پایگاه خبری جماران، سعید گیتی آرا: جمعه دوم اسفندماه، انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد. انتخاباتی که نسبت به ادوار گذشته از شور و حرارت کمتری از حیث رقابت برخوردار بود و همین امر موجب شد تا تحلیل ها و نظرات مختلفی درباره چرایی کاهش مشارکت مردم در آن از سوی چهره های سیاسی مطرح شود.
در همین رابطه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم معتقد است همگان باید به این فهم برسند که عدم مشارکت گره گشای مشکلات و به نفع هیچ جریان سیاسی در کشور نیست، ظاهرا بیشتر کسانی که در انتخابات اخیر شرکت نکردند از بدنه اصلاح طلبان و حامیان دولت بودند.
متن کامل گفت و گوی سیدمحمد حسینی با خبرنگار جماران را در ادامه بخوانید؛
باید دید چرا بخشی از شرکت کنندگان در تشییع باشکوه سردار سلیمانی در انتخابات اخیر حضور پیدا نکردند؟
آقای دکتر! با توجه به تحلیل های ارائه شده از سوی صاحبنظران، به نظر شما علل و چرایی عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات اخیر چه بود؟
عامل اصلی این موضوع نارضایتی عموم مردم از عملکرد مدیران کشور است، علیرغم وعدههای داده شده، در سال های اخیر مشکلات معیشتی مردم افزایش پیدا کرده و توقعاتی که آنها از مسئولان اجرایی و نمایندگان مجلس داشتند، برآورده نشده است. بنابراین مردم آن شور و اشتیاق لازم را برای شرکت در انتخابات نشان ندادند.
اتفاقات تلخ آبان ماه هم به دلیل همان نارضایتی جامعه از اوضاع اقتصادی رخ داد. وقتی بدون اطلاع رسانی قبلی با افزایش قیمت بنزین شبانه و غافل گیرانه مواجه شدند نگران شدند که این افزایش قیمت می تواند روی اقلام دیگر هم تاثیر بگذارد، در نتیجهی این ناراحتی دست به اعتراض زدند و معاندان نیز بر موج عصبانیت ها سوار شدند و بهره بردای خود را انجام دادند. درحال حاضر ضرورت دادد دلایل عدم حضور بخشی از مردم مشخص شود و همه دلسوزان در صدد چاره جویی بر آیند، و جریانات و فعالان سیاسی وظیفه دارند برای مردم روشنگری کرده و اگر نقاط ضعف و اشکالاتی دارند به آن اعتراف کنند و قول دهند که آنها را بر طرف خواهند کرد، باید به گونه ای مردم را متقاعد کنند که در انتخابات آینده مشارکت گستردهتری داشته باشند و به جای قهر کردن که مشکلی را حل نمی کند پای صندوق رای حاضر شوند و به افراد کارآمد، عالم، متعهد، دلسوز و مدافع حقوق مردم به ویژه محرومان و طبقات ضعیف رای دهند تا مشکلات یکی بعد از دیگری از سر راه بهبود اوضاع و پیشرفت کشور برداشته شود.
همگان باید به این فهم برسند که عدم مشارکت گره گشای مشکلات و به نفع هیچ جریان سیاسی در کشور نیست، ظاهرا بیشتر کسانی که در انتخابات اخیر شرکت نکردند از بدنه اصلاح طلبان و حامیان دولت بودند که سال ۹۴ رای بالای یک میلیون به امثال آقای عارف دادند ولی این بار به سبب نا امیدی از آنان شرکت نکردند و لذا چهرههای شاخص اصلاحات همچون آقای مجید انصاری نتوانستند آرای درخور توجهی کسب کنند.
