ بلکه می فرماید: «و لقد کرمنا بنی آدم». یعنی ما به «بنی آدم» فضیلت و ارزش دادیم. و این ارزش هم ذاتی است. یعنی مال انسان به ما هو انسان است. هر کسی که انسان شد دارای فضیلت و ارزش است. حال آنچه که ما در اسلام به عنوان «انّ اکرمکم عندالله اتقاکم» و موارد دیگری می شناسیم آنها مربوط ارزش های معنوی است؛ مربوط به حقوق نیست. مسلماً وقتی که می خواهیم ارزش معنوی بگذاریم نسبت آن کس که باتقواتر است از غیر باتقوا تفاوت دارد. اما در باب حقوق فرقی نیست. همان که قرآن کریم فرمود: کرامت متعلق به بنی آدم است؛ و آیات دیگری که مبین این حقیقت است. انسان از آن جهتی که انسان است باید محترم شمرده شود حتی یک مجرم. مجرم جرم کرده لذا باید کیفر ببیند؛ فقط در آن حد جرمش باید کیفر ببیند. ما حق نداریم آبروی او را ببریم. حق نداریم بیشتر از کیفری که به او داده شده، با او برخورد کنیم. حق نداریم حقوق او را قطع کنیم. حق نداریم شکنجه اش کنیم. شنیدنی است آن قصه ای که از حضرت امیرالمومنین(ع) نقل شده است؛ که مجرمی را نزد ایشان آوردند تا کیفرش کنند. کارگزار حضرت که در حال اجرای حکم بود یک بار بیشتر شلاق زد، حضرت فرمود که چند تا زدید؟ او گفت که یک بار بیشتر شلاق زدم. حضرت فرمود چرا بیشتر زدی؟ تو حق انجام چنین کاری را نداری!! کرامت آن است که حتی آدم هایی که مجرم هستند هم در حد آن کیفری که تعیین شده متنبه شود، نه بیشتر. چرا که او هم ارزش دارد و دارای کرامت است. نباید اذیت و آزار شود.
سیره حضرت امام در برخورد با موضوع شهروندی چگونه بود؟
حضرت امام دارای یک سیره شخصی بود که می توان با مصادیق آنها را مطرح کرد. به خاطر دارم آن زمان هایی که نفت کوپنی بود آن زمان ایشان تأکید داشتند از سهمیه ای که برای ایشان در نظر گرفته شده، بیشتر استفاده نکند و سهمیه اش به مانند سهمیه بقیه افراد جامعه باشد و فقط از همان سهمیه خودش استفاده نماید. ضمناً خیلی اصرار داشتند که وابستگان ایشان هم همین گونه باشند. اما نکته مهم که در سیره ایشان اهمیت داشت این بود که ایشان در همه حال مراقب حقوق شهروندان بودند. تا آنجایی که می توانستند نمی گذاشتند حقوق کسی از شهروندان پایمال شود. نمونه قابل ذکر این است که نماینده ای در مجلس شورای اسلامی به کسی در بیرون، مطلبی گفت. یکی از ابعاد عدالت، عدالت فرصت ها و امکانات است که البته مورد توجه حضرت امام هم قرار داشت. در نظر بگیریم که نمایندگان مجلس تریبون در اختیار دارند، صدای آنها پخش مستقیم رادیویی می شود اما آن شهروند که مورد اتهام قرار گرفته تریبونی ندارد که بتواند از خودش دفاع کند. لذا حضرت امام در آن مقطع یک بیانیه ای صادر فرمودند که آن کسی که در مجلس متعرض به فردی می شود، آن فرد باید حق دفاع از خودش را داشته باشد. می فرمایند باید شرایطی فراهم شود تا آن فرد هم بتواند در فرصت برابر حرف هایش را بزند و آن گاه مردم داوری کنند. بحث عدالت اجتماعی فقط در ارزاق و مسائل مالی نیست؛ بلکه در فراهم نمودن فرصت ها برای انعکاس نظرات و یا دفاع کردن از حقوق شان است تا بتواند حتی در برابر بالاترین فرد که در این مثال نماینده مجلس است، از خود دفاع کند.
