پایگاه خبری جماران: یکم تا بیستم بهمن ماه سال1398 پنجاهمین سالگشت درس های ولایت فقیه امام خمینی(س) است، که در دوران سخت و طاقت فرسای تبعید در نجف اشرف، برای طلاب و شاگردان مشتاق حوزه علمیه نجف، در ضمن درس خارج، تدریس کرده است.
به همین مناسبت، حجت الاسلام و المسلمین حسن پویا، معاون پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم، یادداشتی نوشته که در ادامه می آید:
کتاب «ولایت فقیه»، مجموعه سیزده سخنرانی است که حضرت امام خمینی سلام الله علیه، در فاصله سیزده ذی قعده 1389 تا دوم ذی حجه 1389(مطابق با 1348/11/1 تا 1348/11/20 ش) در ایام اقامت در نجف اشرف ایراد فرموده اند. این سخنرانی ها در همان ایام، گاهی کامل و گاه به صورت یک یا چند درس تکثیر و منتشر شده است. سپس در پاییز 1349 ش. پس از ویرایش و تأیید حضرت امام برای چاپ آماده گردید و نخست توسط یاران امام در بیروت به چاپ رسید و پنهانی به ایران فرستاده شد و همزمان به کشورهای اروپایی و امریکا و پاکستان و افغانستان ارسال گردید .این کتاب قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در سال 1356 ش. در ایران با نام «نامه ای از امام موسوی کاشف الغطاء» به ضمیمه «جهاد اکبر» چاپ شده است.
کتاب «ولایت فقیه» همچون دیگر آثار امام خمینی(س) در رژیم پهلوی در صدر لیست کتب ممنوعه قرار داشت و چه بسیار کسانی که به جرم چاپ و تکثیر این کتاب و حتی به جرم همراه داشتن و یا مطالعه این اثر به زندان افتاده و زیر شکنجه قرار گرفتند. علی رغم فشار ساواک و تضییقات رژیم، جانبداری از اندیشه حکومت اسلامی که مبانی فقهی آن در کتاب حاضر به وسیله حضرت امام خمینی(س) تبیین گردیده بود به سرعت در میان نیروهای مسلمان و انقلابی در حوزه های علمیه، دانشگاه ها و دیگر مراکز گسترش یافت و ایده تشکیل حکومت اسلامی بر اساس ولایت فقیه به عنوان یکی از اصلی ترین آرمان های قیام پانزده خرداد و نهضت امام خمینی(س) جلوه گر شد.
فقها در باب ولایت فقیه معمولاً به تناسب، در ابواب مختلف فقه بحث های کوتاهی کرده اند، اما یک بحث منظم و جامع در این باره در کتب فقهی قدما دیده نمی شود. دلیل آن را می بایست در شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر تاریخ گذشته ممالک اسلامی و سلطه حکومت های جائر و عدم امکان طرح چنین مباحثی جست و جو کرد. بر اساس منابع موجود مرحوم ملا احمد نراقی از علمای عصر قاجاریه در کتاب «عوائد الایام» جامع تر از سایرین به این موضوع پرداخته است. پس از مرحوم نراقی، حضرت امام خمینی(س) تنها فقیهی است که علاوه بر بحث در این زمینه مثل سایر فقیهان به تناسب مسائل مختلف، ولایت فقیه را در تصدی امر حکومت با همان معنای جامع و شامل، برای اولین بار به تفصیل بحث کرده است و چنان که اشاره شد مبحث ولایت فقیه را یک بار به صورت شفاهی در طی سیزده جلسه در نجف اشرف تدریس کرده و بار دیگر در جلد دوم «کتاب البیع» تقریباً با همان سبک نوشته اند.
امام خمینی(س) در مباحث «ولایت فقیه» با عنایت و تأکید بسیار، اصل «ولایت» به خصوص ولایت در امر حکومت و جنبه های سیاسی آن را بررسی کرده است. در این کتاب ابتدا به نقشه های دشمنان که برای نابودی اسلام به معرض اجرا گذارده شده اشاره می کنند و با بیانی مستدل به شبهاتی از قبیل این که اسلام در عصر تمدن و صنعت قادر نیست جامعه را اداره کند و یا این که موازین حقوقی آن برای حل مشکلات جامعه ضعیف و ناتوان است، پاسخ می دهند و در همین رابطه اشاره می کنند که القائات دشمنان در ایجاد زمینه لازم برای جدایی دین از سیاست حتی در حوزه های علمیه نیز اثر کرده است، به طوری که اگر کسی بخواهد درباره حکومت اسلامی سخن بگوید، باید تقیه کند. امام خمینی (س) به حوزه ها و طلاب جوان و اندیشمندان اسلام هشدار می دهند که با جدیت تمام به وظایف سیاسی و اجتماعی خویش همت گمارند، و فریب این نقشه ها و شبهه ها را نخورند، زیرا اسلام با پیشرفت مادی مخالف نیست و مشکلات اجتماعی راه حل های اخلاقی و اعتقادی می خواهد و اسلام دینی است جامع که قادر است تمامی مشکلات را حل کند مشروط به آن که اندیشمندان و علمای اسلام به تلاش برخیزند.