این مساله از یک طرف اشکال اصلاح طلبان را نشان می دهد که با عملکرد ضعیفشان باعث نارضایتی طرفداران خود شدند و از طرف دیگر حاکی از کم کاری و نداشتن برنامه از سوی اصولگرایان بود که نتوانستند طرفداران ناراضی اصلاح طلبان را متقاعد و جذب کنند. آنها باید تلاش می کردند رأی دهندگان به روحانی و لیست امید را که از عملکرد آنان ناراضی هستند قانع و همراه کنند که با حضور در انتخابات به گزینه های متخصص و انقلابی رای دهند. متاسفانه چنین تعامل و جذبی اتفاق نیفتاد و به طور سنتی طرفداران نیروهای انقلاب و ارزشی به لیست کاندیداهای خود رای دادند. و بدنه اصلاحات هم تمایلی به مشارکت نشان ندادند و در نتیجه درصد کمتری در مقایسه با دوره های قبل در انتخابات شرکت کردند.
البته در مقایسه با بسیاری کشورها شرایط نامناسبی نداریم، اما در مقایسه با ۱۰ دوره انتخابات مجلس انتظار این بود که در انتخابات مجلس یازدهم مشارکتی بالای ۵۰ درصد را شاهد باشیم که چنین اتفاقی نیفتاد و تلنگر و هشداری شد که در رویکرد و نحوه تعامل خود بازنگری کنیم. امروز باید مسئولان کشور و مدیران اجرایی در رفتار و روش های خود تجدید نظر کنند. مسئولان باید با اقدامات سازنده و تبیین امور اعتماد مردم را که بزرگترین سرمایه اجتماعی است، جلب کنند و این باور را بوجود آورند که کارگزاران نظام تافته جدابافته از مردم نیستند بلکه از جنس مردم و درصدد رفع مشکلات آنها هستند.
متاسفانه با این حجم از اخبار منفی که در سالهای اخیر پیرامون مفاسد مالی و سوءاستفاده از موقعیت و مناصب مدیریتی وجود داشته جو دلسردی و ناامیدی در بخشی از جامعه غالب شده که می طلبد مسئولان و نمایندگان به ویژه منتخبین دوره یازدهم نظارت دقیقتری بر عملکرد دستگاههای اجرایی داشته باشند و قوه قضاییه هم با قاطعیت مبارزه با مفاسد و تضییع حقوق ملت را ادامه دهد تا مردم احساس نکنند برخی صاحب منصبان به جای ترجیح مصالح ملی به فکر منافع شخصی هستند.
آمار مشارکت در انتخابات اخیر انذاری بود که مطالبه مردم تحولات مثبت و تغییراتی به نفع آحاد جامعه است و اگر چنین اتفاقی رخ دهد همراهی، حمایت و حضور مردم در صحنه هم قطعا افزایش خواهد یافت. بدون شک ملت ایران در شمار بهترین ملتها هستند در تشییع جنازه شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی دیدیم که اقیانوس آدمها در خیابانها چه هنگامهای بر پا کردند. ده ها میلیون نفر در سراسر کشور پیکر سردار دلها را بدرقه کردند و انزجار خود را از آمریکا نشان دادند.
حال باید دید چرا بخشی از شرکت کنندگان در آن تشییع تاریخی و باشکوه، در انتخابات اخیر حضور پیدا نکردند؟ یکی از دلایل اعتقاد راسخ مردم به ایثار، فداکاری و مجاهدت سردار سلیمانی برای امنیت و اعتلای کشور است اما این باور را در باره بعضی مسئولان ندارند. یک سری عوامل فرعی مانند ترس از ابتلای به کرونا هم در مشارکت اثر منفی داشت اما علت اصلی همان گلایه از مشکلات معیشتی و در مواردی بی اعتنایی و بی احترامی به مردم بود.
امید است مسئولین با تلاش بیشتر و عملکرد بهتر، امید را به جامعه برگردانند تا در انتخابات سال ۱۴۰۰ مشارکت حداکثری مردم را شاهد باشیم. زیرا پشتوانه اصلی نظام اسلامی مردم هستند و حاکمیت در ایران مثل برخی نظام های دیکتاتوری نیست که آمریکا و قدرتهای جهانی حامی آن باشند.