غیر از موضوع مورد اشاره شما در باب حقوق شهروندی، نظرات حضرت امام در چه ابعاد دیگری قابل بررسی است؟
مسأله ای که حضرت امام بر روی آن خیلی حساسیت داشتند بحث حق آرای مردم در انتخابات است. یک زمانی دعوایی ایجاد شد بین وزارت کشور و شورای نگهبان؛ شورای نگهبان یک سری از صندوق ها را که بر روی آنها حرفی داشتند باطل کرد. حضرت امام هیأتی را تعیین کردند که بررسی کنند آن صندوق هایی که باطل اعلام شده چه مشکلی دارند. آن هیأت رفت و بررسی کرد و گزارش داد سپس با دستور امام صندوق هایی که باطل اعلام شده بود مجدداً مورد شمارش صورت گرفت. در اینجا حضرت امام نظرشان این بود که مردم زحمت کشیدند و رفتند و رأی دادند، بنابراین باید به این رأی ها ارج نهاده شود که می بینیم همین گونه نیز شد.
با توجه به تدریس جنابعالی در سطوح آموزش عالی و دانشگاه لطفاً بفرمایید حضرت امام چه نظری در باب ایجاد فرصت تحصیل برابر برای پاسداشت حقوق شهروندی در امر تحصیل داشتند؟
از منظر حضرت امام، فرصت ها تعاریف مختلفی دارند که از جمله آنها ایجاد فرصت تحصیل برای همه اقشار جامعه است که اتفاقاً بسیار هم مد نظر حضرت امام بود. در بخشی از قانون اساسی پیشبینی شده است که تعلیم و تربیت برای همگان باید به طور رایگان انجام شود. از آنجا که در بحث آموزش عالی امکاناتی که در شهرهای بزرگ مانند تهران، شیراز، مشهد، اصفهان و... وجود دارد در مناطق دیگر و شهرهای کوچکتر دیگر وجود ندارد و یا کمتر وجود دارد، لذا در واقع یکی از مباحثی که در باب عدالت مطرح می شود این است که این امکانات برای آنها هم فراهم شود. حضرت امام همان وقت برای آنهایی که امکانات کافی نداشتند می خواستند دانشگاه هایی درست شود که زیر نظر دولت نباشد ولی بتواند این امکانات را برای افراد دور از شهرهای بزرگ هم فراهم کند که اتفاقاً بسیار هم موفق بود. از جمله در موضوع دانشگاه آزاد و دانشگاه پیام نور و... می بینیم که این امکان برای شهرها و روستاهای دور فراهم گردیده و طیف وسیعی از جوانان از فرصت های برابر آموزشی توانستند استفاده کنند و این نمونه ای از احیای حقوق شهروندی از سوی حضرت امام در امر آموزش و تحصیل بوده است.
ایشان چه توصیه ای به دولتمردان و مدیران در باب رعایت حقوق شهروندی داشتند؟
بسیار موضوع جالبی را مطرح کردید. حضرت امام در همه مناسبت ها به ویژه اعیاد که مسئولین به محضر ایشان می آمدند، سخنرانی که می کردند دو فراز و دو بخش در سخنرانی های خود داشتند. یک فراز مربوط به مسائل کلان کشور بود که راجع به موضوعات عام بود و توصیه هایی می کردند. اما بخش دوم سخنان ایشان مستقیماً خطاب به خود مسئولینی بود که در جلسه حضور پیدا می کردند.
در واقع می شود گفت که یک بخش، بخش اخلاقی و نصیحت های مختلف بود که مثلاً اگر منیت آنها را فرا می گرفت و یا دچار غرور می شدند تذکراتی می داد که نکند یک وقت این قدرت باعث شود که مردم را فراموش کنند؛ بخش دوم که خیلی جالب بود آن توصیه هایی بود که در باب حقوق شهروندان مطرح می کردند و به مسئولین می گفتند شما خادم این ملت هستید و یا اینکه وجود ذاتی شما خدمت به مستضعفان است. البته تمام نکات ایشان قابل بررسی است. مسائل بسیاری درباره رعایت حقوق شهروندی برای مسئولین مطرح کردند. مسائل و مشکلاتی که به وجود آمده همه باید جمع آوری شده و نشان داده شود که چه دغدغه هایی در ذهن حضرت امام بوده و چه نگرانی هایی در یک جامعه دینی وجود دارد که به نام دین است و نتواند آن آرمان های انسانی را تحقق بدهد و دین از آن جهت آسیب ببیند.