ایشان با بیان این واقعیت مسلّم تاریخی که پیامبر اکرم (ص) خلیفه تعیین کرده است، این سؤال را مطرح می کند که آیا تعیین خلیفه برای بیان احکام است؟ و خود پاسخ می دهند بیان احکام که خلیفه نمی خواهد. خلیفه برای حکومت است، برای اجرای مقررات و قوانین است. حضرت امام در این کتاب مواردی را به عنوان دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی ذکر می کنند که عبارتند از: 1) عمل پیامبر در تشکیل حکومت؛ 2) ضرورت استمرار اجرای احکام الهی؛ 3) ماهیت و کیفیت برخی قوانین اسلام؛ که بدون حکومت قابل اجرا نیست، مانند: احکام مالی، دفاع ملی و احکام حقوقی و جزایی.
امام خمینی(س) پس از بیان مستدل ضرورت حکومت اسلامی، به سابقه تاریخی انحراف از این اصل که به عصر بنی امیه باز می گردد و در دوران بنی عباس ادامه می یابد، اشاره می کنند. بخش مهمی از کتاب «ولایت فقیه» به بیان فرق حکومت اسلامی با سایر حکومت ها اختصاص یافته و به این نکته اشاره شده است که حکومت اسلامی نوع خاصی از حکومت مشروطه است، یعنی مشروط به قوانین اسلام؛ بدین جهت از نظر امام خمینی(س) وظیفه قوه مقننه و مجالس قانونگذاری در واقع برنامه ریزی برای وزارتخانه های مختلف و تشکیلات حکومت در محدوده احکام اسلامی است نه قانونگذاری مصطلح در سایر حکومت ها. سپس در ادامه مباحث ولایت فقیه، به شرایط زمامدار که مستقیماً ناشی از طبیعت طرز حکومت اسلامی است اشاره می کند و می فرماید: «شرایطی که برای زمامدار ضروری است، مستقیماً ناشی از طبیعت طرز حکومت اسلامی است. پس از شرایط عامه، مثل عقل و تدبیر، دو شرط اساسی وجود دارد که عبارتند از: 1) علم به قانون؛ 2) عدالت.» ایشان پس از این مباحث به هدف های عالی حکومت و صفات لازم برای حاکم اشاره می کنند و با ذکر اخبار و استدلال بر آنها به اثبات ولایت برای فقیه در معنای تصدی حکومت می پردازند.
بخش پایانی کتاب به ضرورت برنامه ریزی مبارزه طولانی برای رسیدن به این هدف الهی اختصاص یافته است. لزوم پرداختن به امور آموزشی و تبلیغاتی، اصلاح حوزه ها، از بین بردن آثار فکری و اخلاقی استعماری، اصلاح مقدس نماها، تصفیه حوزه ها و اقدام های عملی برای براندازی حکومت های جائر، از جمله مسائلی است که در این قسمت مطرح شده است.
توجه به این نکته لازم است که امام خمینی(س) پس از آن که قیام الهی خویش را در پرتو عنایات حق تعالی و بیداری و اتحاد مردم در 22 بهمن 1357 با سرنگونی نظام سلطنتی ایران و تشکیل جمهوری اسلامی در این کشور به ثمر نشاند، بر اساس خواست عمومی ملت ایران و بر طبق اصول قانون اساسی نظام اسلامی در نقش رهبر انقلاب اسلامی، ولایت و هدایت جامعه اسلامی را بر عهده گرفت، از این رو فهم دقیق ابعاد نظریه حضرت امام در باب «ولایت فقیه»، زمانی کامل خواهد شد که به مشی عملی آن حضرت در دوران زمامداری جامعه و آراء و نظریاتی که در برهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در زمینه اصل ولایت فقیه و محدوده اختیارات و شئون ولایت ابراز کرده اند و در سخنرانی ها و پیام ها و نامه های ایشان منعکس گردیده است، توجه کافی مبذول شود.
این نوشتار کوتاه را با چند دعا از زبان امام بزرگوار به پایان می بریم: « بارالها، دست ستمگران را از بلاد مسلمین کوتاه کن .خیانتکاران به اسلام و ممالک اسلامی را ریشه کن فرما. نسل جوان و دانشجویان دینی و دانشگاهی را توفیق عنایت فرما تا در راه اهداف مقدسه اسلام بپاخیزند. فقها و دانشمندان را موفق کن که در هدایت و روشن کردن افکار جامعه کوشا باشند؛ و اهداف مقدسه اسلام را به مسلمین خصوصاً به نسل جوان برسانند؛ و در برقراری حکومت اسلامی مجاهدت کنند.»