در شکل گیری و پیروزی انقلاب، در دوران دفاع مقدس و خلاصه در ۴۱ سال گذشته همواره مردم نقش آفرین بودهاند و استمرار مردم سالاری هم منوط به دلگرمی مردم و مشارکت آنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به ویژه در انتخابات است.
دلیل اصلی کاهش مشارکت مردم کرونا نبود
برخی چهره های اصولگرا دلیل اصلی عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات اخیر را ویروس کرونا عنوان کردند، به نظر شما آیا می توان این ویروس را دلیل اصلی کاهش مشارکت دانست؟
این حرف را قبول ندارم. برای نمونه روز انتخابات بازدیدی از حوزه رأی گیری در امامزاده حسن داشتیم که گفتند مشارکت کمتر از دور قبل است ولی در خیابان مجاور آن که بازار است، جمعیت موج میزد، اگر مردم از کرونا نگران بودند اینگونه در مغازه ها ازدحام نمی کردند. ولی خب این پدیده نیز بی تاثیر نبود و بعضی افراد به دلیل نگرانی که داشتند در انتخابات شرکت نکردند.
اما نمی توان علت اصلی این موضوع را ترس از ویروس کرونا دانست. علت اصلی این بود که بخشی از مردم احساس کردند توجه کافی به خواسته های آنها در سال های اخیر صورت نگرفته است.
نمایندگان مجلس آتی روحیه امید را در مردم زنده خواهند کرد
باتوجه به انتشار آمار مشارکت در شهرها و اعلام نتایج انتخابات، آیا مجلس آتی می تواند با این درصد از مشارکت صدای اکثریت جامعه بوده و کارآمدی لازم را داشته باشد؟
در همه جای دنیا روال این است که منتخبان با هر میزان رأی به عنوان نماینده مردم به مجلس راه پیدا میکنند و کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند در واقع خود را از حق و امتیازی که دارند محروم میکنند. به هرحال کسانی که اکثریت رای را کسب کرده اند قانونا و شرعا به عنوان نمایندگان مردم باید وظایف خود را انجام دهند.
ترکیب کلی مجلس آتی این نوید را می دهد که وکلای ملت انشاءالله گام های مثبتی برخواهند داشت و روحیه امید را در مردم زنده خواهند کرد.
ترکیب مجلس یازدهم متشکل از نیروهای ارزشی و انقلابی است
برخی تحلیلگران بر این باورند برخلاف تبلیغاتی که صورت می گیرد، اصولگرایان در مجلس فعلی هم دارای اکثریت کرسی هستند. حال به نظر نمی رسد با ترکیب مجلس بعدی نیز تغییر چندانی در رویه ها صورت گیرد. آیا می توان امید داشت که مجلس آینده در راستای تحقق خواست و مطالبات مردم قدم بردارد؟
در مجلس فعلی(دهم) هیچ کدام از سه فراکسیون ولایی، امید و مستقلین حائز اکثریت نیستند، اصولگرایان و اصلاح طلبان اکثریت مجلس را در دست ندارند و این مستقلین هستند که تاکنون نقشی تعیین کنندهای داشتند و غالبا هم به سمت امیدیها و دولت غش می کردند. دکتر کاظم جلالی رییس این فراکسیون هم اخیرا از سوی دولت به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در روسیه تعیین شد که بیانگر همفکری و همراهی این فراکسیون با رئیس جمهور است. پس اکثریت نمایندگان فعلی حامی دولت بوده و هستند وبه همین دلیل هم با اقبال مردم در انتخابات مواجه نشدند چون مردم معتقدند این جماعت وظیفه نظارتی خود بر دستگاههای اجرایی را به خوبی انجام ندادند و شریک دولت در ناکارامدیها هستند.