آیا می توانید مصداقی تر که با ذکر خاطره ای نیز همراه باشد توضیح بیشتری در مورد موضوع بدهید.
یادم می آید یک زمانی خدمت حضرت امام رسیده بودم که دو سه نفر از مسئولین آنجا بودند که اسم ایشان را نمی آورم. متأسفانه آنها آبرو و حیثیت فردی را برده بودند. برای من جالب بود که حضرت امام در سخنرانی عمومی که چند روز بعد داشتند در همان سخنرانی آنها را عزل کردند و فرمودند: آنها دیگر خسته شدند و دیگر باید بروند به قم و درس بخوانند و درس بدهند و دیگر نباید در این مسئولیت بمانند. حضرت امام اینگونه از حقوق شهروندی دفاع و پشتیبانی می کرد، در سخنرانی، در جمع مردم آنها را عزل کردند. تعبیر این گونه حرف امام هم این گونه بود که اگر برخی مسائل نبود، برخی از این آقایان را می دادم شلاق شان بزنند که با حیثیت و آبروی کسی بازی نکنند. در دفاع از حقوق شهروندی و یک فرد، دو مسئول را عزل کرد آن هم در یک سخنرانی عمومی.
از آنجا که اساس روش و منش انسان را نوع نگرش او تشکیل می دهد، می توان پرسید که نگرش حضرت امام به قرآن چگونه بوده و قرآن در نظر ایشان دارای چه جایگاهی بوده است؟ لطفاً از این منظر که قرآن منبع سرشاری از آیات درباره رعایت حقوق شهروندی است و حضرت امام نیز به عنوان اینکه برای قرآن اهمیت زیادی قائل بودند موضوع را مورد بررسی قرار دهید.
دسترسی به عمق اندیشه هر کسی زمانی ممکن می شود که نقشه ای کامل از آن اندیشه داشته باشیم. باید ببینیم که شخص در ابعاد گوناگون یک موضوع چگونه فکر می کرده و چه رفتار و منشی از خود بروز می داده است. در پاسخ به این سؤال در واقع باید چیستی، اهداف، قلمرو و آفاق گستری و توجه به آداب رسیدن به قرآن از دیدگاه حضرت امام را بررسی کنیم. در وصیت نامه آن حضرت مطالبی هر چند کوتاه درباره جایگاه قرآن آمده، در صورتی که داوری درباره اندیشه امام نیازمند بررسی همه آثار و گفته های ایشان است.
اگر کسی به نوشته ها و گفته های امام نگاهی هر چند سطحی بیافکند، به خوبی در می یابد که ایشان از مجذوبان و شیفتگان قرآن مجید است. آن گونه که در تاریخ زندگی ایشان آمده، سالیان دراز، صبح و شام معتکف آستان این رشحه الهی بوده و با تلاوت قرآن انس داشته و حتی دیگران را هم تشویق به خواندن و تدبر در قرآن کریم می کرده است. از اهمیت و عظمت قرآن سخن می گفت. ایشان از مهجور بودن قرآن در جامعه رنج می برد و معتقد بود، چون قرآن در نظر گروهی منحصر به گفته های مفسرین شده و راه استفاده از قرآن را مسدود کرده اند، یا تفکر و تدبر در آیات شریفه را تفسیر به رأی دانستند، مهجور مانده است.
به واقع حضرت امام تنها راه نجات مسلمین را بازگشت به قرآن کریم می داند. آن هم فهمیدن و عمل کردن و نه خواندن و فقط حفظ کردن. حضرت امام به صیانت قرآن از دستبرد و تحریف گران اشاره دارد که البته موضع ایشان همان دیدگاه محققان شیعه و مشهور و متواتر میان دانشمندان عالم اسلام است. بخشی از نوشته های ایشان هم به آداب قرآن اختصاص دارد. در مجموع اگر این نکات در نظر گرفته شود، آشکار می شود که امام خمینی(س) هر چند پژوهشی مستقل درباره مباحث مقدماتی و علوم انجام نداده است اما در نوشته های گوناگون ایشان، قرآن مورد توجه جدی قرار دارد.