اما اکثریت ترکیب مجلس یازدهم متشکل از نیروهای ارزشی و انقلابی است که می توانند طرح ها و برنامه هایی که در حوزه های اقتصادی، سیاست خارجی، فرهنگی و اجتماعی دارند، پیش ببرند. در مجلس فعلی شاهد بودیم که آقای حاجی بابایی که کاندیدای ریاست بود هیچگاه رأی نیاورد و حتی نایب رئیسی هم معمولا دست نیروهای ولایی نبود. تنها در سال آخر آقای مصری توانست به عنوان نایب رئیس دوم انتخاب شود. از این جهت باید گفت که ترکیب مجلس آتی فرق می کند و مجلس با انسجام بیشتری می تواند امور را سامان ببخشد.
نیروهای تازه نفس و انقلابی که وارد مجلس آتی می شوند، با کار و مطالعه و همفکری با نخبگان و پیش کسوتان می توانند نقش مثبت و موثری ایفا کنند. در ماههای اخیر در موصوعات مبتلابه جامعه مثل مسکن، تورم، رونق تولید و ایجاد فرصت های شغلی و نیز در مسائل مربوط به صنعت، کشاورزی و سیاست خارجی طرحهایی تدوین شده که با همگرایی میان نمایندگان انتطار است مجلس یازدهم از کارایی قابل توجهی برخوردار باشد.
مجلس دهم با دولت همراهی می کرد و توجیه گر ضعفها بود
اشاره کردید که مجلس فعلی متشکل از نیروهای حامی دولت بود، اما می بینیم دست کم بخشی از مردم نتوانستند مطالبات و خواسته های خود را در مجالس هفتم الی نهم که اکثریت کرسی ها در اختیار اصولگرایان بود، محقق شده ببینند. در این باره چه نظری دارید؟
در مجالس هفتم و هشتم که با دولت های نهم و دهم همزمان بود، مردم در مجموع شاهد بودند که در کشور کارها و پروژههای بزرگی انجام می شود و مشکلات به مراتب کمتر بود، هر چند که بعضا اختلاف نظرهایی بین مجلس و دولت وجود داشت اما در مجموع عملکرد بهتری از مجلس دهم داشتند، البته توفیقات مجلس نهم کمتر بود. اما مجلس دهم همزمان شد با دولت آقای روحانی و به جای اینکه دولت را به حرکت و تلاش وادار نماید و با نظارت بدون ملاحظه کاری در کاهش اشکالات مدیریتی بکوشد، به نوعی با دولت همراهی و توجیه گر ضعفها بود. همین رویکرد باعث نارضایتی مردم شد. برای نمونه در این مجلس،آقای آخوندی ۵ سال وزیر مسکن بود و پروژه عظیمی چون مسکن مهر را از سرعت و پویایی انداخت، با اینکه سه مرتبه استیضاح شد ولی هرگز استیضاح رای نیاورد و ایشان به وزارت خود ادامه داد و وقتی که خودش استعفا داد مورد تجلیل نمایندگان قرار گرفت.
مردم به این مواضع اشکال جدی داشتند و فکر می کردند که مجلس با جدیت حامی آنان به خصوص محرومان نیست. مجلس آینده می تواند از تجارب مجالس قبلی به خوبی بهرهمند شود و با تلاش مضاعف، رضایت مردم را جلب کند.
رقابت می توانست گرم تر از این باشد
تعداد قابل توجهی از اصلاح طلبان معتقدند رقابتی نبودن این انتخابات باعث کاهش مشارکت مردمی شده، نظر شما در این رابطه چیست؟
خب رقابت که وجود داشت، ولی می توانست رقابت گرم تر و پر شورتر از این باشد. مثلا در کلان شهر تهران بالغ بر ۱۴۰۰ نفر کاندیدا بودند ولی قانون انتخابات فقط یک هفته فرصت تبلیغ به داوطلبان می دهد، چگونه ممکن است فردی در این مدت کوتاه فقط اطلاع رسانی کند که کاندیدا شده تا چه رسد به اینکه بخواهد توانمندی، تجربه و تخصص خود را به آگاهی مردم برساند؟ مردم هم عموما چارهای ندارند جز اینکه به یک لیست که اکثر آنها را نمی شناسند اعتماد کنند!
قطعا قانون تبلیغات انتخابات باید تغییر کند و فرصت کافی لحاظ شود تا دیدگاه های افراد و جریانات به روشنی مطرح شود. این بار هم در بین ۳۰ نفر منتخب تهران افراد ناشناخته ای هستند که حتی فعالان سیاسی هم آنها را نمی شناسند تا چه رسد به مردم عادی، یعنی همان اشکالی که به لیست امید وارد بود کم رنگ تر به این لیست هم وارد است، البته امیدواریم در این ۴ سال قابلیت و کفایت خود را اثبات کنند تا رای دهندگان پشیمان نشوند.
قانون به گونه ای باید اصلاح شود که قدرت و ثروت نقش تعیین کنندهای ایفا نکند و افراد کارآمد، دلسوز و صاحب نظر بتوانند مستقل از لیست ها و زد وبندهای سیاسی وارد صحنه شوند و در معرض شناخت و رای مردم قرار گیرند. هرچه انتخابات رقابتیتر، پرشورتر و همراه با شناخت بیشتر مردم از دیدگاه ها و سوابق کاندیداها باشد، نتیجه بهتری عاید میشود.
در مجموع قابل قبول نیست که انتخابات مجلس را غیر رقابتی بدانیم بحث در برگزاری بهتر و رقابتیتر است. معمولا در شهرستانها که مردم اطلاع بیشتری از پیشینه و خانواده کاندیداها دارند اکثر حوزهها فقط یک نماینده دارند تصمیم گیری آسانتر است البته مباحث قومی، طایفهای، مذهبی و بین شهری هم مزید بر علت می شود و تنور انتخابات داغتر می شود. اما در کلان شهرها بیشتر نگاه سیاسی حاکم و تعیین کننده است.
کمترین مشارکت را این بار هم در تهران داشتیم، دلیل عمده آن نقش نداشتن نمایندگان تهران در حل مشکلات فردی و اجتماعی شهروندان تهرانی است، مثلا در مجلس دهم جز چند نفر از نمایندگان تهران، بقیه نقش ملی هم نداشتند. بنده اخیرا در مناطق ۲۲ گانه تهران، اسلام شهر، شهر ری و پردیس در مساجد و جمع مردم حضور پیدا کردم، مردم گلایه های زیادی داشتند و می گفتند اصلا نمی دانند نمایندگان فعلی چه کسانی هستند؟ در صورتی که نمایندگان تهران در عین حال که نگاه کلان و ملی دارند به مناطق مختلف هم باید سرکشی کنند و با مردم در تعامل باشند. مردم در حاشیه تهران مشکلاتی جدی دارند، درست است که این وظیفه اصلی نماینده نیست اما نماینده به مسئولین سه قوه، وزرا و مدیران ارشد دسترسی دارد و می تواند پیگیر حل مشکلات باشد. مردم باید احساس کنند اگر نمایندگانی را انتخاب کردند آنها بعدا گره گشای مشکلات شان خواهند بود نه اینکه بعد از انتخاب تا ۴ سال مفقودالاثر میشوند! اگر اهتمام به تعامل با مردم و کاهش مشکلات باشد مردم هم در انتخابات پر رنگ تر حضور پیدا می کنند.
ردصلاحیت ها و عدم احرازها برای نخستین بار نبود
ردصلاحیت ها را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا این مسأله باعث کاهش مشارکت مردم نشد؟
ردصلاحیت ها و عدم احرازها که برای نخستین بار نبود. همیشه این رویه و بحث وجود داشته و از مجلس چهارم به بعد جدیتر شده است. البته ردصلاحیت ها از هر دوطیف سیاسی بود، ولی هر دو جریان در تهران و شهرستانها در صحنه رقابت حضور داشتند. افراد معروف اصلاح طلب و اصولگرا هم کم نبودند ولی در کل اوضاع اقتصادی به گونه ای بود که مردم اشتیاق کمتری نشان می دادند. همانطور که اصلاح طلبان از بعضی ردصلاحیت ها گلایه داشتند، در طیف اصولگرا هم تعداد بیشتری در مقایسه با دوره های قبل تایید صلاحیت نشدند. آنها نیز گلایه داشتند اما همگان باید به قانون تمکین کنند و فصل الخطاب را تصمیم شورای نگهبان بدانند.
هربار که مجلس میخواهد قانون انتخابات را اصلاح کند به سال آخر موکول می کند
با توجه به تبلیغاتی که پیش از انتخابات شاهد بودیم و حاشیه هایی که نوع تبلیغات بعضی کاندیداها به وجود آورد، به نظر شما این نوع حواشی تبلیغاتی چه تفاوتی با ادوار سابق کرده بود؟
البته راه اندازی کارناوال و کاروان همراه نمایندگان در دوره های قبل هم کم و بیش وجود داشت که متاسفانه ممانعتی هم به عمل نمی آید. اما برپایی مراسمی که به محافل بزم و طرب بیشتر شباهت دارد تا رزم و رقابت انتخاباتی، ظاهرا به این شکل مسبوق به سابقه نبود. این پدیده هم به ضعف قانون انتخابات و اجرای ضوابط برمی گردد که باید چارچوب فعالیتهای تبلیغی کاملا مشخص و در آیین نامه قانون انتخابات ریز مسایل روشن باشد تا با متخلف برخورد شود. متاسفانه هربار که مجلس می خواهد قانون را اصلاح کند به سال آخر موکول می کند و بعد هم که به شورای نگهبان ارسال میشود با دو سه اشکال برگشت می خورد و نمایندگان می گویند دیگر فرصت تامین نطرات شورای نگهبان را نداریم، چون شش ماه قبل از ثبت نام ها باید تکلیف قانون انتخابات روشن باشد، و به مجلس بعد واگذار میشود.
امیدواریم مجلس یازدهم در همان سال اول یا دوم قانون انتخابات را اصلاح و تکمیل کند و مجریان هم واقعا بر اجرای ضوابط نظارت کنند و نگویند کاری از دست شان برنمی آید. البته در حال حاضر مجلس این امکان را دارد که اگر افرادی با عوام فریبی و روش های ناصواب انتخاب شدند در بررسی اعتبارنامه آنها مداقه کند و چه بسا فردی را تایید نکند، چون کسی که خشت اول را کج می گذارد و با قانون شکنی میخواهد به خانه ملت راه پیدا کند چگونه می تواند از قانون صیانت کند؟ افراد باید با شیوه های درست وارد مجلس شوند، در یک کشور غربی و نظام سرمایه داری زندگی نمی کنیم که شعارمان "هدف وسیله را توجیه می کند"، باشد و از هر ابزار مشروع و نامشروعی برای نیل به قدرت بهره بگیریم.
باید ضوابط و چارچوب ها به خوبی رعایت شوند. البته اگر در حوزه ای تخلفات تاثیر گذاری صورت بگیرد شورای نگهبان می تواند بطلان آراء ان حوزه را اعلام نماید. رسانه ها نیز باید در این زمینه فرهنگ سازی کنند و رفتارهای غیر قانونی و ضد ارزشی را تقبیح کنند و کسانی را که پول زیادی خرج می کنند، به مردم معرفی کنند تا انتخابات در فضایی معقول و هرچه سالمتر برگزار شود.